پژوهش و آزمایش آنها با تعدادی پرسش‌های بسیار ساده و پایه‌ای شروع می‌شود. مثلا مرد از زن خود می‌پرسد چه چیزهایی را دوست ندارد، و یا چگونه می‌خواهد وقت آزاد خود را صرف نماید و یا وقتی با من هستی چه توقعی از من داری و از چه چیزی لذت می‌بری. زمانیکه واقعا خوشحال و خوشبخت نیستی به چه چیزی احتیاج داری که من برایت فراهم نمایم. یا به من بگو چه نوع حمایتی به کار تو می‌آید و برای تو سازگار است، و یا چگونه تو را پشتیبانی نمایم، و یا چه عواملی ترا شاد می‌کند و چه عواملی ترا ناراحت می‌نماید؟ واقعا چه چیزی را خیلی دوست داری که انجام دهی، و چه چیزی بزرگترین لذت و شادی را برای تو می‌آورد؟
بسیاری از ما تمایلات عمیق همسرمان را نمی‌دانیم، و در واقع نیازهای خودمان را نیز خوب نمی‌دانیم. بنابراین هرگز چنین پرسش‌هایی را نمی‌کنیم. مثلا ممکن است یک شوهر مهندس، که سر و کارش بیشتر با تفکرات عینی است با مسائل عاطفی و احساسی بیگانه باشد و آن حساسیت لازم را برای کشف و شناخت عواطف نداشته باشد. این دسته از شوهرها البته ممکن است که عاشق همسر خود باشند اما واقعا همسر خود را خوب نمی‌شناسند و با احساسات عاطفی او بیگانه‌اند. چنین شخصی ممکن است سال‌های زیادی را در زندگی زناشویی گذرانیده باشد و همان نسخه‌ی بسیار قدیمی پدر و مادر خود را در زندگی زناشویی خود به کار ببرد. با این نسخه‌ها و یادگرفته‌های پدر و مادرش، سال‌های زیادی انطباق پیدا کرده و آنها را به کار گرفته و ممکن است که او هرگز لحظه‌ای تامل و توجه ننموده و به خود زحمت نداده که کشف کند آیا آنها واقعا برای یکدیگر ساخته شده‌اند و به درد یکدیگر می‌خورند و نیازها و آرزوهای خود را با یکدیگر سهیم هستند یا خیر. بالاخره روزی خواهد رسید که پس از یک بحث و جدال دردناک روشن شود که هرکدام از آنها از لحاظ عاطفی مثل دو فرد بیگانه با هم زندگی کرده‌اند. این دسته از زن و شوهرها به جای جدایی و طلاق گرفتن تصمیم می‌گیرند که فکر کنند هرکدام واقعا چه هستند که دارند سال‌ها با یکدیگر زندگی می‌کنند.
پژوهش و آزمایش آنها با تعدادی پرسش‌های بسیار ساده و پایه‌ای شروع می‌شود. مثلا مرد از زن خود می‌پرسد چه چیزهایی را دوست ندارد، و یا چگونه می‌خواهد وقت آزاد خود را صرف نماید و یا وقتی با من هستی چه توقعی از من داری و از چه چیزی لذت می‌بری. زمانیکه واقعا خوشحال و خوشبخت نیستی به چه چیزی احتیاج داری که من برایت فراهم نمایم. یا به من بگو چه نوع حمایتی به کار تو می‌آید و برای تو سازگار است، و یا چگونه تو را پشتیبانی نمایم، و یا چه عواملی ترا شاد می‌کند و چه عواملی ترا ناراحت می‌نماید؟ واقعا چه چیزی را خیلی دوست داری که انجام دهی، و چه چیزی بزرگترین لذت و شادی را برای تو می‌آورد؟
یکی از اولین مواردی که این دسته از زن و شوهرها کشف می‌کنند مسائل سهیم بودن در تمایلات زندگی جنسی آنها می‌باشد، چون آنها باید یاد بگیرند که رابطه جنسی یک رابطه یک طرفه نیست و هر دو طرف باید به نحو شایسته‌ای از آن لذت ببرند و ارضاء شوند. به علاوه زمانیکه آنها یاد گرفتند که خلاقیت و بازی بیشتری را در اتاق خواب خود بیاورند، شروع خوبی خواهد بود. از دیگر نیازها و آرزوهای یکی از طرفین ممکن است این باشد که دیگر کرایه‌نشینی را ترک نمایند و برای خود سرپناه و مسکنی را تهیه نمایند (خریداری کنند). ممکن است آنها بتوانند در ظرف یک و یا دو سال صرفه‌جویی هزینه‌های اولیه خرید مسکن را پس‌انداز نمایند. پس از خرید مسکن ممکن است خانم علاقه داشته باشدکه درخت‌هایی را در این خانه کوچک خود بکارد و یا او ممکن است خیلی به کار کردن در باغچه و گل و سبزیجات رغبتی نداشته باشد و بخواهد بیشتر وقت خود را صرف باهم بودن نماید و به همسر خود کمک کند تا او درختان را بکارد؛ و این احتمالا برای همسرش می‌تواند بسیار لذت‌بخش باشد. به زودی آنها کشف خواهند کرد که اگر زمانی به یکدیگر برای ارضاء تمایلات دیگری کمک نمایند هرگز به این معنی نخواهد بود که در حال قربانی کردن خودشان برای دیگری هستند، زیرا هر دو می‌توانند با یکدیگر از این همکاری لذت ببرند.
با این شیوه‌های رفتاری روابط آنها به سرعت بهتر شده و متوجه می‌شوند که چگونه می‌توانند به یکدیگر عشق بورزند و از صمیم قلب یکدیگر را دوست داشته باشند. آنها به این نتیجه می‌رسند که بیشترین تمایل و علاقه آنها به این بوده که عشق بیشتری را در زندگی‌های خود وارد نمایند. آنها یاد گرفتند که شرایط و موقعیت‌هایی را به وجود بیاورند که بتوانند با قلب‌های باز و روراست به خوبی زندگی کنند و این صرفا بخاطر درک و فهمیدن یکدیگر از مسائل و تمایلات عاطفی آنها می‌باشد.
آنها باید تجارب حاصل از کشمکش‌ها و سرزنش‌های یکدیگر را در زندگی، به خوبی به کار ببرند و نیز مواردی را می‌تواند وضعیت روابط زناشویی آنها را بهبود بخشد را نیز یاد بگیرند و از این مسیر رشد قابل ملاحظه‌ای بنمایند. هر شخصی در هر زمانی می‌تواند کشمکش‌های زندگی خود را بپذیرد، کشمکش‌هایی که بصورت مداوم پیش می‌آیند. چشم‌پوشی و به محفظه ذهن سپردن درست نیست، بلکه پذیرش اختلافات و بگومگو‌ها برای بهتر شدن مراحل بعدی زندگی زناشویی و ازدواج مفید می‌باشند. زمانیکه شخص این کشمکش‌ها و اختلافات را پذیرفت، احساس همدردی، دانش و معرفت و عشق در او رشد می‌کند و کامل می‌شود.
آن دسته از زن و شوهرهایی که در زندگی زناشویی اختلاف دارند باید ماه‌ها تمرین نمایند و ماه‌ها تجربه کنند تا به نحوی این اختلافات را حل نمایند. صاحب چند کودک بودن و زمانی‌که همسر سرکار باشد و یا حتی برای ماموریت از شهر و کشور خود دور شود بسیار مشکل است، به ویژه اگر او در بیرون از خانه هم کار کند. تجسم نمائید که در محلی که شوهر برای ماموریت رفته است وسیله ارتباطی نیز نباشد. چه بسا زن به خود می‌گوید که این آخرین تلاش و آخرین آزمونی است که انجامش می‌دهد. شکی نیست که جدا شدن از یکدیگر و به سفر رفتن شوهر بسیار سخت است اما احتمال زیادی هست که این آزمایش بسیار مفید باشد. در اینگونه موارد زن تشخیص می‌دهد که اگر آرامش خاطر داشته باشد می‌تواند به درخواست‌های زندگی پاسخ مثبت دهد و از این طریق به خود کردیت دهد و تحسین نماید، و بدون شک شوهر نیز پس از برگشت از او عمیقا قدردانی خواهد کرد
Date: سه‌شنبه, ژانویه 16, 2018 - 19:00

Share this with: ارسال این مطلب به