کوچه باغم را دوست داشتم... آرام و بی‌صدا،سبز و غمگین بود...چه غم دلنشینی... کوچه باغم را ترک نمی‌کردم... قدم زدن در کوچه باغم بالاترین دلخوشیم بود... و...من...مشتاق‌تر از همیشه به فکر بازگشت بودم..
هشتم مارس‌، روز جهانی زن است. در این روز زنان جهان بدون توجه به گرایش‌های فکری، عقیدتی و نژادی دستاوردهای خود را گرامی می‌دارند. مناسبت این روز به مبارزات زنان کارگر کارخانه نساجی در سال 1857 میلادی در شهر نیویورک بر‌می‌گردد. آنها به علت تبعیض‌هایی که در محیط کار اعمال می‌شد دست به اعتصاب زدند. صاحب کارخانه برای جلوگیری از توسعه این اعتصاب به بخش‌های دیگر، مبادرت به آتش زدن کارگران زن محبوس شده کرد و تعداد زیادی از آنها در آتش سوختند. به همین علت هر سال زنان در سر‌تا‌سر جهان برای احقاق حقوق خود در این روز به برگزاری مراسم مختلف مبادرت می‌ورزند و خاطره آن را به یاد می‌آورند.
بنابراین در جهت تکریم به زنان در سرتاسر جهان به ویژه در شهر تورنتو مطالب این هفته، سخن و اندیشه را به معرفی چند تن از زنان اهل قلم ایرانی ساکن تورنتو اختصاص می‌دهیم و با کلیه زنان در احقاق حقوق خود احساس همدردی می‌کنیم.

نوشین سالاری

لطفا روی عکس تبلیغات زیر کلیک کنید؛ ادامه مطلب پس از این تبلیغات
Minister Mary Ng Nowruz Canada, مری نگی نوروز
نوشین سالاری در سال 1341 شمسی در تهران متولد شد و پس از مهاجرت به کانادا در سال 1372 در رشته دکترای دارو‌سازی از دانشگاه ساسکاچوان فارغ‌التحصیل گردید و در حال حاضر در تورنتو مقیم است و به کار تخصصی خود اشتغال دارد.
سالاری علاوه بر فعالیت در رشته داروسازی، به ادبیات داستانی علاقه وافری دارد و تاکنون از ایشان دو مجموعه داستان کوتاه به نام‌های "پایان درخت سیب" در سال 2005 در تهران توسط انتشارات مروارید و "وقتی برای گل" در سال 2016 در تورنتو توسط انتشارات پگاه به چاپ رسیده است. این نویسنده ایرانی همچنین رمانی در حال نوشتن دارد که به زودی منتشر خواهد شد.
سالاری به خاطر داستان "ماهی فلزی" که در مجموعه داستان "پایان درخت سیب" چاپ شده است در دوره پنجم جایزه ادبی هوشنگ گلشیری برنده جایزه تک داستان شد که این جایزه یکی از معتبرترین جایزه‌های ادبی و مستقل در ایران است.
لطفا فیلم زیر را نگاه کنید

سالاری در رابطه با چگونگی گرایشش به ادبیات و داستان‌نویسی گفت: از دوران نوجوانی با شادروان دکتر محمود عنایت که آن زمان مجله وزین "نگین" را در تهران منتشر می‌کرد همسایه بودند. به همین علت و بر اثر تشویق‌های این استاد و ذوق و استعداد شخصی او به داستان‌نویسی رو آورد و داستانی که نوشته بود در مجله "نگین" به چاپ رسید. از آن پس او این کار را با جدیت پی‌گیری کرد تا آنکه آثارش در مجموعه قصه‌های کوچک ایران و جهان توسط تقی‌زاده به چاپ رسید و آنگاه انتشارات مروارید آن را در کتابی منتشر کرد‌. هنگامی که وی به کانادا آمد تعداد قابل توجهی از داستان‌هایش در نشریات تورنتو چاپ شد و سرانجام انتشارات پگاه مجموعه دیگری از این داستان‌ها را به بازار عرضه کرد.
لطفا روی عکس تبلیغاتی کلیک کنید؛ ادامه مطلب پس از این تبلیغات
Shayda شیدا Film-Movie-Persian-Iranian-Shayda-Canada-AmirEbrahimi-Toronto
این نویسنده از میان داستان‌های کوتاه خود تعدادی را برتر می‌داند که آنها عبارتند از‌: روزگار بد فیل‌های مهربان، ماهی فلزی و وقتی برای گل. ضمن تبریک روز جهانی زن به این نویسنده ساکن تورنتو، به بخش کوتاهی از داستان "سفرهای فرخنده "توجه کنید و با دنیای نوشته‌های سالاری که دنیای زیبای زنانه است آشنا شوید:
لطفا روی عکس تبلیغاتی کلیک کنید تا برای شما شماره بگیرد؛ ادامه مطلب پس از این تبلیغات
Lumiere-Exchange-Nowruz-صرافی-لومیر-هناره
"ما زن‌ها به سفر می‌رویم و مرد‌هایمان در خانه می‌مانند. شوهرم یکبار گفت:مارکوپولو هم این همه به سفر نرفت. حتماً یک روز خسته شد و نشست سر جایش. گفتم:مارکوپولو مرد بود لابد زود خسته شد.
به هم زنگ می‌زنیم،پنج زن هستیم، بستگان دور و نزدیک. تدارک سفر را من می‌بینم. به این آژانس وآن آژانس زنگ می‌زنم. در اینترنت نگاه می‌کنم. عکس‌هایی از گوشه و کنار دنیا. به جاهایی می‌رویم که بستگانی داریم. زنانی مثل خودمان. تفاوتی اما هست. ما مانده‌ایم و آنها رفته‌اند...
شوق سفر دارم. دیدن اینجا و آنجا. به هر کجا که می‌رویم به زن‌ها نگاه می‌کنم. جوانترها، زن‌های همسن و سال خودمان، پیرترها، زن‌هایی از همه سنین از کنار ما می‌گذرند. گاهی آرایش کرده‌اند. گاهی نکرده‌اند. گاهی بوی عطری در هوا می ماند...."

آیدا احدیانی
آیدا احدیانی متولد آبان 1357 در تهران است که چهارده سال پیش به تورنتو مهاجرت کرده است. احدیانی دارای تحصیلات مهندسی است ولی یکی از دغدغه‌های او نوشتن است. او نوشتن را قبل از مهاجرت آغاز کرد و در جلسات و کارگاه‌های داستان‌نویسی کارنامه،کلاس‌های شهریار مندنی‌پور شرکت داشت. یکی از کارهای اصلی او وبلاگ‌نویسی است و چندین سال در وبلاگ "پیاده‌رو" مطلب می‌نوشت که مخاطبان فراوانی داشت. از او مجموعه داستان "شهر باریک" شامل هجده داستان کوتاه با تصویر‌سازی توکا نیستانی در سال 2009 در تورنتو منتشر شد.که مورد استقبال قابل توجهی قرار گرفت. کتاب دیگر این نویسنده "دکتر برایان از دودکش بالا می‌رود"نام دارد که در سال 1393 (2014) در تورنتو به جامعه کتاب خوان عرضه گردید و در آرتا گالری رونمایی شد. این مجموعه شامل ده داستان کوتاه است.به طور کلی کتاب‌های احدیانی را می‌توان نمونه‌های خوبی از ادبیات مهاجرت تلقی کرد که روان و ساده زندگی در غربت را روایت می‌کند.
نوشته‌های این نویسنده که از تکنیک قوی داستان‌نویسی برخوردار است، با دیالوگ‌های حساب شده، متن جا‌افتاده و یکنواختی در سر‌تا‌سر داستان‌ها، نمونه‌های خوبی است که بنا‌بر اظهار نظر برخی از منتقدان، از جمله‌ی ادبیات پست مدرن به زبان فارسی به حساب می‌آید. به بخشی از یک دیالوگ در داستان "ماهیگیران رودخانه فرانسوی" از مجموعه داستان " دکتر برایان از دودکش بالا می‌رود" که در بخش زایمان بیمارستان اتفاق می‌افتد توجه کنید:
-مرد آرام حرف می‌زند:"اولیه؟"
-سارا جوابش را می‌دهد:"اولی و آخری."
-"همه همین رو میگن، ولی بعد یادشون میره."
-"من که حافظه فیل دارم.دومیه؟"
-"سومی."
-"چه جرئتی دارید؟"
-"من که کاری نکرده‌ام. همه کارها رو زنم کرده. اونی که جرئت داره زنمه."
-"مگه فقط زایمانه؟تازه اصلش مونده، مگه نه؟"
-"آره خب،متاسفانه اصلش مونده. البته نانسی بچه‌ها رو خیلی خوب جمع و جور می‌کنه."
-"امیدوارم من هم از پسش بر‌بیام."
-"دختره یا پسر؟"
-"پسره"
-"بچه ما دختره. سومین دخترمونه. "
-"سه خواهر،چه کیفی بکنن."
-"اون دو تا که خیلی با هم جورن مثل مادرشون و خواهراش. این حالا مونده ملحق بشه بهشون."
-"من که خواهر ندارم ولی داشتنش باید خوب باشه."
-"من که هیچکس رو ندارم."
-"سرنوشت پسر من هم همینه. گفتم که از همین الان برنامه‌ریزی کردم بچه‌م خواهر و برادر نداشته باشه."
-"خواهر و برادر که هیچ، من پدر و مادر هم ندارم."
-"چه بد."
-"مهم نیست که،هیچوقت نداشتم.عوضش نانسی هم زنمه، هم مادرم."
-"چه خوب."
-"ولی دلم می‌خواست یه پسر داشتم که با هم می‌رفتیم ماهیگیری."
-"چرا با دختر‌ها نمی‌ری؟"
-"نانسی دوست نداره..."
-"جالبه‌ها، تا حالا زن ماهیگیر ندیده بودم..."
-"نمی‌دونم چرا زن‌ها کمتر ماهیگیری می‌کنن. خودم هم چهارده ساله شروع کرده‌ام. خیلی آرامش داره..."
-"موافقم..."

الهام قراگوزلو
مهاجرت پدیده‌ی تاثیر‌گذاری در ذهن و فکر انسان‌ها است. به ویژه اگر فردی دارای احساسات شاعری و نویسندگی باشد.
الهام قراگوزلو یکی از شاعران مهاجر است که در شهر تورنتو زندگی می‌کند. او طبعی روان و حساس دارد که مهاجرت و مسائل دوری از وطن در شعرهایش نمود زیادی پیدا کرده است. از این شاعر ایرانی مقیم تورنتو مجموعه شعری به نام "پشت این شب ساده‌ی زمستانی" در سال 2013 میلادی توسط انتشارات پگاه در تورنتو منتشر شده که در آن 81 قطعه شعر آمده است.
الهام از کوچه باغ‌های خانه پدری حرف می‌زند،با درختان بلند و پر برکت که او دوست نداشت آن‌ها را ترک کند ولی مهاجرت باعث شد که مابین او و آن زیبایی‌های طبیعت فاصله بیفتد.
"کوچه باغم را دوست داشتم...
آرام و بی‌صدا،سبز و غمگین بود...چه غم دلنشینی...
کوچه باغم را ترک نمی‌کردم...
قدم زدن در کوچه باغم بالاترین دلخوشیم بود...
و...من...مشتاق‌تر از همیشه به فکر بازگشت بودم..."
قراگوزلو از واقعیت زندگی خودش در غربت حرف می‌زند و اقرار می‌کند به دنبال موضوع برای شعر گفتن نیست، زیرا زندگی سر‌تا‌سر خود موضوع است:
"نوشته‌هایم همه واقعی است
و هیچکس این را نمی‌داند...
چه بسیارند آنان که می‌اندیشند...
با کلمات کلنجار می‌روم و به دنبال موضوع می‌گردم
تمام آنچه در این دفتر نوشته‌ام ...
زندگی لحظه به لحظه خودم بود و...بس"
انسان در مهاجرت گاهی اوقات مورد هجوم تفکرات مثبت و منفی قرار می‌گیرد. کسانی از این حالت بدون آسیب گذر می‌کنند که به خود و توانایی‌هایشان اعتقاد داشته باشند. الهام در شعر "نصیحت"این حالت را خوب بیان کرده است.
"فصل سردیست...درونم اما...سردتر
تهی بودن...کم غمی نیست
اما آنچه بیشتر از این آزار‌دهنده است...
این است که به خود و توانایی‌هایت شک کنی...
درخت از همان مسیری می‌افتد...که خم شده باشد
نترس...
احساس ضعف تو را ضعیف‌تر می‌کند...
قوی باش و استوار..."
زبان شعر الهام قراگوزلو،زبان زنانه است. با احساسات خاص و یک دغدغه‌ای که همواره در واژگانش مستتر است. از نظر او انسان‌هایی که نمی‌توانند خودشان را با شرایط جدید زندگی وفق دهند، همچو برگ‌های سرگردان در باد‌اند که اسیر دست سرنوشت می‌شوند.
"فهمیده‌ام که بسیاری از انسان‌ها...تکلیفشان با خودشان مشخص نیست...
گاهی این طرف هستند و...گاهی آن طرف...
مانند برگ‌های افتاده از درخت...سرگردان تصمیم باد مانده‌اند...
خودشان هم نمی‌دانند...به واقع خواهان چه هستند...
به امید روزی که با معجزه‌ای همه چیز دگرگون شود...و چه خوش خیالند...
بیهوده است در انتظار انسان‌های بی تصمیم نشستن...
حالا فهمیدم...
برگ‌های در دست باد...روزی فقط به زباله‌دانی می‌رسند...نه جای دیگری...
چه خام...چه بیهوده...چه سرد"
***

لطفا روی عکس تبلیغات زیر کلیک کنید؛ ادامه مطلب پس از این تبلیغات
Leah-Taylor-Roy-MP-Aurora-Oak-ridges-Richmond-Hill-Nowruz

روز جهانی زن به همه زنان ایرانی به ویژه زنان ایرانی تورنتو مبارک باد.
لطفا روی عکس تبلیغات زیر کلیک کنید؛ ادامه مطلب پس از این تبلیغات
Mjid-Jowhari-MP-RichmondHill-Nowruz

اگر شما همکاری گرامی ما هستی، مرسی که این مطلب را خواندی، اما کپی نکن و با تغییر به نام خودت نزن، خودت زحمت بکش!
پروتکل علمی - پزشکی جهانی برای مقابله کلیه ویروس‌هایی مانند کرونا که انتقالشان از طریق بسته هوایی است:
۱- ماسک ان-۹۵ بزنید، کرونا از ماسک‌های معمولی رد می‌شود. ۲- فیلتر هوای قوی هپا بگذارید. ۳- تا جایی که می‌توانید از مردم حذر کنید. ۴- تغذیه خوب و سالم داشته باشید، مقادیر زیاد ویتامین C و D مصرف کنید. ۵- بسیار ورزش کنید. ۶- اگر توانستید حتما واکسن بزنید.
Date: چهارشنبه, مارس 7, 2018 - 19:00

درباره نویسنده/هنرمند

دیگر مطالب مرتبط

insurance بیمهتعمیرات هرگونه وسایل برقی - آلن

Share this with: ارسال این مطلب به