وی خاطرات خود در ایران را در کتابی بنام "ایرانی که من شناختم"و "کرد وکردستان" منتشر نمود. کتاب "ایرانی که من شناختم" با ترجمه علیمحمد مترجم، همایون فرهوشی توسط انتشارات "معرفت" در سال 1329 و کتاب "کرد وکردستان" به قلم محمد قاضی به زبان فارسی برگردان و در سال 1366 بوسیله انتشارات نیلوفر درتهران چاپ و منتشر شده است
بازیل نیکیتین شرق شناس روسی
در هفتههای پیش صحبت ما درباره خاوشناسان روسی دور میزد ودر این شماره هم به گفتگوی خود در باره شرقشناسان روسی که تحقیقاتشان درباره ایران صورت گرفته مطالبی به عرض میرسانم.
بازیل نیکیتین (Bazil, Nikitin) در سال 1884 در روسیه به دنیا آمد و پس از تحصیلات لازم، جزء هیات نمایندگی روسیه به ایران آمد ودر هنگام جنگ جهانی اول در ارومیه کنسول روسیه بود. پس از انقلاب 1917 دیگر به روسیه برنگشت و عازم فرانسه شد و تا پایان عمرش در پاریس زندگی کرد. وی از همان موقع که در ایران بود درباره فرهنگ و زبان فارسی و اقوام کرد تحقیقاتی انجام داد و بعدها در خاطرات خود نتیجه این مطالعات را منعکس نمود ودر رشته مطالعات ایرانی کتابها ومقالات بسیاری نوشت و سرانجام در سال 1960 در پاریس درگذشت.(1).
آقای محمد ملاحسینی طی مقالهای در سایت "همشهری آنلاین" نوشته است که: بازیل نیکیتین شرقشناس روسی متولد 1885 در لهستان، تحصیلات ابتدائی ومتوسطه را در شهر ورشو لهستان گذرانید و موقع تحصیل از معلم فرانسوی خود مطالب دلپسندی از مسافرت به ایران شنید ودلبسته شرق و ادبیات شرق شد. پدرش از لهستان به بندر ادسا در دریای سیاه منتقل شده بود و نیکیتین از 1900ا 1902 چند بار از آنجا دیدار کرد و از نزدیک با زندگی شرقیان آشنا شد. وقتی که به روسیه برگشتند در مدرسه زبانهای شرقی دانشگاه لازارف در مسکو مشغول تحصیل زبانهای شرقی فارسی، عربی و زبان فرانسه شد ودر 1907 از تحصیل فراغت یافت. وی در همین موسسه بود که از والنتین ژوکوفسکی راهنمائیهائی درباره فرهنگ وادبیات ایران دریافت نمود و چندی هم در دانشگاه سنپیترزبورگ به تکمیل تحصیلات خود پرداخت. در همین اوقات به استخدام وزارت خارجه روسیه تزاری درآمد، در سال 1909 با عنوان نایب کنسول روسیه به ایران آمد ودر شهر اصفهان مشغول کار گردید. درسال 1911ماموریت سیاسی در برلین و پاریس و لندن یافت و در اواخر همان سال به سمت منشی ومترجم کنسولگری روسیه به رشت آمد ودر زمان اقامت در ایران بود که درباره فرهنگ وتاریخ ایران و قوم افشاریه در ارومیه و اقوام ایران درطوالش، رشت، اردلان، فرقه طاووسیه بررسیهای عالمانهای انجام داد و خاطرات خود در ایران را در کتابی بنام "ایرانی که من شناختم"و "کرد وکردستان" منتشر نمود. کتاب "ایرانی که من شناختم" با ترجمه علیمحمد مترجم، همایون فرهوشی توسط انتشارات "معرفت" در سال 1329 و کتاب "کرد وکردستان" به قلم محمد قاضی به زبان فارسی برگردان و در سال 1366 بوسیله انتشارات نیلوفر درتهران چاپ و منتشر شده است. وی در سال 1912تا 1919 در کنسولگری روسیه در شهرهای رشت، تبریز، ارومیه، ساوج بلاغ (مهاباد فعلی )و تهران گذرانید و بیشتر مطالعات وتحقیقات او درباره کرد وکردستان در زمان اقامت در ارومیه انجام گرفت. وی در خلال اقامتش در ایران مسافرتهای زیادی به آذربایجان وکردستان وگیلان انجام داد و با رجال ودانشمندان ایرانی همچون عباس اقبال آشتیانی، سعید نفیسی، محمد علی فروغی، حسین علاء، اسماعیل مرآت، عبدالحسین میکده، خانبابا بیانی، بهمن کریمی و صنعتیزاده دوستی برقرار کرد. وی در 8 ژوئن 1960 در پاریس درگذشت (2).
با مراجعه به کتاب "ایرانی که من شناختم" مقداری از وقایع زندگی بازیل نیکتین روشن میشود. مرحوم محمد تقیبهار معروف به ملکالشعراء در مقدمهای که برای ترجمه فارسی کتاب" ایرانی که من شناختم" نوشته است: حکایت میکند که تحصیلات نیکیتین در شهرهای ورشو لهستان، مسکو، پطروگراد (پیترزبورگ) در رشته حقوق، عربی، ترکی وفارسی و ادبیات فارسی انجام شده و در شهر قسطنطنین (استانبول )هم ادامه تحصیل داده ودر 1909 میلادی از داخل روسیه از طریق پطروگراد و بحر خزر وارد ایران شده و از رشت وتهران عازم شهر اصفهان گردیده و کمی بعد به روسیه برگشته و در همین سفر بوده که اطلاعات جالبی درباره فعالیتهای مشروطهطلبان در رشت و قزوین و تهران واصفهان به دست آورد. او درباره شخصیتهای انقلابی مانند سپهدار تنکابنی، سردار اسعد، ضرغامالسلطنه، محمدعلی میرزا و قرارداد دو دولت استعماری روسیه تزاری و بریتانیا در 1907 و تقسیم ایران به مناطق نفوذ روسیه و انگلیس در کتاب خود سخن به میان آورده است. پس از ماموریت محوله خود به روسیه برگشته و اینبار در سال 1911 به طور رسمی به استخدام وزارت خارجه روسیه در آمده و به عنوان منشی و مترجم در کنسولگری رشت به ایران اعزام گردید او در این سفر همراه با همسر خود که فرانسوی بود در ماه فوریه 912 1 وارد رشت شد ودر مورد رشت درکتاب خود نوشت که دولت تزاری روس طبق معاهده 1907 که مناطق نفوذ خود در ایران را با انگلستان بسته بودند در واقع مناطق شمال ایران را ملک مطلق خود شناخته و تصرفات مالکانه میکرده است و او یعنی بازیل نیکیتین در واقع دولت ونماینده آن نه فقط حاکم واقعی گیلان بوده بلکه خود را سلطان واقعی آن استان میدانسته است. او در سال 1914 از رشت احضار ودر ماه سپتامبر همان سال به پطروگراد برمیگردد وکمی بعد به کنسولگری روسیه در ارومیه به ایران منصوب شده و به ایران مراجعت میکند و در مدت اقامت خود در آنشهر شاهد دخالت مستقیم هیاتهای مبشرین مذهبی کشورهای بیگانه در امور داخلی و تحریک و آشوبهای حاصله از اختلافات قومی و دینی ساکنان ارومیه از کردها، آشوریها، ارمنیها و مسلمانها میباشد و در کتاب خود از آنها بحث کافی میکند. پس از وقوع انقلاب 1917روسیه به شهر رشت میرود و با میرزا کوچکخان جنگلی رهبر نهضت جنگل دیدار کرده و در ماه ژوئن 1919 از را ه باکو و باطوم به پاریس میرود و کتاب "ایرانی که من میشناختم" را در پاریس نوشته است .(3).
مرحوم علی محمد مترجم همایون فرهوشی هم در مقدمه ترجمه فارسی کتاب در باره بازیل نیکیتین مطالبی آورده که خلاصهاش را میخوانیم: مرحوم نیکیتین در مسکو نزد استادانی چون پروفسور "ُکرش /Korech" و میرزا جعفر محلاتی و میرزا عبدالغفار تحصیل کرده و در پطروگراد هم استادانی چون آژوکوفسکی ومیرزارضاخان ایرانی داشته ودر سال 1905 در شهر قسطنطنیه (استانبول) هم معلومات خودرا به کمال رسانیده ودر موسسه باستانشناسی روسیه مشغول خدمت شده و درسال 1906 به پاریس اعزام شده، در دانشکده زبانهای شرقی پاریس ادامه تحصیل داده، در 1907 به بلغارستان رفته است ودرسال 1909 سمت نایب کنسولی در اصفهان داشته و پس از بازگشت به روسیه با خانم "لری /Leroy " فرانسوی ازدواج کرده است. در سال 1910 رسما در وزارت خارجه روسیه استخدام میشود و سال بعد مسابقهای دیپلوماتیک برگزار میشود که نیکیتین در آن مسابقه شرکت و پذیرفته میگردد و به شهرهای برلین وپاریس ولندن به ماموریت از طرف وزارت خارجه میرود. درسال 1912تا1919در کنسولگریهای روسیه در رشت، تبریز، ارومیه، ساوجبلاغ (مهاباد فعلی) و تهران در ایران ماموریت کنسولی دارد ودر تابستان 1919 به پاریس رفته ودر آنجا میماند و به عنوان رئیس قسمت اقتصادی تجارتی بانک فرانسه مشغول کار میشود و در عین حال عضویت در بسیاری از انجمنهای خاورشناسی فرانسه وکشورهای دیگر را هم میپذیرد و مقالات زیادی درباره اقوام مختلف کرد و افشاری وارامنه مینویسد ودر دائرةالمعارف اسلامی بسیاری از مقالات او چاپ میگردد و سرانجام در سال1960 در شهر پاریس درمیگذرد. (4).
نیکیتین در فصل اول کتاب خود درباره انگیزهاش برای مطالعات خاورشناسی نوشته است که موقع تحصیل در دوره ابتدائی در شهر ورشو معلمی از اهالی فرانسه داشته که پس از خاتمه درس هر روزه مقداری هم از مشاهدات خود در کشورهای شرقی اطراف دریای مدیترانه برایشان صحبت میکرده و شوق دیدار از مشرق واشتیاق اطلاع از فرهنگ وتمدن شرقی را در ذهن بازیل جوان کاشته که بعد از انتقال پدرش به اُدسا بندری در دریای سیاه و اختلاط و گفتگو با مردمان شرقی چند باری به ادسا سفر کرده و به آتش اشتیاقش برای ورود به دنیای خاورشناسی افزوده شده و در بازگشت به روسیه از پدرش درخواست کرده که او را برای تحصیل در زبانهای شرقی به دانشگاه لازارف در مسکو بفرستد و او هم موافقت کرده و به این شکل بازیل نیکتین وارد تحصیل در زمینه خاورشناسی میشود (5).
بازیل نیکیتین در فصل دوم کتاب خود اطلاعات زیادی از زندگانی خود و تحصیلش در مدرسه لازارف مسکو میدهد. جالب است که میگوید مدرسه لازارف ساخته یک ارمنی ایرانی از ارامنه جلفا بوده که ابتدا برای سرپرستی کودکان بیسرپرست ارمنی و گرجی تاسیس شده و حکم دبیرستان را داشته که علاوه بر دروس معمولی دبیرستان چند زبان شرقی مربوط به مسلمانان را هم در برنامه درسی دانش آموزان گنجانده بودند و در همین فصل از مسافرتش به استانبول و ایتالیا و فرانسه گفتگو میکند و اینکه مقداری هم نزد باربیه دومنار (Barbier De meynard) خاورشناس فرانسوی تحصیل کرده و به نواحی مستعمرهنشین فرانسه مانند تونس هم مسافرت کرده و به قفقازیه و کریمه هم سرزده است ودر کنگره خاورشناسان منعقده در سال 1928 در آکسفورد (Oxford) و لیدن(Leyden )درسال 1931شرکت داشته ودر سال 1907 هم به بلغارستان رفته و هدفش این بوده که در ضمن دیدار وگفتگو با بلغاریان محلی در باره نظر آنها در مورد روسیه تحقیق کند(6) و همچنین زمینه را برای منظور اشغال احتمالی بلغارستان از طرف روسیه و بدبین کردن و ایجاد نفرت بین طبقات بیسواد بلغارها نسبت به ترکیه عثمانی آماده سازد که در آن زمان بلغارستان جزئی از امپراطوری عثمانی بوده است و این اعتراف صادقانه نیکیتین به طور واضح و روشن هدف پنهانی استعمارگران را در تاسیس موسسات خاورشناسی و آموزش زبان وادبیات کشورهای شرقی نشان میدهد و از اینجا میفهمیم که منظور اصلی از فرستادن خاورشناسان در لباس درویش و بازرگان و طبیب و میسیون مذهبی و دیپلوماتهای جزء هیاتهای سیاسی و سفارتخانه وکنسولگری و یا معلم و گردشگر به اقصی نقاط کشورهای شرقی چه بوده است و افسوس به حال رجال خائن و نادان و دولت مردان مستبد شرقی از جمله دربار قاجار که خود به این ماموریتهای جاسوسی کمک هم میکردند.
بازیل نیکیتین در فصل چهارم کتاب خود باز هم درباره توصیه پدرانه ومشفقانه ژوکوفسکی استاد خاورشناسی خود در دانشگاه پیتزربورگ بخش زبانهای شرقی به او در باره انتخاب ایران شناسی به عنوان رشته تخصصی خود اشاره میکند و این که او کمک بسیاری در اعزام نیکیتین به هزینه دولت به اصفهان برای تکمیل ایرانشناسی داشته است گفتگو میکند .(7).
نظری به آثار بازیل نیکیتین:
آثار این خاور شناس بسیار متنوع است و همه درباره ایران واقوام ایرانی است. از جمله آنها:
1- کتاب "ایرانی که من شناختم" حاوی خاطرات او در مسافرتهای متعدد به ایران است که در سال 1329 شمسی به وسیله علیمحمد فرهوشی به فارسی ترجمه شده و با مقدمه محمدتقی بهار (ملک الشعراء)و از سوی کتابفروشی معرفت در تهران چاپ شده است.
2- کردها.
3- مضامین اجتماعی در ادبیات جدید ایران چاپ 1954.
4- تجزیه وتحلیلی از کتاب "صفوةالصفاء" ترجمه دکتر باقر امیر"خانی، مندرج در مجله "نشریه دانشکده ادبیات تبریز"دوره 12 شماره 55 پائیز و زمستان 1343ص273تا287.
5- دستور مکالمه به زبان کردی. چاپخانه لازاریست ارومیه 1915.
6-فرهنگ نظامی کردی، روسی چاپ 1916، ارومیه چاپ خانه لازاریست.
7- گفتاری چند درباره کردان .چاپ 1917 همان چاپخانه.
8- مقاله "تبعات ایرانشناسی وکردشناسی در شوروی"1326 شمسی مجله یغما شماره1.
9- مسئله کردها چاپ 1946.
10- مقالاتی درباره کردها. دائرةالمعارف اسلامی.
11- نتایج جنگ جهانی (اول )در شمال غرب ایران چاپ 1934.
12- تکنگاری در باره شهر مهاباد.
منابع وماخذ:
1- محمد رستمی: ایرانشناسان وادب فارسی صص313-314 چاپ تهران 1390از انتشارات پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
2- سایت هنری آنلاین: محمد ملاحسینی، مقاله بازیل نیکیتین.
3- محمدتقی بهار (ملک الشعراء) مقدمه کتاب "ایرانی که من شناختم"ترجمه علیمحمد فرهوشی (مترجم همایون سابق)چاپ کتابفروشی معرفت 1329 تهران ص1تا6.
4- همان ماخذ مقدمه علیمحمد فرهوشی.
5- بازیل نیکیتین: ایرانی که من شناختم ترجمه فارسی فصل اول ص1تا5.
6- همان ماخذ فصل دوم ص16تا22.
7- همان ماخذ فصل چهارم ص29/31/36.
Mohammad Akhtari محمد علی اختری سردفتر باز نشسته اسنادرسمی ، ساکن تورنتو است 905-758-9325 |
ویراستار اول: آرش مقدم؛ ویراستار نهایی: پر ابراهیمی - ویراستاری موقت: عباس حسنلو
ویراستار اول: آرش مقدم؛ ویراستار نهایی: پر ابراهیمی - ویراستاری موقت: عباس حسنلو