هر دو بایستی با یک دید بالغ و صحیحتر به یکدیگر بنگرند، و تشخیص دهند که هر دوی آنها هم نقاط ضعف اخلاقی و نقاط کوری دارند؛ و از طرفی دیگر هر دو تواناییها و شایستگیهایی نیز دارند
در صورتیکه افراد بتوانند از اشتباهات خود درس عبرت بگیرند و توجه کافی به این موضوع داشته باشند که اصلاح رفتار از نو نیاز به یادگیری و کار و فعالیت زیاد دارد، اعتماد و اطمینان را اگر فرد بخواهد، میتوان به خوبی اصلاح نمود.
هنگامیکه دو نفر با عشق و علاقه فراوان با یکدیگر ازدواج مینمایند با بیخبری، کاملا مطمئن هستندکه اعتماد و اطمینانیکه بیکدیگر دارند همیشگی است و بصورت مداوم ثابت و پایدار باقی میماند. البته اگر بنحوی این اعتماد و اطمینان تغییرکند به مراتب محکمتر و قویتر از پیش خواهد شد. بنابراین اگر زن و یا شوهر نوعی خیانت نسبت به یکدیگر بنمایند این یک ضربه خطرناک و غیر قابل باور بوجود میآورد. ناگفته نماند که اعتماد و اطمینان بیکدیگر در تمام روابط زناشوییها گاهگاهی پایین و یا بالا میرود و گاهگاهی در نوسان است.
در اینجا از یک مشاوره زناشویی صحبت خواهم نمود که مطلب روشن تر شود.
مشکل اصلی زن و شوهری که برای مشاوره زناشویی آمده بودند این بود که شوهر شبی را با یک زن دیگر تا صبح روز بعد رسانیده بود و شکی نبود که او با آن زن روابط جنسی داشته است. همانطوری که اشاره نمودم در ابتدای ازدواج زن به سادگی در دنیای تخیلی خود پذیرفته و معتقد شده بود که دوران زناشویی همانطور تا انتها عالی و زیبا و بدون دردسر خواهد ماند. بنابراین او نمیتوانست حتی باور کند که از شوهر چنین عمل قبیحی سرزده است. هم اکنون که به چنین حقیقت تلخی برخورد نموده بود به حالت یاس، ناامیدی و ترس از اینکه این لکه سیاه آن رابطه مطلوب و زیبا را به هم خواهد زد و هرگز پاک نخواهد شد دچار شده بود. او به این پیش آمد درد آور با ناامیدی و یاس مینگریست و آنرا پایان زندگی زناشویی خود میدانست و معتقد بود که این زخم و لکه سیاه هرگز بهبودی پیدا نخواهد کرد.
این دو نفر می بایست کلی مسائل درباره دوباره سازی اعتماد و اطمینان یاد میگرفتند.
اولین موردی که خانم باید انجام دهد اینست که با شوهر مواجه و مقابله نماید و به او یادآور شود که احساسات او از این عمل بد همسر جریحه دار شده است و خود کلی ناامید و مایوس گردیده است.
بعد از این باید با همسر خود خیلی جدی مواجه شود و مفصل بحث نماید و او را از مرکب خودخواهی پایین بکشد. اما در ضمن خطاها و نواقص او را بپذیرد. از طرف دیگر از وسوسه و اغوای این مورد که همه خطاها متوجه شوهر بوده و او خود مظهر عدل و نیکوکاری و صالح بوده و تمام گناهان یکجا به شوهر ارتباط داشته است را کنار بگذارد.
پس از این جدال سخت و مشکل هر دو بایستی با یک دید بالغ و صحیحتر باشند و تشخیص دهند که هر دوی آنها هم نقاط ضعف اخلاقی و نقاط کوری دارند. از طرفی دیگر هر دو تواناییها و شایستگیهایی نیز دارند.
این دو نفر چند ماه پس از بحث های متفاوت و طولانی درباره شرایط زندگی زناشوی خود و اینکه چه چیز باعث شده است که چنین خیانتی از طرف شوهر در زندگی زناشویی آنها ایجاد شده است و به نتیجه رسیدند، البته خانم میبایست با حالت دلسوزی و غمخواری و شفقت با خائن برخورد نماید و دیگر از سرزنش و یا حالت دفاعی خود دست بردارد تابتواند نوعی جو عاطفیسالم و مطلوبی را بوجود آورد.
بدون شک برای تکمیل این نظریه وقت زیادی لازم میباشد. زمانیکه خانم نیز کمی مسئولیت بهم خوردن زندگی را بپذیرد، برای همسر یک فضای سالمی را بوجود میآورد که او بتواند حالت آسیب پذیری خود را بپذیرد که چگونه در شکستن این اعتماد و اطمینان مقصر بوده است. شوهر نیز باید با خانمش روراست باشد و به او یادآور شود که چه احساس آشفتگی و درهم ریختهای از خودخواهی و عمل زشتی که انجام داده، نموده است و چقدر پشیمان است که چرا خواستههای خود را بصورت مستقیم با خانمش صحبت نکرده است. به علاوه او باید بپذیرد که در آن شبی که چنان عمل نامناسبی را انجام داده نابالغ، ناپخته و احمق بوده است و مقدار زیادی مشروبات الکلی نوشیده و مثل یک شخص مجرد عمل کرده است.
هر دو زن و شوهر پذیرفتند و یاد گرفتند که بخشیدن و بهبود و اصلاح رفتاری، امکان پذیر میباشد و به همین دلیل پیش از حل مشکل از راه منطقی، کلی با یکدیگر در جدال بودند.
آنها در ابتدا نمی دانستند که با وجود شکسته شدن عهد و پیمان و اطیمنان و اعتماد روابط زناشویی آنها به مراتب بهتر از قبل قویتر و قشنگتر خواهد شد. هر دوی آنها یاد گرفتند که در ازدواج پستی و بلندیهای زیادی بوجود خواهد آمد،که البته با بهم خوردن روابط زناشویی در اثر عدم اعتماد و اطمینان ممکن است بهبودی کامل در روابط آنها بوجود آید و بیشتر از قبل آنها مقاومتر و نیرومندتر شوند.
باید توجه داشت که سطح اطمینان و اعتماد در افراد میتواند بهبودی پیدا کند و این صرفا در اثر یادگیری و توجه به یکدیگر است که میتواند روابط قطع شده را مجددا اصلاح نماید.
عدم توجه به همدیگر و مواظبت نکردن از یکدیگر عاقبت خوشی نخواهد داشت. باید بصورت هوشیارانه به رفتار همسر توجه کافی نمود و کوشش کرد نواقص و کمبودهای رفتاری خود را اصلاح نمود.
جریان ازدواج یک جریان پویا و مداوم است، بنابراین پیوسته باید در صدد اصلاح آن بود و پیوسته مسائل جدید را یاد گرفت تا پختهتر و بالغتر شد.
هنگامیکه دو نفر با عشق و علاقه فراوان با یکدیگر ازدواج مینمایند با بیخبری، کاملا مطمئن هستندکه اعتماد و اطمینانیکه بیکدیگر دارند همیشگی است و بصورت مداوم ثابت و پایدار باقی میماند. البته اگر بنحوی این اعتماد و اطمینان تغییرکند به مراتب محکمتر و قویتر از پیش خواهد شد. بنابراین اگر زن و یا شوهر نوعی خیانت نسبت به یکدیگر بنمایند این یک ضربه خطرناک و غیر قابل باور بوجود میآورد. ناگفته نماند که اعتماد و اطمینان بیکدیگر در تمام روابط زناشوییها گاهگاهی پایین و یا بالا میرود و گاهگاهی در نوسان است.
در اینجا از یک مشاوره زناشویی صحبت خواهم نمود که مطلب روشن تر شود.
مشکل اصلی زن و شوهری که برای مشاوره زناشویی آمده بودند این بود که شوهر شبی را با یک زن دیگر تا صبح روز بعد رسانیده بود و شکی نبود که او با آن زن روابط جنسی داشته است. همانطوری که اشاره نمودم در ابتدای ازدواج زن به سادگی در دنیای تخیلی خود پذیرفته و معتقد شده بود که دوران زناشویی همانطور تا انتها عالی و زیبا و بدون دردسر خواهد ماند. بنابراین او نمیتوانست حتی باور کند که از شوهر چنین عمل قبیحی سرزده است. هم اکنون که به چنین حقیقت تلخی برخورد نموده بود به حالت یاس، ناامیدی و ترس از اینکه این لکه سیاه آن رابطه مطلوب و زیبا را به هم خواهد زد و هرگز پاک نخواهد شد دچار شده بود. او به این پیش آمد درد آور با ناامیدی و یاس مینگریست و آنرا پایان زندگی زناشویی خود میدانست و معتقد بود که این زخم و لکه سیاه هرگز بهبودی پیدا نخواهد کرد.
این دو نفر می بایست کلی مسائل درباره دوباره سازی اعتماد و اطمینان یاد میگرفتند.
اولین موردی که خانم باید انجام دهد اینست که با شوهر مواجه و مقابله نماید و به او یادآور شود که احساسات او از این عمل بد همسر جریحه دار شده است و خود کلی ناامید و مایوس گردیده است.
بعد از این باید با همسر خود خیلی جدی مواجه شود و مفصل بحث نماید و او را از مرکب خودخواهی پایین بکشد. اما در ضمن خطاها و نواقص او را بپذیرد. از طرف دیگر از وسوسه و اغوای این مورد که همه خطاها متوجه شوهر بوده و او خود مظهر عدل و نیکوکاری و صالح بوده و تمام گناهان یکجا به شوهر ارتباط داشته است را کنار بگذارد.
پس از این جدال سخت و مشکل هر دو بایستی با یک دید بالغ و صحیحتر باشند و تشخیص دهند که هر دوی آنها هم نقاط ضعف اخلاقی و نقاط کوری دارند. از طرفی دیگر هر دو تواناییها و شایستگیهایی نیز دارند.
این دو نفر چند ماه پس از بحث های متفاوت و طولانی درباره شرایط زندگی زناشوی خود و اینکه چه چیز باعث شده است که چنین خیانتی از طرف شوهر در زندگی زناشویی آنها ایجاد شده است و به نتیجه رسیدند، البته خانم میبایست با حالت دلسوزی و غمخواری و شفقت با خائن برخورد نماید و دیگر از سرزنش و یا حالت دفاعی خود دست بردارد تابتواند نوعی جو عاطفیسالم و مطلوبی را بوجود آورد.
بدون شک برای تکمیل این نظریه وقت زیادی لازم میباشد. زمانیکه خانم نیز کمی مسئولیت بهم خوردن زندگی را بپذیرد، برای همسر یک فضای سالمی را بوجود میآورد که او بتواند حالت آسیب پذیری خود را بپذیرد که چگونه در شکستن این اعتماد و اطمینان مقصر بوده است. شوهر نیز باید با خانمش روراست باشد و به او یادآور شود که چه احساس آشفتگی و درهم ریختهای از خودخواهی و عمل زشتی که انجام داده، نموده است و چقدر پشیمان است که چرا خواستههای خود را بصورت مستقیم با خانمش صحبت نکرده است. به علاوه او باید بپذیرد که در آن شبی که چنان عمل نامناسبی را انجام داده نابالغ، ناپخته و احمق بوده است و مقدار زیادی مشروبات الکلی نوشیده و مثل یک شخص مجرد عمل کرده است.
هر دو زن و شوهر پذیرفتند و یاد گرفتند که بخشیدن و بهبود و اصلاح رفتاری، امکان پذیر میباشد و به همین دلیل پیش از حل مشکل از راه منطقی، کلی با یکدیگر در جدال بودند.
آنها در ابتدا نمی دانستند که با وجود شکسته شدن عهد و پیمان و اطیمنان و اعتماد روابط زناشویی آنها به مراتب بهتر از قبل قویتر و قشنگتر خواهد شد. هر دوی آنها یاد گرفتند که در ازدواج پستی و بلندیهای زیادی بوجود خواهد آمد،که البته با بهم خوردن روابط زناشویی در اثر عدم اعتماد و اطمینان ممکن است بهبودی کامل در روابط آنها بوجود آید و بیشتر از قبل آنها مقاومتر و نیرومندتر شوند.
باید توجه داشت که سطح اطمینان و اعتماد در افراد میتواند بهبودی پیدا کند و این صرفا در اثر یادگیری و توجه به یکدیگر است که میتواند روابط قطع شده را مجددا اصلاح نماید.
عدم توجه به همدیگر و مواظبت نکردن از یکدیگر عاقبت خوشی نخواهد داشت. باید بصورت هوشیارانه به رفتار همسر توجه کافی نمود و کوشش کرد نواقص و کمبودهای رفتاری خود را اصلاح نمود.
جریان ازدواج یک جریان پویا و مداوم است، بنابراین پیوسته باید در صدد اصلاح آن بود و پیوسته مسائل جدید را یاد گرفت تا پختهتر و بالغتر شد.
Date: Monday, June 12, 2017 - 20:00
Safar Daee دکتر صفر داعی دکترای روانشناسی از دانشگاه انگلستان 905-770-4556 |
ویراستار اول: آرش مقدم؛ ویراستار نهایی: پر ابراهیمی - ویراستاری موقت: عباس حسنلو
ویراستار اول: آرش مقدم؛ ویراستار نهایی: پر ابراهیمی - ویراستاری موقت: عباس حسنلو