این انتخابات بسیار مهم است و چه خوب است که مردم از این فرصت استفاده کرده و برنامههای احزاب مختلف را بررسی کنند و آنرا که جامعتر و واقعبینانهتر است انتخاب کنند
آقای احساسی شما مدت چهار سال نماینده مردم ویلودل در مجلس فدرال بودهاید، لطفا کمی درباره خودتان بگوئید و اینکه چرا مردم باید مجددا به شما رای دهند.
بینهایت ممنون که این فرصت را برای این مصاحبه به من دادید. من با کمک خیلی از اشخاص مختلف این سعادت را داشتهام که 4 سال در مجلس فدرال خدمت کنم. فکر میکردم و امیدوار بودم با پیشینهی حقوقی و مطالعات زیادی که داشتم، بتوانم که آنطوری که باید و شاید به مردم خدمت کنم اما وقتی به اتاوا رسیدم دیدم که با روندهای مجلس آنگونه که میبایست آشنایی نداشتم و خیلی زود فهمیدم که باید کمی صبر داشته باشم و بیاموزم که چگونه میتوانم موثر باشم. وظایف یک نماینده مجلس به چندین دسته تقسیم میشود:
2- وظایف مجلسی: در زمانی که مجلس برقرار است، نمایندگان 4 روز دوشنبه تا پنجشنبه در اتاوا (و 3 روز دیگر در حوزه انتخاباتی) هستند. در مجلس عضو کمیتههای مختلف بودم: اول در کمیته مهاجرت بودم که هم در جهت آوردن سوریهایها به کانادا و هم در جهت کاستن زمانهای انتظار هریک از 5 گروه مختلف مهاجرتی خدمت میکردیم که با زحمت وزیر و همه موفق شدیم بطور متوسط 50% از زمان انتظارها را کاهش دهیم (که طی 4 سال بسیار خوب است). سپس عضو کمیته حقوقی (که بسیار مهم و با کارآیی بالاییست) شدم که در آن لوایح ابتدایی را با دعوت از متخصصین بررسی میکردیم تا اطمینان حاصل کنیم که اهداف آن لایحه عملی میشود. بعنوان رئیس کمیتهی ارتباطی مجلس کانادا با مجالس کل دنیا نیز خدمت کردهام. ریاست کمیته پیشگیری از نسلکشی را نیز به عهده داشتهام. نایب رئیس کمیته ارتباط کانادا و چین، و نایب رئیس کمیته دوستی کانادا و کره هم بودهام زیرا در حوزه انتخاباتی من جامعه بزرگ چینی و کرهای وجود دارد.
بنظرم مردم اولا بایستی برنامههای احزاب مختلف را در نظر بگیرند و آنها را سبکسنگین کنند تا بتوانند آن برنامه و حزبی که برای شرایط کنونی کشور برنامه خوبی دارد را انتخاب کنند، و دوما قابلیت کاندیداهای مختلف از احزاب مختلف را بسنجند و انتخاب کنند. من علاوه بر فعال بودن زیادم، معتقدم انطباق فعالیت افراد با مجلس مانند فعالیت حقوقی مدت زمانی طول میکشد تا نماینده بتواند تاثیرگذارتر باشد. اگر به یک نماینده دوبار این فرصت داده شود او بدون شک با تجربه بیشتری کارآیی بیشتر و موثرتری خواهند داشت.
چرا مردم باید به حزب شما رای دهند؟ نقاط و ایدههای قوت حزب شما در این انتخابات چیستند؟ نقاط قوت گذشته حزب شما چیست؟
فکر میکنم در طی این 4 سالی که لیبرالها بودهاند بطور جامع وضعیت خوب بوده است. لازم است تاکید کنم که از نظر وضعیت اقتصادی واقعا مثبت بودهایم، رشد اقتصادی سالانه 3% بوده که به مراتب بهتر از دوره 10 ساله هارپر بوده (بطور متوسط 1%) و در میان 7 کشور صنعتی جهان رتبه دوم را در تمام این سالها کسب کردهایم و نیز توانستهایم بالغ بر 1 میلیون شغل بوجود آوردهایم که تقریبا 50% مشاغل جدید در انتاریو بوده است. در نتیجه این رشد، نرخ بیکاری از دهه هفتاد تاکنون در کانادا هرگز به این پایینی نبوده و نیز اینکه تخمین اقتصاددانها اینست که حدود 800 هزار کانادایی از فقر بیرون آمدهاند که در تاریخ کانادا بیسابقه بوده است. دلیل این موفقیتهایمان تمرکز روی مسائلی بوده که سالها به آن پرداخته نشده بود، مانند زیربناهای اقتصادی و زیرساختهای کشوری، در حملونقل، در خانههای ارزان قیمت (بخصوص در انتاریو)، محیط زیست که در آن مصرف پلاستیکهای یکبار مصرف ممنوع میشود و مصرفکنندگان کربن مالیات کربن خواهند پرداخت (که همگی برای کاناداییها بسیار مهم است)، و یا حتی مهاجرت. قابل توجه است که موارد مثبت برنامههای ما نه بر حسب ایدئولوژی بلکه بر حسب نیازهای کشور تنظیم و اجرا شده است. من یقین دارم که به برنامههای احزاب مختلف بنگرید خواهید دید که اولویتهای ما برای برنامههای آینده برای شهروندان تورنتویی همچنان مهم خواهد بود.
موضع شخصی شما در موارد هزینههای بالای زندگی، مشکلات بهداشتی و پزشکی، اسلحه و جرم در جامعه، تغییرات آبوهوایی، تغییر سیستم رای دادن، تجارت آزاد با آمریکا و مکزیک، تجارت آزاد با شرق آسیا، رابطه با عربستان سعودی، ایران: فلسطین و اسرائیل، چین، مهاجرت چیست؟
فکر میکنم مردم باید به برنامههای احزاب نگاه کنند و ببیند که کدامیک از آنها برنامههای بهتری دارند. در برنامههای لیبرالها میبینید که مسائل مختلفی که مد نظر جامعه ایرانیان است، وجود دارد. حزب ما تفنگ را ممنوع خواهد کرد و حتی اگر شهرداریها بخواهند اسلحه کمری را هم قدغن کنند ما اشکالی در آن نمیبینیم، این موضوعیست که شهردار تورنتو بسیار دنبال آن میباشد؛ حزب محافظهکاران موضعی در اینباره ندارند.
درباره تغییرات آبوهوایی نیز یکی از موضوعاتی است که ما به آن بسیار خوب پرداختهایم، اگر هر انسان منصفی برنامه ما را با محافظهکاران مقایسه کند، برنامهای به خوبی برنامه ما را در آن نمیبینند.
در مورد خانههای قابل استطاعت، ما همچنان معتقدیم که بایستی بودجهای مناسب در این زمینه تخصیص دهیم بعلاوه اینکه برای کسانیکه برای دفعه اول میخواهند خانه بخرند کمکهای مالی بسیاری را ارائه میدهیم. البته گفتنیست که هیچ برنامهای کامل و تکمیل نیست اما با توجه به رقابت من (لیبرال) با رقیبم (محافظهکار)، از مردم میخواهم که به برنامه این دو حزب توجه کنند، آنگاه خواهند دید که کاستیهای برنامههای محافظهکاران بسیار زیاد است.
پیش از آنکه من نماینده مجلس بشوم، بیش از 10 سال وکیل تجارت بودهام برای دولت فدرال و برای دولت استانی هم مشاور بودهام که میتوانم اذعان کنم که کار سختیست. وقتی ترامپ انتخاب شد مهم بود که کانادا سفت بایستد و اجازه ندهد نفتا آنچنان تغییر کند، البته نفتا ایرادهایی داشت اما بنظرم همه میتوانند بگویند که به نتیجه رساندن نفتا کار سختی بود که با هوشمندی کابینه موفق بودیم. حتی "مالرونی" و "امبروز" که محافظهکارند شهادت دادهاند که قراردادی که به نتیجه رسید، خوب بوده؛ بندهایی که در نفتای-2 اضافه شده بسیار پیشرو هستند.
چیزی که روابط بینالملل کانادا را جذاب میکند اینست که ما در زمان لیبرالها یک شیفتگی به چندجانبهگرایی (با چند کشور دادوستد تجاری کردن) و نیز به قانون داریم؛ اینها پایههای روابط بینالملل کانادا هستند که از 4 سال پیش که انتخاب شدیم سعی کردیم در حد توانمان در سازمانهای بینالمللی فعال باشیم تا کشورهای مختلف بدانند ما میفهمیم که حل مشکلات دنیا مستلزم همکاری بینالمللیست که نمونه مهم آن معاهده تغییرات آبوهوایی پاریس بود در حالیکه محافظهکاران رقبتی برای همکاری در چهارچوبهای بینالمللی نشان نمیداد اما یکی از اولین اقدامات ما نه تنها شرکت در آن بلکه، فعالیت جدی کردیم تا کشورها را برای پیوستن به آن متقاعد کنیم. لیبرالها دارای روابط بسیار خوبی با سازمان ملل و سازمانهایی که روح همکاریهای بینالمللی دارند، هستند.
نظر شما درباره لابی و جابجایی مستقیم و غیر مستقیم پول بین کمپانیها و اشخاص با سیاستمداران در مقابل بدست آوردن امتیازاتی چیست؟
از تقریبا 15 سال پیش و زمان نخست وزیری کرچین (لیبرال) یک سری تغییراتی پیشنهاد شد که هم اکنون هم قانون کانادا محسوب میشود که طبق آن کمپانیها نمیتوانند به هیچکدام از احزاب کمک مالی کنند، تنها افراد شخصی هستند که میتوانند به حزب مورد نظرشان کمک کنند آنهم حداکثر تا 1600 دلار است. بنظرم اگر واقعبینانه نگاه کنیم کلمه لابیکردن در این مورد معنایی ندارد زیرا در مقایسه کانادا با بقیه دنیا، ما بسیار شفافتر هستیم بخصوص اگر با آمریکا مقایسه شویم. در آمریکا هر کسی که میخواهد عضو سنا یا مجلس شود باید میلیونها دلار جمعآوری کند که دغدغه اصلی یک کاندیداست. خوشبختانه در کانادا هر کسی (مثل من) میتواند وارد میدان شود، یعنی پول از حضور افراد در سیاست ممانعت نمیکند، حداکثر میزانی که در هر حوزه انتخاباتی یک کاندیدا میتواند جمعآوری کند حدود 110 هزار دلار است.
اگر نظر مردم با حزب متفاوت باشد، آیا به نفع مردم عمل خواهی کرد یا حزب؟
همانطوریکه همه انتظار دارند اگر شخصی عضو یک حزب باشد در واقع جزو یک تیم به حساب میآید که باید نماینده طبق اصول جاری در چهارچوب آن عمل کند؛ ولی بدون شک اگر مسئلهای در حوزه انتخاباتی یک نماینده باشد که میان آن با لایحه تفاوت نظر وجود داشته باشد، مواقعی خواهد بود که یک نماینده خلاف حزبش رای میدهد. برای خود من چندین و چند مورد وجود دارد که من با حزب خودم رای ندادم، اگرچه واقفم که باید عضو یک تیم بود و اگر جزو تیم عمل نکنیم کار همه را سخت میکنیم، به همین علت سعی میکنم در حدوحدود خودم تشخیص دهم کار اخلاقی چیست و آنرا انجام دهم تا نماینده خوبی برای مردم منطقه خودم باشم.
دقیقا چه کاری خود شما و حزب شما برای بهتر کردن کانادا انجام میدهد که بنظر شما بهتر از رقبایتان است؟
مهمترین اصول برایم اینست که تمامی کسانیکه در حوزه من هستند بدانند من در خدمت آنها هستم، وظیفه ماست که به آنها کمک کنیم. در دسترس آنها بودن همیشه مهم بوده که در حدوتوان خودم کمک آنها باشم. بنظرم سرمایهگذاری در نسل جوان یکی از مهمترین چیزهاییست که باید به آن پرداخته شود تا مطمئن شویم جوانها فرصتهای لازمه برای رشد، آموزش و رفتن به دانشگاه دارند و دولت کمکشان کنند. از مشکلات دیگر جوانان قابل استطاعت بودن خرید خانه برای جوانان است که باید ششدانگ حواسمان به چالشهای جوانان نسل بعدی باشد. مسائل مهاجرتی و استفاده از حداکثر قابلیتها و استعدادهای مهاجران موضوع مهمیست. اصولا پشتکار برای یک نماینده مجلس بسیار مهم است و سعی من بر آن خواهد بود تا مسائلی که در مجلس مطرح میشود هوشمند باشم و همه تلاشم را به خرج دهم. امیدوارم که پیشینه من در حقوق و یا کار در دولت فدرال و استانی مقدار زیادی به من کمک کند تا برخی از مسائل را بهتر بفهمم ولی هیچ چیزی جای پشتکار را نمیگیرد.
آیا موافق روابط با ایران هستی یا مخالفش؟
این را میتوانم قاطعانه بگویم که یکی از اولین اصولی که یک نماینده پس از انتخاب شدنش به آن پی میبرد، آنست که باید به نیازهای مردم حوزه خود گوش فرا دهد، اولویتهای آنها بسیار مهمتر از نظر شخصی یک نماینده است. اگر بخواهیم منصفانه بنگریم ما از طرف مردم انتخاب شدهایم که نظر و کار آنها را انجام دهیم نه نظر یا کار خودمان را؛ به همین دلیل در این رابطه ابایی از نشستوبرخاست با افرادی در این زمینه نداشتهام.
آیا کنسولگری باز میکنید، یا سفارتخانه یا هیچکدام؟
فکر میکنم باید تاکید کنم که شکل روابط این دو کشور به هر دو کشور بستگی دارد. این روابط دوجانبه است و تمام روابط بینالملل به اینگونه است که آیا دو کشور مایل به بهتر کردن روابطشان هستند یا خیر، این یک موضوع یکطرفه نیست؛ به همین علت تشخیص دادن اینکه دورنمای این روابط چیست بسیار سخت است. آن چیزی که من همیشه بر آن اصرار داشتم این بوده که دولت کانادا واقف باشد که ایرانیانی که در کانادا زندگی میکنند نبایستی با دولت ایران اشتباه گرفته شوند و بایستی آنها را از هم تفکیک کرد. ایرانیهایی که با تحمل زحمتهای زیاد به کانادا آمدهاند و استعدادهای بسیار زیادی دارند، نارضایتیهای بسیار جدیای از حکومت ایران دارند و مهم است که سیاستمداران کانادایی بدانند که خدای ناکرده این دو موضوع را با هم قاطی نشود.
با پولدارانی که با پول کثیف، مثلا از ایران به کانادا میآیند چه میکنید؟
این یک مسئله بسیار مهم برای جامعه ایرانیست که مردم حتی کوچه و خیابان آنرا به من بازگو میکنند، که دوست دارند دولت کانادا آنرا جدی بگیرد و من به احترام همه آنها این مسئله را بارها و بارها مطرح کردهام. افرادی در کانادا به این موضوع، یعنی افرادی که اینچنین از ایران و یا اقصا نقاط جهان به کانادا میآیند حساس هستند و من وظیفه دارم به کسانیکه در مورد این افراد با من صحبت میکنند گوش کنم. باید این نکته را مشخص کنم که چنین موضوعاتی (مانند پیگیری درج نام این افراد در لیست قرمز اینترپل) موضوعات حقوقی هستند که اگر شکایتی علیه آنها طرح شود و از نظر قانونی درست باشد، بدون شک کانادا این نوع شکایات را جدی خواهد گرفت.
آمار نشان میدهد که جامعه ایرانی/افغانی از کمدرآمدترین جوامع کاناداست، چه کمکی به این جامعه خواهی کرد؟
خیلی متاسفم که چنین چیزی را میشنوم زیرا استعدادهای زیادی از ایران و افغانستان اینجا آمدهاند، البته برخی به دفترم مراجعه میکنند که محدودیتهایی دارند که واقعا متاثرم میکند. نه تنها باید دولت خدمات اجتماعی لازمه را ارائه دهد، خوب هم خواهد بود که خود این جوامع (ایرانی، افغانی، یا هر جای دیگری) شکلگیرند تا بتوانند به اشخاصی که به هر دلیلی محدویتهایی دارند کمک کنند. بدون شک دولت کانادا سعی کرده که با سازمانهای مختلف همکاری کند تا بتوانند با یکدیگر به این نوع مسائل رسیدگی کنند.
آیا قول میدهی به مردم کمک کنی؟
بدون شک هر انسانی که مشغول کار در خدمات عمومی (Public Service) میشود غرضش کمک کردن به مردم است و میتوانم به شما بگویم که در عرض این 4 سال حدود 3000 ارباب رجوع داشتهایم و نهایت سعی خود را کردهایم تا بتوانیم در مشکلاتشان کمکشان کنیم. مضاف بر این، مهم است که بدون جبههگیری و با نهایت سعی بتواند گوش شنوایی برای اشخاص مختلف باشد و به مسائل آنها رسیدگی کرده و در اتاوا آنها را مطرح کند. در طی این 4 سال نشان دادهام که حداکثر توانم را به کار گرفتهام تا به بهترین شکل ممکن کمک باشم، شاید کارنامه هر کسی مهمتر از شعار یا گارانتی هر شخصی باشد.
این انتخابات بسیار مهم است و چه خوب است که مردم از این فرصت استفاده کرده و برنامههای احزاب مختلف را بررسی کنند و آنرا که جامعتر و واقعبینانهتر است را انتخاب کنند و به هر شخصی که دوست دارند با اطلاعات لازمه رای دهند.
از فرصتی که برای این گفتگو به ما دادید متشکریم.
ممنون از شما برای این مصاحبه و بینهایت ممنون برای خدماتی که برای جامعه ما انجام میدهید.
۱- ماسک ان-۹۵ بزنید، کرونا از ماسکهای معمولی رد میشود. ۲- فیلتر هوای قوی هپا بگذارید. ۳- تا جایی که میتوانید از مردم حذر کنید. ۴- تغذیه خوب و سالم داشته باشید، مقادیر زیاد ویتامین C و D مصرف کنید. ۵- بسیار ورزش کنید. ۶- اگر توانستید حتما واکسن بزنید.
درباره نویسنده/هنرمند
Arash Moghaddam آرش مقدم مدرک کارشناسی کامپیوتر و تخصص تولید رسانه دیجیتال دارد و مدیریت تولید بیش ۹ رسانه تصویری، چاپی و اینترنتی را بعهده داشته است. |
ویراستار اول: آرش مقدم؛ ویراستار نهایی: پر ابراهیمی - ویراستاری موقت: عباس حسنلو
ویراستار اول: آرش مقدم؛ ویراستار نهایی: پر ابراهیمی - ویراستاری موقت: عباس حسنلو