ایران استار: دوم خرداد سالگرد درگذشت ناصر حجازی، دروازه بان اسبق تیم ملی فوتبال و به زعم بسیاری یکی از برترین چهره‌های ورزشی قرن ایران است. البته ورزشکاران دیگری هم هستند که هم طراز حجازی جام و افتخار کسب کرده‌اند اما آنچه او را از همه آنها متمایز می‌کند جسارت و صراحتش در اظهارنظرهای انتقادی بود که جایگاهی ویژه به او بخشیده است. شاید به همین دلیل است که جز یک کمپ ورزشی و یک بلوار در غرب تهران، جایی را به نام عقاب آسیا نامگذاری نکرده‌اند!
 
ناصرخان از بسکتبال تا فوتبال
ناصر حجازی ۲۸ آذرماه سال ۱۳۲۸ شمسی در یک خانواده ۸ نفره متولد شد. حجازی ورزش را از بسکتبال آغاز کرد و حتی در ۱۶ سالگی به تیم ملی جوانان بسکتبال ایران هم دعوت شد اما دست تقدیر او را به فوتبال کشاند. خودش چنین تعریف کرده است: «... ماجرای فوتبال بازی کردنم از اینجا شروع شد که روزی با دوستان به تماشای بازی آموزشگاهی که تیم مدرسه ما هم در آن شرکت داشت رفتیم. در همان روز دروازه‌بان تیم مدرسه ما آسیب دید؛ مربی تیم مرا صدا زد و گفت ناصر بیا درون دروازه بایست؛ من هم گفتم آقا اصلا من نمی‌توانم من فقط گاهی فوتبال بازی می‌کنم آن هم هافبک تیم نه دروازه‌بان... مربی دست‌بردار نبود و می‌گفت تو قد بلند هستی و بسکتبالیست هم بودی حتما می‌توانی چند توپ هوایی رو بگیری. خلاصه با اصرار مربی و با ترس و لرز و دلهره رفتم درون دروازه. آن روز برای من، روزی بیاد ماندنی و خاطره‌انگیز است. خودم هم باورم نمی‌شد با وجود آنکه برای اولین‌بار درون دروازه ایستاده بودم، اینقدر خوب توپ می‌گرفتم. بازی که تمام شد همه تماشاگرانی که برای دیدن مسابقه آماده بودند تشویقم کردند».
تیم نادر اولین باشگاه فوتبال حجازی بود و پس از آن او به تیم تاج سابق یا همین استقلال فعلی پیوست و در همان سال اول، قهرمانی در مسابقات فوتبال جام باشگاه‌های آسیا و لیگ فوتبال کشور را با این تیم محبوب آبی‌پوش جشن گرفت.
 
سیاست مانع حضور حجازی در منچستر یونایتد
حجازی در سن ۱۸ سالگی و در زمان رایکوف به تیم ملی ایران دعوت شد و در ادامه مسیر آن قدر خوش درخشید که پیش از جام جهانی ۱۹۷۸ آرژانتین با پیشنهاد تیم پاری سن ژرمن فرانسه مواجه شد اما با مشورت مهاجرانی سرمربی وقت تیم ملی فوتبال ایران حضور به اروپا را به بعد از جام جهانی موکول کرد. وی بعد از حضور در جام جهانی در سال ۱۳۵۶ از طرف باشگاه منچستر یونایتد پیشنهادی دریافت کرد و یک ماه با این تیم تمرین کرد و ۵ بازی نیز در تیم ذخیره‌های منچستر انجام داد. دیوید فکستون سرمربی منچستر حجازی را پسندید تا در یکی دیگر از بازی‌های تدارکاتی حجازی در برابر تیم استوک سیتی برای منچستر یونایتد بازی کرد اما در نهایت داستان به طرز عجیبی پیش رفت به این روایت مشهور که نامه‌ای از ایران به دست سران باشگاه منچستریونایتد می‌رسد با این مضمون که ناصر حجازی باید برگردد، او رضایت ما را ندارد. سران منچستریونایتد یک هفته به او فرصت می‌دهند که به ایران بازگردد و مشکلش را حل کند. در بازگشت حجازی به ایران به دلیل مسائل سیاسی داخل کشور فدارسیون فوتبال تعطیل می‌شود و روند جلب رضایت برای صدو مجوز بازی برای حجازی به درازا می‌انجامد و در نهایت همین داستان حضور او در منچستر یونایتد را منتفی می‌کند. شاید از همین جا به بعد است که ناصر حجازی به یکی از منتقدان جدی حضور سیاست و سیاسیون در ورزش ایران تبدیل می‌شود. به هرحال حجازی فوتبال را در سال ۱۳۶۵ و درسن ۳۶ سالگی کنار گذاشت اما داستان برخورد جالب او با سیاسیون ادامه یافت.
 
عکس خمینی و داستان قانون ۲۷ ساله‌ها
پس از انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ حضور ناصرحجازی در تیم ملی فوتبال ایران ادامه داشت تا اینکه در سال ۱۳۵۹ و پیش از بازی ایران با کویت، مسئولان حراست ورزشگاه آزادی عکسی از آیت‌الله خمینی، رهبر وقت ایران را به دست ناصر حجازی می‌دهند تا هنگام ورود به زمین در دست بگیرند اما حجازی از این کار خودداری می‌کند و تنش جدی پیش می‌آید. چند روز پس از این داستان یکی از عجیب‌ترین قوانین تاریخ ورزش ایران وضع می‌شود: حضور بازیکنان بالای ۲۷ سال در تیم ملی فوتبال ممنوع است! جالب اینکه این قانون از بین همه بازیکنان تیم ملی فوتبال ایران اول از همه به ناصرحجازی ابلاغ می‌شود که آن روزها حدود ۲۹ سال سن داشت. به گمان برخی از پیشکسوتان فوتبال ایران این قانون تنها با هدف دور کردن حجازی از تیم ملی به تلافی دست نگرفتن عکس آیت‌الله خمینی بود.
 
اعتراض نمادین به دخالت سیاسیون در ورزش
ناصرحجازی در اردیبهشت سال ۱۳۸۴ در اقدامی نمادین به حضور سیاسیون و دخالت‌های سیاسی در ورزش ایران اعتراض کرد. در آن سال روزنامه‌های ورزشی از قصد او برای ثبت‌نام در انتخابات ریاست‌جمهوری خبر دادند اما حجازی توسط شورای نگهبان رد صلاحیت شد. بسیاری از سیاسیون نسبت به ثبت‌نام او خرده گرفتند اما حجازی در مصاحبه با روزنامه خبر ورزشی نه تنها پاسخ تندی به آنها داد که پشت پرده حضورش در انتخابات را هم اعلام کرد: «به این دلیل وارد کارزار شدم که سیاسی‌ها متعجب و ناراحت شوند و حالا هم بدون تعارف می‌گویم که همان‌طور که سیاسی‌ها دوست ندارند ما ورزشی‌ها سَمتِ منصب و کار و تخصص آن‌ها برویم، ما ورزشی‌ها هم دوست نداریم آن‌ها وارد فوتبال شوند، چون تخصص لازم را ندارند. به آن‌ها حق می‌دهم که ایراد بگیرند، اما آیا آن‌ها نیز به ما حق می‌دهند که بپرسیم چرا ورزش را سیاسی‌ها اداره می‌کنند؟»
 
سیاسیون عددی برای کمک کردن به من نیستند
رفتار آشتی‌ناپذیر حجازی با سیاسیون حتی تا اواخر عمرش نیز ادامه داشت. او در  سال ۲۰۱۰ و در حالی که  درگیری بیماری بود در گفت‌و‌گویی در واکنش به حضور مسئولان دولتی برای عیادت از او در بیمارستان گفته بود: «خیلی از مسئولان آمدند. من احتیاجی به کمک آن‌ها نداشتم. آن‌ها عددی نیستند که بخواهند به من کمک کنند، در اندازه این حرف‌ها نیستند که بخواهند به ناصر حجازی کمک کنند.»
حجازی حتی چند وقت پیش از فوتش نیز بیان رک و کوبنده‌ای علیه سیاسیون داشت و در مصاحبه‌ای گفته بود: همه ناصر حجازی را می‌شناسند، به هیچ حزب، گروه و تشکیلاتی وابسته نبوده و نیستم. زمانی که به برنامه صدای آمریکا رفتم، با توجه به شرایط کشور، به سوالاتی که مرتبط با سیاست بود، به شکلی جواب دادم که بهتر است بگویم سکوت کردم و گفتم مشکلات را در داخل ایران به زبان خواهم آورد. فردای مصاحبه روزنامه‌های وابسته به دولت تیتر زدند که حجازی، ایران را نفروخت. حال که در داخل مملکت خودم از درد و مشکلات جامعه صحبت می‌کنم می‌گویند که حجازی دشمن کشور است. حجازی سکوت کند تا از حرف‌هایش تبلیغات سیاسی نشود. در کشوری که می‌گویند آزادی بیان است، در کشوری که می‌گویند انتقاد پذیر هستیم، نباید از حرف‌های من ناراحت شوند. در ضمن چند سالی‌ست که سیاستمداران وارد عرصه ورزش شده‌اند و برای گرفتن پُست و مقام سر و دست می‌شکنند و حال می‌بینید که چه بر سر ورزش ما آمده است. چطور دخالت آنها در ورزش عیب نیست اما صحبت از مشکلات جامعه از یک چهره ورزشی که خود از جنس مردم است و سال‌ها در کنار آنها با عشق زندگی کرده، ایراد دارد؟ بدانید ناصر حجازی از سیاست که چیزی جز دروغ ندارد، بیزار است و..»
 
سیاست و ناصرخان حتی پس از مرگ
ناصرحجازی در دوم خرداد سال ۱۳۹۰ یعنی زمانی که ۶۲ سال داشت، به علت سرطان ریه چشم از جهان فروبست و داغ بزرگی را بر دل دوستداران فوتبال در ایران گذاشت. سیاست اما حتی در مراسم ختمش هم به نوع دیگری حضور داشت. اول اینکه صدا و سیمای جمهوری اسلامی حاضر نشد به هیچ عنوان زمان دقیق برگزاری مراسم ختم را اعلام کند. آتیلا، پسر ناصر حجازی در همین باره گفته بود: « گله دارم از صدا و سیما كه در طول این چند روز، یک بار در برنامه‌های تلویزیونی اعلام نكردند كه مراسم پدرم چه زمانی برگزار می‌شود. اگر زمان مراسم امروز اعلام می‌شد، جمعیت بیشتری به ورزشگاه آزادی می‌آمد و مراسم با شكوه بیشتری برگزار می‌شد. آقای ضرغامی! پدرم مُرد! آیا پس از مرگ، هنوز هم او ممنوع‌التصویر است؟»
مراسم ختم حجازی هم با اعتراض به سیاست‌های جمهوری اسلامی و البته بازداشت‌هایی عجین شد. در این مراسم شعارهایی چون «ناصر ما نمرده، اين دولته که مرده»، «یا حسین، میرحسین» و «ناصر خان بلند شو ايرانی بی‌قراره» هم سرداده شد تا در نهایت یاد و خاطره ناصرخان در مرگ و زندگی با انتقاد به سیاست گره زده شود.
از طرفی در تمام سال‌های پس از درگذشت ناصرحجازی هم کمتر پیش آمده عکس و یادی از او در رسانه‌های رسمی جمهوری اسلامی منتشر شود واز آن طرف رسانه‌های وابسته به حکومت گاهی سعی کنند به شکل‌های مختلف از جمله با پیش کشیدن علت مرگش یعنی سرطان ریه به خاطر مصرف سیگار از محبوبیت او بکاهند اما واقعیت این است که ناصرحجازی که در دوران فوتبالش به «عقاب آسیا» مشهور بود فراتر از این تخریب‌ها در قلب مردم ایران آشیان کرده است.
یاد و خاطره این اسطوره بزرگ ورزش ایران را گرامی می‌داریم.
Date: Friday, May 22, 2020 - 20:30

Share this with: ارسال این مطلب به