مردی که متهم است صاحبخانه خود را به قتل رسانده و جسد او را مثله کرده است، قتل را انکار کرد و گفت وظیفه او نبود اطلاع بدهد صاحبخانهاش گم شده است. به گزارش روزنامه شرق، زنی دو سال قبل به پلیس خبر داد شوهرش گم شده است. این زن در گزارشی که برای پلیس نوشت، آورد مدتی دور از خانه بود و وقتی دنبال شوهرش به نام شکیب گشت، متوجه شد اثری از او نیست. مریم به ماموران توضیح داد: دوماه قبل با شوهرم دعوا کردم و او مرا از خانه بیرون کرد. من در این مدت پیش خانواده خودم بودم. به دادگاه رفتم و مهریهام را به اجرا گذاشتم. احضاریهها به دست شوهرم نرسید و در این مدت فهمیدم او گم شده است. مدتی بعد ماموران به شکور، مستاجر شکیب مشکوک شدند و او را بازداشت کردند. این مرد در تحقیقات مدعی شد از سرنوشت صاحبخانهاش اطلاعی ندارد. او ادعا کرد شکیب خانهاش را به او فروخته و رفته است. شکور به دلیل نبود مدارک آزاد شد اما وقتی پلیس بیشتر تحقیق کرد متوجه شد سندی که شکور ارایه کرده، جعلی است. این مرد یکبار دیگر بازداشت شد و مورد تحقیق قرار گرفت. او اینبار اتهام قتل را قبول کرد و گفت: «شکیب مرد بداخلاقی بود و همه را اذیت میکرد. حتی زنش او را ترک کرده بود. روز حادثه به من گفت یا باید کرایه را زیاد یا خانه را ترک کنی. بعد هم فحش داد. من خیلی عصبانی شدم هلش دادم و سرش به دیوار برخورد و فوت کرد. کسی در خانه نبود جسد را به داخل حمام بردم، مثله کردم و در فاضلاب انداختم.» پلیس در ادامه قسمتی از استخوانهای مقتول را پیدا کرد. البته این تنها مدرک ماموران نبود. آنها کارت سوخت خودرو مقتول را هم میان وسایل شکور پیدا کردند و متوجه شدند او چندینبار از این کارت سوخت استفاده کرده است. شکور روز گذشته پای میز محاکمه رفت. او که در شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران محاکمه میشد، بعد از اینکه نماینده دادستان و ولیدم در جایگاه حاضر شدند و خواسته خود را مطرح کردند در جایگاه حاضر شد، به دفاع از خود پرداخت و ضمن رد اتهام قتل گفت: من شکیب را نکشتم. در اداره آگاهی به من فشار آوردند و من هم اعتراف کردم. شکیب بعد از رفتن زنش، از خانه بیرون رفت و دیگر نیامد من هم که دیدم خانه مجانی است و کسی سراغش نمیآید سند را جعل و آنجا را به نام خودم کردم. او درباره کارت سوخت هم گفت: کارت را شکیب خودش به من داده بود. به من گفت بنزین زیاد دارد و میتوانم استفاده کنم. بعد از اینکه گم شد من باز هم از کارتش استفاده میکردم. او در پاسخ به این سوال که چرا موضوع گمشدن شکیب را گزارش نداده بود، گفت: این مساله به من ربطی نداشت. خانوادهاش باید موضوع را پیگیری میکردند. من در آن خانه مجانی زندگی میکردم پس دلیلی برای گزارش نبود. در این هنگام خواهر مقتول گفت با اخلاقی که از برادرش سراغ داشت اصلا امکان نداشت که کارت سوختش را به کسی بدهد. با پایان جلسه دادگاه، هیات قضات وارد شور شدند.