به گزارش خبرگزاری میراث فرهنگی جان سازندگان سازهای سنتی در خطر است. این خبرگزاری می نویسد آمار دقیقی از مرگ و میر ناشی از تنفس سم آرسنیک و سیانور در کارگاههای ساخت ساز سنتی وجود ندارد. اما بازدید از این کارگاهها و نشستن پای صحبت سازندگان سازهای سنتی، پرده از راز مرگی هولناک، هنگام ساخت این سازها و استفاده از چوب توت، برمیدارد. رضا ژاله و محمود فرهمند سازندگان سازهای سنتی ایران هستند که به دلیل استشمام سم آرسنیک موجود در چوب درختان توت در کارگاه خود به مشکلات تنفسی حاد دچار شدند.
کارگاه خسرو گلشنی هم از این دست کارگاهها بهشمار میرود. او که سالها نوازندگی کرده، از شیوه سنتی برای ساخت سهتار استفاده میکند. ساخت سهتار را با تشویق یکی از پیشکسوتان عرصه موسیقی آغاز کرده و هماکنون با کمک استادان و با الگوی استاد قنبریمهر به روش تازهای در ساخت ساز سهتار رسیده است، اما همچنان برای ساخت سازهایی با صدادهی بهتر از چوب توت کویری استفاده میکند. چوبی که از جنس مرگ است و پنجه بر گلوی سازندگان این حوزه انداخته است.
این سازنده سهتار اما در گفت و گویی که با خبرگزاری CHN دارد نسبت به وجود سم آرسنیک و سیانور در چوب درختان گردو و توت به سازندگان سازهای سنتی در کشور هشدار میدهد که با خطر مرگ زودرس ناشی از استشمام سم آرسنیک و سیانور مواجه هستند.
او در پاسخ به این پرسش که نمیتوان چوبی دیگر را جایگزین چوب توت کرد تا سازندگان کمتر با مشکلات تنفسی مواجه شوند میگوید: «مناسبترین چوب برای ساخت سازهایی چون؛ سهتار، تار و تنبور، چوب توت کویری است. چوبی که هم سیانور دارد هم آرسنیک. البته چوبهای دیگری مانند گردو، افرا، ماهاگانی و... نیز کاربرد دارند. و من هم بهعلت حساسیتزا بودن چوب توت بیشتر با چوب گردو کار میکنم. هرچند که هماکنون در بسیاری از کارگاهها از چوب گردو هم استفاده میشود اما چوب توت از یک سو، بهدلیل زنگ و صدای خاصی که در ساز ایجاد میکند طرفدار دارد و از طرف دیگر بهدلیل داشتن سیانوری در صمغاش، از گزند موریانه، بیدخوردگی و آفتهای مختلف در امان بماند. در واقع تمام این عوامل باعث میشود که ساز کیفیت بهتری پیدا کند و سازندگان نیز از چوب توت استفاده بیشتری کنند. »
این درحالی که مشاهدات خبرنگار خبرگزاری میراث فرهنگی از کارگاههای ساخت سازهای سنتی خبر از مشکلات جدی تنفسی و بهخطر افتادن سلامت بسیاری از سازندگان سازهای مضرابی بهدلیل سم آرسنیک میدهد. مرگی که در چوب توت مستتر است و پیشتر سبب مرگ یکی از سازندگان مطرح ایران شده بود. با این حال گلشنی برای مقابله با سم سیانور جز ماسکهای معمولی راه دیگری نمیداند.
او میگوید: «فکر نمیکنم راهی برای جلوگیری از تنفس سم آرسنیک هنگام تراش دادن چوب وجود داشته باشد. اما بحثی که وجود دارد به عشق و علاقهای برمیگردد که سازندگان سازهای سنتی به حرفه خود دارند. سم آرسنیک بود که سبب مرگ استاد یحیی در سن 51 سالگی شد اما بسیاری از سازندگان به قدری شیفته سازی مناسب با نوای دلنشین هستند که خیلی وقتها فراموش میکنند چه خطراتی سلامتی آنها را تهدید میکند. معمولا شروع ساخت هر ساز با چندین روز ناراحتی تنفسی همراه میشود اما برای ما از همان زمان که دست به پیشانی ساز میبریم تا وقتی که پردهها را بیاندازیم یک دوره عاشقی طی میشود و این دلدادگی حتی با فروش ساز هم بهپایان نمیرسد. این حس هنرمند نسبت به کاری که انجام میدهد بهقدری قدرتمند است که در بسیاری از مواقع فراموش میکند که خطراتی جاناش را تهدید میکند.
سازندهی ساز جان میدهد، متولی را غمی نیست!
اما گلشنی در رابطه با اینکه آیا نهاد و متولی وجود دارد که از طیف سازندگان سازهای زخمهای حمایت کند و بیمه تا چه حد از بیماران مبتلا به سم آرسنیک حمایت میکند ادامه میدهد: «درحال حاضر بسیاری از استادان سازسازی با داشتن سن و سال بالا از مشکلات تنفسی و ریوی رنج میبرند و بیمه پوشش چندانی از این بیماران نمیکند. درواقع با اینکه این افراد عمر و سلامتی خود را بهخاطر حفظ و ارتقا موسیقی از دست میدهند و حتی درآمد سازندگان سازهای سنتی از بسیاری کارهای معمولی هم کمتر است؛با این وجود حمایتی از بیماران این حوزه نمیشود.
گلشنی در ادامه میافزاید: «خانه موسیقی یکی از متولیانی است که با حداقل امکانات و توانی از سازندگان سازهای سنتی حمایت میکند. سازمان صنایعدستی یکی دیگر از متولیان این حوزه است که کارت آن هیچوقت استفادهای برای من نداشته است.»
آنطور که این هنرمند ساز ساز میگوید: «درحالحاضر جز خانه موسیقی و صنایعدستی هیچ اتحادیهای برای حمایت و پیگیری از مشکلات جدی این حوزه وجود ندارد. سازسازها معمولا توسط خانه موسیقی بیمه میشوند که یک بخشی مربوط به سازسازها است و بخش دیگر مربوط به نوازندهها میشود. اما بهطور کلی هیچ راهکار جدی برای کسانی که در این حوزه فعالیت میکنند و دچار مشکلات تنفسی میشوند در نظر گرفته نشده است.»
با این وجود گلشنی معتقد است که مباحث کلان و تعصباتی که درحوزه موسیقی وجود دارد برای هنرمندان این عرصه بسیار مهمتر از مشکلات جسمانی سازندگان است. مسائلی که مربوط به آینده موسیقی ایران میشود و هنرمندان و سازندگان تنها بهخاطر آینده و ارتقا موسیقی این مشکلات را تحمل میکنند.
این درحالی است که وقتی از گلشتی سوال میشود که چه مشکلی بزرگتر و هولناکتر از سم سیانور برای هنرمند سازساز وجود دارد که تحمل شرایط فعلی را به جان میخرد به بحث آموزش، کاریابی و ساخت سازهای سنتی اشاره میکند که در حوزه تعصبگیر کرده و مانع از نوآوری نوازندگان شدهاست. او تاکید میکند، درحالحاضر بحث جهانی شدن موسیقی مطرح شده است اما در واقع سازهای سنتی ایران با استانداردهای جهانی فاصله بسیار دارند. هر چند که این موضوع به معنای محصور بودن سازهای ایران نیست. در گذشته ایراداتی وجود داشته که در گذر زمان با جسارتی که هنرمندان داشتهاند و الان در بسیاری از موارد اعمال میشود و الگوی ساز سازی قرار گرفته رفع شده اما باز هم مشکلات این حوزه بهقدری عمیق و متعدد است که از نظر هنرمند و سازنده سازهای سنتی هنوز مشکلی چون سیانور اتفاقی کوچک است که براحتی از مقابل آن عبور میکند.