به عنوان یک مهاجر علاقمند به کانادا پیشنهاد میکنم که حتماً اگر فرصتی دست داد از شهر مونتریال دیدن کنید که واقعا جایی دیدنی است
مسافرت جهانبینی، نگرش و روحیه انسان را ولو برای مدت کوتاه، عوض میکند. بنابراین لازم است برای مسافرت و دیدن جاهای مختلف با فرهنگ و انسانهای گوناگون هر سال برنامهریزی حساب شدهای داشته باشیم. صبح زود از تورنتو به سوی مونتریال حرکت کردیم. ده سال پیش وقتی که به کانادا مهاجرت کردیم، مدت یکسال در مونتریال سکونت داشتیم. مونتریال شهری زیبا، جمع و جور با فرهنگ و آداب و رسوم اروپایی بویژه مشابه شهر پاریس است. آدم مهاجر از اولین ایستگاهی که به مقصد میرسد، خاطرههای فراموش نشدنی فراوانی دارد. مونتریال دومین شهر بزرگ کانادا پس از تورنتو است. شهری که من به علت دانشگاه مکگیل به آن علاقه فراوانی داشته و دارم. بنابر یک آمار غیررسمی بین 20 تا 30 هزار ایرانی در این شهر سکونت دارند. از مونتریال خاطرات تلخ و شیرین فراوانی در ذهنم برجای مانده است. بازدید مکانهای قدیمی و ساختمانهای تاریخی که قدمت آنها به حدود سیصد سال میرسید. استفاده از کتابخانه دانشگاه مکگیل که تعداد قابل توجهی کتاب فارسی داشت بویژه کتابهایی که بعضی از آنها حتی در تهران هم یافت نمیشد، مثل تذکرههای شاعران قدیمی، کتب خطی، تاریخی و دیوان اشعار تعداد قابل توجهی از شعرای ایرانی. مدتی که در مونتریال بودم هفتهای چند روز به آنجا میرفتم و در تنظیم و فیشنویسی کتابها به صورت افتخاری با این کتابخانه همکاری میکردم.
در مونتریال محیطهای فرهنگی خوبی وجود دارد که افراد اهل دل در مواقع مناسب گرد هم جمع میآیند و یادی از ایران، کتاب و شعر فارسی میکنند. کتابخانه نیما و انجمن دوستداران زرتشت از آن جملهاند.
مونتریال حدود 540 کیلومتری تورنتو قرار دارد. 70 درصد مردم آنجا فرانسوی زبان و سی درصد به زبان انگلیسی صحبت میکنند. وقتی به خیابانهای ورودی شهر رسیدیم، تغییراتی که در این مدت ده سال در آنجا و در داخل شهر صورت گرفته، شگفتآور بود. شهر از آن حالت فرسودگی و کهنگی در آمده بود ، ساختمانهای مدرن و بلند بیشتر شده بود، سطح فرهنگ اجتماعی و رفتاری در مونتریال خیلی بهتر و مناسبتر از تورنتو است ولی تعصبات فرانسوی بودن هنوز به شدت وجود داشت. هوا بسیار خوب و نسبتا گرم بود. اتومبیل را در پارکینگ هتل پارک کردیم و زدیم بیرون.
به دنبال خاطرات به یاد مانده از ده سال قبل، تمام شهر را زیر پا گذاشتیم. از دانشگاه مکگیل، خیابان روبروی آن که محل جمع شدن دانشجویان و استادان دانشگاه بود و از رستورانی که ما ده سال پیش در انتهای بولوار دانشگاه محلی را پاتوق کرده بودیم و عصرها دور هم با بچهها جمع میشدیم و با نوشیدن چای و قهوه و خوردن شیرینی از هر دری صحبت میکردیم. به کنار ساختمانی که در آن زندگی میکردیم، رفتیم، در روی پلههایی که با گلهای زیبایی تزئین شده بود نشستیم. من چشمهایم را بر هم نهادم و خاطرات گذشته مثل برق از جلوی دیدگانم گذر کردند، یادم آمد که چگونه در همان روزهای اول ورودمان به مونتریال من در نشریه پیوند و در دانشگاه دارالحکمه کانادا کار میکردم و صبحهای زود با اتوبوس سرتاسر خیابان شربوروگ را به سمت غرب میرفتم تا به محل کارم برسم. یاد اولین اسبابکشی در کانادا افتادم که چگونه وسایل زندگی خود را با کامیونی از مونتریال به تورنتو انتقال دادم.
چه میشود کرد، انسان مهاجر همیشه با خاطرات گذشته دلخوش است و مرغ جانش در سرزمین ناشناس به سوی ناکجا آباد پرواز میکند. مهاجرت انسان را به سیر و سلوک وا میدارد. چون گاهی اوقات انسان به جایی میرسد که تمام هستی او و خانوادهاش به تار مویی بند است ولی پاره نمیشود و بعضی مواقع هم آنقدر جلوههای زیبایی مشاهده میکند که سر از پا نمیشناسد و از مهاجرت دلخوش است. در ماههای اول مهاجرتمان احساس میکردم شبهای غربت از روزهای آن مشکلتر است، چون آدم در روز به کارهایی ولو جزئی اشتغال دارد ولی شب هنگامی که به رختخواب میرود تا استراحت کند تازه اول هجوم هزاران فکر و خیال است که گاهی ساعتها این حالت ادامه دارد و خواب به چشم او نمیآید.
مونتریال شهر زیباییهای تاریخی، جشنوارههای مدرن و بینالمللی است. شهر خاطرههای بیاد ماندنی از رستورانهای خیابان کرسنت(crescent) ، شهری که شبها تا صبح زنده است. انسان تعجب میکند از مردم زندهدلی که شبها را تا نزدیکی صبح در رستورانها، کلابها و مراکز تفریحی به شادی و پایکوبی سپری میکنند و صبح زود هم دوباره سر کار خودشان حاضر میشوند.
به نظر من زیباترین فصل مونتریال، پاییز آن است. پاییزی که برگ درختان به هزاران رنگ جلوهگر میشوند و هنگامی که از شیب نسبتاً تند تپههای پشت دانشگاه مکگیل بالا میرویم و به شهر از بلندی نگاه میکنیم، مناظر شگفتآوری از زیباییهای طبیعت مونتریال جلوی چشممان جلوهگر میشوند. از مونتریال نمیتوان صحبت کرد و از شهر زیرزمینی آن که شبکهای است از تونلهای بزرگ به هم پیوسته به طول 32 کیلومتر، حرفی به میان نیاورد. شهری که در زمستانها بیش از پانصد هزار نفر روزانه در آن رفت و آمد میکنند و سرمای سخت بیرون را حس نمیکنند.
شبی که در مونتریال بودیم به رستوران جاز رفتیم. جایی که جمعیت فراوانی به موسیقی جاز گوش میکردند و خواننده زن سیاه پوست آهنگها و ترانههای خاطرهانگیز قدیمی را با تبحر بالا و صدایی زیبا میخواند و شور و حال خاصی به علاقمندان خود انتقال میداد.
به عنوان یک مهاجر علاقمند به کانادا پیشنهاد میکنم که حتماً اگر فرصتی دست داد از شهر مونتریال دیدن کنید که واقعا جایی دیدنی است. نیمههای شب به هتل برگشتیم تا صبح روز بعد به سمت کبکسیتی حرکت کنیم.
حکایت
شنیدم من از آدمی اهل حال
که او بود مهاجر در این مونتریال
به سان نهنگی به آبهای نیل
بزد نعره مردی در ایستگاه پیل(1)
ز پژواک این غرش همچو شیر
بلرزید زان نعره برنا و پیر
تو گویی فروریخت مترو ز بن
همه اسکلتهای سخت بتن
خلایق برفتند ز اطراف او
کسی را نَبُد جرئت گفتگو
به هر چه رسید مشت محکم بزد
نمودی ادب هر چه را که سزد
رجز خواند به دشنام و حرف رکیک
کسی کاو شکم داشت مانند خیک
زمین و زمان دوخت طوری به هم
که این ماجرا را نیاورد کم
کسی کاو به جد مترو را بسته بود
ز رنج و غم بیکسی خسته بود
چو شد خسته افتاد کُنجی ملنگ
پلیس آمد او را گرفتنش به چنگ
یکی گفت این مرد دیوانه است
یکی گفت شاید که بیخانه است
یکی گفت حتما بُوَد بیغذا
یکی گفت بیکار است آن بینوا
یکی گفت کوبیده او را به سر
یکی مشت محکم زنش یا پسر
خلاصه به ظن هر که فتوا بداد
زبان را به بد گفتن او گشاد
ز بعد زمانی شد اعلام که او
نداشت عیب خاصی به جز های و هو
چو ده سال او بوده دنبال کار
بدین عیب شده ناخودآگه دچار
در این باره دیگر مکن گفتگو
چو آبی بریزد نیاید به جو
گرفتار مکن خویش را بیشتر
تحمل در اینجا بود یک هنر
(1)- ایستگاه معروفی در متروی شهر مونتریال
۱- ماسک ان-۹۵ بزنید، کرونا از ماسکهای معمولی رد میشود. ۲- فیلتر هوای قوی هپا بگذارید. ۳- تا جایی که میتوانید از مردم حذر کنید. ۴- تغذیه خوب و سالم داشته باشید، مقادیر زیاد ویتامین C و D مصرف کنید. ۵- بسیار ورزش کنید. ۶- اگر توانستید حتما واکسن بزنید.
درباره نویسنده/هنرمند
Hassan Golmohammadi حسن گلمحمدی نویسنده، شاعر و روزنامه نگار ساکن تورنتو است. او عضو هیئت علمی در دانشگاه تهران بوده و دهها جلد کتاب و صدها مقاله از او در ایران و کانادا منتشر شده است. |
ویراستار اول: آرش مقدم؛ ویراستار نهایی: پر ابراهیمی - ویراستاری موقت: عباس حسنلو
ویراستار اول: آرش مقدم؛ ویراستار نهایی: پر ابراهیمی - ویراستاری موقت: عباس حسنلو