شروعی خوب برپایان دادن به سری فیلم انتقامجویان
بر اساس انتقامجویان اثر استن لی و جک کربی
شرکت تولید مارول استودیوز
داستان فیلم: (تاآخرفیلم توضیح داده شده)
تانوس (جاش برولین) بعد از به دست آوردن سنگ قدرت از سیاره زاندار، به همراه متحدینش فرقه سیاه جلوی سفینهٔ بازماندگان آزگارد را می‌گیرد. او بعد از قتل عام گروه به جزتور (کریس همسورث) و هالک (مارک رافلو) از طریق تسراکت به سنگ فضا نیز دست پیدا می‌کند. تور بیهوش در فضا رها می‌شود. هایمدال در آخرین لحظات هالک را به زمین می‌فرستد و جلوی کشته شدنش را می‌گیرد تا به انتقامجویان در زمین خبر دهد تا آماده نبرد شوند. تانوس سفینه را ترک و آن را به وسیله سنگ قدرت منفجر می‌کند.
هالک در معبد دکتر استرنج (بندیکت کامبریج) در نیویورک سیتی فرود می‌آید و به دکتر بروس بنر تبدیل می‌شود. او هشدار می‌دهد که تانوس به دنبال سنگ‌های ابدیت است و می‌خواهد نصف جمعیت جهان را از بین ببرد. به دنبال این، استرنج از تونی استارک (رابرت داونی جونیور) می‌خواهد تا به کمک او بیاید و بنر می‌خواهد او به استیو راجرز(کریس ایوانز) خبر دهد تا با یکدیگر مقابل تانوس ایستادگی کنند و همچنین نگذارند او به سنگ ذهن که در اختیار ویژن است دست یابد، در این بین فرقه سیاه به زمین می‌رسند و سعی می‌کنند سنگ زمان را از دکتر استرنج بگیرند. بعد از یک درگیری که در آن مرد عنکبوتی هم وارد می‌شود، ماو دکتر استرنج را اسیر می‌کند؛ پارکر و استارک هم به دنبالش بر روی سفینه‌اش می‌روند. هم چنین بنر هم با استیو راجرز تماس می‌گیرد.
در ادینبرا، به ویژن و واندا حمله می‌کنند، کاپیتان آمریکاو عنکبوت سیاه نجاتشان می‌دهند و با هم به مرکز جدید انتقامجویان می‌روند ویژن پیشنهاد می‌دهد که واندا سنگ ذهن که در درون پیشانی‌اش قرار دارد را نابود کند تا تانوس دستش به آن نرسد. راجرز پیشنهاد می‌دهد که به واکاندا بروند تا در آن جا سنگ از ویژن خارج شود بدون آن که ویژن از بین برود.
نگهبانان کهکشان به محل نابودی سفینهٔ آزگاردی‌ها می‌روند و تور را نجات می‌دهند. او می‌گوید که تانوس به دنبال سنگ واقعیت است. راکت (بردلی کوپر) و گوروت(وین دیزل) به همراه تور به نیداولیر می‌روند تا اسلحه‌ای را به دست آورند که قابلیت کشتن تانوس را دارد. در آنجا به همراه ایتری (پیتردینکلیج)، استورم‌بریکر را می‌سازند، تبری بسیار قوی که جانشین چکش تور می‌شود. هم‌زمان استار- لرد(کریس پرت)و گامورا (زویی سالدانا) به نوور می‌رسند و متوجه می‌شوند که تانوس سنگ واقعیت را به دست آورده‌است. تانوس، گامورا را که دختر ناتنی‌اش است می‌رباید. تانوس با شکنجه دادن خواهر ناتنی گامورا یعنی نبیولا محل دقیق سنگ روح را از گامورا می‌گیرد. تانوس و گامورا به سیاره وُرمیر می‌روند و در آنجا رد اسکال که نگهبان سنگ روح است به تانوس می‌گوید که این سنگ با قربانی کردن یک نفر که دوستش دارد به دست می‌آید. تانوس نهایتاً گامورا را قربانی می‌کند و سنگ روح را به دست می‌آورد.
نبیولا از چنگ تانوس فرار می‌کند و به نگهبانان کهکشان می‌گوید که او را در سیارهٔ تایتان که قبلاً سیارهٔ تانوس بوده و حالا نابود شده، ملاقات کنند. پارکر و استارک ماو را می‌کشند و سپس بر روی تایتان فرود می‌آیند. آن‌ها با نگهبانان کهکشان ملاقات می‌کنند. دکتر استرنج از سنگ زمان استفاده می‌کند و میلیون‌ها احتمال و راه‌های مختلف برای شکست دادن تانوس را می‌بیند و در نهایت می‌گوید که از بین همهٔ آن‌ها تنها یک راه برای شکست تانوس وجود دارد. گروه با همراهی هم موفق می‌شوند تا تانوس را مهار کنند، تا این که مشخص می‌شود تانوس گامورا را کشته‌است. در اینجا کوییل کنترل خودش را از دست می‌دهد و در نهایت باعث رهایی تانوس می‌شود. استرنج در ازای نکشتن استارک توسط تانوس، سنگ زمان را در اختیارش می‌گذارد. سپس تانوس به سمت زمین می‌رود.
بعد از رسیدن به واکاندا، راجرز با باکی بارنز(سرباززمستان) دیدار می‌کند و شوری وظیفهٔ خارج کردن سنگ ذهن از ویژن را بر عهده می‌گیرد. ارتش تانوس به واکاندا می‌رسد.تور، راکت و گوروت به زمین می‌رسند و به همراه بقیه به مبارزه با ارتش تانوس می‌پردازند. زمانی که ارتش تانوس داشت شکست می خورد، تانوس می‌رسد و با از بین بردن ویژن، به سنگ ذهن دست می‌یابد؛ و با وجود این که توسط ثور زخمی می‌شود، اما موفق می‌شود تا دستکش ابدیت را فعال کند و بگریزد.
نقشهٔ تانوس با موفقیت اجرایی می‌شود نصف جمعیت جهان محو می‌شوند. نبیولا و استارک در تایتان می‌مانند و هم‌زمان بنر، ام‌باکو، اوکویه، رودز، راکت، راجرز، رومانوف و تور در صحنهٔ نبرد واکاندا باقی مانده‌اند. تانوس به یک سیارهٔ دیگر می‌رود و با رضایت غروب خورشید را تماشا می‌کند.
در سکانس‌های پس از تیتراژ، نیک فیوری سیگنالی به شخصی ارسال می‌کند و همراه با ماریا هیل محو می‌شود. آن سیگنال برای کاپیتان مارول ارسال شده‌است.
توضیحاتی مختصردرباره بازیگران:
رابرت داونی جونیور در نقش تونی استارک / مرد آهنی:رهبر و از پایه‌گذاران انتقامجویان که خودش را نابغه، میلیاردر، دخترباز و خیّر معرفی می‌کند و زرهی الکترومکانیکی برای خود طراحی کرده‌است. جو روسو دربارهٔ این شخصیت در این فیلم گفت که (تونی حس می‌کند خطری دارد زمین را تهدید می‌کند، برای همین هر چه در توانش دارد انجام می‌دهد تا زمین را امن نگه دارد).
کریس همسورث در نقش ثور: یکی از انتقامجویان که ولیعهد آزگارد نیز هست و بر پایهٔ خدای ایسلندی با همین نام می‌باشد. جو روسو دربارهٔ این شخصیت گفت که ثور در این فیلم بعد از اتفاقات فیلم ثور: رگنوراک دیده می‌شود و در آن فیلم اتفاقاتی می‌افتد که وی در موقعیتی جذاب قرار می‌گیرد و انگیزه‌های احساسی واقعی‌ای دارد.
مارک رافلو در نقش بروس بنر / هالک: یکی از انتقامجویان و دانشمند نابغه که وقتی ضربانش بالا می‌رود تبدیل به غول سبز رنگ و بسیار قدرتمندی به اسم هالک می‌شود. داستانی از این شخصیت که در ثور، رگنراک شکل گرفته بود، در این فیلم ادامه پیدا می‌کند و در نهایت نیز در دنبالهٔ این فیلم به پایان می‌رسد.
کریس ایوانز در نقش کاپیتان آمریکا / استیو راجرز: رهبر فرقه جدا شده از انتقامجویان و سرباز جنگ جهانی دوم که بدنش توسط تکنولوژی پیشرفته‌ای بهبود فیزیکی فوق‌العاده‌ای یافته. او هفتاد سال در یخ منجمد بود تا این که در دنیای مدرن بیدار شد. برادران روسو می‌گویند راجرز دیگر کاپیتان آمریکا نیست و وقتی در آخر فیلم جنگ داخلی سپرش را انداخت، یعنی هویت کاپیتان آمریکا را کنار گذاشت. جو روسو دربارهٔ او می‌گوید: "وظیفهٔ او نسبت به خودش در تضاد با وظیفه‌اش نسبت به بقیه قرار می‌گیرد. او حالا درگیر این موضوع است که بدون هویت کاپیتان آمریکا و سپرش چه کسی است."
اسکارلت جوهانسون در نقش ناتاشا رومانف / بلک ویدو: جاسوس فوق حرفه‌ای و مأمور و انتقام‌جوی سابق شیلد. در مورد برخوردش با نگهبانان کهکشان، جوهانسون گفت که در این مرحله دیگر او را متعجب نخواهد کرد، چرا که پیش از این و در قسمت اول انتقامجویان با موجوداتی که از فضا آمده‌اند، برخورد کرده‌است.
بندیکت کامبربچ در نقش دکتر استیون استرنج: جراح مغز و اعصاب ماهر که در یک حادثه دست‌هایش آسیب دید و برای درمان به جایی که رفت که با دنیای جادو آشنا شد و برای به دست آورد مهارت‌های آن‌ها آموزش دید و استاد جادوگری شد.آرون لیزر تا پایان فیلمبرداری جنگ به جای کامبربچ در این نقش ظاهر شد و بعداً سکانس‌هایی که در آن چهرهٔ کامبربچ لازم است دیده شود، دوباره فیلمبرداری شدند.
تام هالند در نقش پیتر پارکر / مرد عنکبوتی: یک نوجوان که بعد از گزیده شدن توسط عنکبوت به صورت ژنتیکی تغییر یافته و خصوصیات عنکبوت را دارا شده.
چادویک بوزمن در نقش تچالا / پلنگ سیاه: پادشاه طایفهٔ خیالی آفریقایی با عنوان واکاندا که با تزریق نوعی گیاه دارویی به بدنش، قدرت خاصی در او شکل گرفته‌است.
پل بتانی در نقش ویژن: رباتی که ترکیبی از جارویس و سنگ ذهن است.
الیزابت اولسن در نقش واندا ماکسیمُف / اسکارلت ویچ: انتقام‌جوی سابق و عضو فرقهٔ راجرز که توانایی بازی با ذهن دیگر و جابه‌جایی اجسام از راه دور را دارد.
سباستین استن در نقش باکی بارنز / سرباز زمستان: یک آدم‌کش ارتقا یافته که دوست صمیمی راجرز است و بعد از این که تصور می‌شد در جنگ جهانی دوم کشته شده، توسط هایدرا به خدمت گرفته شد و شستشوی مغزی داده شد.
کریس پرت در نقش پیتر کوییل / استار-لرد: وی در کودکی از زمین توسط گروه فضای‌ای که خود را روجرز می‌نامیدند دزدیده و بزرگ شد. او رهبر نگهبانان کهکشان است.
زویی سالدانا در نقش گامورا: یکی از اعضای نگهبانان کهکشان که یک یتیم و مجرم بوده و به دنبال جبران گذشته‌اش است. وی توسط تانوس آموزش دیده تا آدم‌کش شخصی‌اش باشد.
وین دیزل در نقش گوروت: یکی از اعضای نگهبانان کهکشان که شکل درخت است. جیمز گان در مورد شخصیت گروت گفت که او در این فیلم همچنان یک نوجوان است و هنوز به سن بلوغ نرسیده‌است. تری نوتاری عهده‌دار ضبط موشن کپچر این شخصیت بود.
جاش برولین در نقش تانوس: یک موجود قدرتمند که می‌خواهد سنگ‌های ابدیت را جمع‌آوری کند تا بتواند بر تمام دنیا مسلط باشد. استیون مک‌فیلی یکی از فیلم‌نامه‌نویسان فیلم دربارهٔ این شخصیت گفت که تانوس می‌خواهد با سنگ‌های ابدیت بر دنیا مسلط شود تا آن طور که خودش می‌خواهد دنیا را متعادل سازد. در کنار صداگذاری، برولین کار موشن کپچر این شخصیت را نیز انجام می‌دهد. دربارهٔ انتخاب این نقش برولین می‌گوید که دوست خوبش، لوییز داسپوزیتو که نایب‌رئیس استودیوی مارول است با او تماس گرفته و دربارهٔ این نقش با او صحبت کرده. برولین به دنبال جستجوی حس انسانیت در این شخصیت بود، و در این باره گفت که (بخش‌هایی از او برای من نایاب است که به زودی آن‌ها را خواهم یافت. )کوین فیگی تهیه کننده دربارهٔ این شخصیت گفت که "در فیلمی که این همه شخصیت دارد، می‌توانید بگویید او یکی از شخصیت‌های اصلی فیلم است و این کمی با فیلم‌های قبلی ما متفاوت است، ولی برای این فیلم مناسب است." به گفتهٔ جو روسو، تانوس در این فیلم زره نمی‌پوشد، چون به آن نیازی ندارد. او گفت که در هنگامی که او به سنگ‌های ابدیت دست پیدا می‌کند، دیگر نیازی به پوشیدن زره ندارد. اما پیش از این به عنوان یک فرمانده جنگ لازم بود تا لباس نظامی بر تن کند.
ضمنا استن لی هم به عنوان راننده اتوبوس دراین فیلم نقش بازی می‌کند.
جملات قصار:
تانوس: سخت‌ترین انتخاب‌ها قویترین اراده‌ها را طلب می‌کند.
دکتراسترنج: واقعا تو هیچی پول نداری؟
وانگ: چسبیدن به مادیات ما را از معنویات جدا می‌کند.
دکتر استرنج: باشه من به رستوران می‌گم که برات یک ساندویچ همبرگر با کاهوی متافیزیکی درست کنه.
نقدداستان:
دراول بگم فکرنمی‌کردم مارول بتواند یک فیلم اکشن وابرقهرمانی با این کیفیت بسازد. نبود داستانی مناسب و شخصیت‌پردازی خوب در اکثر فیلم‌های ابرقهرمانی من را در دودلی برای رفتن به سینما قرار می‌داد، ولی فیلم با شوک تمام می‌شود. ما از یک طرف باید سوگوار قهرمانان از دست رفته‌مان باشیم ولی از یک طرف ساخته شدن یک داستان خوب را باید جشن بگیریم. مطمئنم این فیلم درکلاس‌های کارگردانی و فیلمنامه نویسی مورد بررسی قرار می‌گیرد. فرار از یک مشکل مارول در این فیلم مشهود بود فرمول زدگی. جمع‌آوری اینهمه کاراکتر در انتقامجویان و درست کردن یک داستان با دایلوگ‌های مناسب فضاسازی و شخصیت‌پردازی درست کار واقعا سختی بود. کافیه شما به ترکیب یک سرباز جنگ جهانی دوم نابغه‌ای درصنایع جنگی با حس شوخ طبعی و مهربانی، یک نیمه خدای ایسلندی سوئدی، راکونی سخنگو همراه با موجودات فضایی، جادوگرانی قویتر از هری پاتر و در آخر شخصیت منفی داستان که خودش صاحب سیاره و کهکشانی بود نگاه کنید تاسختی کار فیلمنامه‌نویس وکارگردان دستتان بیاید. استفاده از طنز در اینجا بسیار به کار رفته نمونه‌اش برخورد شخصیت تیکه‌پرون تونی استارک با دکتر استرنج که آنهم ید طولائی دارد و بحثشان بر سر بستنی بالوگوی قهرمان یا آنجا که خیلی طبیعی تونی به بروس بنر می‌گوید بیگانه‌ها اومدند گردنبند یک جادوگر را بدزدند. ولی نکته اصلی مهم درفیلم شخصیت منفی داستان است شخصیتی که باایمان به کارش جلو می‌رود هدفی خوب که برای جلوگیری از نابودی جهان پیش گرفته البته با روشی خیلی بد. اگر مقایسه‌ای با بقیه شخصیت‌های منفی در فیلم‌ها بکنیم متوجه منظور من می‌شوید. بتمن علیه سوپرمن شخصیت منفی فیلم یک هیولای ابله و یک پسر لوس که معلوم نیست برای چه با بتمن و سوپرمن به مشکل برخورده یا شخصیت استفن وولف در جاستیس لیگ که فاقد ظرافت و هوش است حتی کیل مانگر در پلنگ سیاه که یک شخصیت عقده‌ای است. حالا شما تانوس را دارید قوی مثل دارت ویدر جنگ ستارگان خلاق مثل جوکر شوالیه تاریکی و غول مثل بیِن در بتمن. درهمان صحنه اول سریع هالک را از پا در می‌آورد بدون اینکه لازم باشد مثل بقیه چند تا ساختمان را خراب کند. با کشتن لوکی نشان می‌دهد که خوب و بد برایش فرق نمی‌کند، هرکس جلویش باشد از پا در می‌آید. بازی جاش برولین با گرافیک عالی تانوس نوید آنتاگونیست‌هایی با فکر و صد البته قدرتمند را می‌دهد.
 |
