branding. سلام و عرض ادب و احترام فرید قاسم اسد هستم، موسس و بنیانگذار و مدرس موسسه education pixel man وPixel man marketing و امروز میخواهیم در رابطه با branding در establish کردن یک business در ذهن افراد صحبت کنیم.
وقتی میگوییم branding یعنی چه؟ یا فلان brand، یعنی یک business، یک آیکون، یک لوگو، یک اسمی است که در ذهن افراد جامعه به خوبی نشسته است، و هر کجا که برویم وقتی یک کلمه بگوییم مک دونالد، یعنی اینکه ساندویچ میخواهیم بخوریم، یا مثلا Strarbucks مثلا coffee، یا بگوییم Nike یعنی اینکه لباس ورزشی میخواهیم بخریم.
چطوری ما businessمان را brand کنیم؟ چند آیتم است: اول اینکه branding کار عمومی نیست که هر کسی بتواند انجام دهد یک پروسه بسیار پیچیده marketing است که حتما باید متخصص آن این کار رانجام دهد والا branding جزو آن دسته داستانها و موضاعاتی است که در business اگر اشتباه انجام دهید، دیگر نمیتوانید به سادگی آن را جمع کنید و تا همیشه به عنوان به قول ایرانیها آن بُنجُل فروش خواهید ماند. وقتی میگویم branding را باید design کنیم یعنی که باید یک plan مشخص برای branding خودمان داشته باشیم. اولین چیز در branding، consistency است که چقدر ما ثبات داریم و از یک framework و قالب مشخص در ارائه businessمان استفاده میکنیم.
پس اولین چیزی که باید بگوییم consistency یک brand است. دومین مطلب در branding، color harmony است، یعنی اگر ما از این رنگ و این رنگ در لوگوی خودمان استفاده کردیم یا در اولین advertiseمان تبلیغ کردیم، در همه جا باید آن را repeat کنیم که همین repetition یکی از اصول طراحی هم است. سومی font است. ما از چه نوع fontی استفاده میکنیم وقتی که میخواهیم تبلیغ کنیم، وقتی که میخواهیم یک چیزی را بنویسیم، این باید در تمام جاهایی که میخواهیم استفاده کنیم ثابت باشد. و چهارمی، شعاری است که میدهیم، چه لوگوی ما، چه رنگ ما، چه fontی که استفاده میکنیم، چه قالب طراحیمان و همه باید همه جا درست تکرار شود. یکی از موضوعات خیلی مهم در branding، story telling است یعنی که ما چطوری داستانی را در رابطه با این Businessمان خلق کنیم که این بتواند یک آرامش خاطر در ذهن خریدار یا customerی که الان هست یا در آینده خواهد شد بگذارد. این از کجا میآید؟
این داستانها راباید از experience یا تجربه مشتریهای قبلیتان بگیرید یا اگر نمیتوانید پیدا کنید باید به صورت خیالی با توجه به محصول مشابهی که یک شرکت دیگر فروخته برای ابتدای کار شروع کنید به story telling نوشتن. من دوباره میگویم branding عضو آن داستانهای بسیار بسیار مهم است که کمتر شرکتی -بخصوص در کامیونیتی ایرانی- من دیدهام که اصلا branding کار کرده باشد. branding هم به این سادگی نمیآید یعنی نیاز به یک سال، دو سال، سه سال زمان دارد، آن هم وقتی که شما به صورت ثابت یا consistent این را ادامه دادید و آوردید.
یکی از بحثهای خیلی مهم در branding این است که ما چقدر از graphic designerهای حرفهای استفاده میکنیم، مثلا اینجا اگر یک ad را در فیسبوک گذاشتیم یا در Google business گذاشتیم وقتی که این مشتری را داریم هدایت میکنیم به این یک صفحه از وب سایتمان کاملا باید مطمئن باشیم که نوع designی که در تبلیغ انجام شده در landing page آن صفحه وب سایتمان هم هست، یعنی این consistency یا یکنواختی بین advertising، شعارها، گفتهها و آن صفحه نهایی در وب سایت که منجر میشود به ارائه آن سرویس یا خرید آنلاین یا حضوری آن محصول، اینها همه با همدیگر بخواند.
مجددا می گویم، branding خیلی خیلی مهم است و تنها ابزاری است که وابستگیهای psychology، یعنی روانشناسی دارد و میتواند business شما را در ذهن افراد ثابت نگهدارد.
سعی میکنم در ویدئوی هفته آینده در رابطه با psychology in marketing یعنی روانشناسی برای بازاریابی یک مقدار بیشتر با شما صحبت کنم، انشاالله که همیشه موفق و پیروز باشید. بنده هم همواره در خدمت شما هستم.
وقتی میگوییم branding یعنی چه؟ یا فلان brand، یعنی یک business، یک آیکون، یک لوگو، یک اسمی است که در ذهن افراد جامعه به خوبی نشسته است، و هر کجا که برویم وقتی یک کلمه بگوییم مک دونالد، یعنی اینکه ساندویچ میخواهیم بخوریم، یا مثلا Strarbucks مثلا coffee، یا بگوییم Nike یعنی اینکه لباس ورزشی میخواهیم بخریم.
چطوری ما businessمان را brand کنیم؟ چند آیتم است: اول اینکه branding کار عمومی نیست که هر کسی بتواند انجام دهد یک پروسه بسیار پیچیده marketing است که حتما باید متخصص آن این کار رانجام دهد والا branding جزو آن دسته داستانها و موضاعاتی است که در business اگر اشتباه انجام دهید، دیگر نمیتوانید به سادگی آن را جمع کنید و تا همیشه به عنوان به قول ایرانیها آن بُنجُل فروش خواهید ماند. وقتی میگویم branding را باید design کنیم یعنی که باید یک plan مشخص برای branding خودمان داشته باشیم. اولین چیز در branding، consistency است که چقدر ما ثبات داریم و از یک framework و قالب مشخص در ارائه businessمان استفاده میکنیم.
پس اولین چیزی که باید بگوییم consistency یک brand است. دومین مطلب در branding، color harmony است، یعنی اگر ما از این رنگ و این رنگ در لوگوی خودمان استفاده کردیم یا در اولین advertiseمان تبلیغ کردیم، در همه جا باید آن را repeat کنیم که همین repetition یکی از اصول طراحی هم است. سومی font است. ما از چه نوع fontی استفاده میکنیم وقتی که میخواهیم تبلیغ کنیم، وقتی که میخواهیم یک چیزی را بنویسیم، این باید در تمام جاهایی که میخواهیم استفاده کنیم ثابت باشد. و چهارمی، شعاری است که میدهیم، چه لوگوی ما، چه رنگ ما، چه fontی که استفاده میکنیم، چه قالب طراحیمان و همه باید همه جا درست تکرار شود. یکی از موضوعات خیلی مهم در branding، story telling است یعنی که ما چطوری داستانی را در رابطه با این Businessمان خلق کنیم که این بتواند یک آرامش خاطر در ذهن خریدار یا customerی که الان هست یا در آینده خواهد شد بگذارد. این از کجا میآید؟
این داستانها راباید از experience یا تجربه مشتریهای قبلیتان بگیرید یا اگر نمیتوانید پیدا کنید باید به صورت خیالی با توجه به محصول مشابهی که یک شرکت دیگر فروخته برای ابتدای کار شروع کنید به story telling نوشتن. من دوباره میگویم branding عضو آن داستانهای بسیار بسیار مهم است که کمتر شرکتی -بخصوص در کامیونیتی ایرانی- من دیدهام که اصلا branding کار کرده باشد. branding هم به این سادگی نمیآید یعنی نیاز به یک سال، دو سال، سه سال زمان دارد، آن هم وقتی که شما به صورت ثابت یا consistent این را ادامه دادید و آوردید.
یکی از بحثهای خیلی مهم در branding این است که ما چقدر از graphic designerهای حرفهای استفاده میکنیم، مثلا اینجا اگر یک ad را در فیسبوک گذاشتیم یا در Google business گذاشتیم وقتی که این مشتری را داریم هدایت میکنیم به این یک صفحه از وب سایتمان کاملا باید مطمئن باشیم که نوع designی که در تبلیغ انجام شده در landing page آن صفحه وب سایتمان هم هست، یعنی این consistency یا یکنواختی بین advertising، شعارها، گفتهها و آن صفحه نهایی در وب سایت که منجر میشود به ارائه آن سرویس یا خرید آنلاین یا حضوری آن محصول، اینها همه با همدیگر بخواند.
مجددا می گویم، branding خیلی خیلی مهم است و تنها ابزاری است که وابستگیهای psychology، یعنی روانشناسی دارد و میتواند business شما را در ذهن افراد ثابت نگهدارد.
سعی میکنم در ویدئوی هفته آینده در رابطه با psychology in marketing یعنی روانشناسی برای بازاریابی یک مقدار بیشتر با شما صحبت کنم، انشاالله که همیشه موفق و پیروز باشید. بنده هم همواره در خدمت شما هستم.