Date: Saturday, March 6, 2021 - 10:45
*وقت شما بخیر در ابتدا بفرمایید و خودتان را معرفی کنید کمی از پیشینه هنریتان برای ما بگویید و اینکه چه شد که این راه را انتخاب کردید؟
سلام دارم خدمت شما، مسئولین ایران استار و مخاطبین عزیزم شیلا نهرور هستم، خواننده وکالیست و فکر میکنم مدت 26 سال است در تورنتو کانادا زندگی میکنم. در خطه سرسبز و زیبای شمال متولد شدهام در گیلان، بندرانزلی.و از همان ابتدا فکر میکنم از زمانی که یادم میآید همیشه با موسیقی و با شعر در وسعت کوچکترش عجین بودم، در حلقه کوچک مدرسه میخواندم و در نوجوانی با صحنه آشنا شدم، جاهای مختلف میخواندم و بعد دوران دانشگاهم را در دانشگاه پهلوی شیراز در رشته زبان و ادبیات انگلیسی و linguistic، آوا شناسی که ارتباط تنگاتنگی با موسیقی دارد ادامه دادم و کلا در ایران دبیر زبان بودم و این اتفاقات بعد از انقلاب بوده است و در مقطعی بوده است که موسیقی عملا با اینکه در درون همه ما حضور داشته است ولی فعالیتهای هنری نبوده است. من سال 1995 همراه خانوادهام، همسرم و دو فرزندم به کانادا آمدیم و من همه هم و غمم این بود که در رشته خودم ادامه تحصیل بدهم و همچنان با موسیقی در ارتباط باشم. به این دلیل اینجا تحصیلات خودم را ادامه دادم و در تورنتو در Royal Conservatoire به ادامه موسیقی پرداختم. نت خوانی و سلفژ و تک خوانی سولو، به اصطلاح بیشترکار کردم و جالب اینجاست که هم در ایران وهم در کانادا بیشتر مدرسین آواز من اساتید ارامنه بودند و زمانی که اینجا یک مقداری از نظر کاری به آن نتیجه مطلوبی که میخواستم رسیدم بیشتر به موسیقی پرداختم. اولین کاری را که به صورت رسمی ارائه دادم یکی از آلبومهایی بود به نام آلبوم CD جاودانههای گیلان بود که بیشتر روی کارهای استاد آشورپور و یک سری از کارهای ماندگار موسیقی گیلان کار کردم و این را به صورت CD به بازار عرضه کردم و بازتاب خیلی خوبی داشت و خیلی خوشحالم از اینکه این کار را کردم. آن موقع زمان CD بود و بعد روی آلبوم جاودانههای ملل کار کردم دیگر به صورت trackهای واحد بود به صورت یک آلبوم روی یک CD نبود. و از آنجایی که همیشه به موسیقی و زبان علاقه داشتم، حرفه و کار اصلی من در واقع خوانندگی نیست من اینجا متخصص زبان هستم و با YMCA که Partner sheet دارد با اداره مهاجرت کار میکنم و با افراد تازه وارد در واقع بیشتر در ارتباط هستم از همه مناطق دنیا نه الزاما فقط ایران، که امتحان زبان میدهند و اینها باعث شد که ارتباطات موسیقیایی و زبان من کلا رشد کند و من توانستم یک مقداری از زبانهای مختلف یاد بگیرم.
*ظاهرا شما به زبانهای متفاوتی اجراهای زیبایی داشتید، میشود در این زمینه بیشتر برای ما توضیح دهید.
پارسال یک گروهی را تشکیل داده بودیم به نام گروه "jingle" که موزیسینهای بسیار خوبی با ما همکاری داشتند و یک برنامهای بود که تحت عنوان music be on border موسیقی فرا مرزی، موسیقی که مرز ندارد. با گروهی که اجرا کردیم من به هشت زبان که البته گیلکی و فارسی هم شاملش میشود، مثل اسپانیایی، ایتالیایی، انگلیسی و عربی و زبانهای دیگری هم بود، یکی از بچهها عبری میخواند و این بازتاب خیلی قشنگی داشت.
*ممنونم. از نظر شما یک کنسرت موفق چیست و چه ویژگیهایی دارد؟
من فکر میکنم با توجه به تجربهای که تا به حالا داشتم، یک کنسرت موفق خوب طبیعی است اگر چندین هزار نفر در یک کنسرتی ظاهر شوند معلوم است که طرفداران زیادی داشته. ولی عموما یک کنسرت موفق کنسرتی است که شما وقتی میروید به عنوان تماشاچی یا به عنوان هنرمند اجرا میکنید، حس کنید که یک پیامی این وسط بود، یعنی تماشاچی که میآید و یک کنسرت را میبیند وقتی که از در سالن خارج میشود، ببینید که یک چیزی گرفته است، یک مطلب یا پیام خوبی بدستش آمده است و عموما این در چهرهی تماشاچیان موقع خارج شدن از سالن کاملا از چهرهشان هویدا است.
*برای ما توضیح دهید که کرونا چه تاثیری روی فعالیتهای شما داشته است؟
ببینید قطعا این یک اتفاق جهانی بوده روی تک تک افراد جدای از اینکه هنرمند باشند یا نباشند چه از نظر سلامت و چه از نظر جسمی و روحی روی همه ما تاثیر گذاشته است و این انکار ناپذیر و اجتنابناپذیر بوده است ولی طبعا فکر میکنم روی هنرمند اثری که گذاشته و مشخصا در مورد خود من، بگویم خوب قطعا برای هیچکس تجربه شیرینی نبوده، ولی آن چیزی که من قلبا احساس میکنم برای خود من اتفاق افتاده این بود که هر هنرمندی جدای از اینکه صحنه و تماشاچی را میطلبد و بدون اینها هنرش در واقع عرضه نمیشود و present نمیشود ولی هنرمند در عین حال به خلوت خودش هم خیلی وابسته است. برای نمونه خوب این یک موقعیت خیلی خوبی برای من شخصا پیش آورد، من خیلی توانستم بیشتر به موسیقی بپردازم یعنی آن قدر زمان داشتم که با آسودگی خاطر من بتوانم بنشینم و به موسیقی بپردازم، البته آسودگی خاطر که میگویم خوب افکار من مخدوش خیلی مسائل بوده ولی زمانی را من آزاد داشتم که به موسیقی بپردازم و این برای من خیلی ارزشمند بود.
*آیا صحبتی یا پیامی هست که دوست داشته باشید آن را با مخاطبین ما در میان بگذارید؟
بله بسیار خوشحال میشوم فکر میکنم که اول از همه تشکر میکنم از این موقعیتی که فراهم شد تا با شما گفتگویی داشته باشیم و تشکر میکنم از ایران استار، امیدوارم که جهان به سوی روشنایی برود، به سوی صلح برود در کنار این مسئله کرونا، به هر حال این هم به نوعی جنگ بوده است. خاطره خیلی کوچکی دارم هیچ وقت یادم نمیرود یکی از دوستان خیلی خوبم یکی از خانمهایی که هنرمند هستند داشت با من این را share میکرد که یک اتفاقی افتاد و پایش شکست واین برای مدت طولانی نمیتوانست راه برود. در آن مدت این نشست و گیتار یاد گرفت و خیلی زیبا گیتار میزند و میخواند. میدانید میخواهم این را بگویم ما از هر تجربه تلخ و منفی میتوانیم به یک گذار روشن و قشنگ و مثبتی برسیم. امیدوارم که این دوره به سر بیاید و ما لبخند به لبمان داشته باشیم و همدیگر را بغل کنیم، ببوسیم و آوای موسیقی سردهیم، بلند داد بزنیم و بخوانیم. به امید آن روز.
سلام دارم خدمت شما، مسئولین ایران استار و مخاطبین عزیزم شیلا نهرور هستم، خواننده وکالیست و فکر میکنم مدت 26 سال است در تورنتو کانادا زندگی میکنم. در خطه سرسبز و زیبای شمال متولد شدهام در گیلان، بندرانزلی.و از همان ابتدا فکر میکنم از زمانی که یادم میآید همیشه با موسیقی و با شعر در وسعت کوچکترش عجین بودم، در حلقه کوچک مدرسه میخواندم و در نوجوانی با صحنه آشنا شدم، جاهای مختلف میخواندم و بعد دوران دانشگاهم را در دانشگاه پهلوی شیراز در رشته زبان و ادبیات انگلیسی و linguistic، آوا شناسی که ارتباط تنگاتنگی با موسیقی دارد ادامه دادم و کلا در ایران دبیر زبان بودم و این اتفاقات بعد از انقلاب بوده است و در مقطعی بوده است که موسیقی عملا با اینکه در درون همه ما حضور داشته است ولی فعالیتهای هنری نبوده است. من سال 1995 همراه خانوادهام، همسرم و دو فرزندم به کانادا آمدیم و من همه هم و غمم این بود که در رشته خودم ادامه تحصیل بدهم و همچنان با موسیقی در ارتباط باشم. به این دلیل اینجا تحصیلات خودم را ادامه دادم و در تورنتو در Royal Conservatoire به ادامه موسیقی پرداختم. نت خوانی و سلفژ و تک خوانی سولو، به اصطلاح بیشترکار کردم و جالب اینجاست که هم در ایران وهم در کانادا بیشتر مدرسین آواز من اساتید ارامنه بودند و زمانی که اینجا یک مقداری از نظر کاری به آن نتیجه مطلوبی که میخواستم رسیدم بیشتر به موسیقی پرداختم. اولین کاری را که به صورت رسمی ارائه دادم یکی از آلبومهایی بود به نام آلبوم CD جاودانههای گیلان بود که بیشتر روی کارهای استاد آشورپور و یک سری از کارهای ماندگار موسیقی گیلان کار کردم و این را به صورت CD به بازار عرضه کردم و بازتاب خیلی خوبی داشت و خیلی خوشحالم از اینکه این کار را کردم. آن موقع زمان CD بود و بعد روی آلبوم جاودانههای ملل کار کردم دیگر به صورت trackهای واحد بود به صورت یک آلبوم روی یک CD نبود. و از آنجایی که همیشه به موسیقی و زبان علاقه داشتم، حرفه و کار اصلی من در واقع خوانندگی نیست من اینجا متخصص زبان هستم و با YMCA که Partner sheet دارد با اداره مهاجرت کار میکنم و با افراد تازه وارد در واقع بیشتر در ارتباط هستم از همه مناطق دنیا نه الزاما فقط ایران، که امتحان زبان میدهند و اینها باعث شد که ارتباطات موسیقیایی و زبان من کلا رشد کند و من توانستم یک مقداری از زبانهای مختلف یاد بگیرم.
*ظاهرا شما به زبانهای متفاوتی اجراهای زیبایی داشتید، میشود در این زمینه بیشتر برای ما توضیح دهید.
پارسال یک گروهی را تشکیل داده بودیم به نام گروه "jingle" که موزیسینهای بسیار خوبی با ما همکاری داشتند و یک برنامهای بود که تحت عنوان music be on border موسیقی فرا مرزی، موسیقی که مرز ندارد. با گروهی که اجرا کردیم من به هشت زبان که البته گیلکی و فارسی هم شاملش میشود، مثل اسپانیایی، ایتالیایی، انگلیسی و عربی و زبانهای دیگری هم بود، یکی از بچهها عبری میخواند و این بازتاب خیلی قشنگی داشت.
*ممنونم. از نظر شما یک کنسرت موفق چیست و چه ویژگیهایی دارد؟
من فکر میکنم با توجه به تجربهای که تا به حالا داشتم، یک کنسرت موفق خوب طبیعی است اگر چندین هزار نفر در یک کنسرتی ظاهر شوند معلوم است که طرفداران زیادی داشته. ولی عموما یک کنسرت موفق کنسرتی است که شما وقتی میروید به عنوان تماشاچی یا به عنوان هنرمند اجرا میکنید، حس کنید که یک پیامی این وسط بود، یعنی تماشاچی که میآید و یک کنسرت را میبیند وقتی که از در سالن خارج میشود، ببینید که یک چیزی گرفته است، یک مطلب یا پیام خوبی بدستش آمده است و عموما این در چهرهی تماشاچیان موقع خارج شدن از سالن کاملا از چهرهشان هویدا است.
*برای ما توضیح دهید که کرونا چه تاثیری روی فعالیتهای شما داشته است؟
ببینید قطعا این یک اتفاق جهانی بوده روی تک تک افراد جدای از اینکه هنرمند باشند یا نباشند چه از نظر سلامت و چه از نظر جسمی و روحی روی همه ما تاثیر گذاشته است و این انکار ناپذیر و اجتنابناپذیر بوده است ولی طبعا فکر میکنم روی هنرمند اثری که گذاشته و مشخصا در مورد خود من، بگویم خوب قطعا برای هیچکس تجربه شیرینی نبوده، ولی آن چیزی که من قلبا احساس میکنم برای خود من اتفاق افتاده این بود که هر هنرمندی جدای از اینکه صحنه و تماشاچی را میطلبد و بدون اینها هنرش در واقع عرضه نمیشود و present نمیشود ولی هنرمند در عین حال به خلوت خودش هم خیلی وابسته است. برای نمونه خوب این یک موقعیت خیلی خوبی برای من شخصا پیش آورد، من خیلی توانستم بیشتر به موسیقی بپردازم یعنی آن قدر زمان داشتم که با آسودگی خاطر من بتوانم بنشینم و به موسیقی بپردازم، البته آسودگی خاطر که میگویم خوب افکار من مخدوش خیلی مسائل بوده ولی زمانی را من آزاد داشتم که به موسیقی بپردازم و این برای من خیلی ارزشمند بود.
*آیا صحبتی یا پیامی هست که دوست داشته باشید آن را با مخاطبین ما در میان بگذارید؟
بله بسیار خوشحال میشوم فکر میکنم که اول از همه تشکر میکنم از این موقعیتی که فراهم شد تا با شما گفتگویی داشته باشیم و تشکر میکنم از ایران استار، امیدوارم که جهان به سوی روشنایی برود، به سوی صلح برود در کنار این مسئله کرونا، به هر حال این هم به نوعی جنگ بوده است. خاطره خیلی کوچکی دارم هیچ وقت یادم نمیرود یکی از دوستان خیلی خوبم یکی از خانمهایی که هنرمند هستند داشت با من این را share میکرد که یک اتفاقی افتاد و پایش شکست واین برای مدت طولانی نمیتوانست راه برود. در آن مدت این نشست و گیتار یاد گرفت و خیلی زیبا گیتار میزند و میخواند. میدانید میخواهم این را بگویم ما از هر تجربه تلخ و منفی میتوانیم به یک گذار روشن و قشنگ و مثبتی برسیم. امیدوارم که این دوره به سر بیاید و ما لبخند به لبمان داشته باشیم و همدیگر را بغل کنیم، ببوسیم و آوای موسیقی سردهیم، بلند داد بزنیم و بخوانیم. به امید آن روز.