نمىدونم چقدر زهرا خانم رو مىشناسيد براى همين از توصيف وجناتش شروع مىكنم.
زهرا خانم زنى بود تقريبا كوتاه قد. نه چاق نه لاغر، با صورتى عصبانى و چادرى كه اگر درست به يادم مانده باشد سورمهاى. با طرحهاى سفيد به سرش كه بخش انتهايى آنرا دور كمرش مىپيچيد و گره مىزد.
حول و حوش چهل سال پيش زمانى كه بيشتر فعالان اجتماعى سياسى جلوى دانشگاه تهران جمع مىشدند و گفتگو مىكردند ناگهان سر و كله زهرا خانم پيدا شد. با همين تعاريف بالا يک تنه به قلب جماعت مشغول گفتگو مىآمد و شروع به داد و بيداد و فحاشى مىكرد.
زهرا خانم زنى بود تقريبا كوتاه قد. نه چاق نه لاغر، با صورتى عصبانى و چادرى كه اگر درست به يادم مانده باشد سورمهاى. با طرحهاى سفيد به سرش كه بخش انتهايى آنرا دور كمرش مىپيچيد و گره مىزد.
حول و حوش چهل سال پيش زمانى كه بيشتر فعالان اجتماعى سياسى جلوى دانشگاه تهران جمع مىشدند و گفتگو مىكردند ناگهان سر و كله زهرا خانم پيدا شد. با همين تعاريف بالا يک تنه به قلب جماعت مشغول گفتگو مىآمد و شروع به داد و بيداد و فحاشى مىكرد.
Sub-Category: Views
Happened at: World
Wednesday, February 7, 2018 - 19:00