English


ليمو شيرين

culture-views-khalili-limo
از بچگى فكر مى‌كردم ليمو شيرين دواى سرماخوردگيست و با خوردن چند ليوان آب ليمو شيرين آبريزش بينى قطع مى‌شود و عطسه بند مى‌آيد. اين رابطه دوستانه من و ليمو شيرين سال‌ها ادامه داشت تا به كانادا آمديم. در مغازه‌ها چندين و چند نوع ميوه بود كه سعادت آشنايى با طعمشان را اينجا پيدا كردم ولى در اين ميانه  ليمو شيرين حضورى نداشت. از دوستانى كه قبل از ما به كانادا آمده بودند سراغ ليمو شيرين را گرفتم و آنها هم آب پاكى را روى دست من ريختند و گفتند نيست.
Sub-Category: Views
Happened at: World
Wednesday, February 14, 2018 - 19:00


عادات خانوادگى

sholeh-family-habit
عادات خانواده ما عجيب و غريب است. عجيب در نحوه برخورد با مسائل و غريب در عملكرد مشابه.
سالها پيش به خاطر پارک كردن در نزديكى شير آب آتش نشانى يک جريمه ١٥٠ دلارى گرفتم. اعلام بی‌گناهى كردم و براى روز دادگاه منتظر ماندم.
Sub-Category: Views
Happened at: World
Thursday, December 21, 2017 - 19:00


نشريات ديروز

nashriat-dirooz
تقريبا تمام نشرياتى را كه از ابتدا در آنها مطلبى داشتم را نگهداشته‌ام. از بعضى از شماره‌ها حتى دو تا. براى خودم آرشيوى درست كرده‌ام كه به غير از خودم به درد هيچكس ديگرى نمى‌خورد. ديروز براى من گذر در تونل زمان بود. بازگشت به گذشته. ورق زدن نشرياتى كه سالهاست تعطيل شده‌اند و آنهايى كه هنوز هستند.
Sub-Category: Views
Happened at: World
Wednesday, September 6, 2017 - 20:00


بخشی از یک سفرنامه

fal
تازه از خوردن چلوكباب سلطانى در نايب سعادت آباد فارغ شده بودم و هنوز بار گناه خوردن پياز را به دوش مى‌كشيدم. در فكر آن بودم كه چطور خودم را به خانه فاميلى كه در آن نزديكى زندگى مى‌كرد برسانم كه همگى به سمت در به راه افتاديم. چلوكبابيها حتما لازم است در محدوديت تعداد افرادى كه با آسانسور بالا مى‌روند و يا پائين مى‌آيند تجديد نظر كنند. هنگام بالا رفتن هر شش نفر ما به راحتى در آن اسانسور جا گرفته بوديم ولى حالا هنگام پائين آمدن نفس آسانسور زير بار سنگينى پنج نفر از ما بند آمده بود و حركت نمى‌كرد.
Sub-Category: Views
Happened at: World
Wednesday, August 30, 2017 - 20:00


بخشى از يک سفرنامه

mah
مادرى دارم كه انشاالله خداوند سايه اش را ساليان سال از سر من كم نكند با هزاران صفات نيكو و برازنده كه فقط درخور بزرگان است و عوام از داشتن آن محروم. اين بزرگوار كه بنده افتخار كنيزيش را دارم داراى صفات ديگرى جدا از آنها كه برشمردم نيز هست كه گاها تحمل يا كنار آمدن با آن چندان آسان نيست. اين عزيز اگر چيزى را بخواهد به او نه نمى‌شود گفت. بايد فراهمش كرد به هر شكل و به هر روى.
نزديک عيد بود و اين عزيز عزيزتر از جان ماهى سفيد مى‌خواست. اصلا حال و هواى عيد اشتهاى انسان را براى خوردن ماهى سفيد زياد مى‌كند. اين يكى از خواص بهار است.
Sub-Category: Views
Happened at: World
Wednesday, August 23, 2017 - 20:00


چهل تكه خاطرات كودكى

khaterat
خاطرات كودكى مثل لحاف چهل تكه است. مجموعه اى از وقايع، رويدادها و شنيده ها. بعضى شفافند و رنگارنگ. بعضى تيره و خاكسترى سياه. بعضى هم محو. دليل نوشتن اين خاطرات را در پايان برايتان خواهم گفت.
Sub-Category: Views
Happened at: World
Wednesday, August 16, 2017 - 20:00


بزن باران

bezan-baran
تابستانمان امسال بيشتر بارانيست و كمتر افتابى. وقتى افتابيست پنجره سقف ماشين را باز مى كنم و با صداى بلند اواز مى خوانم. نوعى ارامش اعصاب است براى من. حدود يكماهى است كه به فرهاد، فريدون فروغى، فرامرز اصلانى و حبيب گوش مى كنم. به كرات. به توالى و نامنظم.
Sub-Category: Views
Happened at: World
Wednesday, August 9, 2017 - 20:00


مكالمات خط خطى

mano-madaram
مادرم استعداد زيادى در عصبانى كردن من دارد. البته هميشه اين استعداد را داشت نه اينكه حكايت الان باشد ولى خوب با بالا رفتن سن همه چيز تشديد مى شود و حوصله كم.
معمولا يواش صحبت مى كند. تقريبا زير لبى، بخصوص وقتهايىكه من ظرف مى شورم و صداى اب سدى در راه شنيدن زمزمه اوست. خواستار تكرار شنيدن مطلب مى شوم و مادرم باز هم با همان صداى از گوشه لب بيرون امده حرفش را تكرار مى كند. البته مطمئن نيستم كه همان مطلب را مى گويد يا نه. باز هم صوت در مرز گوشهايم متوقف مى شود و مغزم از دركش عاجز. 
Sub-Category: Views
Happened at: World
Wednesday, July 26, 2017 - 20:00


ايميل‌هاى نخوانده

emailhaye-nakhandeh
پرواز مادرم سه ساعت تاخير داشت. فكر برگشتن به شهر و دوباره به فرودگاه امدن يك لحظه از ذهنم گذشت ولى زود منصرف و دست به دامن دوست هميشگيم فيسبوك شدم. دوستى آهنگى از فريدون فروغى پست كرده بود (ديوانه من). اهنگ عاشقانه زيبائيست ولى مخاطب خواننده در اين آهنگ بر من معلوم نيست. پروانه من، نغمه من، مستانه من وووو. حالا فرق چندانى هم نمىكند. مدتى سرگرم اهنگ بودم كه علامت تمام شدن باطرى مانع تفحص بيشتر فيسبوكى شد.
Sub-Category: Views
Happened at: World
Wednesday, July 26, 2017 - 20:00

Pages

Share this with: ارسال این مطلب به