این بار راجع به موضوعی میخواهم با شما مطلبی را درمیان بگذارم که به اعتقاد من یک مقداری emotional است و یک مقدار موجب تاثر میشود. قبل از هر چیزی باید این را عرض کنم در کار ما وقتی واقعا از نگاه مشاور به آن نگاه میشود میبینید که چقدر درگیر احساسات و شرایط آن فرد میشویم و همین جا جایز است که عنوان کنم که قبل از هر چیز یک مشاور خوب باید خودش بیمه داشته باشد چرا؟ برای اینکه خودش متاثر از اتفاقاتی میشود که با clientهایش درگیر است.
در یکی از meetingهایی که با فردی داشتم متوجه اتفاقی شدم که مجبورم خیلی سریع بگویم و فکر میکنم از یک جهاتی دانستن آن خوب است. فردی با خانوادهاش میآید، خودش، خانومش و بچهاش، دختر 11 سالهاش. و از مهاجرتی که از ایران دارد به کانادا با یک امیدی که یک زندگی خوبی را در کانادا شروع میکند، خوب همه چیز ظاهرا خوب پیش میرود آقا و خانم تحصیلات عالیه دارند و سخت کار میکنند، یک دفعه یکی از دوستان به خانم پیشنهاد میکند برای در واقع تست سرطان، متاسفانه خانم diagnose میشود بهbreast cancer آن هم در یک موقعیت بد در stage 3، جراحی صورت میگیرد و از این اتفاق تقریبا یک سال و نیم میگذرد، در این مدت قطعا به واسطه دنبال کردن در واقع شیمی درمانی انجام میشود و متاسفانه میدانید که بعضا این اتفاق میافتدکه سرطان و در stageهای بالا وقتی که به موقع اقدام نشود پخش میشود و متاستاز شدن این قضیه آن هم مغز موجب این میشود که امروز همسر این خانم به فکر بیمه میافتد، خوب مسلما دیر است. گرچه شرکت substandard برای بعضی از موارد بیمههایی ارائه میدهند و ما ارائه میدهیم ولی خود این باز هم پیش نیازهایی را نیاز دارد، مثل stable بودن، مثل اینکه در چه سطحی است، کی شروع شده است و الان به چه صورتی است. point من چیزی است، ما در زبان فارسی یک ضرب المثلی داریم که میگوییم هر وقت میشود هر کاری را کرد، هیچ وقت دیر نیست، ماهی را هر وقت از آب بگیری تازه است، بله درست است ولی نه برای هر کاری! در واقع بعضی از کارها هر زمانی هم که شروع کنید تقریبا دیر است. میخواهم به یک موضوع دیگر اشاره کنم چقدر در خانهتان داشتن خمیردندان برایتان مهم است؟ بیراه صحبت نکردم، منظورم اولویتهای زندگی ما است، چقدر اهمیت میدهید؟ مسلما فکر میکنم همه این اهمیت را میدهند. اما شده است از خودتان بپرسید چقدر protectionتان را و داشتن بیمه را تا به امروز اهمیت دادهاید؟! اگر این شخصی که صحبتش را میکنم به موقع بیمه اختیار کرده بود به خاطر همان حفظ insurability با هر توان مالی که داشت میتوانست به اندازه خودش هم بیمه عمر داشته باشد و حتی میتوانست بیمه critical illness مربوط به بیماری سخت داشته باشد. نگاه من، نگاه آن بچه است فراتر از ماد،ر فراتر از پدر که امروز مجبور است سخت کار کند، نگران هم باشد. یادمان باشد این را همهمان میدانیم وقتی که ما دچار یک مشکلی هستیم مشکلات مالی هم وقتی وسط میآید خیلی نگران کننده میشود، قطعا کسی در این شرایط به فکر پول نیست ولی به شکل این است که حداکثر تلاشش را بکند برای طولانیتر شدن زندگی. حالا در این میان اگر یک اتفاقی برای مادر بیفتد و به خاطر این فشار برای پدر که خواه ناخواه متاثر میشود بیفتد، آن بچه چه کار میکند؟ فکر کردهاید؟ شما که پدر و مادر هستید چقدر توجه داشتید و دارید به این موضوع؟ چقدر توجه دارید به عشقتان، به فرزندتان و به برنامههایتان؟
لطفا خودتان را دست کم نگیرید، لطفا پشت گوش نیندازید، لطفا کارها را عقب نیندازید، شما با هر مقدار توان مالی که دارید اگر مشاور خوبی داشته باشید میتواند راهکارهای مناسبی را در حد توان خودتان به شما پیشنهاد کند. من برای در واقع نه نصیحت، بلکه همدردی واقعا تمام تلاشم را داشتم و دارم که هر چیزی را که میدانم در اختیار دوستان بگذارم. امیدوارم استفاده شود.
تا برنامهای دیگر خدانگهدار.
در یکی از meetingهایی که با فردی داشتم متوجه اتفاقی شدم که مجبورم خیلی سریع بگویم و فکر میکنم از یک جهاتی دانستن آن خوب است. فردی با خانوادهاش میآید، خودش، خانومش و بچهاش، دختر 11 سالهاش. و از مهاجرتی که از ایران دارد به کانادا با یک امیدی که یک زندگی خوبی را در کانادا شروع میکند، خوب همه چیز ظاهرا خوب پیش میرود آقا و خانم تحصیلات عالیه دارند و سخت کار میکنند، یک دفعه یکی از دوستان به خانم پیشنهاد میکند برای در واقع تست سرطان، متاسفانه خانم diagnose میشود بهbreast cancer آن هم در یک موقعیت بد در stage 3، جراحی صورت میگیرد و از این اتفاق تقریبا یک سال و نیم میگذرد، در این مدت قطعا به واسطه دنبال کردن در واقع شیمی درمانی انجام میشود و متاسفانه میدانید که بعضا این اتفاق میافتدکه سرطان و در stageهای بالا وقتی که به موقع اقدام نشود پخش میشود و متاستاز شدن این قضیه آن هم مغز موجب این میشود که امروز همسر این خانم به فکر بیمه میافتد، خوب مسلما دیر است. گرچه شرکت substandard برای بعضی از موارد بیمههایی ارائه میدهند و ما ارائه میدهیم ولی خود این باز هم پیش نیازهایی را نیاز دارد، مثل stable بودن، مثل اینکه در چه سطحی است، کی شروع شده است و الان به چه صورتی است. point من چیزی است، ما در زبان فارسی یک ضرب المثلی داریم که میگوییم هر وقت میشود هر کاری را کرد، هیچ وقت دیر نیست، ماهی را هر وقت از آب بگیری تازه است، بله درست است ولی نه برای هر کاری! در واقع بعضی از کارها هر زمانی هم که شروع کنید تقریبا دیر است. میخواهم به یک موضوع دیگر اشاره کنم چقدر در خانهتان داشتن خمیردندان برایتان مهم است؟ بیراه صحبت نکردم، منظورم اولویتهای زندگی ما است، چقدر اهمیت میدهید؟ مسلما فکر میکنم همه این اهمیت را میدهند. اما شده است از خودتان بپرسید چقدر protectionتان را و داشتن بیمه را تا به امروز اهمیت دادهاید؟! اگر این شخصی که صحبتش را میکنم به موقع بیمه اختیار کرده بود به خاطر همان حفظ insurability با هر توان مالی که داشت میتوانست به اندازه خودش هم بیمه عمر داشته باشد و حتی میتوانست بیمه critical illness مربوط به بیماری سخت داشته باشد. نگاه من، نگاه آن بچه است فراتر از ماد،ر فراتر از پدر که امروز مجبور است سخت کار کند، نگران هم باشد. یادمان باشد این را همهمان میدانیم وقتی که ما دچار یک مشکلی هستیم مشکلات مالی هم وقتی وسط میآید خیلی نگران کننده میشود، قطعا کسی در این شرایط به فکر پول نیست ولی به شکل این است که حداکثر تلاشش را بکند برای طولانیتر شدن زندگی. حالا در این میان اگر یک اتفاقی برای مادر بیفتد و به خاطر این فشار برای پدر که خواه ناخواه متاثر میشود بیفتد، آن بچه چه کار میکند؟ فکر کردهاید؟ شما که پدر و مادر هستید چقدر توجه داشتید و دارید به این موضوع؟ چقدر توجه دارید به عشقتان، به فرزندتان و به برنامههایتان؟
لطفا خودتان را دست کم نگیرید، لطفا پشت گوش نیندازید، لطفا کارها را عقب نیندازید، شما با هر مقدار توان مالی که دارید اگر مشاور خوبی داشته باشید میتواند راهکارهای مناسبی را در حد توان خودتان به شما پیشنهاد کند. من برای در واقع نه نصیحت، بلکه همدردی واقعا تمام تلاشم را داشتم و دارم که هر چیزی را که میدانم در اختیار دوستان بگذارم. امیدوارم استفاده شود.
تا برنامهای دیگر خدانگهدار.