در چنین روزی شایسته است که همه ما یک بار دیگر، اشکالات توقعاتی که اصلا زشت دیده نمیشوند، اما حقیقتا زشت هستند را ببینیم. بسیاری از مردان نمیدانند که پختن غذا، وظیفه یک زن نیست، نمیدانند که فرزندی که به دنیا آمده قرار نیست زن را از همه لذتها، گردشهای دوستانه، درس خواندن، به ورزش رفتن، کار کردن و بسیاری فعالیتهای دیگر، محروم کند. بسیاری از مردان نمیدانند که قرار نیست همسرشان از آنها برای هر یک از اعمال ذکر شده اجازه بگیرد. بسیاری از مردان نمیدانند که حضور زنان در عرصههای اجتماعی، صرفا به دلیل مسائل مالی نیست، که به بهانه وضعیت مالی مناسب، منعش کنند. بسیاری از مردان نمیدانند که ازدواج به معنای به دست گرفتن اختیار دیگری نیست.
امروز روز زن است، از نوع جهانیاش. روزی که مردان، به آن واکنشهای مختلفی نشان میدهند. در ابتدا باید خاطر نشان کنم که به این امر واقفم که کم نیستند مردانی که هم همسرانی شایسته هستند، هم پدرانی نمونه و هم در زمانهای لازم، بخوبی نقش یک مادر را برای فرزندشان ایفا کردهاند. اما از آنجا که چنین روزی برای یادآوری حقوق فراموش شده زنان، نامگذاری شده، بد نیست به درصد ناچیزی از بقیه آقایان بپردازم و این نوشته را تقدیمشان کنم.
جهان امروز، مملو از بیعدالتی است و در این نابرابری، زن و مرد، هردو بسته به شرایط گوناگون، تحت تاثیر قرار میگیرند. در گوشههایی از این دنیای رنگارنگ، هر روز زنان زیادی در سایه خشونت، هرگز طعم شیرین زندگی راحت را نمیچشند، در جنگهایی بیسرانجام کشته و یا در نهایت زجر، آواره میشوند. متاسفانه رسانههای جهان، ترجیح میدهند که چشم بر آنان ببندند و در عوض روی جلد مجلاتشان را با نمایش زنانی شاد، خوش سیما، خوشلباس و خوشاندام پُر و به مردم القا کنند که همه چیز مرتب است. من تصمیم ندارم در این نوشته، کاری را انجام دهم که برخی سالی یکبار در چنین روزی به آن میپردازند. میخواهم به جهان کوچکی که ما و شما در این گوشه دنیا برپا کردهایم اشارهای کوچک کنم.
حقیقت این است که در رویارویی با چنین روزی انواع واکنشهای متفاوتی را نظارهگر هستیم، مانند برخی از مردان که برای همسر، مادر و یا هر زنی که زن بودنش را میستایند، هدیهای به فراخور توانمندیشان تهیه میکنند. گروهی دیگر از آنان، که میان ششوبش زندگی، گیر کرده و برای دوختن امروزشان به فردا مدام میدوند، حتی اگر اهمیت این روز را بدانند، ترجیح میدهند که به روی خودشان نیاورند و سرانجام عدهای که تجربه خوبی از زندگی با یک زن نداشتهاند، در واکنش به چنین روزی میگویند که همه بدبختیهایشان از همین عنصر زن است. در مجموع نمونههای زیادی از شما وجود دارد که این روز را بسته به شرایط، نوع پرورش، مکان زندگی و میزان مطالعه، تجزیه و تحلیل کند.
اگر از وضعیت زنان موفق شهرمان بخواهید، در ویژهنامه زنان این شماره، از صفحه 22 این روزنامه، تنها 19 نمونهاش را میتوانید بخوانید. زنان موفقی که هر یک در شغلی متفاوت با دیگری، نقشهایی را در مهاجرت، همزمان ایفا کردهاند. اغلبشان همراه با درس خواندن، کار کردن و بچهداری، همهی کارهای منزل را نیز بدوش کشیدهاند. البته این زنان موفق، فرسنگها با زنانی که زیر بار فشارهای گوناگون درهم شکسته و هرگز در مهاجرت نتوانستند به پیشرفت برسند، فاصله دارند. به یقین این زنان، نمونههای خوششانس، باهوش و پرتلاش این روزگار هستند که هنرمندانه و خارقالعاده، آیندهشان را در مهاجرت، به میل خودشان تغییر داده و به مشاغلی میپردازند که علاقمندند، در حالی که جهان اطراف ما اینقدرها هم مهربان نیست.
شما آقای گرامی، اگر از آن دسته هستید که این یک روز زن را قبول دارید، برای زن زندگیتان چه میکنید؟ من فکر میکنم زنان برای دریافت هدیه از شما مناسبتهای دیگری مانند تولد، روز عشق و... را دارند. این روز برای درک حقوق یک زن بنا شده. بیایید در روز زن، کاری را انجام دهید که هرگز ندادهاید. امروز شما برای همسرتان یک چای بریزید. تصمیم بگیرید که یک روز فرزند کوچکتان را نگهدارید تا همسرتان بدون نگرانی، کاری را که دوست دارد انجام دهد. یک غذای ساده درست کنید، یاد بگیرید که لباسهای شسته شده را تا کنید، اتو کنید. امروز ظرفها را شما بشویید. یکی از کارهایی که فرهنگ ما به عهده زنان گذاشته و بارش را از دوش شما برداشته، به عهده بگیرید. یک روز مانند امروز، زنی را به خاطر ظاهرش، به خاطر ترنس بودنش و یا به خاطر آنچه که به کسی ربطی ندارد، قضاوت نکنید. یک روز مانند امروز، از زن زندگیتان نپرسید کجا بودی؟ چرا دیر کردی؟ نگویید من دوست ندارم کار کنی، دلم نمیخواهد درس بخوانی، این رنگ مویت را دوست ندارم. این لباست مناسب نیست،.... نگویید به دلیل اینکه اینها از حقوق اولیه و مسلم اوست.
زن زندگی شما، نیاز به شاخه گلی برای قدردانی از چنین روزی ندارد، او را به رستوران نبرید، هدیه گرانبهای شما نیز نمیتواند حقوق طبیعیاش را به او بازگرداند. حتی چنین رفتار به ظاهر باشکوهی، به فرزندتان درسی نمیآموزد و به طبع آن آیندهای را تغییر نمیدهد. در چنین روزی شایسته است که همه ما یک بار دیگر، اشکالات توقعاتی که اصلا زشت دیده نمیشوند، اما حقیقتا زشت هستند را ببینیم. بسیاری از مردان نمیدانند که پختن غذا، وظیفه یک زن نیست، نمیدانند که فرزندی که به دنیا آمده قرار نیست زن را از همه لذتها، گردشهای دوستانه، درس خواندن، به ورزش رفتن، کار کردن و بسیاری فعالیتهای دیگر، محروم کند. بسیاری از مردان نمیدانند که قرار نیست همسرشان از آنها برای هر یک از اعمال ذکر شده اجازه بگیرد. بسیاری از مردان نمیدانند که حضور زنان در عرصههای اجتماعی، صرفا به دلیل مسائل مالی نیست، که به بهانه وضعیت مالی مناسب، منعش کنند. بسیاری از مردان نمیدانند که ازدواج به معنای به دست گرفتن اختیار دیگری نیست.
تعجب نکنید، اینجا در این کشور آزاد، دوستان خوبی دارم که برای تعریف کردن بخش کوچکی از زندگیشان، گریستند. گریه کردند چرا که موفقیت امروزشان با زجر و درد بسیاری بدست آمده. حیرت نکنید از یادآوری اینکه بسیاری از زنان موفق این جهان، هرگز خوشبخت نبودهاند. تعجب نکنید که اینجا مردان زیادی هستند که به همسرشان آنقدر اجازه کار ندادهاند که زن تحصیلکردهشان تبدیل به یک بیمار روحی شده. همینجایی که دم از حقوق زن زده میشود، در عمل به وی حقوق کمتری میدهند و در پوشش دروغین برابری، وادارش میکنند تا برای حفظ کارش، هرگونه فشار و تحقیری را تحمل کند. اکثر زنان، پس از یک روز کار، در طول مسیر به خانه، به شام شب فکر میکنند. به کمبودهای یخچال، به لباسهای شسته نشده... و بخش دردآورش اینجاست که اگر به این موضوعات رسیدگی نکنند، خودشان باور دارند که به وظایفشان عمل نکردهاند و متاسفانه کمتر مردی این باور را از ذهن همسرش پاک میکند چرا که خودش همینگونه رشد کرده، و این چرخه اشتباه هنوز در گردش است.
امروز برای همسرتان هدیه نخرید، چرا که شما وظیفه بزرگتری به عهده دارید. امروز روز برگرداندن طبیعیترین و سادهترین حقوق آنها به خودشان است. امروز روز پذیرفتن همه زنان، همانگونه که هستند و همانطور که خودشان میخواهند، میباشد.
به گمان من نیازی به نوشتن طومارهای بلند نیست، نیاز به فریاد زدن در خیابان برای یادآوری چنین روزی نیست، نیاز به مبارزات پرخشونت، کوباندن میخِ من زنم تو مردی نیست، بهترین مکان برای تغییر، زیر سقف خانههای کوچکی است که شما مردان، به حتم با عشق بنا کردهاید. اگر مایلید نسل بعدی، نسلی منصفتر باشد، به دنبال کلید آن در تحلیلهای روانشناسانه نباشید. پایین و بالای این قصه هزار و یکشب از خانه خودتان آغاز میشود...
اینها همگی جملات زنی است که خودش را فمینیست نمیداند، زنی که عاشق زندگی است، و هر روز برای خوشبختی خودش و دیگران تلاش میکند.
روز جهانی زن، به همه مردانی که پیشاپیش به حقوق زنان زندگیشان پایبندند و یا برای احقاق این حقوق، برمیخیزند، مبارک باد.
جهان امروز، مملو از بیعدالتی است و در این نابرابری، زن و مرد، هردو بسته به شرایط گوناگون، تحت تاثیر قرار میگیرند. در گوشههایی از این دنیای رنگارنگ، هر روز زنان زیادی در سایه خشونت، هرگز طعم شیرین زندگی راحت را نمیچشند، در جنگهایی بیسرانجام کشته و یا در نهایت زجر، آواره میشوند. متاسفانه رسانههای جهان، ترجیح میدهند که چشم بر آنان ببندند و در عوض روی جلد مجلاتشان را با نمایش زنانی شاد، خوش سیما، خوشلباس و خوشاندام پُر و به مردم القا کنند که همه چیز مرتب است. من تصمیم ندارم در این نوشته، کاری را انجام دهم که برخی سالی یکبار در چنین روزی به آن میپردازند. میخواهم به جهان کوچکی که ما و شما در این گوشه دنیا برپا کردهایم اشارهای کوچک کنم.
حقیقت این است که در رویارویی با چنین روزی انواع واکنشهای متفاوتی را نظارهگر هستیم، مانند برخی از مردان که برای همسر، مادر و یا هر زنی که زن بودنش را میستایند، هدیهای به فراخور توانمندیشان تهیه میکنند. گروهی دیگر از آنان، که میان ششوبش زندگی، گیر کرده و برای دوختن امروزشان به فردا مدام میدوند، حتی اگر اهمیت این روز را بدانند، ترجیح میدهند که به روی خودشان نیاورند و سرانجام عدهای که تجربه خوبی از زندگی با یک زن نداشتهاند، در واکنش به چنین روزی میگویند که همه بدبختیهایشان از همین عنصر زن است. در مجموع نمونههای زیادی از شما وجود دارد که این روز را بسته به شرایط، نوع پرورش، مکان زندگی و میزان مطالعه، تجزیه و تحلیل کند.
اگر از وضعیت زنان موفق شهرمان بخواهید، در ویژهنامه زنان این شماره، از صفحه 22 این روزنامه، تنها 19 نمونهاش را میتوانید بخوانید. زنان موفقی که هر یک در شغلی متفاوت با دیگری، نقشهایی را در مهاجرت، همزمان ایفا کردهاند. اغلبشان همراه با درس خواندن، کار کردن و بچهداری، همهی کارهای منزل را نیز بدوش کشیدهاند. البته این زنان موفق، فرسنگها با زنانی که زیر بار فشارهای گوناگون درهم شکسته و هرگز در مهاجرت نتوانستند به پیشرفت برسند، فاصله دارند. به یقین این زنان، نمونههای خوششانس، باهوش و پرتلاش این روزگار هستند که هنرمندانه و خارقالعاده، آیندهشان را در مهاجرت، به میل خودشان تغییر داده و به مشاغلی میپردازند که علاقمندند، در حالی که جهان اطراف ما اینقدرها هم مهربان نیست.
شما آقای گرامی، اگر از آن دسته هستید که این یک روز زن را قبول دارید، برای زن زندگیتان چه میکنید؟ من فکر میکنم زنان برای دریافت هدیه از شما مناسبتهای دیگری مانند تولد، روز عشق و... را دارند. این روز برای درک حقوق یک زن بنا شده. بیایید در روز زن، کاری را انجام دهید که هرگز ندادهاید. امروز شما برای همسرتان یک چای بریزید. تصمیم بگیرید که یک روز فرزند کوچکتان را نگهدارید تا همسرتان بدون نگرانی، کاری را که دوست دارد انجام دهد. یک غذای ساده درست کنید، یاد بگیرید که لباسهای شسته شده را تا کنید، اتو کنید. امروز ظرفها را شما بشویید. یکی از کارهایی که فرهنگ ما به عهده زنان گذاشته و بارش را از دوش شما برداشته، به عهده بگیرید. یک روز مانند امروز، زنی را به خاطر ظاهرش، به خاطر ترنس بودنش و یا به خاطر آنچه که به کسی ربطی ندارد، قضاوت نکنید. یک روز مانند امروز، از زن زندگیتان نپرسید کجا بودی؟ چرا دیر کردی؟ نگویید من دوست ندارم کار کنی، دلم نمیخواهد درس بخوانی، این رنگ مویت را دوست ندارم. این لباست مناسب نیست،.... نگویید به دلیل اینکه اینها از حقوق اولیه و مسلم اوست.
زن زندگی شما، نیاز به شاخه گلی برای قدردانی از چنین روزی ندارد، او را به رستوران نبرید، هدیه گرانبهای شما نیز نمیتواند حقوق طبیعیاش را به او بازگرداند. حتی چنین رفتار به ظاهر باشکوهی، به فرزندتان درسی نمیآموزد و به طبع آن آیندهای را تغییر نمیدهد. در چنین روزی شایسته است که همه ما یک بار دیگر، اشکالات توقعاتی که اصلا زشت دیده نمیشوند، اما حقیقتا زشت هستند را ببینیم. بسیاری از مردان نمیدانند که پختن غذا، وظیفه یک زن نیست، نمیدانند که فرزندی که به دنیا آمده قرار نیست زن را از همه لذتها، گردشهای دوستانه، درس خواندن، به ورزش رفتن، کار کردن و بسیاری فعالیتهای دیگر، محروم کند. بسیاری از مردان نمیدانند که قرار نیست همسرشان از آنها برای هر یک از اعمال ذکر شده اجازه بگیرد. بسیاری از مردان نمیدانند که حضور زنان در عرصههای اجتماعی، صرفا به دلیل مسائل مالی نیست، که به بهانه وضعیت مالی مناسب، منعش کنند. بسیاری از مردان نمیدانند که ازدواج به معنای به دست گرفتن اختیار دیگری نیست.
تعجب نکنید، اینجا در این کشور آزاد، دوستان خوبی دارم که برای تعریف کردن بخش کوچکی از زندگیشان، گریستند. گریه کردند چرا که موفقیت امروزشان با زجر و درد بسیاری بدست آمده. حیرت نکنید از یادآوری اینکه بسیاری از زنان موفق این جهان، هرگز خوشبخت نبودهاند. تعجب نکنید که اینجا مردان زیادی هستند که به همسرشان آنقدر اجازه کار ندادهاند که زن تحصیلکردهشان تبدیل به یک بیمار روحی شده. همینجایی که دم از حقوق زن زده میشود، در عمل به وی حقوق کمتری میدهند و در پوشش دروغین برابری، وادارش میکنند تا برای حفظ کارش، هرگونه فشار و تحقیری را تحمل کند. اکثر زنان، پس از یک روز کار، در طول مسیر به خانه، به شام شب فکر میکنند. به کمبودهای یخچال، به لباسهای شسته نشده... و بخش دردآورش اینجاست که اگر به این موضوعات رسیدگی نکنند، خودشان باور دارند که به وظایفشان عمل نکردهاند و متاسفانه کمتر مردی این باور را از ذهن همسرش پاک میکند چرا که خودش همینگونه رشد کرده، و این چرخه اشتباه هنوز در گردش است.
امروز برای همسرتان هدیه نخرید، چرا که شما وظیفه بزرگتری به عهده دارید. امروز روز برگرداندن طبیعیترین و سادهترین حقوق آنها به خودشان است. امروز روز پذیرفتن همه زنان، همانگونه که هستند و همانطور که خودشان میخواهند، میباشد.
به گمان من نیازی به نوشتن طومارهای بلند نیست، نیاز به فریاد زدن در خیابان برای یادآوری چنین روزی نیست، نیاز به مبارزات پرخشونت، کوباندن میخِ من زنم تو مردی نیست، بهترین مکان برای تغییر، زیر سقف خانههای کوچکی است که شما مردان، به حتم با عشق بنا کردهاید. اگر مایلید نسل بعدی، نسلی منصفتر باشد، به دنبال کلید آن در تحلیلهای روانشناسانه نباشید. پایین و بالای این قصه هزار و یکشب از خانه خودتان آغاز میشود...
اینها همگی جملات زنی است که خودش را فمینیست نمیداند، زنی که عاشق زندگی است، و هر روز برای خوشبختی خودش و دیگران تلاش میکند.
روز جهانی زن، به همه مردانی که پیشاپیش به حقوق زنان زندگیشان پایبندند و یا برای احقاق این حقوق، برمیخیزند، مبارک باد.
پروانه
Date: چهارشنبه, مارس 7, 2018 - 19:00
Arash Moghaddam آرش مقدم مدرک کارشناسی کامپیوتر و تخصص تولید رسانه دیجیتال دارد و مدیریت تولید بیش ۹ رسانه تصویری، چاپی و اینترنتی را بعهده داشته است. |
ویراستار اول: آرش مقدم؛ ویراستار نهایی: پر ابراهیمی - ویراستاری موقت: عباس حسنلو
ویراستار اول: آرش مقدم؛ ویراستار نهایی: پر ابراهیمی - ویراستاری موقت: عباس حسنلو