با درمان سرماخوردگى بدون خوردن ليمو شيرين در حال كنار آمدن بودم كه زمان آمدن حاجى فيروز و عيد نوروز شد.
از بچگى فكر مىكردم ليمو شيرين دواى سرماخوردگيست و با خوردن چند ليوان آب ليمو شيرين آبريزش بينى قطع مىشود و عطسه بند مىآيد. اين رابطه دوستانه من و ليمو شيرين سالها ادامه داشت تا به كانادا آمديم. در مغازهها چندين و چند نوع ميوه بود كه سعادت آشنايى با طعمشان را اينجا پيدا كردم ولى در اين ميانه ليمو شيرين حضورى نداشت. از دوستانى كه قبل از ما به كانادا آمده بودند سراغ ليمو شيرين را گرفتم و آنها هم آب پاكى را روى دست من ريختند و گفتند نيست.
با درمان سرماخوردگى بدون خوردن ليمو شيرين در حال كنار آمدن بودم كه زمان آمدن حاجى فيروز و عيد نوروز شد. چيدن سفره هفت سين يكى ازمعدود رقابتهايى است كه من ابايى از شركت در آن ندارم. همينطور كه در ذهنم ليست چيزهايى كه براى هفتسين لازم داشتم را مرور مىكردم ياد نارنج افتادم. تا آنروز در هيچ مغازهاى نارنج نديده بودم. با تلفن به دوستان سراغ نارنج را گرفتم كه آنهم حاصلى جز نااميدى برايم نداشت. فكر كردم پرتقال را جايگزين نارنج كنم ولى احتمالا دليلى براى انتخاب نارنج در ميان مركبات ديگر وجود داشته كه بار چرخش زمين را به دوش او گذاشتهاند. آن سال برگ گل در آب ريختم و سال را بدون چرخش نارنج در آب در زمان تحويل سال شروع كردم.
با اينگونه تجربيات هر وقت مسافرى از ايران مىآمد و از روى محبت مىپرسيد اگر چيزى لازم دارم بگويم تا برايم بياورد تقاضاى ليمو شيرين و نارنج و نارنگى بمى كه در وصف بو و مزهاش هر چه بگويم كم است مىكردم. دوستان هم با ترس و لرز از ماموران گمرك اين ارقام را در عمق چمدانشان پنهان مىكردند و اسباب خوشى و رضايت من را فراهم.
بعد از چند سالى فروشگاههاى ايرانى و معدود ديگر سوپر ماركتها نارنج و بعد هم ليمو شيرين آوردند تا امسال.
نمىدانم شما چطور ميوه مىخريد. من اول به قيافه ميوه نگاه مىكنم. بعد ميوه را بو مىكنم و اگر هنوز شكى در خريدش داشته باشم با نوک ناخن يک روزنه كوچک در آن براى بهتر بو كشيدن تعبيه مىكنم.
امسال در يكى از اين فروشگاههاى بزرگ زنجيرهاى مقدارى ميوه زرد شبيه ليمو شيرين روى هم تلمبار شده بودند. يكى را برداشتم و بو كردم و با كمال شرمندگى و نگاه به دور بر ناخن در پوست لطيفش فرو بردم و خوشحال از يافته خودم يک كيسه را پر از ليمو شيرين كردم. حالا ليمو شيرين پهلوى ليموترش هر روز آنجاست. چند روز پيش هم براى اولين بارچيزى شبه نارنگى بمى در يک مغازه ديدم.
انگار در كنار تمام مغازههاى ايرانى، چلوكبابیها، گوشت فروشیها، شيرينىفروشىها و آجيل فروشیها مائيم كه جاى پایمان را در كشورى كه براى زندگى انتخاب كرديم محكم مىكنيم.
وقتى ميوه هايى كه دوران كودكيمان پر از عطر و طعمشان بود را در مغازه هاى غير ايرانى مى بينيم و مى خريم، وقتى غذاهاى سنتى ما در همه جاى شهر به فروش مى رسد، وقتى وقتى زنان و مردان ما بخشى از نيروى كار اين سرزمين را تشكيل داده و در تمام سطوح فرهنگى اجتماعى سياسى حضور فعال دارند
بنظر مى رسد كه جاى خودمان را در ميان ساير جوامع مهاجر كه سالها قبل از ما بليط سفرشان را خريده اند پيدا كرده ايم. ريشه دوانده ايم. چه باور كنيم چه نه ما بخشى از جامعه رنگارنگ كانادا هستيم. موسيقى ما در فستيوالها، كنسرتها و مهمانيها در همه جاى شهر به گوش مى رسد. نشريات ما با هر گونه برداشتى كه از انها داشته باشيم هر هفته منتشر مى شوند. و هزاران نقش ديگر و كارهاى ديگر.
ما ايرانيانى هستيم كه چه به اجبار و چه به اختيار اين سرزمين را براى زندگى انتخاب كرده ايم اما انگار همانقدر كه ريشه دوانده ايم دست به قطع ريشه هايمان هم زده ايم اما يك چيز واضح است ما خس و خاشاك نيستيم!
با درمان سرماخوردگى بدون خوردن ليمو شيرين در حال كنار آمدن بودم كه زمان آمدن حاجى فيروز و عيد نوروز شد. چيدن سفره هفت سين يكى ازمعدود رقابتهايى است كه من ابايى از شركت در آن ندارم. همينطور كه در ذهنم ليست چيزهايى كه براى هفتسين لازم داشتم را مرور مىكردم ياد نارنج افتادم. تا آنروز در هيچ مغازهاى نارنج نديده بودم. با تلفن به دوستان سراغ نارنج را گرفتم كه آنهم حاصلى جز نااميدى برايم نداشت. فكر كردم پرتقال را جايگزين نارنج كنم ولى احتمالا دليلى براى انتخاب نارنج در ميان مركبات ديگر وجود داشته كه بار چرخش زمين را به دوش او گذاشتهاند. آن سال برگ گل در آب ريختم و سال را بدون چرخش نارنج در آب در زمان تحويل سال شروع كردم.
با اينگونه تجربيات هر وقت مسافرى از ايران مىآمد و از روى محبت مىپرسيد اگر چيزى لازم دارم بگويم تا برايم بياورد تقاضاى ليمو شيرين و نارنج و نارنگى بمى كه در وصف بو و مزهاش هر چه بگويم كم است مىكردم. دوستان هم با ترس و لرز از ماموران گمرك اين ارقام را در عمق چمدانشان پنهان مىكردند و اسباب خوشى و رضايت من را فراهم.
بعد از چند سالى فروشگاههاى ايرانى و معدود ديگر سوپر ماركتها نارنج و بعد هم ليمو شيرين آوردند تا امسال.
نمىدانم شما چطور ميوه مىخريد. من اول به قيافه ميوه نگاه مىكنم. بعد ميوه را بو مىكنم و اگر هنوز شكى در خريدش داشته باشم با نوک ناخن يک روزنه كوچک در آن براى بهتر بو كشيدن تعبيه مىكنم.
امسال در يكى از اين فروشگاههاى بزرگ زنجيرهاى مقدارى ميوه زرد شبيه ليمو شيرين روى هم تلمبار شده بودند. يكى را برداشتم و بو كردم و با كمال شرمندگى و نگاه به دور بر ناخن در پوست لطيفش فرو بردم و خوشحال از يافته خودم يک كيسه را پر از ليمو شيرين كردم. حالا ليمو شيرين پهلوى ليموترش هر روز آنجاست. چند روز پيش هم براى اولين بارچيزى شبه نارنگى بمى در يک مغازه ديدم.
انگار در كنار تمام مغازههاى ايرانى، چلوكبابیها، گوشت فروشیها، شيرينىفروشىها و آجيل فروشیها مائيم كه جاى پایمان را در كشورى كه براى زندگى انتخاب كرديم محكم مىكنيم.
وقتى ميوه هايى كه دوران كودكيمان پر از عطر و طعمشان بود را در مغازه هاى غير ايرانى مى بينيم و مى خريم، وقتى غذاهاى سنتى ما در همه جاى شهر به فروش مى رسد، وقتى وقتى زنان و مردان ما بخشى از نيروى كار اين سرزمين را تشكيل داده و در تمام سطوح فرهنگى اجتماعى سياسى حضور فعال دارند
بنظر مى رسد كه جاى خودمان را در ميان ساير جوامع مهاجر كه سالها قبل از ما بليط سفرشان را خريده اند پيدا كرده ايم. ريشه دوانده ايم. چه باور كنيم چه نه ما بخشى از جامعه رنگارنگ كانادا هستيم. موسيقى ما در فستيوالها، كنسرتها و مهمانيها در همه جاى شهر به گوش مى رسد. نشريات ما با هر گونه برداشتى كه از انها داشته باشيم هر هفته منتشر مى شوند. و هزاران نقش ديگر و كارهاى ديگر.
ما ايرانيانى هستيم كه چه به اجبار و چه به اختيار اين سرزمين را براى زندگى انتخاب كرده ايم اما انگار همانقدر كه ريشه دوانده ايم دست به قطع ريشه هايمان هم زده ايم اما يك چيز واضح است ما خس و خاشاك نيستيم!
اگر شما همکاری گرامی ما هستی، مرسی که این مطلب را خواندی، اما کپی نکن و با تغییر به نام خودت نزن، خودت زحمت بکش!
پروتکل علمی - پزشکی جهانی برای مقابله کلیه ویروسهایی مانند کرونا که انتقالشان از طریق بسته هوایی است:
۱- ماسک ان-۹۵ بزنید، کرونا از ماسکهای معمولی رد میشود. ۲- فیلتر هوای قوی هپا بگذارید. ۳- تا جایی که میتوانید از مردم حذر کنید. ۴- تغذیه خوب و سالم داشته باشید، مقادیر زیاد ویتامین C و D مصرف کنید. ۵- بسیار ورزش کنید. ۶- اگر توانستید حتما واکسن بزنید.
۱- ماسک ان-۹۵ بزنید، کرونا از ماسکهای معمولی رد میشود. ۲- فیلتر هوای قوی هپا بگذارید. ۳- تا جایی که میتوانید از مردم حذر کنید. ۴- تغذیه خوب و سالم داشته باشید، مقادیر زیاد ویتامین C و D مصرف کنید. ۵- بسیار ورزش کنید. ۶- اگر توانستید حتما واکسن بزنید.
Date: Wednesday, February 14, 2018 - 19:00
درباره نویسنده/هنرمند
ویراستار اول: آرش مقدم؛ ویراستار نهایی: پر ابراهیمی - ویراستاری موقت: عباس حسنلو
ویراستار اول: آرش مقدم؛ ویراستار نهایی: پر ابراهیمی - ویراستاری موقت: عباس حسنلو