قسمت دوم بدن ما همینطور که در این دایره پایین میبینید، ذهن، فکر و احساسات است. خوب این ذهن و فکر و احساسات از طریق هورمونها به بدن فیزیکی ما منتقل میشود و همچنین از طریق قلب به روحانیات انتقال پیدا میکند. خوب ببینیم ذهن و فکر و احساسات ما چیستند؟ احساسات ما مثلا میتواند، تنها بودن باشد، استرس، غم و غصه، خوشحالی زیاد، یا ترس و عصبانیت باشد. ببینید چقدر ساده است، هر کدام از این احساسات از طریق هورمونهای ما روی یکی از اعضای بدن ما اثر میگذارد.
اولین چیزی که وقتی کسی میترسد، این است که طرف میخواهد فرار کند، چون فشار خون بالا میرود. وقتی میترسید و کورتیزول تولید میشود، شخص میخواهد فرار کند یا اینکه بجنگد به آن میگویند fight or fright، و خیلی ساده از طریق ترس فورا کورتیزول شروع به ترشح میکند. خوب چیزهای دیگر مثلا فرض کنید زمان خوشی روی ریهها و قلب اثر شدید دارد. شما خیلی دیدید که خوشحالی زیاد بعضی وقتها حتی ممکن است باعث شود که فرد سکته کند. یا اینکه در مورد استرس کل بدن را در نظر بگیرید، مخصوصا استرس زیاد و tension زیاد روی معده اثر میگذارد. برای اینکه همانطور که میدانید ما پشت معده بالاترین اعصاب را داریم اصلا در این قسمت پشت معده bunch ofعصب داریم و روی این اصل است که استرس زیاد روی معده و روی سیستم هضم ما اثر شدید دارد و معمولا فرض میکنیم که اگر عصبانیت را و حسادت را در نظر بگیریم این عصبانیت و حسادت روی کبد اثر میگذارد و اکثرا کسانی که کبد درست و حسابی ندارند کسانی هستند که همیشه عصبی هستند و همچنین به طور کلی حسادت شدید در وجودشان است. میگویند حسادت کبد را میسوزاند و از بین میبرد.
خوب ببینید اینها چطور روی هم اثر شدید دارند، یعنی فرضا ببینید این فکر و ذهن و احساسات ما با یک ترس کوچولو، با یک خوشحالی شدید، یا غم و غصه و استرس و اینها تماما روی بدن ما چه اثر شدیدی میگذارد حالاچه روی روحانیات با هم اثر میگذارند و یا اینکه روی بدن فیزیکی ما تاثیر می گذارند، اینها هم قسمت دومی هستند که میتوانند به شدت موثر باشند و حتی به طور کلی این سلامتی ما را مختل کنند. بنابراین ببینید که خود سلامتی را نمیتوانیم اینجا دوباره همان تعریف قبلی را بگوییم که سلامتی نبودن مرض است. در حالیکه ممکن است شخص از لحاظ فیزیکی سلامت کامل داشته باشد و خوب باشد ولی تمام این عوامل اثرات شدید روی بدن بگذارند و آن را به طور کلی مریض کنند.
اولین چیزی که وقتی کسی میترسد، این است که طرف میخواهد فرار کند، چون فشار خون بالا میرود. وقتی میترسید و کورتیزول تولید میشود، شخص میخواهد فرار کند یا اینکه بجنگد به آن میگویند fight or fright، و خیلی ساده از طریق ترس فورا کورتیزول شروع به ترشح میکند. خوب چیزهای دیگر مثلا فرض کنید زمان خوشی روی ریهها و قلب اثر شدید دارد. شما خیلی دیدید که خوشحالی زیاد بعضی وقتها حتی ممکن است باعث شود که فرد سکته کند. یا اینکه در مورد استرس کل بدن را در نظر بگیرید، مخصوصا استرس زیاد و tension زیاد روی معده اثر میگذارد. برای اینکه همانطور که میدانید ما پشت معده بالاترین اعصاب را داریم اصلا در این قسمت پشت معده bunch ofعصب داریم و روی این اصل است که استرس زیاد روی معده و روی سیستم هضم ما اثر شدید دارد و معمولا فرض میکنیم که اگر عصبانیت را و حسادت را در نظر بگیریم این عصبانیت و حسادت روی کبد اثر میگذارد و اکثرا کسانی که کبد درست و حسابی ندارند کسانی هستند که همیشه عصبی هستند و همچنین به طور کلی حسادت شدید در وجودشان است. میگویند حسادت کبد را میسوزاند و از بین میبرد.
خوب ببینید اینها چطور روی هم اثر شدید دارند، یعنی فرضا ببینید این فکر و ذهن و احساسات ما با یک ترس کوچولو، با یک خوشحالی شدید، یا غم و غصه و استرس و اینها تماما روی بدن ما چه اثر شدیدی میگذارد حالاچه روی روحانیات با هم اثر میگذارند و یا اینکه روی بدن فیزیکی ما تاثیر می گذارند، اینها هم قسمت دومی هستند که میتوانند به شدت موثر باشند و حتی به طور کلی این سلامتی ما را مختل کنند. بنابراین ببینید که خود سلامتی را نمیتوانیم اینجا دوباره همان تعریف قبلی را بگوییم که سلامتی نبودن مرض است. در حالیکه ممکن است شخص از لحاظ فیزیکی سلامت کامل داشته باشد و خوب باشد ولی تمام این عوامل اثرات شدید روی بدن بگذارند و آن را به طور کلی مریض کنند.