گزارشهایی که از مناطق مختلف ایران بر اثر هجوم و حتی غارت کشور ما توسط ارتشهای انگلیس، روس و عثمانی در دسترس است
(1298-1296 خورشیدی، 1919-1917 میلادی)
سخن و اندیشه -70
چه چیزی بهتر از مطالعه و بررسی تاریخ میتواند موجب عبرت گردد؟ عبرت از رویدادهای گذشته باعث عدم تکرار اشتباهات در آینده میشود. این روزها که در مقطع حساسی از تاریخ کشورمان قرار داریم و هر روز بر طبل جنگ نواخته میشود و به قول معروف ز منجنیق فلک سنگ فتنه میبارد، ابلهانهترین کار آن است که به زیر حصار آبگینه پناه ببریم.
حدود یکصد سال پیش و در اواخر سلطنت احمد شاه قاجار، پادشاهی که حاضر نشد قرارداد 1919 میلادی که در آن تمامی امور کشوری و لشکری به دست دولت انگلیس میافتاد را امضا کند و گفت اگر در کشور سوئیس کلمفروشی کنم بهتر است تا در کشوری مثل ایران با اجرای این قرارداد، پادشاه باشم. در حالیکه سه سال از تاجگذاریش گذشته بود، به علت هجوم کشورهای انگلیس، روس و عثمانی به ایران و وضعیت نابسامانی که به علت جنگ جهانی اول بوجود آمده بود، قحطی بزرگ و فراگیری در ایران رخ داد. قحطیای که علاوه بر خشکسالی چند ساله، حضور نیروهای کشورهای بیگانه در آن موثر بودند و شمار زیادی از مردم ایران را با ابعاد هولناک به مرگ کشاندند.
بدون شک قحطی بزرگ در ایران که در فاصله زمانی 1296 تا 1298 خورشیدی رخ داد، بزرگترین فاجعه در تاریخ ایران است که در آن حدود پنجاه درصد جمعیت ایران یعنی معادل ده میلیون نفر بر اثر گرسنگی و سوءتغذیه و بیماری ناشی از آن فوت کردند، در حالیکه کل تلفات جنگ جهانی اول (1918-1914) حدود ده میلیون کشته بوده است. ابعاد این فاجعه انسانی که قوای نظامی بیگانگان در آن نقش مستقیم داشتند در طی این سالهای متمادی ناشناخته و پنهان نگاهداشته شده است. گستردگی این اتفاق، از وقایع مشابه آن نظیر قتلعام ارامنه در سالهای 1917-1915 که حدود دو میلیون نفر تلفات داشت و یا واقعه هولوکاست که موجب نابودی شش میلیون یهودی در طی جنگ جهانی دوم گردید (1945-1939)، نه تنها چیزی کمتر نیست بلکه از لحاظ تلفات نیروی انسانی ابعاد وسیعتری دارد، ولی هم از طرف دولتهای ایران و هم از طرف کشورهای متخاصم بیگانه، ابعاد این رویداد فراموش نشدنی آنچنان که باید بررسی و به جهانیان اعلام نشده است.
جنگ در هر شرایطی برای مردم کشور جنگزده مشکلات فراوانی را ایجاد میکند، جنگ جهانی اول برای مردم ایران بداقبالیها و مشقات بیشماری را رقم زد. مناطق وسیعی از کشورمان بر اثر جنگ تخریب شد، میلیونها نفر بر اثر جنگ و قحطی ایجاد شده مردند، بسیاری زندگی و خانه و کاشانه خود را به علت عملیات نظامی از دست دادند. ضعف دولت مرکزی ایران و وخامت وضعیت اقتصادی و اجتماعی در حالیکه ایران بیطرفی خود را در جنگ اعلام کرده بود، باعث گردید که کشورمان بیش از یک کشور در حال جنگ خسارت و خرابی را تحمل کند.
در نیمه دوم سال 1916 میلادی بر اثر جنگی که در خاک ایران، ابتدا میان ایرانیها و روسها و سپس میان روسها و ترکهای عثمانی درگرفت، مردم ایران با کمبود مواد غذایی و گرانی روبرو شده بودند، این کمبودها در پائیز 1917 منجر به قحطی شد. ولی هنگامی که انگلیسیها وارد این جنگها شدند، آنها درست زمانی که مردم ایران دچار قحطی بودند، ارتش انگلیس مشغول خرید مقادیر عظیمی غله و مواد غذایی از بازار ایران شد و این کار نه تنها موجب بالا رفتن قیمتها بلکه باعث کمبود مواد غذایی گردید و قحطی را به اوج خود رساند. در یک گزارش تکاندهندهای که سرگرد داناهو انگلیسی در رابطه با تخلیه شهر مراغه در آستانه شکست ارتش انگلیس از ترکهای عثمانی در سپتامبر 1918 انتشار داده است، او گفته انگلیسیها که قبلاً مواد غذایی فراوانی خریده بودند، ذخایر غلات خود را برای اینکه به دست ارتش عثمانی نیفتد، از بین بردند. اینگونه حرکتها توسط ارتش کشورهای روس و عثمانی نیز اتفاق افتاده است بطوریکه گزارشها حاکی است هنگامی که منطقه گیلان و شهرهای رشت و انزلی در تنگنای تامین مواد غذایی بودند، مردم این مناطق شاهد آن بودند که کشتیهای مملو از مواد غذایی از بندر انزلی به سوی باکو رهسپار میشدند.
وضعیت دیگری که در این رویداد ناراحتکننده تاثیرگذار بود، تنگناهای مالی دولت ایران، نپرداختن پول نفتهای خارج شده از کشور، کاهش شدید درآمدهای گمرکی به علت جلوگیری کشورهای انگلیس و روس از ورود مواد غذایی و کالاهای مورد نیاز به داخل ایران بود. در آن زمان درآمدهای گمرکی جنوب توسط انگلیسیها و درآمدهای گمرکی شمال توسط روسها جمعآوری میگردید و مقداری از آن به دولت ایران پرداخت میشد که این دولتها به علت شرایط جنگی از پرداخت سهم گمرکی ایران سر باز میزدند.
از لحاظ وضعیت و چگونگی شرایط اجتماعی ایران در دوره قحطی، نوشتهها و اظهارنظرهای مختلفی وجود دارد، یکی از ایراداتی که گرفته میشود روی آمارها و اغراقآمیز بودن تعداد فوتشدگان است. اغلب افرادی که در اینباره مطالب و نوشتههایی برجا گذاشتهاند، یک طرفه قضاوت کردهاند. اگر تابع سیاستهای انگلیس بودند، این قحطی را گردن دولتهای روس و عثمانی میگذاشتند و اگر از روسها حمایت میکردند، این فاجعه را دست پرورده انگلیس میدانستند، حتی بعضی گفته و نوشتهاند که خود احمدشاه قاجار هم در احتکار و گرانفروشی ارزاق عمومی بویژه گندم و آرد دست داشته است. از تمامی این متون باقیمانده در اینباره آنچه که قابل کتمان نیست، اصل موضوع قحطی است که اتفاق آن را نمیتوان انکار کرد. اگر ما بخواهیم عوامل اصلی بوجود آمدن این فاجعه ناگوار را بررسی کنیم باید بگویم حداقل سه عامل در آن دخیل بودند، شرایط جوی، خشکسالی و کمبود محصولات کشاورزی یکی از عوامل مهم بوده است. عامل دیگر عدم مدیریت و دولت ضعیف ایران در کنترل اوضاع و انجام پیشبینیهای شرایط سخت میباشد. سومین عامل هجوم یکپارچه ارتش کشورهای انگلیس، روس و عثمانی است. بدیهی است عامل سوم با توجه به اینکه این کشورهای متخاصم برای لشکریان خود احتیاج به غله و دام زنده داشتند و آنها را از بازار داخلی ایران تهیه میکردند، موجب تشدید شرایط و عوامل دیگر گردیده و فاجعه به بار آورده است. از لحاظ تعداد تلفات نیروی انسانی، به این نکته باید توجه داشت که این میزان تلفات و مرگ افراد به عواملی همچون گرسنگی، عدم دسترسی به غذا و دارو، شیوع انواع بیمارها و شرایطی که جنگ بر اجتماع ایران آن دوره تحمیل کرده بود، ارتباط دارد.
شاید بتوان گفت که در آن زمان آمار و سرشماری درست و حسابی در ایران وجود نداشته است که دقیقاً اعلام کند، تعداد تلفات این دوره چند نفر بوده است، ولی از گزارشهایی که در اینباره تهیه شده و بویژه گزارش مورگان شوشتر، مدیر کل مالیه ایران، جمعیت ایران در سالهای اولیه قرن بیستم حدود 15 میلیون نفر اعلام شده است، بنابراین این جمعیت بعید نیست که بعد از چهارده سال به 20 میلیون نفر رسیده باشد. وزیر مختار انگلیس در ایران راسل نیز جمعیت ایران را در سال 1914، بیست میلیون نفر برآورد کرده است. گزارشهای موجود از برآورد جمعیت ایران در سال 1919 بر اساس اعمال حداقل نرخ رشد جمعیت میبایست 21 میلیون نفر میبود، در حالیکه گزارشهای ارائه شده در این زمینه توسط افرادی نظیر سایکس و کالدول، جمعیت ایران در سال 1920، ده تا یازده میلیون نفراعلام شده است که نشان دهنده تلف شدن نیروی انسانی فراوانی در حدود 9 تا ده میلیون است.
بحث ما در اینجا درباره کم و زیاد بودن این تلفات یا صحت و سقم آمارها نیست، بحث انسانی است. بحث جنگ است که چگونه میتواند فاجعه آفرین باشد. ما در اینباره تجربه و ذهنیتهای بدی در خاطرهمان داریم. جنگ 8 ساله ایران و عراق غیر از خسارات عظیم مالی و نابود شدن بسیاری از تاسیسات مهم و زیربنایی متجاوز از یک میلیون نفر کشته و معلول برای دو کشور باقی گذاشت. نکته قابل توجه در دوران این قحطی بزرگ که قطعاً جنگ جهانی اول در آن تاثیر مخربی داشته است، اعلام بیطرفی ایران بود که کشورهای متخاصم به آن توجه نکردند، یعنی قدرتهای جهانی در حینی که منافع آنها در خطر افتد، تمامی اصول انسانی، حقوقی و دیپلماسی را زیرپا میگذارند.
گزارشهایی که از مناطق مختلف ایران بر اثر هجوم و حتی غارت کشور ما توسط ارتشهای انگلیس، روس و عثمانی در دسترس است گویای فجایع باور نکردنی است. جالب آن است که هر یک از این کشورها، وقایع اتفاق افتاده را به دیگری منتسب میکردند.
نکته دیگری که میتوان به آن اشاره کرد این است که اگر چه پس از چند سال فتنه جنگ فروکش کرد و بیگانگان از ایران خارج شدند ولی جنگ جهانی اول و مشکلات داخلی، برای ایران تورم و بالا رفتن ارزشهای ریالی پول را به همراه داشت که سالهای سال موجب گرانی مایحتاج زندگی مردم شد و وضعیت معیشت خانوادههای ایرانی را دشوار نمود، به طوریکه در گزارشی توسط کالدول از تاثیر جنگ بر اقتصاد ایران چنین آمده است:
"ایران از نظر مالی در وضعیت اسفناکی است. درآمدهای کشور از صادرات و واردات متوقف شده و میتوان اعلام کرد که دولت ورشکست شده است."
اقدامات ایران پس از جنگ جهانی اول در رابطه با درخواست خسارت از کشورهای متخاصم، در کنفرانس صلح ورسای مطرح گردید و هر چند که پیگیریهایی صورت گرفت ولی علیالنهایه به نتیجه مثبتی برای کشور ایران منتهی نگردید. حال نکته اساسی این است که آیا ما میخواهیم از اتفاقات ناگوار گذشته عبرت بگیریم یا آنکه هنوز در فکر آزمودن، آزمودههای خسارتبار گذشتهایم؟
سخن و اندیشه -70
چه چیزی بهتر از مطالعه و بررسی تاریخ میتواند موجب عبرت گردد؟ عبرت از رویدادهای گذشته باعث عدم تکرار اشتباهات در آینده میشود. این روزها که در مقطع حساسی از تاریخ کشورمان قرار داریم و هر روز بر طبل جنگ نواخته میشود و به قول معروف ز منجنیق فلک سنگ فتنه میبارد، ابلهانهترین کار آن است که به زیر حصار آبگینه پناه ببریم.
حدود یکصد سال پیش و در اواخر سلطنت احمد شاه قاجار، پادشاهی که حاضر نشد قرارداد 1919 میلادی که در آن تمامی امور کشوری و لشکری به دست دولت انگلیس میافتاد را امضا کند و گفت اگر در کشور سوئیس کلمفروشی کنم بهتر است تا در کشوری مثل ایران با اجرای این قرارداد، پادشاه باشم. در حالیکه سه سال از تاجگذاریش گذشته بود، به علت هجوم کشورهای انگلیس، روس و عثمانی به ایران و وضعیت نابسامانی که به علت جنگ جهانی اول بوجود آمده بود، قحطی بزرگ و فراگیری در ایران رخ داد. قحطیای که علاوه بر خشکسالی چند ساله، حضور نیروهای کشورهای بیگانه در آن موثر بودند و شمار زیادی از مردم ایران را با ابعاد هولناک به مرگ کشاندند.
بدون شک قحطی بزرگ در ایران که در فاصله زمانی 1296 تا 1298 خورشیدی رخ داد، بزرگترین فاجعه در تاریخ ایران است که در آن حدود پنجاه درصد جمعیت ایران یعنی معادل ده میلیون نفر بر اثر گرسنگی و سوءتغذیه و بیماری ناشی از آن فوت کردند، در حالیکه کل تلفات جنگ جهانی اول (1918-1914) حدود ده میلیون کشته بوده است. ابعاد این فاجعه انسانی که قوای نظامی بیگانگان در آن نقش مستقیم داشتند در طی این سالهای متمادی ناشناخته و پنهان نگاهداشته شده است. گستردگی این اتفاق، از وقایع مشابه آن نظیر قتلعام ارامنه در سالهای 1917-1915 که حدود دو میلیون نفر تلفات داشت و یا واقعه هولوکاست که موجب نابودی شش میلیون یهودی در طی جنگ جهانی دوم گردید (1945-1939)، نه تنها چیزی کمتر نیست بلکه از لحاظ تلفات نیروی انسانی ابعاد وسیعتری دارد، ولی هم از طرف دولتهای ایران و هم از طرف کشورهای متخاصم بیگانه، ابعاد این رویداد فراموش نشدنی آنچنان که باید بررسی و به جهانیان اعلام نشده است.
جنگ در هر شرایطی برای مردم کشور جنگزده مشکلات فراوانی را ایجاد میکند، جنگ جهانی اول برای مردم ایران بداقبالیها و مشقات بیشماری را رقم زد. مناطق وسیعی از کشورمان بر اثر جنگ تخریب شد، میلیونها نفر بر اثر جنگ و قحطی ایجاد شده مردند، بسیاری زندگی و خانه و کاشانه خود را به علت عملیات نظامی از دست دادند. ضعف دولت مرکزی ایران و وخامت وضعیت اقتصادی و اجتماعی در حالیکه ایران بیطرفی خود را در جنگ اعلام کرده بود، باعث گردید که کشورمان بیش از یک کشور در حال جنگ خسارت و خرابی را تحمل کند.
در نیمه دوم سال 1916 میلادی بر اثر جنگی که در خاک ایران، ابتدا میان ایرانیها و روسها و سپس میان روسها و ترکهای عثمانی درگرفت، مردم ایران با کمبود مواد غذایی و گرانی روبرو شده بودند، این کمبودها در پائیز 1917 منجر به قحطی شد. ولی هنگامی که انگلیسیها وارد این جنگها شدند، آنها درست زمانی که مردم ایران دچار قحطی بودند، ارتش انگلیس مشغول خرید مقادیر عظیمی غله و مواد غذایی از بازار ایران شد و این کار نه تنها موجب بالا رفتن قیمتها بلکه باعث کمبود مواد غذایی گردید و قحطی را به اوج خود رساند. در یک گزارش تکاندهندهای که سرگرد داناهو انگلیسی در رابطه با تخلیه شهر مراغه در آستانه شکست ارتش انگلیس از ترکهای عثمانی در سپتامبر 1918 انتشار داده است، او گفته انگلیسیها که قبلاً مواد غذایی فراوانی خریده بودند، ذخایر غلات خود را برای اینکه به دست ارتش عثمانی نیفتد، از بین بردند. اینگونه حرکتها توسط ارتش کشورهای روس و عثمانی نیز اتفاق افتاده است بطوریکه گزارشها حاکی است هنگامی که منطقه گیلان و شهرهای رشت و انزلی در تنگنای تامین مواد غذایی بودند، مردم این مناطق شاهد آن بودند که کشتیهای مملو از مواد غذایی از بندر انزلی به سوی باکو رهسپار میشدند.
وضعیت دیگری که در این رویداد ناراحتکننده تاثیرگذار بود، تنگناهای مالی دولت ایران، نپرداختن پول نفتهای خارج شده از کشور، کاهش شدید درآمدهای گمرکی به علت جلوگیری کشورهای انگلیس و روس از ورود مواد غذایی و کالاهای مورد نیاز به داخل ایران بود. در آن زمان درآمدهای گمرکی جنوب توسط انگلیسیها و درآمدهای گمرکی شمال توسط روسها جمعآوری میگردید و مقداری از آن به دولت ایران پرداخت میشد که این دولتها به علت شرایط جنگی از پرداخت سهم گمرکی ایران سر باز میزدند.
از لحاظ وضعیت و چگونگی شرایط اجتماعی ایران در دوره قحطی، نوشتهها و اظهارنظرهای مختلفی وجود دارد، یکی از ایراداتی که گرفته میشود روی آمارها و اغراقآمیز بودن تعداد فوتشدگان است. اغلب افرادی که در اینباره مطالب و نوشتههایی برجا گذاشتهاند، یک طرفه قضاوت کردهاند. اگر تابع سیاستهای انگلیس بودند، این قحطی را گردن دولتهای روس و عثمانی میگذاشتند و اگر از روسها حمایت میکردند، این فاجعه را دست پرورده انگلیس میدانستند، حتی بعضی گفته و نوشتهاند که خود احمدشاه قاجار هم در احتکار و گرانفروشی ارزاق عمومی بویژه گندم و آرد دست داشته است. از تمامی این متون باقیمانده در اینباره آنچه که قابل کتمان نیست، اصل موضوع قحطی است که اتفاق آن را نمیتوان انکار کرد. اگر ما بخواهیم عوامل اصلی بوجود آمدن این فاجعه ناگوار را بررسی کنیم باید بگویم حداقل سه عامل در آن دخیل بودند، شرایط جوی، خشکسالی و کمبود محصولات کشاورزی یکی از عوامل مهم بوده است. عامل دیگر عدم مدیریت و دولت ضعیف ایران در کنترل اوضاع و انجام پیشبینیهای شرایط سخت میباشد. سومین عامل هجوم یکپارچه ارتش کشورهای انگلیس، روس و عثمانی است. بدیهی است عامل سوم با توجه به اینکه این کشورهای متخاصم برای لشکریان خود احتیاج به غله و دام زنده داشتند و آنها را از بازار داخلی ایران تهیه میکردند، موجب تشدید شرایط و عوامل دیگر گردیده و فاجعه به بار آورده است. از لحاظ تعداد تلفات نیروی انسانی، به این نکته باید توجه داشت که این میزان تلفات و مرگ افراد به عواملی همچون گرسنگی، عدم دسترسی به غذا و دارو، شیوع انواع بیمارها و شرایطی که جنگ بر اجتماع ایران آن دوره تحمیل کرده بود، ارتباط دارد.
شاید بتوان گفت که در آن زمان آمار و سرشماری درست و حسابی در ایران وجود نداشته است که دقیقاً اعلام کند، تعداد تلفات این دوره چند نفر بوده است، ولی از گزارشهایی که در اینباره تهیه شده و بویژه گزارش مورگان شوشتر، مدیر کل مالیه ایران، جمعیت ایران در سالهای اولیه قرن بیستم حدود 15 میلیون نفر اعلام شده است، بنابراین این جمعیت بعید نیست که بعد از چهارده سال به 20 میلیون نفر رسیده باشد. وزیر مختار انگلیس در ایران راسل نیز جمعیت ایران را در سال 1914، بیست میلیون نفر برآورد کرده است. گزارشهای موجود از برآورد جمعیت ایران در سال 1919 بر اساس اعمال حداقل نرخ رشد جمعیت میبایست 21 میلیون نفر میبود، در حالیکه گزارشهای ارائه شده در این زمینه توسط افرادی نظیر سایکس و کالدول، جمعیت ایران در سال 1920، ده تا یازده میلیون نفراعلام شده است که نشان دهنده تلف شدن نیروی انسانی فراوانی در حدود 9 تا ده میلیون است.
بحث ما در اینجا درباره کم و زیاد بودن این تلفات یا صحت و سقم آمارها نیست، بحث انسانی است. بحث جنگ است که چگونه میتواند فاجعه آفرین باشد. ما در اینباره تجربه و ذهنیتهای بدی در خاطرهمان داریم. جنگ 8 ساله ایران و عراق غیر از خسارات عظیم مالی و نابود شدن بسیاری از تاسیسات مهم و زیربنایی متجاوز از یک میلیون نفر کشته و معلول برای دو کشور باقی گذاشت. نکته قابل توجه در دوران این قحطی بزرگ که قطعاً جنگ جهانی اول در آن تاثیر مخربی داشته است، اعلام بیطرفی ایران بود که کشورهای متخاصم به آن توجه نکردند، یعنی قدرتهای جهانی در حینی که منافع آنها در خطر افتد، تمامی اصول انسانی، حقوقی و دیپلماسی را زیرپا میگذارند.
گزارشهایی که از مناطق مختلف ایران بر اثر هجوم و حتی غارت کشور ما توسط ارتشهای انگلیس، روس و عثمانی در دسترس است گویای فجایع باور نکردنی است. جالب آن است که هر یک از این کشورها، وقایع اتفاق افتاده را به دیگری منتسب میکردند.
نکته دیگری که میتوان به آن اشاره کرد این است که اگر چه پس از چند سال فتنه جنگ فروکش کرد و بیگانگان از ایران خارج شدند ولی جنگ جهانی اول و مشکلات داخلی، برای ایران تورم و بالا رفتن ارزشهای ریالی پول را به همراه داشت که سالهای سال موجب گرانی مایحتاج زندگی مردم شد و وضعیت معیشت خانوادههای ایرانی را دشوار نمود، به طوریکه در گزارشی توسط کالدول از تاثیر جنگ بر اقتصاد ایران چنین آمده است:
"ایران از نظر مالی در وضعیت اسفناکی است. درآمدهای کشور از صادرات و واردات متوقف شده و میتوان اعلام کرد که دولت ورشکست شده است."
اقدامات ایران پس از جنگ جهانی اول در رابطه با درخواست خسارت از کشورهای متخاصم، در کنفرانس صلح ورسای مطرح گردید و هر چند که پیگیریهایی صورت گرفت ولی علیالنهایه به نتیجه مثبتی برای کشور ایران منتهی نگردید. حال نکته اساسی این است که آیا ما میخواهیم از اتفاقات ناگوار گذشته عبرت بگیریم یا آنکه هنوز در فکر آزمودن، آزمودههای خسارتبار گذشتهایم؟
اگر شما همکاری گرامی ما هستی، مرسی که این مطلب را خواندی، اما کپی نکن و با تغییر به نام خودت نزن، خودت زحمت بکش!
پروتکل علمی - پزشکی جهانی برای مقابله کلیه ویروسهایی مانند کرونا که انتقالشان از طریق بسته هوایی است:
۱- ماسک ان-۹۵ بزنید، کرونا از ماسکهای معمولی رد میشود. ۲- فیلتر هوای قوی هپا بگذارید. ۳- تا جایی که میتوانید از مردم حذر کنید. ۴- تغذیه خوب و سالم داشته باشید، مقادیر زیاد ویتامین C و D مصرف کنید. ۵- بسیار ورزش کنید. ۶- اگر توانستید حتما واکسن بزنید.
۱- ماسک ان-۹۵ بزنید، کرونا از ماسکهای معمولی رد میشود. ۲- فیلتر هوای قوی هپا بگذارید. ۳- تا جایی که میتوانید از مردم حذر کنید. ۴- تغذیه خوب و سالم داشته باشید، مقادیر زیاد ویتامین C و D مصرف کنید. ۵- بسیار ورزش کنید. ۶- اگر توانستید حتما واکسن بزنید.
Date: Wednesday, July 3, 2019 - 20:00
درباره نویسنده/هنرمند
Hassan Golmohammadi حسن گلمحمدی نویسنده، شاعر و روزنامه نگار ساکن تورنتو است. او عضو هیئت علمی در دانشگاه تهران بوده و دهها جلد کتاب و صدها مقاله از او در ایران و کانادا منتشر شده است. |
ویراستار اول: آرش مقدم؛ ویراستار نهایی: پر ابراهیمی - ویراستاری موقت: عباس حسنلو
ویراستار اول: آرش مقدم؛ ویراستار نهایی: پر ابراهیمی - ویراستاری موقت: عباس حسنلو