نسلهای جدید باید از گذشته به عنوان یک فرایند اتفاق افتاده صرفاً برای آگاهی از آن استفاده کنند و آینده را با شعورمندی و با اتکا به علم و دانش در چارچوب فرایندهای جهانی، بسازند
سخن و اندیشه-49
در بررسی تاریخ سیاسی و اجتماعی کشورمان به موارد و نکاتی برخورد میکنیم که اشاعه اینگونه دیدگاهها از روی اهداف و اغراض خاصی در جامعه ایرانی صورت گرفته است. یکی از اینگونه موارد این است:"گذشته چراغ راه آینده است". حتی کتابی نیز در این رابطه انتشار یافته که بیشتر حاوی دیدگاهها و نظریات جریانهای چپ تاریخ ایران است. این کتاب که رویدادهای جامعه ایران در فاصله زمانی 1299 تا 1332 را در برمیگیرد، با این جمله از تولستوی نویسنده بزرگ روسی آغاز میشود:"ما باید از چیزهایی سخن به میان آوریم که همه میدانند و کسی را یارای گفتن آن نیست." در این کتاب از مسائل امتیاز نفت شمال که رژیم شوروی خواهان آن بود صحبت به میان میآورد و از تجزیه طلبی آذربایجان که تحت حمایت شوروی صورت گرفت نهضت دموکراتیک نام میبرد و دکتر مصدق را قدرتطلب مینامد. در هر حال قصدشان از انتشار یک چنین کتابها و یک چنین شعارها، اشاعه یک تفکر و اندیشه هدفدار در قشرهای جامعه بویژه جوانان است. اخیراً نیز این کتاب توسط مسئولین یک شرکت انتشاراتی که آنها از نسلهای باقی مانده چپ در ایران هستند، به زیور طبع آراسته شده و این افکار نادرست را دوباره به جامعه ما تزریق میکند.
"آیا گذشته چراغ راه آینده است؟"
نه، به هیچوجه، گذشته راهی است که ما رفتهایم. دانسته یا ندانسته. آینده راهی است که باید برویم. این دو راه با هم تفاوت از زمین تا آسمان دارند. ما گذشته را با تجربههای قبلی خودمان سپری کردهایم. برای طی کردن راه آینده، دستاوردها، روشها و آمارهای خیلی بهتر و بیشتر از گذشته داریم. چه بسا راه گذشتهای که طی کردهایم، غلط و نادرست بوده، حال این راه چه چراغی میتواند برای آینده باشد؟
این موضوع را با بیان مطلبی پی میگیرم. از یک انسان بزرگ و اندیشمند که در کارهای علمی و دانشگاهی موفق بود، سوال کردند:"استاد، اینک که شما بر جایگاه علمی موفقی نشستهاید، ما را نصیحتی کنید که ما نیز چه کنیم تا مانند شما موفق شویم." پاسخ این مرد بزرگ اینگونه بود:"تجربه هر کسی در راهی که پیموده است مبتنی بر دستاوردهای زمان خود او و تجربههای شخصیاش در پیمودن آن راه بوده است. شرایط زمانی و مکانی چیزی نیست تا همه امکانات موجود در گذشته و آینده را یکسان ارائه دهد. بنابراین تجربیات گذشته من ممکن است به صورت داستان یا قصهای از زندگی قابل شنیدن باشد ولی ارزش پیمودن ندارد. چون معلوم نیست، قرین موفقیت گردد. کما اینکه اگر من در حال حاضر بخواهم به سوی آینده حرکت کنم، معلوم نیست همان راهی را که رفتهام، مرا به نقطهای که اکنون رسیدهام و از نظر شما قرین موفقیت تلقی میگردد، برساند. چون شرایط در هر زمان در حال تغییر است و معلوم نیست که شرایط تغییر یافته قابل تقلید یا تکرار باشد که اگر کسی آن را طی کرد، به موفقیت برسد. بنابراین راه و تجربه گذشته زندگی من معلوم نیست اگر شما آن را تقلید کنید، موفقیت برایتان حاصل نماید."
چقدر جواب این انسان فهیم، درست و منطقی بود هیچ دلیلی ندارد، اندیشه گذشتگان، پدران و مادران ما برای تداوم راه نسلهای جدی به جلو، مفید و ارزشمند باشد. ما یکی از عقبماندگی و مشکلاتمان همینگونه فکر کردن است. نصیحت کردن جز قصه گفتن چیز دیگری نیست. انسان با تقلید راه رفته دیگران معلوم نیست، راه درستی را بپیماید و نتیجه مثبتی برای آینده بگیرد. لذا گذشته نه تنها چراغی برای آینده نیست، بلکه ممکن است انحراف هم ایجاد کند و نتیجه معکوس دهد. بنابراین تاریخ و تجربیات گذشتگان حکایتی است که بیان و مطالعه آن میتواند بعنوان یک قصه و داستان برای نسلهای آینده سرگرمکننده باشد ولی تکرار راه و روش گذشتگان به هیچوجه نمیتواند ابزار درستی برای پیمودن راه آینده باشد.
ما باید توجه داشته باشیم که تاریخ علم حرکت جامعه است. این که گذشته چراغی برای آینده است یک حرف برگرفته از اندیشههای ایدئولوژیک است که به جای منافع آحاد مردم جامعه، منافع صاحبان و مریدان آن ایدئولوژی را تامین میکند. آنهایی که اینگونه مطالب را در جامعه بویژه در میان نسلهای جوان ما اشاعه میدهند میخواهند، آینده نسلهای پویا و متفکر را با محدودیتهای گذشته مخدوش کنند. این راهی است که سیاستمداران منافع طلب و کشورهای استعمارگر برای زیر سلطه درآوردن جوامع مختلف از آن استفاده کرده و میکنند.
تاریخ علم بررسی و شناخت جوامع است. جامعه بشری در حال حرکت و تغییر و تحول است. سازمانها و نهادهای اجتماعی ایستا و منفعل نیستند، آنها متحرک و دینامیکاند. تاریخ علم شناخت روشهای بهینه در حرکتهای پویا است. در این حرکت بر مبنای مقتضیات زمانی و مکانی، اقتصاد و سیاست و رهبری و مدیریت، جایگاه تعیین کننده دارند. توجه به مفاهیم کهنه و غرور کاذب آفرین موجب محدودیت و رعایت مصلحتها و ایدئولوژیهایی میگردد که آنها ویروسهایی هستند که ذهن پویا و متفکر جوانان و اندیشمندان جامعه را دچار آسیب میکنند و از سرعت حرکت به جلو میکاهند.
وظیفه اساتید دانشگاهها، دانشپژوهان و قلم بدستان است که با اینگونه ذهنیت آفرینیها مبارزه کنند. البته همه ما باید توجه داشته باشیم، اگر گذشته را چراغ راه آینده نمیدانیم، نباید آن گذشته را کلاً نابود و خراب کنیم. باید از تجربیات مفید و درست آن مثل یک شالوده ارزشمند در جهت ساخت آینده استفاده کنیم. اما راههای طی شده را نباید دوباره طی کرد. چون جهان و تکنولوژی راههای جدیدتر و مفیدتری را در جلوی ما قرار دادهاند. در این رابطه گاهی اوقات ممکن است گروهها و سازمانهایی که اهداف خاص دارند با استفاده از همین موضوع که گذشته چراغ راه آینده نیست، افکار خود را با بیان دیگری به ما تحمیل کنند. ما میگوئیم گذشته چراغ راه آینده نیست، نه آن که هر چه دستاورد از گذشته داریم به کار نمیآید و باید آنها را دور بریزیم. نه. ما از گذشته تاریخ، تجربه، موفقیتها و شکستهایی داریم که هر کدام به جای خود سرمایههای ارزشمندی است. گفته ما این است که نباید در جهان امروز حرکت به جلو برای دستاوردهای جدید را فراموش کنیم و فقط به گذشته و داشتههای آن افتخار کنیم. در این رابطه فکر کنید، ما نمیتوانیم منشور آزادی بخش کوروش کبیر را یک سند غیرقابل استفاده بدانیم. قطعاً هم باید به آن افتخار کنیم و هم از آن استفاده کنیم. ولی نباید بگوئیم ما در گذشته کوروش داشتیم که چنان کرد، باید برای طی راه آینده از تفکر باز، آزادی بخش و احترام به جوامع بشری دیگر که سر لوحه تفکر کوروش بود استفاده کنیم.
پس باید خوب توجه کرد که بسیاری از مباحث و مواردی که این روزها در نشریات، مطبوعات و بویژه در دنیای مجازی مطرح میگردد، لزوماً درست و منطقی نیست. جناحهای سیاسی و شکسته خوردگان وابسته به بیگانگان و افراد قدرت طلب، در مهندسی جامعه نقش بالایی دارند. آنها در شروع کار به مطالب و مباحثی میپردازند که ما فکر میکنیم با ما همفکر و هم جهت هستند ولی در تداوم اشاعه افکارشان، به ریشههای اصلی و ارزشمند تاریخ و گذشته ما حمله میکنند، تا نتیجهگیری مورد نظرشان را در ذهن ما رسوخ دهند و اهدافشان را از زبان و بویژه حرکت و اعمال ما بشنوند و ببینند. آن چیزی که جای خوشحالی و شادمانی دارد، این است که نسلهای جدید و جوان ایرانی، اغلب تحصیل کرده و روشن هستند. این نسلها کسانی نیستند که به راحتی گول بخورند و تاریخ کشورشان را تکرار کنند. چون تاریخ هم تکرار شدنی نیست. تاریخ مانند رودی روان است که هیچگاه دوبار به یک شکل در بسترش جریان پیدا نمیکند. استاد دکتر باستانی پاریزی درباره تکرار تاریخ میگوید:"تاریخ هیچ وقت تکرار نمیشود. تاریخ یک پدیدهای است در شکم دانش که به شکل مثلث سه ضلعی است. یک ضلعش محیط و زمان است. یک ضلعش آدمیزاد است که شخص باشد. ضلع دیگرش مکان، یعنی خود زمین. تاریخ در این مثلث پیدا میشود. حوادث مشابه در تاریخ هست ولی تکرار نداریم."
نسلهای جدید باید از گذشته به عنوان یک فرایند اتفاق افتاده صرفاً برای آگاهی از آن استفاده کنند و آینده را با شعورمندی و با اتکا به علم و دانش در چارچوب فرایندهای جهانی، بسازند و بدانند که موفقیت در حفظ تمامیت ارضی کشورمان با تامین منافع ملی و استراتژی هماهنگ با جهان کنونی بدست میآید و با شناخت درست است که ما باید از اشتباهات گذشته درس بگیریم و آنها را تکرار نکنیم و به جای نگاه غرورآفرین به گذشته نگاه به آینده در کنار تعامل با جامعه انسانی داشته باشیم.
در بررسی تاریخ سیاسی و اجتماعی کشورمان به موارد و نکاتی برخورد میکنیم که اشاعه اینگونه دیدگاهها از روی اهداف و اغراض خاصی در جامعه ایرانی صورت گرفته است. یکی از اینگونه موارد این است:"گذشته چراغ راه آینده است". حتی کتابی نیز در این رابطه انتشار یافته که بیشتر حاوی دیدگاهها و نظریات جریانهای چپ تاریخ ایران است. این کتاب که رویدادهای جامعه ایران در فاصله زمانی 1299 تا 1332 را در برمیگیرد، با این جمله از تولستوی نویسنده بزرگ روسی آغاز میشود:"ما باید از چیزهایی سخن به میان آوریم که همه میدانند و کسی را یارای گفتن آن نیست." در این کتاب از مسائل امتیاز نفت شمال که رژیم شوروی خواهان آن بود صحبت به میان میآورد و از تجزیه طلبی آذربایجان که تحت حمایت شوروی صورت گرفت نهضت دموکراتیک نام میبرد و دکتر مصدق را قدرتطلب مینامد. در هر حال قصدشان از انتشار یک چنین کتابها و یک چنین شعارها، اشاعه یک تفکر و اندیشه هدفدار در قشرهای جامعه بویژه جوانان است. اخیراً نیز این کتاب توسط مسئولین یک شرکت انتشاراتی که آنها از نسلهای باقی مانده چپ در ایران هستند، به زیور طبع آراسته شده و این افکار نادرست را دوباره به جامعه ما تزریق میکند.
"آیا گذشته چراغ راه آینده است؟"
نه، به هیچوجه، گذشته راهی است که ما رفتهایم. دانسته یا ندانسته. آینده راهی است که باید برویم. این دو راه با هم تفاوت از زمین تا آسمان دارند. ما گذشته را با تجربههای قبلی خودمان سپری کردهایم. برای طی کردن راه آینده، دستاوردها، روشها و آمارهای خیلی بهتر و بیشتر از گذشته داریم. چه بسا راه گذشتهای که طی کردهایم، غلط و نادرست بوده، حال این راه چه چراغی میتواند برای آینده باشد؟
این موضوع را با بیان مطلبی پی میگیرم. از یک انسان بزرگ و اندیشمند که در کارهای علمی و دانشگاهی موفق بود، سوال کردند:"استاد، اینک که شما بر جایگاه علمی موفقی نشستهاید، ما را نصیحتی کنید که ما نیز چه کنیم تا مانند شما موفق شویم." پاسخ این مرد بزرگ اینگونه بود:"تجربه هر کسی در راهی که پیموده است مبتنی بر دستاوردهای زمان خود او و تجربههای شخصیاش در پیمودن آن راه بوده است. شرایط زمانی و مکانی چیزی نیست تا همه امکانات موجود در گذشته و آینده را یکسان ارائه دهد. بنابراین تجربیات گذشته من ممکن است به صورت داستان یا قصهای از زندگی قابل شنیدن باشد ولی ارزش پیمودن ندارد. چون معلوم نیست، قرین موفقیت گردد. کما اینکه اگر من در حال حاضر بخواهم به سوی آینده حرکت کنم، معلوم نیست همان راهی را که رفتهام، مرا به نقطهای که اکنون رسیدهام و از نظر شما قرین موفقیت تلقی میگردد، برساند. چون شرایط در هر زمان در حال تغییر است و معلوم نیست که شرایط تغییر یافته قابل تقلید یا تکرار باشد که اگر کسی آن را طی کرد، به موفقیت برسد. بنابراین راه و تجربه گذشته زندگی من معلوم نیست اگر شما آن را تقلید کنید، موفقیت برایتان حاصل نماید."
چقدر جواب این انسان فهیم، درست و منطقی بود هیچ دلیلی ندارد، اندیشه گذشتگان، پدران و مادران ما برای تداوم راه نسلهای جدی به جلو، مفید و ارزشمند باشد. ما یکی از عقبماندگی و مشکلاتمان همینگونه فکر کردن است. نصیحت کردن جز قصه گفتن چیز دیگری نیست. انسان با تقلید راه رفته دیگران معلوم نیست، راه درستی را بپیماید و نتیجه مثبتی برای آینده بگیرد. لذا گذشته نه تنها چراغی برای آینده نیست، بلکه ممکن است انحراف هم ایجاد کند و نتیجه معکوس دهد. بنابراین تاریخ و تجربیات گذشتگان حکایتی است که بیان و مطالعه آن میتواند بعنوان یک قصه و داستان برای نسلهای آینده سرگرمکننده باشد ولی تکرار راه و روش گذشتگان به هیچوجه نمیتواند ابزار درستی برای پیمودن راه آینده باشد.
ما باید توجه داشته باشیم که تاریخ علم حرکت جامعه است. این که گذشته چراغی برای آینده است یک حرف برگرفته از اندیشههای ایدئولوژیک است که به جای منافع آحاد مردم جامعه، منافع صاحبان و مریدان آن ایدئولوژی را تامین میکند. آنهایی که اینگونه مطالب را در جامعه بویژه در میان نسلهای جوان ما اشاعه میدهند میخواهند، آینده نسلهای پویا و متفکر را با محدودیتهای گذشته مخدوش کنند. این راهی است که سیاستمداران منافع طلب و کشورهای استعمارگر برای زیر سلطه درآوردن جوامع مختلف از آن استفاده کرده و میکنند.
تاریخ علم بررسی و شناخت جوامع است. جامعه بشری در حال حرکت و تغییر و تحول است. سازمانها و نهادهای اجتماعی ایستا و منفعل نیستند، آنها متحرک و دینامیکاند. تاریخ علم شناخت روشهای بهینه در حرکتهای پویا است. در این حرکت بر مبنای مقتضیات زمانی و مکانی، اقتصاد و سیاست و رهبری و مدیریت، جایگاه تعیین کننده دارند. توجه به مفاهیم کهنه و غرور کاذب آفرین موجب محدودیت و رعایت مصلحتها و ایدئولوژیهایی میگردد که آنها ویروسهایی هستند که ذهن پویا و متفکر جوانان و اندیشمندان جامعه را دچار آسیب میکنند و از سرعت حرکت به جلو میکاهند.
وظیفه اساتید دانشگاهها، دانشپژوهان و قلم بدستان است که با اینگونه ذهنیت آفرینیها مبارزه کنند. البته همه ما باید توجه داشته باشیم، اگر گذشته را چراغ راه آینده نمیدانیم، نباید آن گذشته را کلاً نابود و خراب کنیم. باید از تجربیات مفید و درست آن مثل یک شالوده ارزشمند در جهت ساخت آینده استفاده کنیم. اما راههای طی شده را نباید دوباره طی کرد. چون جهان و تکنولوژی راههای جدیدتر و مفیدتری را در جلوی ما قرار دادهاند. در این رابطه گاهی اوقات ممکن است گروهها و سازمانهایی که اهداف خاص دارند با استفاده از همین موضوع که گذشته چراغ راه آینده نیست، افکار خود را با بیان دیگری به ما تحمیل کنند. ما میگوئیم گذشته چراغ راه آینده نیست، نه آن که هر چه دستاورد از گذشته داریم به کار نمیآید و باید آنها را دور بریزیم. نه. ما از گذشته تاریخ، تجربه، موفقیتها و شکستهایی داریم که هر کدام به جای خود سرمایههای ارزشمندی است. گفته ما این است که نباید در جهان امروز حرکت به جلو برای دستاوردهای جدید را فراموش کنیم و فقط به گذشته و داشتههای آن افتخار کنیم. در این رابطه فکر کنید، ما نمیتوانیم منشور آزادی بخش کوروش کبیر را یک سند غیرقابل استفاده بدانیم. قطعاً هم باید به آن افتخار کنیم و هم از آن استفاده کنیم. ولی نباید بگوئیم ما در گذشته کوروش داشتیم که چنان کرد، باید برای طی راه آینده از تفکر باز، آزادی بخش و احترام به جوامع بشری دیگر که سر لوحه تفکر کوروش بود استفاده کنیم.
پس باید خوب توجه کرد که بسیاری از مباحث و مواردی که این روزها در نشریات، مطبوعات و بویژه در دنیای مجازی مطرح میگردد، لزوماً درست و منطقی نیست. جناحهای سیاسی و شکسته خوردگان وابسته به بیگانگان و افراد قدرت طلب، در مهندسی جامعه نقش بالایی دارند. آنها در شروع کار به مطالب و مباحثی میپردازند که ما فکر میکنیم با ما همفکر و هم جهت هستند ولی در تداوم اشاعه افکارشان، به ریشههای اصلی و ارزشمند تاریخ و گذشته ما حمله میکنند، تا نتیجهگیری مورد نظرشان را در ذهن ما رسوخ دهند و اهدافشان را از زبان و بویژه حرکت و اعمال ما بشنوند و ببینند. آن چیزی که جای خوشحالی و شادمانی دارد، این است که نسلهای جدید و جوان ایرانی، اغلب تحصیل کرده و روشن هستند. این نسلها کسانی نیستند که به راحتی گول بخورند و تاریخ کشورشان را تکرار کنند. چون تاریخ هم تکرار شدنی نیست. تاریخ مانند رودی روان است که هیچگاه دوبار به یک شکل در بسترش جریان پیدا نمیکند. استاد دکتر باستانی پاریزی درباره تکرار تاریخ میگوید:"تاریخ هیچ وقت تکرار نمیشود. تاریخ یک پدیدهای است در شکم دانش که به شکل مثلث سه ضلعی است. یک ضلعش محیط و زمان است. یک ضلعش آدمیزاد است که شخص باشد. ضلع دیگرش مکان، یعنی خود زمین. تاریخ در این مثلث پیدا میشود. حوادث مشابه در تاریخ هست ولی تکرار نداریم."
نسلهای جدید باید از گذشته به عنوان یک فرایند اتفاق افتاده صرفاً برای آگاهی از آن استفاده کنند و آینده را با شعورمندی و با اتکا به علم و دانش در چارچوب فرایندهای جهانی، بسازند و بدانند که موفقیت در حفظ تمامیت ارضی کشورمان با تامین منافع ملی و استراتژی هماهنگ با جهان کنونی بدست میآید و با شناخت درست است که ما باید از اشتباهات گذشته درس بگیریم و آنها را تکرار نکنیم و به جای نگاه غرورآفرین به گذشته نگاه به آینده در کنار تعامل با جامعه انسانی داشته باشیم.
اگر شما همکاری گرامی ما هستی، مرسی که این مطلب را خواندی، اما کپی نکن و با تغییر به نام خودت نزن، خودت زحمت بکش!
پروتکل علمی - پزشکی جهانی برای مقابله کلیه ویروسهایی مانند کرونا که انتقالشان از طریق بسته هوایی است:
۱- ماسک ان-۹۵ بزنید، کرونا از ماسکهای معمولی رد میشود. ۲- فیلتر هوای قوی هپا بگذارید. ۳- تا جایی که میتوانید از مردم حذر کنید. ۴- تغذیه خوب و سالم داشته باشید، مقادیر زیاد ویتامین C و D مصرف کنید. ۵- بسیار ورزش کنید. ۶- اگر توانستید حتما واکسن بزنید.
۱- ماسک ان-۹۵ بزنید، کرونا از ماسکهای معمولی رد میشود. ۲- فیلتر هوای قوی هپا بگذارید. ۳- تا جایی که میتوانید از مردم حذر کنید. ۴- تغذیه خوب و سالم داشته باشید، مقادیر زیاد ویتامین C و D مصرف کنید. ۵- بسیار ورزش کنید. ۶- اگر توانستید حتما واکسن بزنید.
Date: Wednesday, February 6, 2019 - 19:00
درباره نویسنده/هنرمند
Hassan Golmohammadi حسن گلمحمدی نویسنده، شاعر و روزنامه نگار ساکن تورنتو است. او عضو هیئت علمی در دانشگاه تهران بوده و دهها جلد کتاب و صدها مقاله از او در ایران و کانادا منتشر شده است. |
ویراستار اول: آرش مقدم؛ ویراستار نهایی: پر ابراهیمی - ویراستاری موقت: عباس حسنلو
ویراستار اول: آرش مقدم؛ ویراستار نهایی: پر ابراهیمی - ویراستاری موقت: عباس حسنلو