خوب است دانسته شود که از شش اصل "انقلاب سفید"، جناب خمینی، اگر اشتباه نکنم، بیش از همه با سه اصل‌ مخالف بود: اصل اول "اصلاحات ارضی" یعنی الغای نظام ارباب رعیتی از طریق واگذاری زمین فئودال‌ها به کشاورزان، اصل پنجم، اصلاح قانون انتخابات و دادن حق رای به زنان (که تا آنهگام از حق رای "محروم" بودند)، و اصل ششم،‌ ایجاد "سپاه دانش" (که جوانان به جای انجام نظام وظیفه برای سواد‌آموزی بزرگسالان به مناطق روستائی گسیل شوند
در شماره‌های پیشین، از وضعیت و تلاش‌های انجمن دانشجویان ایرانی در بروکسل نوشتم و به آنجا رسیده بودم که موضع و برداشت "سیاسی" من چطور و چرا از مخالف با شاه به تدریج به موضع معتدلتر و خردمندانه‌تر و درک بهتر از واقعیات متحول می‌شد. در مورد شرکت خود در کنگره‌های کنفدراسیون لندن و سپس کلن آلمان به نمایندگی از دانشجویان ایرانی بلژیک نوشتم، (‌که در شماره قبل به اشتباه‌ آلمان را پیش از لندن آورده بودم که به این وسیله تصحیح می‌شود). و اینک دنباله مطلب:
 
لطفا روی عکس تبلیغات زیر کلیک کنید؛ ادامه مطلب پس از این تبلیغات
Design Business 3D, VR, AR, 360° and video
پس از دیپلم دبیرستان و رفتن به دانشگاه بروکسل و شروع و ادامه فعالیت احتماعی و سیاسی در "اتحادیه دانشجویان ایرانی مقیم بلژیک"، یک روز بعدازظهر که در کوی دانشگاه بروکسل بودیم از رادیو شنیدیم که در ایران تظاهرات عظیمی به همراه تیراندازی شده و عده زیادی کشته شدند. این تظاهرات به رهبری خمینی بود و در واقع تظاهرات اسلامی‌ها علیه اصلاحات ارضی و "انقلاب سفید شاه و مردم" و رفراندوم مربوطه بود. تظاهراتی که بعدها یعنی امروزه به "قیام پانزده خرداد" معروف شده است. سال ۱۳۴۲ هجری شمسی، ۱۹۶۳ میلادی.
خوب است دانسته شود که از شش اصل "انقلاب سفید"، جناب خمینی، اگر اشتباه نکنم، بیش از همه با سه اصل‌ مخالف بود: اصل اول "اصلاحات ارضی" یعنی الغای نظام ارباب رعیتی از طریق واگذاری زمین فئودال‌ها به کشاورزان، اصل پنجم، اصلاح قانون انتخابات و دادن حق رای به زنان (که تا آنهگام از حق رای "محروم" بودند)، و اصل ششم،‌ ایجاد "سپاه دانش" (که جوانان به جای انجام نظام وظیفه برای سواد‌آموزی بزرگسالان به مناطق روستائی گسیل شوند.
سه اصل دیگر عبارت بودند از "ملی کردن جنگل‌ها و مراتع (اصل دوم)، فروش سهام کارخانجات دولتی به عنوان پشتوانه إصلاحات ارضی (اصل سوم) و‌ سهیم کردن کارگران در سود کارخانه‌ها (اصل چهارم). این اصلِ چهارم‌ یک حرکتِ سوسیالیستی فوق‌العاده مترقی بود، و در آنموقع در دنیا اگر بی‌نظیر نبود، مسلماً کم‌نظیر بود. اما بیشتر مردم متوجه اهمیت این‌ أصول و دگرگونی مثبتِ انقلابی رفراندوم ۶ بهمن ۱۳۴۱نبودند.‌ زیرا بیشترشان، به ویژه "روشنفکران"، ترجیح می‌دادند در موضع مخالفت با شاه باشند تا هر چیز دیگر و چون "شاه" ابتکار این دگرگونی بزرگ را به دست گرفته بود از تعریف و تمجید یا حتا تجزیه و تجلیل بیطرف و خردمندانه آن اکراه داشتند.
لطفا روی عکس تبلیغات زیر کلیک کنید؛ ادامه مطلب پس از این تبلیغات
Website Design
اما چرا خمینی و به طور کلی آخوند جماعت با این أصول مخالف بودند، پاسخش اینکه منافع آنان با منافع فئودال‌ها از هر جهت همسو بوده، نان و آبِ هر دو قشر از یک آبشخور بوده است. هر دو به شدت محافظه‌کار، خواستار حفظ وضع موجود و مخالف سرسخت تحول به سوی تجدد و مدرنیته بودند. و منافع و موقعیت ممتازشان با این أصول انقلابی‌ و تغییر بزرگ بر هم می‌خورد.
لطفا روی عکس بنر تبلیغاتی کلیک کنید تا برایتان شماره بگیرد
sina sotodehnia insurance بیمه سینا ستوده‌نیا
 
لطفا روی عکس تبلیغاتی کلیک کنید تا برای شما شماره بگیرد؛ ادامه مطلب پس از این تبلیغات
insurance بیمه شهرام بینش
وقتی خبر اغتشاشات و سرکوب خونین شورشیان از رادیو پخش شد، یکی از دوستان خطاب به من با قدری هیجان گفت که خوب است عکس‌العملی نشان بدهیم و اعلامیه‌ای بر علیه شاه و دولت ایران.صادر کنیم.‌ پاسخ من این بود‌ که نه، "زِ هر طرف که شود کشته به نفع بشریت است"‌. البته آنموقع و آنجا با امروز فرق داشت و امروز جرات گفتن چنین سخنی را، آنهم در کانادای "پلیتیکلی کارکت" شاید نداشته باشم.‌ بسیار جوان بودم و نترس و آزاد‌اندیش. در واقع من، با این رفراندوم و إصلاحات همدل بودم و به هیچوجه علاقه‌ای به اسلام و نهضت‌های اسلامی نداشتم و در نتیجه حاضر نبودم علیه حکومت ایران حتا اگر مخالف "دیکتاتوری شاه" بودیم به هواداری مخالفان اسلامی او موضع بگیرم.
اما یکی از حرکت‌های سیاسی دیگر "اتحادیه" نوپای ما بسیار جالب بود که مربوط بود به "پرویز نیکخواه". پیش از آنکه به آن مطلب بپردازم خوب است موضوع دیگری را مطرح کنم‌.
 
"خلیج فارس"
من در کوی دانشگاه سکونت گزیده بودم‌. روزی رفتم برای اتاق دانشجوئیم یک نقشه‌ی جهان‌نمای بزرگ خریدم و به دیوار اتاقم نصب کردم.‌ پس از نصب آن نقشه که به زبان فرانسوی بود متوجه شدم که به جای "خلیج فارس" نوشته "خلیج عربی". نخستین بار بود که چنین نوشته‌ای را می‌دیدم. می‌دانستم که منشا آن از کجاست. نخستین کسی که این تخم لق را به دهان‌ها انداخت، جمال عبدالناصر، رئیس جمهور پان عرب و پوپولیست مصر بود، که در میان ایرانیان هم متاسفانه هوادارِ بسیار داشت، چرا که با انگلیس و فرانسه بر سر مالکیت کانال سوئز درافتاده بود و با شاه ایران هم آشکارا دشمنی می‌ورزید و از مصدق تجلیل می‌کرد. برآشفته شدم.
بی‌درنگ نامه‌ تندی نوشتم به ناشرِ آن نقشه که در سوئیس بود و نامه‌ای هم نوشتم به جمشید قریب سفیر ایران در سوئیس و نامه‌ا‌ی دیگر به خسرو هدایت سفیر ایران در بلژیک. در پاسخ به نامه نسبتا گستاخانه‌ای که برای این دو سفیر نوشته بودم که مثلا شما در آنجا چه بیکار نشسته‌اید که همچین نقشه‌ای منتشر شده و کاری نکرده‌اید، ابتدا یک نامه بسیار زیبا و محترمانه از خسرو هدایت سفیر ایران در بروکسل دریافت کردم که از احساسات وطن‌پرستانه من قدردانی می‌کرد واعلام می‌داشت که بلافاصله اقدام می‌شود، انگار که من شاه بودم و ایشان مجری منویات بنده! جمشید قریب هم، سفیر ایران در سوئیس، نامه‌ای با همان مضمون برایم نوشت و او نیز از احساسات میهن‌دوستانه من قدردانی ‌کرد، و نیز اعلام داشت که اقدام مقتضی صورت گرفت. این دو نامه واقعاً مرا تکان داد و به یک جایی برد که خودم انتظارش را نداشتم. باعث شد که نظرم نسبت به دولت شاهنشاهی به کلی تغییر کند. عکس‌العمل این دو سفیر شاهنشاهی با تبلیغات منفی که دایماً در مورد رژیم دیکتاتوری شاه شنیده بودم وفق نمی‌داد بلکه خلافش را ثابت می‌کرد. این سفیران را شخصیت‌هائی یافتم همچون خودم وطن‌پرست، کارا، و مهربان. سریع به نامه‌ام پاسخ دادند،‌ سریع‌ اقدام کردند، یک دانشجوی جوان را به خاطر میهن‌دوستی تشویق کردند، گستاخی او را نادیده گرفتند و با این واکنش او را شرمنده‌ ساختند، و به راه راست آوردند. فی‌الواقع، نخستین برخورد ملموس من با مسئولان بلند مرتبه کشور، در من نسبت به حکومت تاثیر مثبت بسیار نهاد.
در عوض دیده بودم که در "کنفدراسیون جهانی دانشجویان ایرانی" آن اصول دموکراسی و آرمان‌های آزادی‌خواهی را که در جستجویش بودم و همه ادعایش را داشتند، آنطور که شاید و باید و به نحوی که انتظار و آرزویش را داشتم  رعایت نشده بود و در عمل انجام نمی‌شد، این باعث شد که در موضع سیاسی خود تجدید نظر اساسی بکنم. از آن پس با دید واقع‌بینانه‌تری به مسائل نگاه می‌کردم و از جانب‌داری‌ها و مخالفت‌های بی‌خرد دست برداشتم‌.
این مطلب مهم را هم حتما لازم است بگویم: آن ناشر سوئیسی نیز پاسخ داد و مضمون پاسخش این بود که "نامه "پامفلتر" (پر شعار و تند) شما دریافت شد و ما بررسی کردیم و حق با شماست. البته آنطور که شما از ما خواستید که ما همه نقشه‌هایمان را از بازارهای جهان جمع بکنیم نمی‌توانیم این‌کار را بکنیم ولی به شما قول می‌دهیم در چاپ بعدی اصلاح کنیم و نام صحیح خلیج فارس را بگذاریم. منباب عذرخواهی اضافه کرده بود که ما چون دیگرانی را دیده بودیم که نوشته بودند "خلیج عربی"، به تبع آنها تقلید کردیم. اما این اشتباه را در چاپ‌های بعدی اصلاح خواهیم کرد."
می‌توانید حدس بزنید که چه احساس خوشایندی به من دست داد و چقدر احساس سربلندی‌ و موفقیت که برای زادگاهم خدمت پیروزمندانه‌ای کردم!
حال می‌پردازم به جریان پرویز نیکخواه.
 
پرویز نیکخواه
پرویز نیکخواه هم از دانشجویانی بود که ضد شاه بود و اگر من در سن ۲۱ یا ۲۲ سالگی‌ در همان بروکسل، در عین حال که نیمچه مارکسیست شده بودم، شروع به تغییرِ عقیده و تغییرِ موضع دادم، او که در انگلستان فیزیک خوانده بود پس از بازگشت به ایران، در دانشگاه‌ مشغول به کار شده بود، اما هنوز‌ در عقایدِ چپی خود پا برجا مانده‌، در فکرِ انقلابِ مردمی بود‌.
روزی خبر رسید که در کاخ مرمر به شاه سوءقصد شده، از طرف یکی از نگهبانان خود شاه. این نگهبان در واقع ارتشی کادر نبود بلکه سرباز نظام وظیفه بود و در "کاخ مرمر" محل سکونت شاه به نگهبانی گماشته شده بود. او شروع کرده بود به تیراندازی به شاه، منتهی محمدرضا پهلوی که در یکی از بهترین دانشگاه‌های نظامی دنیا یعنی دانشگاه "سَن- سیرِ"‌ فرانسه تعلیمات نظامی دیده بود، گویا با حرکت‌های مارپیچی توانسته بود خود را از تیر‌رس آن نگهبان برهاند و به اتاق خود پناه ببرد. ولی دو تن از نگهبانان دیگر کشته شده بود‌ند.
کاشف به عمل آمد که این جوان پاسدار را چند تن "روشنفکر" دانش‌آموخته تشویق و برانگیخته بودند تا دست به ترور و کشتن شاه بزند. در صدر آنان جوانی بود به نام پرویز نیکخواه، رفیق "کنفدراسیونی"‌ ما. پرویز نیکخواه به اعدام و سپس حبس ابد محکوم شد و ما دانشجویان در بروکسل دست به تظاهرات برای جلوگیری از اعدام او زدیم.
 
زیرنویس عکس:
اتاق دانشجوئی نویسنده در دانشگاه بروکسل. از چپ به راست: نویسنده، کامیاب منافی (۱۹۴۵-۲۰۱۵) که دیپلمات شد و به هنگام دگرگونی بزرگ ۱۳۵۷ رئیس هیئت نمایندگی ایران در گابن‌ بود، Bülent Akarçali  که وزیر بهداری ترکیه در دولت Turgut Özal  شد و بعد هم وزیر جهانگردی، بهمن همایونفر که تحصیلاتش را در ا م آمریکا ادامه داد و استاد دانشگاه در پیتسبورگ ، پنسیلوانیا شد. در سمت راست، نقشه جهان که نام خلیج فارس را به اشتباه طور دیگر نوشته بود.
 
لطفا روی عکس تبلیغاتی کلیک کنید؛ ادامه مطلب پس از این تبلیغات

Best Persian Iranian Directory


ادامه دارد
لطفا روی عکس تبلیغات زیر کلیک کنید؛ ادامه مطلب پس از این تبلیغات
بهترین طراحی و سه بعدی برای بیزینس شما

اگر شما همکاری گرامی ما هستی، مرسی که این مطلب را خواندی، اما کپی نکن و با تغییر به نام خودت نزن، خودت زحمت بکش!
پروتکل علمی - پزشکی جهانی برای مقابله کلیه ویروس‌هایی مانند کرونا که انتقالشان از طریق بسته هوایی است:
۱- ماسک ان-۹۵ بزنید، کرونا از ماسک‌های معمولی رد می‌شود. ۲- فیلتر هوای قوی هپا بگذارید. ۳- تا جایی که می‌توانید از مردم حذر کنید. ۴- تغذیه خوب و سالم داشته باشید، مقادیر زیاد ویتامین C و D مصرف کنید. ۵- بسیار ورزش کنید. ۶- اگر توانستید حتما واکسن بزنید.
Date: Wednesday, October 31, 2018 - 20:00

درباره نویسنده/هنرمند

دیگر مطالب مرتبط

تعمیرات هرگونه وسایل برقی - آلن

Share this with: ارسال این مطلب به