Date: Saturday, July 31, 2021 - 10:45
سلام من الناز گلستانی هستم اواخر سال 2015 با خانواده به عنوان skill worker به کانادا مهاجرت کردم و background خودم مهندسی برق است، فوق لیسانس مهندسی برق دارم از ایران و در ایران بیش از 10 سال در زمینه مهندسی، در زمینه طراحی شبکههای برقی کار کردم. یکی از خاطرات خیلی جالبی که در کانادا برای من اتفاق افتاد، یعنی میتوانم بگویم یکی از بهترین خاطراتی که درکانادا داشتم این بود که یک روز من داشتم میرفتم مدارک citizenیام را submit کنم یعنی در واقع پست کنم و داشتم به post office میرفتم. داشتم از جلوی یک plaza رد میشدم، یک سری signها و علامتها که در واقع برای تبلیغات انتخابات minister polity، انتخابات شهرداری بود دیدم. من با levelهای government اینجا هیچگونه آشنایی نداشتم و فقط از روی علاقه و از روی اینکه من دارم شهروند میشوم و باید دانشم را در این زمینه افزایش دهم وارد آن کمپین انتخاباتی شدم تا یک سری سوالاتی بپرسم و بدانم مثلا برای آن position چند نفر کاندیدا است و رقابتها چطور است و چند نفر انتخاب خواهند شد. وقتی وارد شدم یک خانم تقریبا senior، مسن خیلی خوش برخورد و خوشرو آمدن جلو و گفتن چه کمکی از دستم برمیآید؟ و من برایشان توضیح دادم که من داشتم میرفتم مدارک citizenیام را پست کنم و این signها را دیدم و تصیم گرفتم بیایم و یک سری information در این زمینه به دست بیاورم و این خانم که اسمش Marta است تقریبا نیم ساعت برایم یک civic course گذاشتند و levelهای government را که از level فدرال است و بعد provincial است و بعد level، municipalاست و positionها را و writingها را به صورت کامل و مفصل برایم توضیح دادن و خیلی برایم courseجالبی بود. بعدا وقتی برای امتحان citizenی هم داشتم درس میخواندم اینها خیلی کمکم کرد. بعد ازآن دیگر بحث باز شد و از من پرسید از کجا آمدهای و چه مدت است اینجا هستی و از شرایط خانوادگیام پرسید. آن زمان برای دخترم دنبال مدرسههای اینجا میگشتم که چطور است و سیستم آموزش چطور است و چند تیپ مدرسه است؟ catholic public school است، English public school است، بعد French immersion است و اینها را برایم توضیح دادند و همینطور گفتم که من مهندس هستم متوجه شدم که خود این خانم مهندس عمران هستند و بازنشسته هستند و از این خانمهای خیلی فعال که در کل communityها فعال هستند و در کمپینهای انتخاباتی خودش یک گروه mentorship دارد و در واقع و 15-16 تا خانم مهندس دیگر غیر از من هستند که اینها را در واقع هدایت میکنند و اینها یا تازه فارغ التحصیل هستند یا کسانی که از جاهای دیگر مهاجرت کردهاند و دنبال گرفتن مدرک مهندسی در کانادا هستند و من را هم به گروهشانadd کرد. اتفاقا ماه بعدش هم یک potluck داشتند در خانهشان چون Marta قبل از Covid این potluckها را 3 بار در سال برگزار میکرد و بعد از Covid بیشتر virtual شده است و امیدواریم سریعتر به شرایط قبلی برگردیم و دوباره in person داشته باشیم، بعد من را دعوت کردند و در واقع با کسان دیگر که ایشان mentorشان بودند آشنا شدم و باب آشنایی باز شد و خیلی اتفاق جالبی بود. از آن مدت به بعد من همیشه با Marta در ارتباط هستم و ارتباط ما به نوعی زیاد شده است که من او را در واقع مادر کاناداییام به حساب میآورم و برای همه مصاحبهها و برای همه رزومه نویسیها حتی امتحاناتی که با PU داشتم و برای همه یک mock interview یا یک سری کمکهایی از ایشان میگرفتم و همچنان هم در ارتباط هستیم. اینجا میگویند serendipity affect توضیحش این است که وقتی یک اتفاقی میافتد و به صورت accidently یعنی هیچگونه برنامهای نداری و به دنبال آن یک سری اتفاقات خوب میافتد. یعنی آن باب آشنایی باعث شد واقعا من یک support، یک mentor، یک مادر کانادایی پیدا کنم و ایشان دو تا نوه دارد، نوههایش پسر هستند و دختر من را به عنوان نوه دخترش واقعا قبول دارد و در کل مناسبتها مثل Easter card و Halloween همیشه یک برنامهای میچیند که دختر من را هم دعوت کند و با هم یک سری برنامه داشته باشیم و در back yardاش برنامه آب بازی برای دختر من تدارک میبیند. واقعا این یکی از بهترین اتفاقاتی بود که در کانادا میتوانست برایم بیفتد و من به همه new comerها و به همه انسانهایی که دور و بر من هستند توصیه میکنم که همیشه push yourself beyond your comfort soon اگر میتوانید 10 تا push up بروید حتما بروید برای دوازدهمی و سیزدهمی و چهاردهمی تا وقتی که احساس کنید که دیگر راحت نیستید، چون همیشه موفقیت یک پله برای comfort soonمان است ممنون که به حرفهایم گوش دادید.