در تمپوس آهسته فرض کنید دومین چنگ نت تریوله به دو تا دو چنگ تقسیم شده است. وقتی هر دو دست اولین نت مربوطشان را همزمان نواختند، بجای دومین دو چنگ، نت دوم تریوله قرار میگیرد. اما در تمپوی تند، بهتر است ابتدا هر یک از دستها را تنها و با آکسان های اغراق آمیز، تمرین کنید تا جایی که سرعتهای هر دو دست بطور نسبی در ذهنتان جای گیرد
پاسخ به سوالات جامع و متداول پیانو تویط "جوزف هافمن"
- آیا کتاب خاصی را برای متبدیان پیشنهاد میکنید؟
هر ناشر موسیقی معتبری، کتابهای تمرینی که بیشترین خواهان را دارند به شما معرفی میکند. البته تاثیر این تمرینات بستگی به نوع نواختن آنها دارد. نوع تماس انگشتان با کلاویهها و غیره عموما در این کتابها گفته میشود، اما اینکه شما نیاز به چه نوع تمریناتی دارید بدون بررسی دقیق شخص شما میسر نمیشود.
- بهترین چیز برای تمرین ساده انگشتان چیست؟
من تمرینات پیشنا Pischna را پیشنهاد میکنم که دو پیرایش دارد و یکی خلاصه دیگری است. معمولا به آنها پیشنای بزرگ و پیشنای کوچک میگویند و شما میتوانید نسخه انتشارات
Steingraber را در هر مغازه موسیقی معتبری پیدا کنید.
- آیا مطالعه کارهای Hellerبرای هنرجویی که فاقد درک ریتم و احساس است عملی می شود؟
بله، این قطعات مفید هستند. مشروط برآنکه معلم تاکید داشته باشد که هنرجو دقیقا همانطور که باید، قطعه را بنوازد نه اینکه صرفا به "شبیه آن بودن" بسنده کند.
- از آنجا که من خارج از شهر زندگی میکنم، دسترسی به معلم برایم بسیار دشوار است. متشکر میشوم اگر به من بگویید چه اتودهایی را باید تمرین کنم؟ من اتودهای گرامر و Moscheles را تمام کرده ام و به خوبی مینوازم ولی اتودهای شوپن برایم بسیار دشوار است. آیا هیچ تمرین فیمابینی وجود دارد؟
به نظر می رسد شما به نواختن اتود بسیار علاقه مند می باشید. پیشنهاد من به شما قطعات زیر است:
1. Twelve Etudes For Technique and Expression
2. Concert Etudes-Hans Seeling
3. Etudes-Carl Baermann
4- Etudes-Ruthardt
ولی به جای اینها،چرا با یک اتود ساده شوپن کار خود را شروع نمیکنید؟ بهترین تمرین اپوس Heller 154
است.
- چه تمرینات تکنیکی خاصی را برای یک پیانیست پیشرفته، پیانیستی که اتود شوپن در دو مینور اپوس ۱۰ شماره ۱۲ و اتود ر بمل ماژور اپوس ۲۸ شماره ۸ و نیز پرلود سی بمل مینور را به خوبی اجرا کند، پیشنهاد میکنید؟
من همواره به هنرجویان پیشرفته پیشنهاد میکنم تمرینات تکنیکی خود را از بین قطعاتی که در دست اجرا دارند بیرون بکشند. اگر اتودهایی برای افزایش تحمل و کنترل قطعات طولانی نیاز دارید اتودهای Kessler و Baermann
مناسب هستند که البته اولی ساده تر از دومی میباشد.
- معلم من اهمیت بسیار زیادی به Graudus ad parnassum اثر Clementiمیداد و تاکید داشت تمامی درسهای آن تمرین شود. حال آنکه معلم جدید که اخیر پیش او درس میگیرم، آنرا از مد افتاده و تاریخ گذشته میداند، حق با کدام یک است؟
هر دویآنها درستمیگویند. یکی به عنوان آموزگار و دیگری به عنوان موسیقیدان. شما دلیل تاکید معلم اولتان را ذکر نکردید اما من گمان میکنم او به تمرین مذکور به چشم تمرینات ناب و ساده مینگریسته است که مسلما هم اینگونه میباشد اما به کاربردن تکنیک به لحاظ خشکی ذاتیشان، همانطور که معلم جدیدتان میگوید، کمی تاریخ گذشته و از کار افتاده هستند. اخیرا آهنگسازان معاصر قطعاتی ساختهاند، که در کنار مطالب تکنیکی، ارزش موسیقی و زیباییهای خاصی ارائه میکنند.
- چگونه باید تریولهها را با دو تا یک هشتم نت، همزمان اجرا کرد؟ در سونات Clementi اپوس ۳۷ شماره ۳ صفحه اول، چندین مورد از این دست به چشم میخورد.
در تمپوس آهسته فرض کنید دومین چنگ نت تریوله به دو تا دو چنگ تقسیم شده است. وقتی هر دو دست اولین نت مربوطشان را همزمان نواختند، بجای دومین دو چنگ، نت دوم تریوله قرار میگیرد. اما در تمپوی تند، بهتر است ابتدا هر یک از دستها را تنها و با آکسان های اغراق آمیز، تمرین کنید تا جایی که سرعتهای هر دو دست بطور نسبی در ذهنتان جای گیرد. با تکراردرست و چندین باره آن، اجرای ماشینی آن تبدیل به اجرای هوشمندانه میگردد و گوش ما عادت میکند که دو ریتم مجزا را با هم کنترل کند.
- در فانتزی امپرمتوی شوپن، چگونه باید چهار نت دست راست را با سه نت دست چپ هماهنگ کرد؟ آیا اصلا نقسیم دقیق آن عملی است؟
این چنین تقسیم بندی پیچیدهای، کسرهایی ایجاد میکند که پیانیست نه ابزاری برای اندازه گیری آن دارد و نه وسیلهای برای نواختن و بیان آن، با این حال تنها یک راه برای اجرای همزمان چنین ریتمهای نامیزانی وجود دارد. هر دو دست را به طور مجزا تمرین کنید تا جاییکه قابل اطمینان بشوند. سپس بدون آنکه به ریتم فکر کنید آنها را همزمان بنوازید. تنها لحظهای فکر کنید که هر دو دست به هم میرسند و به این اجرای خودکار اطمینان کنید تا جایی که در اثر شنیدن مکرر، گوش شما یاد بگیرد هر دو ریتم را در آن واحد بشوند.
- چگونه باید نتهای دست راست میزانهای زیر را با تریولههای دست چپ هماهنگ کرد؟
در چنین مواردی، بیهوده است که تلاش کنید همه چیز را دقیق تقسیم کنید. بهترین راه و در واقع تنها راه درآوردن این ریتمها آن است که هر دو دست را بطور مجزا و با آکسان های اضافی تمرین کنید تا جایی که سرعتهای نسبی نتها کاملا برایتان روشن شود. سپس سعی کنید هر دو دست را با هم اجرا کنید. اگر تلاشهای اولیه شما نتیجه نداد، اصلا نا امید نشوید. چنانچه تمرینات جداگانه دستها برای ایجاد عملکرد اتوماتیک هر دست کافیباشد، سرانجام موفق می شوید ریتم مورد نظرتان را درآورید.
- ممکن است تعریف مختصری از جمله بندیها و راههای تشخیص جملات برای فرد آماتوری مثل من داشته باشید؟
جملهبندی، تقسیم معمول عبارات موسیقی است که آنها را قابل فهم میکند و کاملا شبیه سجاوندی در ادبیات است. به این منظور باید ابتدا، انتها و نقطه اوج عبارت را پیدا کنید. نقطه اوج معمولا بالاترین نت جمله است در حالیکه نقاط ابتدا و انتها را میتوان از روی خط اتصال مشخص کرد. بطور کلی، بالا رفتن ملودی با افزایش قدرت تا نقطه اوج همراه است که در این نقطه به بعد دوباره فشار را به آرامی کاهش میدهیم. برای جمله بندی قطعه از نقطه نظر هنر، باید حس اصلی قطعه بصورت کامل درک شود. چرا که این عامل طبعا بر تمام ترکیبات قطعه تاثیر میگذارد. برای مثال، نحوه برخورد با جملهای که در یک موومان Agitato قرار دارد با جمله ای که در موومان آرام و رویایی قرار دارد، زمین تا آسمان فرق میکند.
- آیا برای اجرای سکوت، باید دست را از مچ بلند کرد؟
هرگز، چنین حرکتی را تنها زمانی انجام میدهیم که استکاتو روی اکتاو با دوبل نت قرار میگیرد. اما برای پایان دادن به یک جمله و یا ایجاد یک وقفه، میتوان بازو را در حالیکه مچ کاملا شل است از روی کلاویه بلند کرد. باز هم میگویم که دست باید کاملا شل باشد.
- آیا کتاب خاصی را برای متبدیان پیشنهاد میکنید؟
هر ناشر موسیقی معتبری، کتابهای تمرینی که بیشترین خواهان را دارند به شما معرفی میکند. البته تاثیر این تمرینات بستگی به نوع نواختن آنها دارد. نوع تماس انگشتان با کلاویهها و غیره عموما در این کتابها گفته میشود، اما اینکه شما نیاز به چه نوع تمریناتی دارید بدون بررسی دقیق شخص شما میسر نمیشود.
- بهترین چیز برای تمرین ساده انگشتان چیست؟
من تمرینات پیشنا Pischna را پیشنهاد میکنم که دو پیرایش دارد و یکی خلاصه دیگری است. معمولا به آنها پیشنای بزرگ و پیشنای کوچک میگویند و شما میتوانید نسخه انتشارات
Steingraber را در هر مغازه موسیقی معتبری پیدا کنید.
- آیا مطالعه کارهای Hellerبرای هنرجویی که فاقد درک ریتم و احساس است عملی می شود؟
بله، این قطعات مفید هستند. مشروط برآنکه معلم تاکید داشته باشد که هنرجو دقیقا همانطور که باید، قطعه را بنوازد نه اینکه صرفا به "شبیه آن بودن" بسنده کند.
- از آنجا که من خارج از شهر زندگی میکنم، دسترسی به معلم برایم بسیار دشوار است. متشکر میشوم اگر به من بگویید چه اتودهایی را باید تمرین کنم؟ من اتودهای گرامر و Moscheles را تمام کرده ام و به خوبی مینوازم ولی اتودهای شوپن برایم بسیار دشوار است. آیا هیچ تمرین فیمابینی وجود دارد؟
به نظر می رسد شما به نواختن اتود بسیار علاقه مند می باشید. پیشنهاد من به شما قطعات زیر است:
1. Twelve Etudes For Technique and Expression
2. Concert Etudes-Hans Seeling
3. Etudes-Carl Baermann
4- Etudes-Ruthardt
ولی به جای اینها،چرا با یک اتود ساده شوپن کار خود را شروع نمیکنید؟ بهترین تمرین اپوس Heller 154
است.
- چه تمرینات تکنیکی خاصی را برای یک پیانیست پیشرفته، پیانیستی که اتود شوپن در دو مینور اپوس ۱۰ شماره ۱۲ و اتود ر بمل ماژور اپوس ۲۸ شماره ۸ و نیز پرلود سی بمل مینور را به خوبی اجرا کند، پیشنهاد میکنید؟
من همواره به هنرجویان پیشرفته پیشنهاد میکنم تمرینات تکنیکی خود را از بین قطعاتی که در دست اجرا دارند بیرون بکشند. اگر اتودهایی برای افزایش تحمل و کنترل قطعات طولانی نیاز دارید اتودهای Kessler و Baermann
مناسب هستند که البته اولی ساده تر از دومی میباشد.
- معلم من اهمیت بسیار زیادی به Graudus ad parnassum اثر Clementiمیداد و تاکید داشت تمامی درسهای آن تمرین شود. حال آنکه معلم جدید که اخیر پیش او درس میگیرم، آنرا از مد افتاده و تاریخ گذشته میداند، حق با کدام یک است؟
هر دویآنها درستمیگویند. یکی به عنوان آموزگار و دیگری به عنوان موسیقیدان. شما دلیل تاکید معلم اولتان را ذکر نکردید اما من گمان میکنم او به تمرین مذکور به چشم تمرینات ناب و ساده مینگریسته است که مسلما هم اینگونه میباشد اما به کاربردن تکنیک به لحاظ خشکی ذاتیشان، همانطور که معلم جدیدتان میگوید، کمی تاریخ گذشته و از کار افتاده هستند. اخیرا آهنگسازان معاصر قطعاتی ساختهاند، که در کنار مطالب تکنیکی، ارزش موسیقی و زیباییهای خاصی ارائه میکنند.
- چگونه باید تریولهها را با دو تا یک هشتم نت، همزمان اجرا کرد؟ در سونات Clementi اپوس ۳۷ شماره ۳ صفحه اول، چندین مورد از این دست به چشم میخورد.
در تمپوس آهسته فرض کنید دومین چنگ نت تریوله به دو تا دو چنگ تقسیم شده است. وقتی هر دو دست اولین نت مربوطشان را همزمان نواختند، بجای دومین دو چنگ، نت دوم تریوله قرار میگیرد. اما در تمپوی تند، بهتر است ابتدا هر یک از دستها را تنها و با آکسان های اغراق آمیز، تمرین کنید تا جایی که سرعتهای هر دو دست بطور نسبی در ذهنتان جای گیرد. با تکراردرست و چندین باره آن، اجرای ماشینی آن تبدیل به اجرای هوشمندانه میگردد و گوش ما عادت میکند که دو ریتم مجزا را با هم کنترل کند.
- در فانتزی امپرمتوی شوپن، چگونه باید چهار نت دست راست را با سه نت دست چپ هماهنگ کرد؟ آیا اصلا نقسیم دقیق آن عملی است؟
این چنین تقسیم بندی پیچیدهای، کسرهایی ایجاد میکند که پیانیست نه ابزاری برای اندازه گیری آن دارد و نه وسیلهای برای نواختن و بیان آن، با این حال تنها یک راه برای اجرای همزمان چنین ریتمهای نامیزانی وجود دارد. هر دو دست را به طور مجزا تمرین کنید تا جاییکه قابل اطمینان بشوند. سپس بدون آنکه به ریتم فکر کنید آنها را همزمان بنوازید. تنها لحظهای فکر کنید که هر دو دست به هم میرسند و به این اجرای خودکار اطمینان کنید تا جایی که در اثر شنیدن مکرر، گوش شما یاد بگیرد هر دو ریتم را در آن واحد بشوند.
- چگونه باید نتهای دست راست میزانهای زیر را با تریولههای دست چپ هماهنگ کرد؟
در چنین مواردی، بیهوده است که تلاش کنید همه چیز را دقیق تقسیم کنید. بهترین راه و در واقع تنها راه درآوردن این ریتمها آن است که هر دو دست را بطور مجزا و با آکسان های اضافی تمرین کنید تا جایی که سرعتهای نسبی نتها کاملا برایتان روشن شود. سپس سعی کنید هر دو دست را با هم اجرا کنید. اگر تلاشهای اولیه شما نتیجه نداد، اصلا نا امید نشوید. چنانچه تمرینات جداگانه دستها برای ایجاد عملکرد اتوماتیک هر دست کافیباشد، سرانجام موفق می شوید ریتم مورد نظرتان را درآورید.
- ممکن است تعریف مختصری از جمله بندیها و راههای تشخیص جملات برای فرد آماتوری مثل من داشته باشید؟
جملهبندی، تقسیم معمول عبارات موسیقی است که آنها را قابل فهم میکند و کاملا شبیه سجاوندی در ادبیات است. به این منظور باید ابتدا، انتها و نقطه اوج عبارت را پیدا کنید. نقطه اوج معمولا بالاترین نت جمله است در حالیکه نقاط ابتدا و انتها را میتوان از روی خط اتصال مشخص کرد. بطور کلی، بالا رفتن ملودی با افزایش قدرت تا نقطه اوج همراه است که در این نقطه به بعد دوباره فشار را به آرامی کاهش میدهیم. برای جمله بندی قطعه از نقطه نظر هنر، باید حس اصلی قطعه بصورت کامل درک شود. چرا که این عامل طبعا بر تمام ترکیبات قطعه تاثیر میگذارد. برای مثال، نحوه برخورد با جملهای که در یک موومان Agitato قرار دارد با جمله ای که در موومان آرام و رویایی قرار دارد، زمین تا آسمان فرق میکند.
- آیا برای اجرای سکوت، باید دست را از مچ بلند کرد؟
هرگز، چنین حرکتی را تنها زمانی انجام میدهیم که استکاتو روی اکتاو با دوبل نت قرار میگیرد. اما برای پایان دادن به یک جمله و یا ایجاد یک وقفه، میتوان بازو را در حالیکه مچ کاملا شل است از روی کلاویه بلند کرد. باز هم میگویم که دست باید کاملا شل باشد.
برگرفته از کتاب
Josef Hofmann
PIANO PLAYING With Piano Questions Answered
Date: دوشنبه, سپتامبر 18, 2017 - 20:00