تا كجا "من" سخنگو در كنار متوفى نقش دارد و كدام است كه محور صحبت است
چند سالى پيش در بزرگداشت شاملو برنامه اى در شهر برگزار شد. جدا از انكه شعرهاى شاملو را بسيار دوست دارم مى خواستم از زبان انها كه او را از نزديك مى شناختند حكايت زندگيش را بشنوم.
سخنران شروع به صحبت كرد و بيشتر از انكه از خاطراتش با شاملو بگويد از خاطرات شاملو با خودش گفت. زمانى كه پاى مقايسه دست شاملو با سخنران مطرح شد و دست شاملو در اين مقايسه كم اورد از جا بلند شدم و از در بيرون زدم.
بعدها بيشتر به اين خصلت "من" در مقوله مرگ حساس شدم و كنجكاو كه تا كجا "من" در كنار متوفى نقش دارد و كدام است كه محور صحبت است.
مرگ مريم ميرزا خانى و حواشى و گفتارها و خواندن ها دو باره مسئله "من" و مرگ را ياد اورم شد.
در اينجا به ضايعه از دست دادن مريم نمى پردازم و فقط به حواشى ان بسنده مى كنم. اگر اهل فيسبوك و تلگرام باشيد به احتمال زياد اهنگ جان مريم را كه خانمى با صداى بسيار خوش براى "مريم" مى خواند شنيده ايد. خواننده سوگوار صميمانه او را به گشودن چشمهايش دعوت مى كند و تمام ماجرا جلوى دوربين اتفاق مى افتد ولى سوال اين است كه ايا اين "من" است كه اينجا مطرح مى شود و يا مريم است كه با مرگ دست به گريبان است؟
ساليان پيش در كانون پرورش فكرى كودكان و نوجوانان كار مى كردم در مركز افرينشاى ادبى. كارمان مكاتبه با دانش اموزان شاعر و نويسنده بود و راهنمايى كردنشان براى بهتر نوشتن. يكسال برگزيدگان اين دانش اموزان را در اردوگاه منظريه دور هم جمع كرديم و يك برنامه اموزشى چند روزه برايشان تدارك ديديم. اولين روز اردو پنجشنبه شروع شد و شب هم با دعاى كميل. دقايقى بعد از شروع دعايكى ازدختران شروع به شيون كرد و با صداى بلند مى گفت برادرم، برادرم. از همكارم كه پهلوى من نشسته بود پرسيدم برادرش در جبهه شهيد شده؟ گفت نه براى برادران در جبهه گريه مى كنه. در اينجا باز هم همان داستان "من" و مرگ است كه تكرار مى شود. از ميان تمام دانش اموزان حاضر انكه با صداى بلندتر شيون مى كند توجه ديگران را جلب مى كند.
به گمانم بد نيست كه گاهى هم عرصه را به متوفى وا بگذاريم و از نمايش سوگوارى "من" براى "او" بپرهيزيم.
سخنران شروع به صحبت كرد و بيشتر از انكه از خاطراتش با شاملو بگويد از خاطرات شاملو با خودش گفت. زمانى كه پاى مقايسه دست شاملو با سخنران مطرح شد و دست شاملو در اين مقايسه كم اورد از جا بلند شدم و از در بيرون زدم.
بعدها بيشتر به اين خصلت "من" در مقوله مرگ حساس شدم و كنجكاو كه تا كجا "من" در كنار متوفى نقش دارد و كدام است كه محور صحبت است.
مرگ مريم ميرزا خانى و حواشى و گفتارها و خواندن ها دو باره مسئله "من" و مرگ را ياد اورم شد.
در اينجا به ضايعه از دست دادن مريم نمى پردازم و فقط به حواشى ان بسنده مى كنم. اگر اهل فيسبوك و تلگرام باشيد به احتمال زياد اهنگ جان مريم را كه خانمى با صداى بسيار خوش براى "مريم" مى خواند شنيده ايد. خواننده سوگوار صميمانه او را به گشودن چشمهايش دعوت مى كند و تمام ماجرا جلوى دوربين اتفاق مى افتد ولى سوال اين است كه ايا اين "من" است كه اينجا مطرح مى شود و يا مريم است كه با مرگ دست به گريبان است؟
ساليان پيش در كانون پرورش فكرى كودكان و نوجوانان كار مى كردم در مركز افرينشاى ادبى. كارمان مكاتبه با دانش اموزان شاعر و نويسنده بود و راهنمايى كردنشان براى بهتر نوشتن. يكسال برگزيدگان اين دانش اموزان را در اردوگاه منظريه دور هم جمع كرديم و يك برنامه اموزشى چند روزه برايشان تدارك ديديم. اولين روز اردو پنجشنبه شروع شد و شب هم با دعاى كميل. دقايقى بعد از شروع دعايكى ازدختران شروع به شيون كرد و با صداى بلند مى گفت برادرم، برادرم. از همكارم كه پهلوى من نشسته بود پرسيدم برادرش در جبهه شهيد شده؟ گفت نه براى برادران در جبهه گريه مى كنه. در اينجا باز هم همان داستان "من" و مرگ است كه تكرار مى شود. از ميان تمام دانش اموزان حاضر انكه با صداى بلندتر شيون مى كند توجه ديگران را جلب مى كند.
به گمانم بد نيست كه گاهى هم عرصه را به متوفى وا بگذاريم و از نمايش سوگوارى "من" براى "او" بپرهيزيم.
Date: چهارشنبه, ژوئیه 19, 2017 - 20:00
ویراستار اول: آرش مقدم؛ ویراستار نهایی: پر ابراهیمی - ویراستاری موقت: عباس حسنلو
ویراستار اول: آرش مقدم؛ ویراستار نهایی: پر ابراهیمی - ویراستاری موقت: عباس حسنلو