خوشبختانه در مورد کارها و مشاغل مربوط به هنر دیجیتال آنچه مهم است و امروز همه کارفرمایان بدون استثنا و متفقالقول به آن رسیدهاند مشاهده نمونه کارهای متقاضیان شغل مورد نظر است نه مدرک تحصیلی آنها. هنر را در هیچ مدرسهای نمیتوان درس داد. مدرسه واقعی هنر و بخصوص هنرهای بصری خیابانها هستند
اجازه بدهید کمی به عقب برگردیم البته قدری بیشتر از کمی. بله درست حدس زدید برگردیم به هنر انسان اولیه در غارها و نقاشیهای او بر در و دیوار کوهها و غارها شاید حدود 4000 سال پیش . آنها با تکه چوب سوخته و یا ذغال طبیعی یا خون حیوانات نقاشی کردند و اثر هنری خود را به جا گذاشتند و ما امروز همان کار را با موس و قلم نوری انجام میدهیم. پس نفس کار که همان هنر و ذات هنری است تغییری نکرده است و این فقط ابزار است که جای خود را به ابزارهای مدرنتر داده است.
و اما تکلیف ما در این میان چیست. آیا ما شخص هنرمندی هستیم؟ آیا اصلا میتوانیم به شغلهای هنری رو بیاوریم؟ اگر از هنر و یا حتی نقاشی کردن میترسیم پس در این میان باید چکار کنیم. جواب دادن به این سوال واقعا ساده است. به نظر من باید دور هنر را برای همیشه خط بکشیم. ولی قبل از تلاش و آن هم تلاش جهت یافته و تخمین درست از درک واقعی هنر نمیتوانیم در مورد خودمان قضاوت کنیم. فراموش نکنیم که نقاش معروف طبیعت زیبا که همان خدا میباشد یک هنرمند واقعی است و هنرمند نمیتواند موجود بی هنر خلق کند این ما هستیم که باید به دنبال کشف واقعیات و توانائیهای درونی خودمان برویم.
خیلی از دانشجویان ما در سالها قبل وقتی برای اولین بار با کلاسهای من و نوع و روش تدریس من آشنا شدند همیشه این ترس در وجودشان بود که چگونه ما میتوانیم یک متخصص حرفهای گرافیست یا مثلا جلوههای ویژه یا انیمیشن ساز کامپیوتری برای فیلمهای سینمائی بشویم. این سوالی است که برای یک مدت طولانی در ذهن دانشجویان من میماند ولی درست پس از طی شش ماه داستان بکلی تغییر میکند و حالا آنها کاملا میدانند که میخواهند چکاره بشوند یا اینکه باید چه نرم افزارهائی را بخوبی بدانند تا بتوانند در آخر یک پروژه حرفهای را تحویل دهند. به همین خاطر هم هست که هنوز دانشجویان 24 سال پیش من ارتباطشان را با من قطع نکردهاند و در خیلی از موارد آنها هستند که اینبار به من درس میدهند نه من.
رمز و راز کار من هم در همین مورد خاص است. یک نترسیدن از انتخاب پروژههای بزرگ ثانیا پشتکار و تمرین ممتد و در نهایت استفاده از یک سیلابس درسی کاربردی.
خوشبختانه در مورد کارها و مشاغل مربوط به هنر دیجیتال آنچه مهم است و امروز همه کارفرمایان بدون استثنا و متفقالقول به آن رسیدهاند مشاهده نمونه کارهای متقاضیان شغل مورد نظر است نه مدرک تحصیلی آنها. هنر را در هیچ مدرسهای نمیتوان درس داد. مدرسه واقعی هنر و بخصوص هنرهای بصری خیابانها هستند.
فن مونتاژ هنر کلید و رمز موفقیت بزرگ مردان و زنان هنر دیجیتال در دنیا و بخصوص هالیوود میباشد. به این مفهوم که تعداد کسانی که هنر ذاتی را با ابزارهای اولیه مانند یک مداد خلق میکنند بسیار کم است ولی هیچ کارفرما یا شرکتی کار آنها را ارج نمینهد یا برای هیچ نوع بازاری درآمد زا نخواهند بود ولی کار مونتاژکاران هنر قابل فهم قابل فروش و در آخر پول ساز خواهد بود و این همان چیزی است که ما روی آن تمرکز کردهایم و مطمئنا شما را به مقصد درست میرساند.
خود من شخصا وقتی حدود سیزده سال پیش تصمیم به مهاجرت به کانادا گرفتم اولین فکری که در ذهنم همواره وجود داشت پیدا کردن کار بود. ولی با توجه به اطلاعاتی که از راه اینترنت و دوستان مختلف در اینجا بدست آوردم بلافاصله کار تخصصی خود را آن هم در سطح بسیار بالا بدست آوردم هیچکس از من مدرک تحصیلی نخواست ولی یک امتحان اجرائی و عملی بسیار حرفهای را گذراندم . ببینید این خود ما هستیم که باید مسیر واقعی را از مسیر پر رنگ و لعاب تمیز دهیم تا به درآمد واقعی در آمریکای شمالی برسیم نه اینکه بیشتر به فکر ژست گرفتن مقابل بقیه و دوستان و فامیل باشیم و بعد در خفا بنشینیم و گریه کنیم.
هنر آن هم از نوع دیجیتالش چیزی نیست که در چارچو.ب فرمولهای مشخص و بیانعطاف ریاضی یا سایر علوم بنشیند. ما در تورونتو زندگی میکنیم جائی که امروز لقب پایتخت هنر دیجیتال جهان را یدک میکشد. جائی که بهترین طراحان گرافیست کامپیوتری و انیماتورهای پرکار و متخصصین جلوههای ویژه فیلمهای سینمائی را در خود جای داده است و روز به روز بر تعداد نیازهای آنها افزوده میشود پس اگر امروز نتوانیم وارد این وادی بشویم هرگز نخواهیم توانست وارد این بازار پر رونق بشویم.
شاید از خودتان پرسیده باشید که علت اینکه خیلی از افراد مهاجر تا کنون شغل مناسبی پیدا نکردهاند چیست؟ جواب این سوال پیچیده میباشد و به فاکتورهای گوناگونی ربط پیدا خواهد کرد ولی آنچه از بقیه مهمترند به نظر من عدم سواد و اطلاعات کافی و در صورت دعوت شدن به مصاحبه کاری عدم استفاده از کلمات تکنیکی موخود رد بازار کار آن رشته خاص است.
فرض کنید برای شغل طراح گرافیست جهت اولین مصاحبه کاری دعوت شدهاید. و فرض را بر این بگذارید که آن شرکت اغلب کارهایش را با دو نرم افزار کوارک اکسپرس و ایندیزاین انجام میدهد و اغلب سوالها نیز حول همین دو نرم افزار هستند. ولی شما چون تسلط کافی و حرفهای به مثلا فتوشاپ و کورلدراو دارید مرتبا بحث را به سمت این دو نرم افزار میکشید. خوب در این شرایط خیلی طبیعی است که شما در این مصاحبه پیروز میدان نیستید زیرا اولا ثابت کردهاید که با نرم افزارهای معمول بازار کار آمریکای شمالی آشنائی ندارید و این که دائما مسیر صحبت را تغییر دادهاید و نظایر این گونه رفتارها و اصرار بر چیزی که فقط ما بلد هستیم روش بسیار غلط و اشتباهی در گرفتن شغل مناسب است.
تجربه بیست ساله این معلم حقیر در این سالها ثابت کرده است که تا زمانی که خلاقیت و استعداد خود را بخوبی در معرض آزمایش و تعامل آن با نرم افزارهای موجود در بازار آمریکای شمالی قرار ندهیم به درآمدد بالای 60 هزار دلار در سال نخواهیم رسید.
در این میان من و سایر کارشناسان دولتی و رسانهای که بنده را در این راستا کمک کردهاند ددر موسسه پیکسلمن به شما خواهیم آموخت که چگونه شما را با علم و منطق و هنر به نقطه زایش هنر در راستای بازاریابی برسانیم و شغل مناسبی را برای شما پیدا کنیم.
و اما تکلیف ما در این میان چیست. آیا ما شخص هنرمندی هستیم؟ آیا اصلا میتوانیم به شغلهای هنری رو بیاوریم؟ اگر از هنر و یا حتی نقاشی کردن میترسیم پس در این میان باید چکار کنیم. جواب دادن به این سوال واقعا ساده است. به نظر من باید دور هنر را برای همیشه خط بکشیم. ولی قبل از تلاش و آن هم تلاش جهت یافته و تخمین درست از درک واقعی هنر نمیتوانیم در مورد خودمان قضاوت کنیم. فراموش نکنیم که نقاش معروف طبیعت زیبا که همان خدا میباشد یک هنرمند واقعی است و هنرمند نمیتواند موجود بی هنر خلق کند این ما هستیم که باید به دنبال کشف واقعیات و توانائیهای درونی خودمان برویم.
خیلی از دانشجویان ما در سالها قبل وقتی برای اولین بار با کلاسهای من و نوع و روش تدریس من آشنا شدند همیشه این ترس در وجودشان بود که چگونه ما میتوانیم یک متخصص حرفهای گرافیست یا مثلا جلوههای ویژه یا انیمیشن ساز کامپیوتری برای فیلمهای سینمائی بشویم. این سوالی است که برای یک مدت طولانی در ذهن دانشجویان من میماند ولی درست پس از طی شش ماه داستان بکلی تغییر میکند و حالا آنها کاملا میدانند که میخواهند چکاره بشوند یا اینکه باید چه نرم افزارهائی را بخوبی بدانند تا بتوانند در آخر یک پروژه حرفهای را تحویل دهند. به همین خاطر هم هست که هنوز دانشجویان 24 سال پیش من ارتباطشان را با من قطع نکردهاند و در خیلی از موارد آنها هستند که اینبار به من درس میدهند نه من.
رمز و راز کار من هم در همین مورد خاص است. یک نترسیدن از انتخاب پروژههای بزرگ ثانیا پشتکار و تمرین ممتد و در نهایت استفاده از یک سیلابس درسی کاربردی.
خوشبختانه در مورد کارها و مشاغل مربوط به هنر دیجیتال آنچه مهم است و امروز همه کارفرمایان بدون استثنا و متفقالقول به آن رسیدهاند مشاهده نمونه کارهای متقاضیان شغل مورد نظر است نه مدرک تحصیلی آنها. هنر را در هیچ مدرسهای نمیتوان درس داد. مدرسه واقعی هنر و بخصوص هنرهای بصری خیابانها هستند.
فن مونتاژ هنر کلید و رمز موفقیت بزرگ مردان و زنان هنر دیجیتال در دنیا و بخصوص هالیوود میباشد. به این مفهوم که تعداد کسانی که هنر ذاتی را با ابزارهای اولیه مانند یک مداد خلق میکنند بسیار کم است ولی هیچ کارفرما یا شرکتی کار آنها را ارج نمینهد یا برای هیچ نوع بازاری درآمد زا نخواهند بود ولی کار مونتاژکاران هنر قابل فهم قابل فروش و در آخر پول ساز خواهد بود و این همان چیزی است که ما روی آن تمرکز کردهایم و مطمئنا شما را به مقصد درست میرساند.
خود من شخصا وقتی حدود سیزده سال پیش تصمیم به مهاجرت به کانادا گرفتم اولین فکری که در ذهنم همواره وجود داشت پیدا کردن کار بود. ولی با توجه به اطلاعاتی که از راه اینترنت و دوستان مختلف در اینجا بدست آوردم بلافاصله کار تخصصی خود را آن هم در سطح بسیار بالا بدست آوردم هیچکس از من مدرک تحصیلی نخواست ولی یک امتحان اجرائی و عملی بسیار حرفهای را گذراندم . ببینید این خود ما هستیم که باید مسیر واقعی را از مسیر پر رنگ و لعاب تمیز دهیم تا به درآمد واقعی در آمریکای شمالی برسیم نه اینکه بیشتر به فکر ژست گرفتن مقابل بقیه و دوستان و فامیل باشیم و بعد در خفا بنشینیم و گریه کنیم.
هنر آن هم از نوع دیجیتالش چیزی نیست که در چارچو.ب فرمولهای مشخص و بیانعطاف ریاضی یا سایر علوم بنشیند. ما در تورونتو زندگی میکنیم جائی که امروز لقب پایتخت هنر دیجیتال جهان را یدک میکشد. جائی که بهترین طراحان گرافیست کامپیوتری و انیماتورهای پرکار و متخصصین جلوههای ویژه فیلمهای سینمائی را در خود جای داده است و روز به روز بر تعداد نیازهای آنها افزوده میشود پس اگر امروز نتوانیم وارد این وادی بشویم هرگز نخواهیم توانست وارد این بازار پر رونق بشویم.
شاید از خودتان پرسیده باشید که علت اینکه خیلی از افراد مهاجر تا کنون شغل مناسبی پیدا نکردهاند چیست؟ جواب این سوال پیچیده میباشد و به فاکتورهای گوناگونی ربط پیدا خواهد کرد ولی آنچه از بقیه مهمترند به نظر من عدم سواد و اطلاعات کافی و در صورت دعوت شدن به مصاحبه کاری عدم استفاده از کلمات تکنیکی موخود رد بازار کار آن رشته خاص است.
فرض کنید برای شغل طراح گرافیست جهت اولین مصاحبه کاری دعوت شدهاید. و فرض را بر این بگذارید که آن شرکت اغلب کارهایش را با دو نرم افزار کوارک اکسپرس و ایندیزاین انجام میدهد و اغلب سوالها نیز حول همین دو نرم افزار هستند. ولی شما چون تسلط کافی و حرفهای به مثلا فتوشاپ و کورلدراو دارید مرتبا بحث را به سمت این دو نرم افزار میکشید. خوب در این شرایط خیلی طبیعی است که شما در این مصاحبه پیروز میدان نیستید زیرا اولا ثابت کردهاید که با نرم افزارهای معمول بازار کار آمریکای شمالی آشنائی ندارید و این که دائما مسیر صحبت را تغییر دادهاید و نظایر این گونه رفتارها و اصرار بر چیزی که فقط ما بلد هستیم روش بسیار غلط و اشتباهی در گرفتن شغل مناسب است.
تجربه بیست ساله این معلم حقیر در این سالها ثابت کرده است که تا زمانی که خلاقیت و استعداد خود را بخوبی در معرض آزمایش و تعامل آن با نرم افزارهای موجود در بازار آمریکای شمالی قرار ندهیم به درآمدد بالای 60 هزار دلار در سال نخواهیم رسید.
در این میان من و سایر کارشناسان دولتی و رسانهای که بنده را در این راستا کمک کردهاند ددر موسسه پیکسلمن به شما خواهیم آموخت که چگونه شما را با علم و منطق و هنر به نقطه زایش هنر در راستای بازاریابی برسانیم و شغل مناسبی را برای شما پیدا کنیم.
Date: پنجشنبه, نوامبر 23, 2017 - 19:00
ویراستار اول: آرش مقدم؛ ویراستار نهایی: پر ابراهیمی - ویراستاری موقت: عباس حسنلو
ویراستار اول: آرش مقدم؛ ویراستار نهایی: پر ابراهیمی - ویراستاری موقت: عباس حسنلو