همه چيز دوباره آغاز مىشود با يک دقيقه تاخير. انفجارى خانهاى را بر سر ساكنانش خراب مىكند. سربازى تجهيزاتش را آزمايش مىكند و عينک شبش را كه از پشت آن همه چيز را سبز مىبيند به چشم مىگذارد و براى گشت شبانه به خيابان مىرود. نمايشگاهى آخرين سلاحهاى جنگى را به نمايش مىگذارد و فروشندگان در مدح پيشرفت تكنولوژى در ساخت سلاحهاى جنگى داد سخن مىدهند
مدتى است كه شقايقهاى قرمز را به سينه دارند رهگذرهاى خيابانها. سوزنى شقايقى را به نزديكى قلب رهگذرى وصل كرده است. شقايقها با ضربان آهنگين قلبها به خواب مىروند و خواب مى بينند. خواب میليونها زن و مردى را كه در دو جنگ جهانى كشته شدند. خواب خانههاى خراب. سفرههاى خالى، قلبهاى شكسته. خواب چشمهاى نگران،. آرزوهاى محال، پيمانهاى ناپايدار، انتظارهاى طولانى و فراموشيهاى بسيار. شقايق در خواب مىبيند كه در جايى دور قلب كسى را نشانه گرفتهاند. مىبيند كه آخرين تمهيدات يک انفجار را به اتمام رساندهاند. مىبيند كه هواپيماها از ميان دريا به آسمان مىروند و بمبهايشان را فرو مىريزند. مىبيند كه مغزها هدف تير خلاص مىشوند، چشمها از حدقه بيرون مىزنند.
شقايق هر چه سعى مىكند از خواب بيدار نمىشود. صداى ضربان قلب هنوز در گوشهايش مىپيچد و حركت مدام گهوارهاى خوابش را عميقتر مىكند. همه جا ساكت است. همه سكوت كردهاند براى يک دقيقه و به پا ايستادهاند به احترام آنها كه جنگيدهاند و حالا نيستند.
همه چيز دوباره آغاز مىشود با يک دقيقه تاخير. انفجارى خانهاى را بر سر ساكنانش خراب مىكند. سربازى تجهيزاتش را آزمايش مىكند و عينک شبش را كه از پشت آن همه چيز را سبز مىبيند به چشم مىگذارد و براى گشت شبانه به خيابان مىرود. نمايشگاهى آخرين سلاحهاى جنگى را به نمايش مىگذارد و فروشندگان در مدح پيشرفت تكنولوژى در ساخت سلاحهاى جنگى داد سخن مىدهند و دلالان اسلحه از غرفهاى به غرفه ديگر مىروند و اطلاعات لازم را يادداشت مىكنند و شقايق هنوز با حركتى مداوم بالا و پايين مىرود و خواب مىبيند. خواب گورهاى تازه كنده شده را و مىگذارد بوى خاک تازه كمى هشيارش كند و صداى شليک جمعى او را از رويا بيرون بياورد.
جنگ هنوز ادامه دارد بعد از اينهمه سال. اينهمه قول و اينهمه پيمان. هر سال در گوشهاى و دوام مىآورد براى ساليان و هنوز به انتها نرسيده آغاز مىشود در جاى ديگرى و ما نگاه مىكنيم و مىگذاريم كه اتفاق بيفتد بىهيچ واكنشى و در سال آينده شقايقهايمان را از لابلاى اشياء فراموش شده پيدا مىكنيم و مقدمات خواب چند هفتهايش را فراهم و در حاليكه دستهايمان را در هم گره زدهايم يک دقيقه با گردنى افراشته سكوت مىكنيم و بعد به دنبال كار خودمان مىرويم و پريشانى خواب شقايق را فراموش مىكنيم تا سالى ديگر.
شقايق هر چه سعى مىكند از خواب بيدار نمىشود. صداى ضربان قلب هنوز در گوشهايش مىپيچد و حركت مدام گهوارهاى خوابش را عميقتر مىكند. همه جا ساكت است. همه سكوت كردهاند براى يک دقيقه و به پا ايستادهاند به احترام آنها كه جنگيدهاند و حالا نيستند.
همه چيز دوباره آغاز مىشود با يک دقيقه تاخير. انفجارى خانهاى را بر سر ساكنانش خراب مىكند. سربازى تجهيزاتش را آزمايش مىكند و عينک شبش را كه از پشت آن همه چيز را سبز مىبيند به چشم مىگذارد و براى گشت شبانه به خيابان مىرود. نمايشگاهى آخرين سلاحهاى جنگى را به نمايش مىگذارد و فروشندگان در مدح پيشرفت تكنولوژى در ساخت سلاحهاى جنگى داد سخن مىدهند و دلالان اسلحه از غرفهاى به غرفه ديگر مىروند و اطلاعات لازم را يادداشت مىكنند و شقايق هنوز با حركتى مداوم بالا و پايين مىرود و خواب مىبيند. خواب گورهاى تازه كنده شده را و مىگذارد بوى خاک تازه كمى هشيارش كند و صداى شليک جمعى او را از رويا بيرون بياورد.
جنگ هنوز ادامه دارد بعد از اينهمه سال. اينهمه قول و اينهمه پيمان. هر سال در گوشهاى و دوام مىآورد براى ساليان و هنوز به انتها نرسيده آغاز مىشود در جاى ديگرى و ما نگاه مىكنيم و مىگذاريم كه اتفاق بيفتد بىهيچ واكنشى و در سال آينده شقايقهايمان را از لابلاى اشياء فراموش شده پيدا مىكنيم و مقدمات خواب چند هفتهايش را فراهم و در حاليكه دستهايمان را در هم گره زدهايم يک دقيقه با گردنى افراشته سكوت مىكنيم و بعد به دنبال كار خودمان مىرويم و پريشانى خواب شقايق را فراموش مىكنيم تا سالى ديگر.
Date: چهارشنبه, نوامبر 8, 2017 - 19:00
ویراستار اول: آرش مقدم؛ ویراستار نهایی: پر ابراهیمی - ویراستاری موقت: عباس حسنلو
ویراستار اول: آرش مقدم؛ ویراستار نهایی: پر ابراهیمی - ویراستاری موقت: عباس حسنلو