خودکشی مرگ خودخواستهای است که علت اصلی آن افسردگی و بیماری روانی میباشد
امروز در کانادا حدود 11 نفر زندگی خود را با خودکشی پایان خواهند داد. علاوه بر این، تقریبا 210 نفر دیگر تلاش خواهند کرد تا به زندگی خود پایان دهند. برای هر مرگ با خودکشی، برآورد شده است که عمر 7 تا 10 نفر از "بازماندگان" عمیقا تحت تاثیر قرار میگیرد. این به این معنی است که امروز در کانادا 77-110 نفر در اثر خودکشی کسی که تازه از دسترفته به شدت صدمه میبینند. برخی از این صدمات غیر قابل جبران هستند. برای اینکه مطمئن شوید که، خودکشی یک مسئله مهم بهداشت عمومی در کانادا است لازم است بدانید که در کانادا، خودکشی یکی از ده عامل اصلی مرگ و میر میباشد که در طی 60 سال گذشته افزایش یافته است. در سال 2012، خودکشی به عنوان 9 دلیل اصلی مرگ در کانادا محسوب شده است. طبق گزارش اداره آمار، در سال 2012، 3026 مورد خودکشی در کانادا اتفاق افتاده است. بر اساس این آمارها مردان در مقایسه با زنان سه برابر بیشتر بر اثر خودکشی درگذشتهاند. این میزان بسیار بالای خودکشی مردان در مقایسه با زنان، روندی مداوم در کانادا است. اگرچه مردان بیشتر با خودکشی جان خود را از دست میدهند، اما زنان 3 تا 4 برابر بیشتر تلاش میکنند تا به زندگی خود پایان دهند. علاوه بر این، زنان به دلیل اقدام برای خودکشی 1.5 برابر بیشتر از مردان بستری میشوند. براساس دادههای سازمان بهداشت عمومی کانادا، 14.7 درصد کاناداییها به خودکشی فکر میکنند و 3.5 درصد در طول زندگی خود اقدام به خودکشی میکنند که به نسبت جمعیت این کشور، رقم کمی نیست.
خودکشی کابوس جمعیتی
خودکشی یک کابوس جمعیتی است؛ این نوع مرگ، قاتلی پیشرو در کمین جوانان، و به ویژه مردان است. برای مردان تا سن 45 سالگی، خودکشی دومین علت مرگ و میر در کانادا بعد از حوادث میباشد. مردان میانسال و جوانتر بیش از این که از سرطان، بیماری قلبی، قتل، اچآیوی یا دیابت بمیرند، خودشان اقدام به خودکشی میکنند. برای زنان زیر 45 سال، خودکشی یکی از سه عامل اولیه مرگ است. این درحالی است که مرگ خودخواسته یا خودکشی در میان گروههای نژادی خاص مانند بوميان جوان به طور خاص آمار بالاتری را نشان میدهد.
بنابراین، خودکشی باید به عنوان یک عامل مهم در کوتاه شدن زندگی جمعیت جوان کانادا در نظر گرفته شود. لذا اگر ما نسبت به وضعیت کارگران، مقررات و چشمانداز آینده برای برنامههای بازنشستگی و مراقبتهای بهداشتی، نگران هستیم، این آمارها نشان میدهد که باید به همان اندازه یا حتی بیشتر، نگران خودکشی هم باشیم.
خودکشی کمتر از سرطان نیست
مقیاسهای اجتماعی سرطان و خودکشی را مقایسه کنید. سرطان توجه و سرمایهگذاری فراوانی را از طرف شرکتهای بزرگ دریافت میکند. همه این توجهها در کاهش 4 درصدی میزان سرطان در دهههای گذشته نقش مهمی را ایفا کرده است. این در حالی است که سرطان به هر کسی میتواند حمله کند، این بیماری عمدتا یک بیماری جسمی است و این همه سرمایهگذاری تنها به میزان کمی توانسته که از سرطان پیشگیری کند، با این اوصاف سرمایهگذاریها همچنان ادامه دارند. البته توجه و سرمایهگذاری در سرطان موضوع بجایی است اگر که، به سلامت روان انسانها و پیشگیری از خودکشی هم به همان اندازه بها داده شود.
در مقایسه با سرطان، خودکشی خطری است که به طور تصادفی توزیع نمیشود و کاملا قابل پیشگیری است. تحقیقات در کانادا نشان میدهد بسیاری از مشاغل با نرخ خودکشی بالاتر از حد متوسط، روبهرو هستند از جمله پرستاری، پلیس، کارگران صنایع چوب، حملونقل، و کشاورزی. همچنین برخی از جمعیتها مانند مهاجران تازهوارد، نوجوانان و افراد مسن بیشتر در معرض خودکشی هستند. اما متاسفانه هیچ سرمایهگذاری قابل قبولی در جهت پیشگیری از خودکشی در این گروههای جمعیتی صورت نمیگیرد.
نکته مهم در مورد خودکشی این است که خودکشی موضوعی است پیچیده که جنبههای اجتماعی و اقتصادی آن بسیار گسترده میباشد به طوری که خودکشی یک فرد میتواند گروهی ازاعضای خانواده، دوستان، آشنایان، و هرکسی که خبر را میشنود را تحت تاثیر قرار دهد.
بار مالی و اقتصادی خودکشی
از دیگر سو هزینههای اقتصادی و بار مالی که خودکشی به جامعه تحمیل میکند آنقدر بالا هست که توجه ویژهای را به خود جلب کند. بنابر آمارهای ارایه شده در سایت دولت کانادا، از حدود 27 بیلیون دلار هزینه صدمات وارد شده به افراد بدلیل حوادث در سال 2010، 2.9 بیلیون دلار صرف هزینههای مربوط به خودکشی و خودزنی شده است. این هزینهها شامل: هزینههای مستقیم (از جمله: خدمات آمبولانس، تحقیقات پلیس، بیمارستان، پزشک، کالبد شکافی، مراسم تشییع جنازه و سرقت)، و در صورت اقدام به خودکشی (خودکشی ناموفق)، هزینههای توانبخشی، درمانهای دارویی، و بهرهوری که جامعه بايد در طول زمان همهی آنها را تحمل کند، و نیز مراقبتهای غیر رسمی، هزینههای رفاهی اجتماعی و هزینههای ناشی از بیخانمانی یا بیکاری افراد را میتوان نام برشمرد.
در نهایت این که:
خودکشی مرگ خودخواستهای است که علت اصلی آن افسردگی و بیماری روانی میباشد؛ و نیز باید در نظر داشت که طبق این آمارها افراد با درآمد پایینتر از 40000 دلار، بیشتر در معرض بیماریهای روانی و نتیجتا خودکشی هستند.
با توجه با آمارهای عنوان شده و تاثیرات اجتماعی و اقتصادی گسترده خودکشی بر جامعه، و نیز باعنایت به این که خودکشی قابل پیشبینی و پیشگیری است، لزوم توجه ویژه به آن کاملا نمایان و محسوس مینماید.
اکنون وقت آن رسیده که مسئولین جامعه، مسایل مربوط به بهداشت روان را نیز مانند بهداشت جسمی، جدی گرفته و در جهت ارتقای سطح عمومیسازی بهداشت روانی، قدمهای اساسی بردارند.
خودکشی کابوس جمعیتی
خودکشی یک کابوس جمعیتی است؛ این نوع مرگ، قاتلی پیشرو در کمین جوانان، و به ویژه مردان است. برای مردان تا سن 45 سالگی، خودکشی دومین علت مرگ و میر در کانادا بعد از حوادث میباشد. مردان میانسال و جوانتر بیش از این که از سرطان، بیماری قلبی، قتل، اچآیوی یا دیابت بمیرند، خودشان اقدام به خودکشی میکنند. برای زنان زیر 45 سال، خودکشی یکی از سه عامل اولیه مرگ است. این درحالی است که مرگ خودخواسته یا خودکشی در میان گروههای نژادی خاص مانند بوميان جوان به طور خاص آمار بالاتری را نشان میدهد.
بنابراین، خودکشی باید به عنوان یک عامل مهم در کوتاه شدن زندگی جمعیت جوان کانادا در نظر گرفته شود. لذا اگر ما نسبت به وضعیت کارگران، مقررات و چشمانداز آینده برای برنامههای بازنشستگی و مراقبتهای بهداشتی، نگران هستیم، این آمارها نشان میدهد که باید به همان اندازه یا حتی بیشتر، نگران خودکشی هم باشیم.
خودکشی کمتر از سرطان نیست
مقیاسهای اجتماعی سرطان و خودکشی را مقایسه کنید. سرطان توجه و سرمایهگذاری فراوانی را از طرف شرکتهای بزرگ دریافت میکند. همه این توجهها در کاهش 4 درصدی میزان سرطان در دهههای گذشته نقش مهمی را ایفا کرده است. این در حالی است که سرطان به هر کسی میتواند حمله کند، این بیماری عمدتا یک بیماری جسمی است و این همه سرمایهگذاری تنها به میزان کمی توانسته که از سرطان پیشگیری کند، با این اوصاف سرمایهگذاریها همچنان ادامه دارند. البته توجه و سرمایهگذاری در سرطان موضوع بجایی است اگر که، به سلامت روان انسانها و پیشگیری از خودکشی هم به همان اندازه بها داده شود.
در مقایسه با سرطان، خودکشی خطری است که به طور تصادفی توزیع نمیشود و کاملا قابل پیشگیری است. تحقیقات در کانادا نشان میدهد بسیاری از مشاغل با نرخ خودکشی بالاتر از حد متوسط، روبهرو هستند از جمله پرستاری، پلیس، کارگران صنایع چوب، حملونقل، و کشاورزی. همچنین برخی از جمعیتها مانند مهاجران تازهوارد، نوجوانان و افراد مسن بیشتر در معرض خودکشی هستند. اما متاسفانه هیچ سرمایهگذاری قابل قبولی در جهت پیشگیری از خودکشی در این گروههای جمعیتی صورت نمیگیرد.
نکته مهم در مورد خودکشی این است که خودکشی موضوعی است پیچیده که جنبههای اجتماعی و اقتصادی آن بسیار گسترده میباشد به طوری که خودکشی یک فرد میتواند گروهی ازاعضای خانواده، دوستان، آشنایان، و هرکسی که خبر را میشنود را تحت تاثیر قرار دهد.
بار مالی و اقتصادی خودکشی
از دیگر سو هزینههای اقتصادی و بار مالی که خودکشی به جامعه تحمیل میکند آنقدر بالا هست که توجه ویژهای را به خود جلب کند. بنابر آمارهای ارایه شده در سایت دولت کانادا، از حدود 27 بیلیون دلار هزینه صدمات وارد شده به افراد بدلیل حوادث در سال 2010، 2.9 بیلیون دلار صرف هزینههای مربوط به خودکشی و خودزنی شده است. این هزینهها شامل: هزینههای مستقیم (از جمله: خدمات آمبولانس، تحقیقات پلیس، بیمارستان، پزشک، کالبد شکافی، مراسم تشییع جنازه و سرقت)، و در صورت اقدام به خودکشی (خودکشی ناموفق)، هزینههای توانبخشی، درمانهای دارویی، و بهرهوری که جامعه بايد در طول زمان همهی آنها را تحمل کند، و نیز مراقبتهای غیر رسمی، هزینههای رفاهی اجتماعی و هزینههای ناشی از بیخانمانی یا بیکاری افراد را میتوان نام برشمرد.
در نهایت این که:
خودکشی مرگ خودخواستهای است که علت اصلی آن افسردگی و بیماری روانی میباشد؛ و نیز باید در نظر داشت که طبق این آمارها افراد با درآمد پایینتر از 40000 دلار، بیشتر در معرض بیماریهای روانی و نتیجتا خودکشی هستند.
با توجه با آمارهای عنوان شده و تاثیرات اجتماعی و اقتصادی گسترده خودکشی بر جامعه، و نیز باعنایت به این که خودکشی قابل پیشبینی و پیشگیری است، لزوم توجه ویژه به آن کاملا نمایان و محسوس مینماید.
اکنون وقت آن رسیده که مسئولین جامعه، مسایل مربوط به بهداشت روان را نیز مانند بهداشت جسمی، جدی گرفته و در جهت ارتقای سطح عمومیسازی بهداشت روانی، قدمهای اساسی بردارند.
Date: چهارشنبه, ژوئیه 4, 2018 - 20:00