ما در کشورمان می‌گفتیم سیاست پدر و مادر ندارد، ولی در اینجا ملتفت شدیم، سیاست هم پدر دارد، هم مادر دارد
طنز-63
از خدا پنهان نیست، از شما هم پنهان نباشد آن که پس از ماه‌ها کش و قوس، بگیر و ببند، دعوا و درگیری، توهین و مبارزه به سبک‌های مختلف از کشتی فرنگی گرفته تا دوئل سیاسی، بالاخره انتخابات هم پایان یافت و پس از این همه طوفان و جذر و مد، کشتی به گل نشسته سیاست از رعد و برق و سونامی‌های اجتماعی و سیاسی و اقتصادی به صخره سنگی اقتصاد در رکورد خورد و از خوش رقصی باز ایستاد. ما نیز که دراین مدت لحظه‌ای از فضولی و زاغ‌سیاه دید زدن سوراخ و سمبه و نقاط کور سیستم‌ها غافل نبودیم و مرتب گزارش آن را به اطلاع علاقمندان و خوانندگان می‌‌رساندیم، صبح روز بعد از انتخابات شال و کلاه کردیم و کارت خبرنگاری‌مان را به گردن آویختیم و با دوربین و ضبط صوت برای مصاحبه و تهیه خبر به محل ستاد انتخاباتی استاد فضولی شتافتیم، تا در اولین فرصت یک مصاحبه و گفتگوی اختصاصی و بی‌رو‌د‌ربایستی با استاد داشته باشیم و خبر آن را به اطلاع خوانندگان برسانیم.
لطفا روی عکس تبلیغات زیر کلیک کنید؛ ادامه مطلب پس از این تبلیغات
Minister Mary Ng Nowruz Canada, مری نگی نوروز
وقتی که به محل رسیدیم، دیدیم هیچ کسی در آنجا حضور ندارد و پرنده هم از بالای سرمان پر نمی‌زند. جایی که در روزهای گذشته جان فدایی‌های سیاست، پلاکارد بدستان روز به مزد، هورا کشان بی‌هدف از سر و کول هم با تجمع‌های چند نفره‌ به تعداد انگشتان یک دست، بالا می‌رفتند. اکنون آن فضای دموکراتیک مولتی‌کالچرال، آن آتمسفر رقابت بی‌مثال از حضور جان نثاران بی‌کسب و کار تهی بود، لذا اول باورمان نشد ولی وقتی که زنگ در ستاد استاد فضولی را در گاراژ محل مسکونی‌اش فشردیم، ملاحظه کردیم که خود استاد با لباس توی خانه و پیژامای پلنگی نشان در را باز کرد و ما را به محل سوت و کور و لخت و عور ستاد راه داد.
فضولی‌جان طوری رفتار کرد که انگار نه انگار اتفاقی افتاده، انتخاباتی برگزار شده، رقبا شاخ هم را شکانده‌اند، ولی هنگامی که ما را با علم و کتل خبرنگاری دید، یک قهقهه جانانه از ته دل زد و گفت:بابا این همه وسایل چیست که با خود‌ت آورده‌اید؟
مرد حسابی خبرنگار مصاحبه را قبل از انتخابات با کاندیدها انجام می‌دهد، حالا که آبها از آسیاب افتاده و نتایج هم اعلام شده، این مصاحبه بدتر از نوشداروی بعد از مرگ سهراب است. نه به درد ما می‌خورد، نه به درد کامیونیتی. خلاصه کم مانده بود که ما را از گاراژ انتخاباتی با لگد بیرون بیندازد که شروع کردیم از ایشان و مبارزات بر حقش تعریف کردن و کلی هندوانه زیر بغل گذاشتن. شما هم که می‌دانید انسان‌ها مخصوصاً آنها که دارای عیار کم هستند با کمی درایت و خوش‌زبانی و خالی‌بندی که یکی از رموز مهم موفقیت در خبرنگاری است، فوراً باد می‌کنند و حاضر به همکاری و مصاحبه می‌گردند. بنابراین استاد فضولی نیز رو کرد به ما و گفت: حالا که این همه راه را آمده‌اید، بنشینید تا یک چای دارچین لب‌دوز و لب‌سوز و تازه‌دم با نبات مصری برایتان بیاوریم تا خستگی راه از تنتان درآید، بعد با هم صحبت می‌کنیم.
لطفا فیلم زیر را نگاه کنید

وقتی که چای استاد را نوش‌جان کردیم، سر صحبت باز شد و ما شروع کردیم کم‌کم از او درباره چگونگی برگزاری انتخابات و کاندید شدنشان سوال کردن، او هم بی‌محابا جواب دادن. اول از فضول‌خان پرسیدیم چه شد که خود را به طور مستقل کاندید انتخابات کردید؟ جواب داد:
لطفا روی عکس تبلیغاتی کلیک کنید؛ ادامه مطلب پس از این تبلیغات
Shayda شیدا Film-Movie-Persian-Iranian-Shayda-Canada-AmirEbrahimi-Toronto
"حقیقتش را بخواهید، یک اشتباه. ما فکر می‌کردیم در اینجا که همه صحبت از دموکراسی و مالتی‌کالچرالیسم و برابری می‌کنند اگر برای خدمت‌گزاری به جامعه یک برنامه درست و حسابی داشته باشیم، همه خوشحال می‌شوند و سر و دست می‌شکنند و از ما استقبال می‌کنند. ولی دیدیم نه بابا. این حرف‌ها به قول ابوی گرامی، بحرالصوت است. مسئله چیز دیگری است. مسئله منافع فردی و گروهی است. کسی اینجا اگر وابسته به حزبی، گروهی، دسته‌ای، جمعیتی، مافیایی نباشد، نماینده پارلمان پیش‌کش یک شغل معمولی ساعتی ده دلار هم پیدا نمی‌کند. به همین جهت اول کار با شور و شوق وارد دنیای سیاست شدیم و آخر کار با خواب دیدن ابوی، انصراف دادیم و کنار کشیدیم."

* استاد ممکن است از خوابی که دیدید و ماجرای انصراف از انتخابات خودتان را برای اطلاع خوانندگان و بویژه نسل‌های جدید کامیونیتی به عنوان یک تجربه ارزشمند بیان کنید؟

لطفا روی عکس تبلیغاتی کلیک کنید تا برای شما شماره بگیرد؛ ادامه مطلب پس از این تبلیغات
Lumiere-Exchange-Nowruz-صرافی-لومیر-هناره
"بله، حقیقت امر را بخواهید، ما چند شب پیش از روز انتخابات ابوی مرحوم‌مان را در خواب دیدیم. بسیار خوشحال شدیم. خاک پایش را توتیای چشمانمان کردیم، ولی دیدیم که خیلی عجله دارد، آمده با من کاری دارد و می‌خواهد زود برگردد پیش والده مرحومه عزیزمان. پدر مطابق معمول با خیرخواهی و نصیحت‌گویی به ما گفت: پسرم وارد شدن در گود سیاست و کاندید شدن برای انتخابات یک خصوصیاتی می‌خواهد که در ژن شما که پسر من باشید، وجود ندارد. شما نمی‌توانید وارد باند و دسته‌ای شوید. شما نمی‌توانید اگر گفتند سکوت کن، ساکت شوید. شما نمی‌توانید کور شوید و خفقان بنفش بگیرید. شما نمی‌توانید منافع دیگران را بر منافع خودتان ترجیح ندهید. بنابراین گیرم که رای آوردید و رفتید پارلمان، با شرایطی که دارید و نمی‌توانید خودتان را عوض کنید، یک نماینده منزوی و عضوی بی‌خاصیت می‌شوید و برای خودتان استرس و ناراحتی درست می‌کنید. پس تا اتفاق ناگواری نیفتاده و هزار حرف و حدیث و انگ و وابستگی به چپ و راست، کشورهای بیگانه، موساد، CIA، عامل جمهوری اسلامی، فرصت‌طلب، ابن‌الوقت، اصلاح‌طلب، اصول‌گرا، نفوذی و طرفدار فلان حزب و بهمان گروه و مافیا، به تونچسبانده‌اند، بابا جان، بیا و عطای این کار را بر لقایش ببخش و فردا صبح مثل بچه آدم، انصراف خود را اعلام کن و یک راست برو و یک تکه آهن داغ کن و با آن پشت دستت را داغی بگذار که دیگر از این کارها نکنی. همین، پدرت هر چه لازم بود به تو گفت، حالا خود دانید. ما هم دیدیم عجب حرف‌های درست و پخته‌ای این پدر می‌گوید، لذا صبح روز بعد که یک هفته به انتخابات مانده بود، رفتیم و با هزار زور و زحمت انصراف دادیم. ولی یک عده فرصت‌طلب که هر روز دم این گاراژ که محل ستاد ما بود، جمع می‌شدند و صبحانه و نهار و چای و...از ما می‌خواستند، مگر می‌گذاشتند ما انصراف دهیم. با هزار زور و زحمت متوسل به رایانه شدیم و آن‌لاین این‌کار را کردیم."
مکث کوتاهی کردیم، چایی دوم‌مان سرد شده بود و جرأت نداشتیم به آن لب بزنیم، می‌ترسیدیم، استاد فضولی ما را هم مثل آن طرفداران فرصت‌طلب خود تلقی کند که برای چای و غذا به نزدشان برای مصاحبه رفته‌ایم. در هر حال مدتی که گذشت، به عنوان آخرین سوال از ایشان پرسیدیم:

*استاد چه تجربه و نتیجه‌ای از این کاندید شدن خود کسب کردید؟ به عنوان تجربه در گود سیاست برای ما توضیح دهید."
ایشان فرمودند:
"مهمترین دستاورد من که یک نتیجه تاریخی برای کار کامیونیتی هم تلقی می‌گردد این است که ما در کشورمان می‌گفتیم سیاست پدر و مادر ندارد، ولی در اینجا ملتفت شدیم، سیاست هم پدر دارد، هم مادر دارد، هم آقا بالا سر دارد، هم مرید دارد، هم مراد دارد، هم یک عده پشت پرده‌نشین دارد که برای مردم عادی که می‌خواهند رای دهند، تعیین تکلیف می‌کنند و می‌گویند به این رای دهید، به آن رای ندهید، ما به این رای می‌دهیم، به آن رای نمی‌دهیم. پس شما که خبرنگار هستید، بدانید که هر چیزی در اینجا حساب و کتاب دارد. جغرافیای منافع و حضور افراد مرزبندی شده، سیاست چندی است که پدرخوانده پیدا کرده، شما نمی‌توانید بدون هماهنگی وارد گود سیاست شوید، افراد در جغرافیای تقسیم شده منافع دارند و خرابت می‌کنند.
حالا هم که با من مصاحبه نمودید و به این حرف‌ها گوش کردید، بلند شوید، چای مفتی هم نوش‌جان کردید، این اسباب و ابزارهای خر رنگ کن خبرنگاری را بردار و بزن به چاک و مزاحم ما نشو."

لطفا روی عکس تبلیغات زیر کلیک کنید؛ ادامه مطلب پس از این تبلیغات
Leah-Taylor-Roy-MP-Aurora-Oak-ridges-Richmond-Hill-Nowruz

خلاصه ما با لب‌های آویزان، گوش‌های دراز، چشمان کور و قلم شکسته از محضر استاد فضولی دیپورت شدیم.
لطفا روی عکس تبلیغات زیر کلیک کنید؛ ادامه مطلب پس از این تبلیغات
Mjid-Jowhari-MP-RichmondHill-Nowruz

اگر شما همکاری گرامی ما هستی، مرسی که این مطلب را خواندی، اما کپی نکن و با تغییر به نام خودت نزن، خودت زحمت بکش!
پروتکل علمی - پزشکی جهانی برای مقابله کلیه ویروس‌هایی مانند کرونا که انتقالشان از طریق بسته هوایی است:
۱- ماسک ان-۹۵ بزنید، کرونا از ماسک‌های معمولی رد می‌شود. ۲- فیلتر هوای قوی هپا بگذارید. ۳- تا جایی که می‌توانید از مردم حذر کنید. ۴- تغذیه خوب و سالم داشته باشید، مقادیر زیاد ویتامین C و D مصرف کنید. ۵- بسیار ورزش کنید. ۶- اگر توانستید حتما واکسن بزنید.
Date: چهارشنبه, اکتبر 30, 2019 - 20:00

درباره نویسنده/هنرمند

دیگر مطالب مرتبط

insurance بیمهتعمیرات هرگونه وسایل برقی - آلن

Share this with: ارسال این مطلب به