مسیو و مادام قاراپط آنقدر با ماها معاشرت و دوستی داشتند که بچههای محل بعد از انقلاب به آنها میگفتند برادر قاراپط و خواهر قاراپطه
از خدا پنهان نیست، از شما هم پنهان نباشد آن که به مناسبت عید کریسمس و سال نو میلادی خدمت استاد فضولی رسیدیم و ضمن عرض تبریک و شاد باش به مناسبت آغاز سال نو، از ایشان درخواست کردیم در این رابطه برای ما از خاطراتشان تعریف کنند. استاد که سرد و گرم روزگار را چشیده و اینک به بالای هفتاد رسیده، از این سوالمان بسیار خوشحال شدند و گفتند:
"خدا رحمت کند در این ایام سال نو میلادی همه درگذشتگان را. ما در دوران کودکی و نوجوانی در خیابان ویلای تهران زندگی میکردیم که در نزدیکی منزلمان کلیسایی بود که مسیحیان در ایام سال نو خودشان به آنجا میرفتند و تولد عیسی مسیح و سال نو میلادی را جشن میگرفتند و کلی برنامههای هنری زیبا اجرا میکردند. مرحوم مادرمان که زنی خوشمشرب و شاد دل بود. او هم مثل ما بسیار در فضولی ید طولانی داشت، کوچکترین حرکت و دعوای همسایهها را زیر نظر میگرفت و در کار آنها فضولی میکرد.
اتفاقا چند نفر از همسایههای ما که مسیحی بودند مادرمان را خیلی دوست داشتند و به قول قدیمیها خانه یکی بودند. یکی از این خانوادهها زن و مردی بودند به نام مسیو گاگیگ قاراپطیان و مادام بتی قاراپطیان که اهل محل همه به آنها میگفتند مسیو و مادام قاراپط. این مسیو قاراپط توی محل تعمیرگاه اتومبیل داشت و کارش هم خیلی خوب بود به همین دلیل همه مسیو قاراپط را دوست داشتند و با او معامله میکردند و رفت و آمد داشتند.
مسیو و مادام قاراپط آنقدر با ماها معاشرت و دوستی داشتند که بچههای محل بعد از انقلاب به آنها میگفتند برادر قاراپط و خواهر قاراپطه. یک عده رند محله هم شایعه کرده بودند که برادر قاراپط را با قمه ختنه کردهاند و نیمه مسلمان شده است. این مسیو قاراپط در محرمها لباس سیاه میپوشید و با اهالی محل احساس همدردی میکرد ولی هرگز غذا و خورشت قیمه نذری که مردم برای گرفتن آن با هم دعوا میکردند را نمیگرفت و نمیخورد. او میگفت این غذا مال گشنهها و مردم فقیر است نباید ما که وضعمان خوب است آن را بگیریم.
خلاصه کنم موقعی که ایام کریسمس و جشن سال نو میلادی میشد، مرحوم مادرم دست ما را میگرفت و با بتی قاراپطه که به او میگفت بتول خانم میرفتیم کلیسا. ما خیلی از موزیک و سرودهایی که در آنجا میخواندند خوشمان میآمد و حتی از همان زمان کودکی دوست داشتیم که در رشته موسیقی درس بخوانیم و برویم برای کارهای کرواپرا. ولی دست حوادث و گذر عمر طوری رقم خورد که نشد ما اینکاره بشیم. لذا رفتیم دانشگاه و رشته ساختمان خواندیم ولی به جای بساز و بفروش، کارمند از آب درآمدیم با حقوق بخور و نمیر. تا اینکه آمدیم اینجا، در اینجا مهندس راه شدیم یعنی روزها سرتاسر خیابان یانگ را میرویم بالا و میآییم پایین. اما خوشبختانه در نزدیکی خانه ما یک کلیسا است که در ایام کریسمس و سال نو میلادی همه میرویم آنجا و به یاد مرحوم مادرمان و بتی قاراپطه و مسیو قاراپط شادی میکنیم و تولد مسیح و سال نو میلادی را به یاد همه همسایههایمان در خیابان ویلای تهران جشن میگیریم. امیدوارم امسال سال خوبی برای همه باشد."
"خدا رحمت کند در این ایام سال نو میلادی همه درگذشتگان را. ما در دوران کودکی و نوجوانی در خیابان ویلای تهران زندگی میکردیم که در نزدیکی منزلمان کلیسایی بود که مسیحیان در ایام سال نو خودشان به آنجا میرفتند و تولد عیسی مسیح و سال نو میلادی را جشن میگرفتند و کلی برنامههای هنری زیبا اجرا میکردند. مرحوم مادرمان که زنی خوشمشرب و شاد دل بود. او هم مثل ما بسیار در فضولی ید طولانی داشت، کوچکترین حرکت و دعوای همسایهها را زیر نظر میگرفت و در کار آنها فضولی میکرد.
اتفاقا چند نفر از همسایههای ما که مسیحی بودند مادرمان را خیلی دوست داشتند و به قول قدیمیها خانه یکی بودند. یکی از این خانوادهها زن و مردی بودند به نام مسیو گاگیگ قاراپطیان و مادام بتی قاراپطیان که اهل محل همه به آنها میگفتند مسیو و مادام قاراپط. این مسیو قاراپط توی محل تعمیرگاه اتومبیل داشت و کارش هم خیلی خوب بود به همین دلیل همه مسیو قاراپط را دوست داشتند و با او معامله میکردند و رفت و آمد داشتند.
مسیو و مادام قاراپط آنقدر با ماها معاشرت و دوستی داشتند که بچههای محل بعد از انقلاب به آنها میگفتند برادر قاراپط و خواهر قاراپطه. یک عده رند محله هم شایعه کرده بودند که برادر قاراپط را با قمه ختنه کردهاند و نیمه مسلمان شده است. این مسیو قاراپط در محرمها لباس سیاه میپوشید و با اهالی محل احساس همدردی میکرد ولی هرگز غذا و خورشت قیمه نذری که مردم برای گرفتن آن با هم دعوا میکردند را نمیگرفت و نمیخورد. او میگفت این غذا مال گشنهها و مردم فقیر است نباید ما که وضعمان خوب است آن را بگیریم.
خلاصه کنم موقعی که ایام کریسمس و جشن سال نو میلادی میشد، مرحوم مادرم دست ما را میگرفت و با بتی قاراپطه که به او میگفت بتول خانم میرفتیم کلیسا. ما خیلی از موزیک و سرودهایی که در آنجا میخواندند خوشمان میآمد و حتی از همان زمان کودکی دوست داشتیم که در رشته موسیقی درس بخوانیم و برویم برای کارهای کرواپرا. ولی دست حوادث و گذر عمر طوری رقم خورد که نشد ما اینکاره بشیم. لذا رفتیم دانشگاه و رشته ساختمان خواندیم ولی به جای بساز و بفروش، کارمند از آب درآمدیم با حقوق بخور و نمیر. تا اینکه آمدیم اینجا، در اینجا مهندس راه شدیم یعنی روزها سرتاسر خیابان یانگ را میرویم بالا و میآییم پایین. اما خوشبختانه در نزدیکی خانه ما یک کلیسا است که در ایام کریسمس و سال نو میلادی همه میرویم آنجا و به یاد مرحوم مادرمان و بتی قاراپطه و مسیو قاراپط شادی میکنیم و تولد مسیح و سال نو میلادی را به یاد همه همسایههایمان در خیابان ویلای تهران جشن میگیریم. امیدوارم امسال سال خوبی برای همه باشد."
اگر شما همکاری گرامی ما هستی، مرسی که این مطلب را خواندی، اما کپی نکن و با تغییر به نام خودت نزن، خودت زحمت بکش!
پروتکل علمی - پزشکی جهانی برای مقابله کلیه ویروسهایی مانند کرونا که انتقالشان از طریق بسته هوایی است:
۱- ماسک ان-۹۵ بزنید، کرونا از ماسکهای معمولی رد میشود. ۲- فیلتر هوای قوی هپا بگذارید. ۳- تا جایی که میتوانید از مردم حذر کنید. ۴- تغذیه خوب و سالم داشته باشید، مقادیر زیاد ویتامین C و D مصرف کنید. ۵- بسیار ورزش کنید. ۶- اگر توانستید حتما واکسن بزنید.
۱- ماسک ان-۹۵ بزنید، کرونا از ماسکهای معمولی رد میشود. ۲- فیلتر هوای قوی هپا بگذارید. ۳- تا جایی که میتوانید از مردم حذر کنید. ۴- تغذیه خوب و سالم داشته باشید، مقادیر زیاد ویتامین C و D مصرف کنید. ۵- بسیار ورزش کنید. ۶- اگر توانستید حتما واکسن بزنید.
Date: چهارشنبه, دسامبر 25, 2019 - 19:00