مطبوعات یکی از رسانههای جمعی است که از گذشته تاکنون نقش بارزی در هدایت افکار جوامع مختلف داشته و دارد. جوامعی که دارای مطبوعات با رسالت و تعهدات ملی، اخلاقی، آموزشی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی است به راحتی میتواند انسجام و یکپارچگی داخلی و استراتژی مقابله با هجومهای فرهنگی و غیرفرهنگی خارجی را برنامهریزی کند. حال با این تعریف این سوال مطرح میشود که رسانهها که ابزارهای اطلاعرسانی به آحاد جوامع بشری هستند، چه مسئولیت، رسالت و تعهدی بر عهده دارند
رسانهها که ابزارهای اطلاعرسانی به آحاد جوامع بشری هستند، چه مسئولیت، رسالت و تعهدی بر عهده دارند؟
رسانهها و مطبوعات با توجه به نفوذ، گستردگی و توانمندیهایی که دارند، میتوانند در دگرگونی ارزشها، باورها و معیارهای جوامع و مخاطبان خود نقش بهسزایی داشته باشند. چون آنها با برنامهریزی و کنترل فرایندهای اطلاعاتی، به راحتی توان این را دارند که رفتار آحاد مردم جامعه را به سمت و سویی که دلخواه آنان است، تغییر دهند. نتایج یک چنین تاثیر در جوامع پیشرفته و پسمانده به راحتی قابل مشاهده است. یکی از مظاهر این کار، انبوه تبلیغات و برنامههای متنوع رادیو، تلویزیون و رایانهای است که برای مردم سرتاسر جهان پخش میشود و به آنها این اندیشه را القا میکند: چه بخرند، چه بپوشند، چه بخورند و حتی چگونه فکر کنند؟
در جامعۀ ایرانیان خارج از کشور و بویژه در شهر تورنتو که دومین شهر پر جمعیت ایرانی پس از لسآنجلس در جهان است، رسانهها و بویژه هفته نامههای فراوانی منتشر میشود که اغلب آنها را میتوان رسانههای زرد نامید که مشحون از آگهیهای تبلیغاتی و تجاری یکنواخت و اخبار قدیمی و تکراری هستند. یک آمار غیر رسمی میگوید متجاوز از 60 نشریه، روزنامه و مجله به زبان فارسی در سرتاسر کانادا منتشر میشود ولی اگر ما بخواهیم آنها را بر اساس معیارهای علمی و آکادمیک جهانی در چارچوب استانداردهای مطبوعاتی دستهبندی کنیم، متاسفانه حتی به تعداد انگشتان دست هم رسانۀ قابل قبول نخواهیم داشت.
البته باید به این نکته اساسی نیز توجه داشت که انتشار یک نشریه در حد استانداردهای حرفهای با امکانات موجود در خارج از کشور احتیاج به تامین منابع و نیروی انسانی ماهر و متخصص دارد و چون درآمدهای حاصل از درج آگهیهای تبلیغاتی به راحتی جوابگوی این هزینهها نیست بنابراین وضعیت نشر اینگونه مجلات بر این استراتژی قرار میگیرد که آنها با حداقل هزینه و دریافت بیشترین درآمد به کار خود ادامه دهند. تداوم یک چنین کاری باعث میگردد که هر هفته صفحات بیشماری در نشریات خارج از کشور با مطالب تکراری، تاریخ گذشته و بیارتباط با مسائل روز جامعۀ محل نشر، پُر میشود و چون بدعت بدی هم از روز اول گذاشته شده که این نشریات به صورت مجانی در اختیار خوانندگان قرار میگیرد.بنابراین امید چندانی به بهبود و تغییر در آینده نزدیک قابل تصور نیست.
از این مطالب که بگذریم به علت توسعه و گسترش روزافزون رسانههای اینترنتی و دسترسی آسان به آنها، قابل پیشبینی است که در چند سال آتی دیگر ارائه و چاپ نشریات به صورت فیزیکی و در روی کاغذ منسوخ خواهد شد و تنها مطبوعاتی قابل تداوم هستند که به صورت اینترنتی و آنلاین عرضه گردند.
در میان نشریات و هفته نامههای فارسیزبان در تورنتو، هفتهنامۀ "ایران استار" از موقعیت و ارزشگذاری خاصی برخوردار است. این هفتهنامه اینک در بیست و پنج سالگی انتشار خود قرار دارد. کوشش مدیران این نشریه در طول این سالها بر این خط و مشی استوار بوده که درستترین و مهمترین رویدادهای کانادا، ایران و جهان را بیطرفانه و صادقانه به مخاطبان خود برساند و در جهت رشد و شکوفایی جامعۀ ایرانیان تورنتو حرکت کند. در یک نگرش اجمالی به آنچه که در این نشریه به چاپ رسیده و استقبالی که کامیونیتی ایرانیان از آن کرده و همکاری و پشتیبانی که سازمانها و بنگاههای اقتصادی و تجاری از این نشریه به عمل آوردهاند، همه گویای این نظر هستند که "ایران استار" امروز رسانهای مردمی و تاثیرگذار در جامعۀ ایرانیان تورنتو محسوب میگردد. نتیجه 25 سال خدمت صادقانه نیز جز این نمیتواند باشد.
بنابراین در جهت آشنایی بیشتر خوانندگان و پشتیبانان این نشریه از فراز و نشیبهای 25 ساله این هفتهنامه و خط و مشیهای آیندۀ آن،گفتگوهایی با مدیران، پشتیبانان، خوانندگان و مخاطبان آن انجام دادهایم که توجه شما را به آن جلب میکنیم.
برای آغاز این گفتگوها مناسبترین کار آن است که به سراغ یکی از اولین مدیران و بنیانگذاران نشریه ایراناستار برویم و به حرفها، صحبتها و خاطرات او توجه کنیم.
- سلام عرض میکنم، آقای شهرام بینش عزیز. امروز فرصتی شد تا با شما در رابطه با گذشته و چگونگی تاسیس هفته نامه ایراناستار صحبت کنیم. شما یکی از بنیانگذاران این نشریه هستید و برای جامعۀ فرهنگی تورنتو شناخته شده میباشید، ولی لازم است یک شرح مختصری از کارها و خاطرات فرهنگی خودتان در آغاز این گفتگو برای خوانندگان بیان کنید.
- خیلی متشکرم. من سال 1988 به کانادا آمدم. سنم زیاد نبود و تجربۀ چندانی هم در کارهای فرهنگی نداشتم. به سینما و ادبیات ایران بسیار علاقمند بودم. کتاب میخواندم. در ایران روزنامههای مختلف را میخواندم. اوایل که به اینجا آمده بودم این شعر شاملو همیشه توی گوشم زنگ میزد که: چراغ من در این خانه میسوزد و ناراحت بودم که چرا ایران را ترک کردهام. وقتی که به تاریخ نگاهی کنیم میبینیم در دویست سال اولی که اعراب به ما حمله کردند، هیچگونه کار فرهنگی، کار هنری و اقدامی توسط ایرانیان صورت نگرفته و ایرانیان در آن سالها از ترس اعراب همه از ایران فرار میکردند. بطوریکه در قرنهای اول و دوم هجری ما هیچ آدم برجستهای نداشتیم. در صورتی که در سالهای قبل داشتیم و بعدها هم داشتیم. باز میرسیم به دورۀ صفویه، قرن ده، یازده و دوازده هجری، در این زمان هم خلاءهایی از کارهای فرهنگی کاملاً محسوس است. در قرنهای پنجم تا هفتم و هشتم هجری انسانهای بزرگی در ایران ظهور کردند مثل خیام که قبل از نیوتون او را داشتیم. من پیش خودم این فکر را میکردم در هر دوری که انسانها از ایران مهاجرت کنند، این خلاء فرهنگی پیش میآید. من اصولاً با مهاجرت روی خوش نداشتم ولی شرایط طوری شد که به کانادا آمدم. حدود بیست و دو سه سالم بود. البته شرایط زمان شدیداً مثل دورۀ صفویه نبود که هیچ کسی در کشور نماند، بزرگانی مانند شاملو و دیگران ماندند و آثار ارزشمندی هم آفریدند. عشق پدری ما در ایران کتاب و کتابخانه بود، که من تعدادی از آنها را برای خودم آوردم که هنوز آن یادگار پدری را در اینجا دارم.
در اینجا زندگی را شروع کردم، برادرم آقای بیژن بینش با آقای حسن زرهی و آقای سلیمان واثقی نشریهای داشتند به نام "سایبان"، بعد از مدتی آنها از هم جدا شده بودند و آقای زرهی رفته بود "شهروند" و برادرم با دختر عمویم مجلهای به نام "رویداد" را تاسیس کرده بودند. من در ایران که بودم هم مطلب تهیه میکردم و برای برادرم با پست میفرستادم تورنتو. بعد که به اینجا آمدم همکاری فرهنگیام را با مجله رویداد شروع کردم. بعد از مدتی بیژن نشریه رویداد را با نشریه دیگری به نام ایرانیان که متعلق به دکتر محمدحسین یزدانفر بود، ادغام کردند و شد نشریهای به نام "رویداد ایرانیان"، که بعدها به ایرانیان تبدیل گردید و قرار هم گذاشتند که در این نشریه هم بیژن سهم داشته باشد و هم من با آن همکاری کنم. ولی در ادامۀ این شراکت تحقق حقوقی پیدا نکرد.
در روند و پیگیری کارهای فرهنگیمان بیژن و من به جایی رسیدیم که فهمیدیم جامعۀ ایرانی حوصله صبر کردن یک ماه برای خواندن یک ماهنامه را ندارد. در این زمان بود که به اتفاق هم نشریه "ایران استار" را در آپریل 1994 به صورت هفتهنامه تاسیس کردیم. آن موقع امکاناتی که امروز هست نبود. با روشهای اوّلیه مجله تنظیم میشد، عکسها به صورت PNT بود. اسکنر نبود. کامپیوتر بود ولی به صورت امروز نبود. اولین اسکنری که ما خریدیم، سال 1995 بود. البته کارهای آن موقع کیفیتش خوب بود. سیستمها آنالوگ بود. عکسهای به جا مانده از آن زمان کیفیت بالایی دارد.
در هر حال وقتی که من درسم تمام شد در هفتهنامه ایران استار کار میکردم و تشکیل خانواده هم داده بودم. من بیشتر در کارهای اجرایی مجله نقش داشتم. البته مقالات و داستانهای زیادی مینوشتم و ویراستاری هم میکردم. با تعداد زیادی از افراد بسیار مهم گفتگو کردم یا با حضور در جلسات آنها، موضوعات سخنرانی یا مطالبشان را در مجله انعکاس میدادم. انجام اینگونه کارها برای من خیلی اهمیت داشت. درآمد سرشاری برای ما نداشت ولی چیزهایی از لحاظ فرهنگی و اجتماعی به ما داد که خیلی ارزشمند بود و هست. ما با این گونه کار کردن مدت بیست و چندی سال ادامه دادیم ولی اکنون به این نتیجه رسیدیم که دیگر دوره چاپ مجله به صورت پرینت رو به اتمام است. حتی کتاب هم همینطور است. ناشر دیگر امکانات فراهم میکند. قبلاً کتاب را از نویسنده یا شاعر میخریدند، چون بازدهی مالی داشت، اکنون اینطور نیست. در تمام دنیا این گونه است. مجلهها و روزنامه هم به زودی زود از پرینت کاغذی به عرضۀ الکترونیکی و رایانه ای در خواهند آمد.
- خط مشی شما در ایران استار چگونه بود؟
ما از روز اول که با برادرم این نشریه را شروع کردیم. یک چارچوب کاری برای خودمان تعریف کردیم. اولین دیدگاه ما بر حذر بودن از یک سری مسائل و تعصبات بود و احترام گذاشتن به انسانها و نظریات آنها. ما به افراد، ادیان و اعتقادات مردم احترام میگذاشتیم ولی نسبت به هیچکدام تعصب و نزدیکی نداشتیم. یعنی ما در نشریه ایراناستار گرایشهای مذهبی و سیاسی به هیچ عنوان نداشتیم. گرایشهای ما گرایشهای حقوق بشری بود. البته در ادامۀ این راه خیلی حرفها هم پشت سر ما گفته شد.
انعکاس این خط مشی در جامعه چگونه بود؟
در اوایل کار خیلی حرفها زده شد. نزدیکترین دوستان ما بطور مستقیم و غیرمستقیم ما را تحت سوال قرار مدادند. ولی ما خط بیطرفی خودمان را ادامه میدادیم. موضوع استقلال در یک نشریه موقعی مطرح میشود که آن نشریه استقلال مالی داشته باشد. وقتی که استقلال مالی نداریم و وابسته به چند تا آگهی هستیم، صاحبان این آگهیها خیلی برای مجله تعیین تکلیف میکنند و متاسفانه بعضی از مواقع هم نظرشان را اعمال هم مینمایند. ولی ما سعی کردیم بیطرف و بطور کلی خنثی رفتار کنیم. نمیدانم این کار درست بود یا نه ولی ما ادامه دادیم. ولی آنچه که مهم است این است که در این سالها ما حتی یکبار به دادگاه نرفتیم. مشکل حقوقی پیدا نکردیم. در عین حال که نظریات خودمان و نویسندگانمان را نوشتهایم، سعی کردیم جوانب امر را حساب شده در نظر بگیریم و حرکت کنیم. در این مدت بعضیها به مسائل سرگرمی و تفریحی پرداختند یا مسائل سیاسی و اجتماعی به صورت کجدار و مریز مطرح کردند ولی ما این کار را نکردیم واقعیتها را نوشتیم و کسی هم نتوانست به ما اتهام طرفداری از سازمان یا نهادی را بزند و بگوید که ما از جایی یا گروهی چیزی یا کمکی دریافت میکنیم. در این سالها به صراحت اعلام میکنم که هیچ کس و هیچ سازمانی به ما کمک مالی نکرده است.
پذیرش ایران استار در جامعه ایرانی تورنتو چگونه بود؟
مردم ما را خیلی دوست داشتند. چون ما نشریهای مردمی بودیم و هستیم. ما این نظرات را از خود مردم گرفتهایم. مردم به ما توهینی نمیکردند و هنوز هم همینطور است. ما سعی میکردیم اگر کسی روی موضوعی با ما مسئله داشت آن را با برخورد درست و منطقی حل و فصل کنیم. یا قانع شویم یا قانع کنیم. ما تعصبی روی نظرات خودمان نداشتیم و اگر کسی نظری منطقی داشت آن را میپذیرفتیم.
تاثیرپذیری فرهنگی و اجتماعی شما در جامعۀ ایرانیان تورنتو چگونه بود؟
من فکر میکنم رویهمرفته ما تاثیر مثبتی داشتیم، تا زمانی که این موج جدید ایرانیها آمدند، در چند سال اخیر. ایراناستار نتوانست با این موج ارتباط برقرار کند. چون این موضوع انتظارات خاص خودش را دارد. اگر از این موج جدید بپرسید مثلاً بیژن جزنی کیست، نمیداند. بپرسید، بنیصدر کیست، نمیداند. این نسل جدید ادعای خیلی روشنفکری هم میکنند فوری از نوام چامسکی حرف میزنند. ولی یکسری بدیهیات را نمیشناسند.
تیراژ انتشار ایران استار چه میزان بود؟
در اوایل ما با پنجهزار نسخه شروع کردیم و تا دوازده هزار و پانصد نسخه رسیدیم. مدتها بود که در این تیراژ بودیم و اکنون یک مقدار متعادلتر شده است.
در حال حاضر ما مسائل فرهنگی و اجتماعی زیاد در جامعه ایرانی تورنتو داریم، شما فکر میکنید یک رسانه چه نقشی میتواند در بیان و رفع این مشکلات داشته باشد؟
رسانهها اصولاً یک منابع پشتیبان آزادی هستند. آنها پشتیبان دموکراسیاند. نگهدارنده اخلاق و دموکراسیاند. از فساد جلوگیری میکنند. حاکمان فاسد را افشا میکنند. در یک جامعه مدرن رسانه نقشی که بازی میکند، واقعاً مهم است. نقش رسانهها کمتر از آموزش آکادمیک و معمول جامعه نیست. حالت بازدارنده و آگهیدهنده دارد. در زمینههای تحقیقاتی میتواند در جامعه موثر باشد.
آیا شما در این مدت خاطرهای از تیترهای جنجالی یا خبرهایی که تکاندهنده باشد دارید؟
در اینگونه موارد ما مطالب زیادی داشتیم. ولی چون ما هفتهنامه بودیم، هر چقدر که تلاش میکردیم تا خبری را بدهیم که در هفته اتفاق افتاده و مردم متوجه نشدهاند. چندان ممکن نبود.الآن که انتشار خبرها لحظهای شده است. خود مردم از بسیاری رویدادها قبل از رسیدن خبرنگارها فیلمبرداری و منتشر میکنند. بنابراین هیچ خبری تازگی ندارد و فوری کهنه میشود. ولی ما گزارشهای اختصاصی و منحصر به فرد از افراد سرشناس و مهم داشتیم که تازگی داشته است. مثلاً یکبار آقای ملک مطیعی اینجا آمده بود و کسی نمیدانست و ما با او مصاحبه کردیم یا اینکه با ایرج پزشکزاد مصاحبه داشتیم، که اینها خیلی استثنایی و تازه بود. سالها آقای دکتر نوریزاد، اختصاصی برای ما از لندن مطلب مینوشت و ما چاپ میکردیم و یکی از پرخوانندهترین ستونهای ما بود.
با توجه به نو پا بودن جامعه ایرانی در اینجا، شما در جهت آموزش اصول شهروندی و آشنا کردن با جامعۀ کانادا، چه اقداماتی کردید؟
ما روزی که شروع کردیم به کار، این تصور را داشتیم که ما از ایران به اینجا آمدهایم، بنابراین اگر بیایم همه مسائل آنجا در نشریهمان انعکاس دهیم چندان مطلوبیتی ندارد. ما آمدهایم اینجا و در کانادا داریم زندگی میکنیم. بنابراین باید با فرهنگ و روش زندگی کانادایی آشنا شویم. با سیاست و سیاستمداران و نحوۀ ادارۀ مملکت اینجا آشنا شویم. چگونه با استفاده از حقوق شهروندی در این مدیریتها دخالت بکنیم آشنا شویم. سعی کردیم در اینگونه زمینهها به مردم آگاهی بدهیم. اینگونه مسائل را مطرح کردیم تا مردم به دانستههایشان افزوده شود. ولی هیچگاه دایۀ دلسوزتر از مادر برای مردم نشدیم. ما در خلاء سازمانها و حرکتهایی که باید به صورت یک تشکل سیاسی، گروهی جا میافتاد، به کارهایی مشابه آنها میپرداختیم. تا چه حد در این رابطه موفق بودیم، نمیدانم. البته این کارها بدون هیچ ادعایی صورت میگرفت. ما باید از هر چیزی انتظارمان اندازه آن باشد. یک نشریه مثلاً هفتهنامۀ صد صفحهای، آن هم خارج از کشور چقدر باید به ایران بپردازد، چقدر به کانادا بپردازد، چقدر باید مسائل سیاسی را مطرح کند، چقدر به اقتصاد، هنر و ... بپردازد. باید دید جایگاه آن نشریه چیست و قرار است چه کارهایی انجام دهد؟
- آقای بینش در حالیکه هنوز حضور مداومی در نشریه دارید ولی اخیراً تغییراتی در کادر مدیریتی و اجرایی مجله به وجود آمده است و تعدادی نیروی جوان و متخصص به مجله ورود کردهاند، لزوم این کار را چگونه توجیه میکنید؟
- همیشه حضور جوانان برای توسعه و نوآوری در یک سازمان مورد نیاز است. تغییر در سازمانها رمز موفقیت و تداوم حیات آن سازمان است. آدمهای قدیمی و قبلی پا به سن میگذارند، خسته میشوند، بنابراین تغییرات اخیر در این راستا صورت گرفته است.
- آقای بینش، سخت ترین کاری که در مجله کردهاید، چه کاری بوده؟
-پول جمع کردن. مطالبات را وصول کردن. اصولاً بخش اقتصادی مجله اصولاً سختترین کار است.کارهای دیگرش با عشق بود ولی این بخش با ناراحتی بود. ولی باید برای تداوم حیات و پا برجا ماندن نشریه این کارها را هم کرد.
- اکنون از تغییراتی که در قسمت مدیریت اجرایی مجله به وجود آمده، راضی هستید؟
- بله، مدیران جدید بسیار فعال و کوشا هستند و آنچه را هم که من از دیدگاههای بیرون از مجله میبینم، این مدیران و همکاران جدید بسیار انسانهای مردمدار و خوبی هستند با مخاطبان و صاحبان بیزینسها خوب رفتار میکنند. من به صراحت میگویم که این عزیزان حداقل پنج برابر من کار میکنند. من دارم این حالت را میبینم.
- آقای بینش، برگردیم به آغاز بیست و پنج سالگی ایران استار، مجله، نشریه و کتاب شبیه بچههای انسان تلقی میگردند. اکنون که در این سالگرد هستید چه احساسی دارید؟
- برای یک پدر، بچه همیشه بچه است، حتی اگر سن و سالش هم بالا برود. مجله هم همینطور است. با ما بزرگ شده است. من یکی از خوشحالیم با مدیران جدید این است که آنها سعی میکنند چراغ این مجله روشن بماند و این بچه به رشد و شکوفایی خود ادامه دهد. من خوشحالم که میبینم این نشریه به راه درست خودش ادامه میدهد. اینها برای من خیلی مهم است.
- چه سخن و حرفی در آستانه ربع قرن از عمر ایران استار بعنوان کلام آخر دارید؟
-من حرفم این است که در حال حاضر دورۀ رسانههای چاپی سپری شده. رسانههای اینترنتی و مجازی اکنون قدرت حضور بیشتری در جامعه دارند. ما باید سعی کنیم خودمان را با شرایط روز هماهنگ کنیم. از این امکانات و فرصتهایی که تکنولوژیهای جدید برایمان فراهم کردهاند، استفاده کنیم. بهترین ترکیب ادامه روزنامه چاپی و همزمان رسانه مجازی است تا آن که کلاً سیستم مجازی جای همه را بگیرد. هر چند که این فرایند مشکل و زمانبر است ولی خوشحالم که در ایراناستار شروع شده است و موازی با پرینت چاپی به جلو میرود.
-آیا مطلب و سوالی است که من مطرح نکردهام و شما بخواهید مطرح کنید؟
نه، شما همه مطالب را مطرح کردید. ولی جا دارد در این همه ساله، من از تمام کسانی که به نحوی از انحا ما را همراهی، همدلی و پشتیبانی کردند، آگهی دادند، تشکر کنم. اگر چه در این سالها گاهی بیمهریهایی هم دیدیم ولی به عشق و شوق کاری که داشتیم آنها را تحمل کردیم. من از همه این افراد تشکر میکنم و آنها را در موفقیت این نشریه سهیم میدانم.
ممنونم از اینکه این گفتگو را با هم داشتیم.
پایدار باشید.
گوشهای از فعالیتهای 25 ساله و نشیب و فرازهایی که ایراناستار داشته است را از زبان یکی از بنیانگذاران آن شنیدید. اینک به سراغ مدیر و همکار جدیدی که به مجموعه ایران استار پیوسته و تغییرات محسوسی در آن به وجود آورده و تغییرات عمدهای را برای آینده این نشریه در دست اقدام دارد، میرویم و از نقطه نظرات او آگاه میشویم.
سلام عرض میکنم آرش خارابی عزیز، لطفاً خودتان را برای خوانندگان معرفی کنید.
سلام، آرش خارابی هستم. کار و فعالیت رسانهای در تورنتو انجام میدهم، از سال 2000، با استفاده از تکنولوژیهای روز رسانهای. با چند مجله افتخار همکاری داشتم، فعالیتهای تولید تصویری برای شبکههای مختلف داشتم که آخرین آن با شرکت راجرز بوده، اکنون هم در ایراناستار فعالیت دارم.
چند سال است که در تورنتو هستید؟
از سال 2000 تاکنون یعنی 18 سال.
با کدام نشریات همکاری داشتید؟
شهرما، زن روز، کاکا، شهروند، ایران استار.
شما اکنون مدتی است که به عنوان یکی از مدیران اجرایی به ایران استار پیوستهاید. مسئولیت شما در این نشریه چیست؟
کارهای تولید را انجام میدهم. طراحی و تدوین آگهیها و تبلیغات به عهده من است.
شما قبل از آن که به این نشریه بیایید، چه دیدگاهی نسبت به ایراناستار داشتید و اکنون که از درون به آن نگاه میکنید، چه نظری دارید؟
ایراناستار اگر قدیمیترین نشریه تورنتو نباشد یکی از قدیمیترین آنها است و یکی از خوشنامترین آنها. یک حُسنی که این مجله همواره در طول این همه سالها داشته این بوده که هیچ وقت جناحی عمل نکرده است. همیشه مطالب مختلف با تمام اختلاف نظرها را چاپ کرده و در واقع یک آئینهای است از خود اجتماع با تمام گوناگونیهای طیف وسیعش. این نقطه بسیار قوت بزرگی بود که باعث شد ما به ایران استار بپیوندیم و سعی کنیم ما هم همین رویه را حفظ کنیم یعنی انعکاس دیدهای سیاسی و اجتماعی و فرهنگی مختلف در مجله. همه این گونه تفکرات میتوانند خودشان را در این نشریه مطرح کنند. با در نظر گرفتن این نکته مهم که ابراز دیدگاهها نباید توام با تهمت، افترا و دروغ و نادرستی باشد.
نقش مدیران قدیمی و سابق در حال حاضر در ایران استار چگونه است؟
آقای شهرام بینش مرتب در نشریه حضور دارند و حضور خود ایشان نشان از تداوم خط مشهای گذشته است. ایشان آنقدر با مردم مدارا و خوش برخوردی داشته و دارد و همه را محترم میشمارد. من بارها مطالبی را که در نشریات دیگر چاپ نمیشد برای ایشان میفرستادم و او در ایران استار آنها را چاپ میکرد. این موضوعی است که هیچگاه فراموش شدنی نیست.
خط مشی و برنامهریزیهای آیندهتان برای ایران استار چیست؟
به نظر من ایراناستار به سمت چند رسانهشدن در حرکت است. فعلاً رسانههای آنلاین به آن اضافه شده است. ایراناستار روی هفت سوشیال مدیا به صورت ثابت حضور دارد. به زودی مدیای تصویری به آن اضافه خواهد شد و فکر میکنم که طی یک سال آینده، این موسسه کاملاً به صورت یک مجموعۀ چند رسانهای فعالیت خواهد داشت. مثلاً یک خبر یا یک تحلیل اجتماعی را هم تصویری و هم صدایی و هم خواندنی و هم روی سوشیال مدیا خواهیم داشت. این برنامهای است که ایراناستار در آینده نزدیک به آن خواهد رسید.
شما از دیدگاهها و نیازهای مخاطبان خود برای برنامهریزی در رسیدن به آن چگونه مطلع میشوید تا خط مشی خود را نسبت به آن نیازها تنظیم کنید و کاملاً با جامعۀ مخاطبان خود هماهنگ باشید؟
البته بزرگترین مسئلهای که وجود دارد این است که خوانندگان انعکاس دیدگاههایشان در مجله دیده میشود ولی این مهم است که مجله نباید از این دیدگاههای مخاطبان خود فاصله بگیرد. مثلاً اگر حداکثر خوانندگان بیایند رای بدهند که اسم خیابان یانگ عوض شود، به نظر من این صحیح نیست که رسانهها از این موضوع غیرمنطقی حمایت کنند و آن را بپذیرند. به همین دلیل من فکر میکنم با اینکه هر هفته خود من با 200، 300 نفر صحبت میکنم دربارۀ این رسانه تا نظریات آنها را بفهمم ولی به هیچ عنوان زیر بار رفتن به سمت حزب چپ یا راست یا میانه در داخل تا خارج کانادا و تمایل به هیچ کدام آنها برای مجله درست نیست. چون نتیجۀ این کار آن میشود که نشریه به طرفی کشیده شود در آن صورت در واقع دارد یک طرف دیگر را سانسور میکند یا حق یک طرف را نادیده میگیرد. این کار از دیدگاه ما اصلاً صحیح نیست. همه باید بستر لازم برای گفتمان را داشته باشند، ولیکن باید این نظرات، بدون توهین به دیگران و صحیح انعکاس پیدا کند.
در آستانه 25 سالگی انتشار هفته نامۀ ایران استار هستیم. چه صحبت و گفتگویی برای خوانندگان و علاقمندان این نشریه دارید؟
من فکر میکنم ایرانیانی که در کانادا و تورنتو هستند، احتیاج زیادی دارند تا چند دستگیها، دشمنیها و هر چیزی که منفی است را از خودشان دور کنند بیشتر همدلی و یکدلی کنند تا جامعه ایرانی روز به روز بهتر شود. یعنی ما انتظار داریم تا در فردا و آینده جامعهای سالمتر، تمیزتر و انسانیتر داشته باشیم. اگر در این مسیر پیش برویم و اینگونه فکر کنیم، روزگارمان بهتر میشود و میتوانیم تاثیرگذار باشیم ولی اگر بخواهیم خلاف این حرکت کنیم و خودمان را فردی بدانیم که با دیگران کاری ندارد و اگر کاری داریم فقط دعوا و تضاد داریم که این متاسفانه اینگونه تفکر در بعضی مواقع در جامعه ایرانی دیده میشود، اینگونه تفکر ره به جایی نمیبرد. من امیدوارم که ما بتوانیم به صورت یک تعامل دو طرفه این خواسته را به مردم بگوییم و هم از مردم ببینیم و آن را انعکاس دهیم. وظیفه ما در نشریه، خط دادن به مردم نیست، وظیفه ما انعکاس دادن مطالب صحیح و معتبر از مردم به مردم است نه چیزی بیشتر.
سلام خانم ابراهیمی عزیز، میدانم که شما همکاری زیادی در انتشار ایران استار دارید، لطفا از سوابق کار و تجربیات خودتان برای خوانندگان صحبت کنید
من تحصیلات روانشناسی دارم و در زمینه مدیا شروع به کار کردم. آخرین کارم صفحهبندی بود که اکنون به همین کار به همراه انتخاب و آماده سازی مطالب بخش خانواده مشغول هستم.
- شما چه تفاوتهایی پس از حضور در ایراناستار نسبت به گذشته این نشریه ایجاد کردید؟
ما سعی کردیم به مسائل روز بیشتر توجه کنیم. مطالبی دست اول و برگرفته از منابع صحیح را ترجمه میکنیم. سعی میکنیم از متون علمی و آکادمیک، مطالب را انتخاب کنیم و تلاش میکنیم به مطالبی که مورد نیاز جامعه است بیشتر بپردازیم. سعی کردیم مطالبی را به مردم تحویل دهیم که در شان و مطابق آگاهی آنها باشد؛ به اعتقاد من ایراناستار همیشه خوب بوده، فقط الان تیمی بزرگتر و قویتر شدهایم که خوشبختانه همه دوستان به کارشان تسلط دارند و مطالب روز و مورد نیاز جامعه ایرانی در تورنتو را تهیه میکنند.
چه ایدهها و برنامهریزیهایی برای آینده دارید؟
ما هر هفته به ایدههای جدید فکر میکنیم. وقتی یک شماره نشریه چاپ میشود به این فکر هستیم که چه کنیم و به کدام نیاز جامعه بپردازیم. در هر شماره مجله همانطور که ملاحظه میکنید ارتباط نزدیکی با کامیونیتیمان برقرار میکنیم و در کنار آن سعی میکنیم چیزی را به مردم ارائه دهیم که برای زندگیشان مفید باشد و هر هفته، نکتهای به دانستههایشان اضافه شود.همچنین برنامههای زیادی همراه با تغییرات بزرگی در آینده نزدیک داریم که ما را متفاوتتر از چیزی که امروز هستیم نشان خواهد داد.
آیا از دیدگاههای مخاطبین خود خبر دارید؟ به صورت حضوری، مجازی و یا تماس تلفنی، آنها در رابطه با تغییرات اخیر مجله چه میگویند؟
بله حتما، اگر ندانیم که اشتباه حرکت میکنیم. بدون اغراق میتوانم بگویم که درصد بالایی از مردم خیلی راضی هستند. ما به تقاضای مخاطبانمان، بخش خانواده را بصورت مجله درآوردیم و باز به تقاضای آنان بخش اول را به شکل فعلی حفظ کردهایم، پس میتوانید متوجه شوید که تا چه اندازه، نظر مخاطب برای ما اهمیت داشته و دارد.
با توجه به آغاز بیست و پنجمین سالگرد ایران استار چه نظر و صحبتی دارید؟
اولا به همه کسانی که در این سالها در ایراناستار زحمت کشیدهاند خسته نباشید میگویم. به خاطر همه آنهاست که امروز ایراناستار وجود دارد. چیزی که مایلم اضافه کنم اینکه ما بدون جهتگیری و گرایش به سمت و سویی، این راه را ادامه خواهیم داد و معتقدیم که همه عقاید و اندیشهها محترم است و هرگز در ایران استار، مثل همه سالهای گذشته، توهین به هیچ عقیده و فردی را مجاز نخواهیم دانست و از سوی دیگر تقاضا میکنم که مخاطبان به همه نشریات احترام بگذارند و بدانند که همه همکاران ما خیلی زحمت میکشند. پشت هر صفحهای که بسته میشود کار بسیار زیادی در اندازه دانش یک صفحهبند و تیم ادیتوریال وجود دارد، امیدوارم این تعامل و احترام بین مردم و ما همیشه برقرار باشد و همه با هم رشد کنیم.
و کلام آخر؟
از تمام کادر ایران استار و همچنین هیئت تحریریه که هر هفته برای این روزنامه، بسیار زحمت میکشند، تشکر میکنم و از شما که این گفتگوی سخت و طولانی را با همه ما متحمل شدید و هر هفته ساعتها وقت صرف میکنید تا خوانندگان را با ادبیات و فرهنگ ایرانی آشنا کنید نهایت سپاس را دارم.
یکی ازبخشهای مهم و اساسی انتشار یک نشریه، پخش آن است. پخش درست، حساب شده و به موقع، یکی از افرادی که واقعا در این کار فعالیت دارد و زحمات زیادی برای پخش نشریههای فارسی زبان میکشد امیر مجیدی است.
امیر جان؛ امیدوارم همواره خودت و اتومبیلت سالم و آماده برای این خدمتگزاری فرهنگی باشید . شما یکی از انسانهای صادق و زحمتکش مطبوعات ایرانیان تورنتو هستید و میدانم که صبحهای بسیار زود پنجشنبهها باید به چاپخانه بروی و مجلات را به موقع به محلهای تجمع ایرانیها برسانی. کار شما ارزشی در حد همان زحمتکشانی که نشریهها را آماده میکنند، دارد. لطفا از خودتان بگوئید.
ممنونم من امیر مجیدی هستم. من با کمک و لطف آقای بینش کار پخش مجلات ایرانی را در تورنتو شروع کردم. ایشان از من خیلی حمایت کردند. کار من صبح خیلی زود شروع میشود. حدود 17 سال است که به این کار مشغول هستم.
در حال حاضر چه تعداد از مجلههای ایرانی را پخش میکنید؟
حدود هفت تا.
چه علاقه و انگیزهای داشتید که این کار را انتخاب کردید؟
من یک آدم ورزشکاری بودم و در آن زمان که شروع کردم، توانستم یک شرکت حمل و نقل تاسیس کنم و افرادی هم مثل آقای بینش به من کمک کردند تا در این کار موفق شوم.
الان از کاری که انجام میدهید، راضی هستید؟
بله، خیلی زیاد.
آیا شما خودتان هم مجلههایی را که پخش میکنید، مطالعه میکنید؟
تقریبا بله، در گذشته بیشتر، اکنون کمتر.
در روزهای پنجشنبه چه کار میکنید . شرح دهید؟
اکنون تقریبا تمام نشریات در صبح خیلی زود پنجشنبهها آماده توزیع میشوند. در روز پنجشنبه از ساعت اولیه روز کار ما شروع میشود (12 شب چهارشنبه) در سرتاسر شب و روز پنجشنبه کار پخش ادامه دارد و در حدود یکصد نقطه از شهر، نشریه پخش میکنیم. در دانتاون، میسیساگا، ریچموندهیل، اسکاربرو،نورث یورک، اوکریجز، آرورا و ...
مردم به چه نوع نشریههایی گرایش دارند؟
سلیقهها متفاوت است، بعضیها گرایشهای سیاسی دارند، برخی اجتماعی دارند. بعضیها به ورزش علاقمند هستند و بعضیها به دنبال اطلاعات روز میباشند. برای جوانها موسیقی و مد مهم است.
حتما میدانید که این روزها آغاز 25 سالگی ایراناستار است. چه خاطرهای از این نشریه دارید؟
خاطره خیلی زیاد است. خاطرهای که از یادم نمیرود آن است که به کانادا آمده بودم و نمیدانستم چه کاری را شروع کنم. تازه آمده بودم، با کمک آقای بینش مسئول همین مجله، توانستم کار پخش را شروع کنم و این خاطره برای من همیشه مهم و به یاد ماندنی است.
همانطوریکه در مصاحبهها خواندید یکی از بخشهای مهم یک نشریه، قسمت آگهیها و دریافت وجه آنها است با یکی از همکاران ایران استار در این باره گفتگو میکنیم تا از چگونگی این کار مطلع شویم.
لطفا خودتان را معرفی کنید.
من بهزاد هاشمی هستم. 14 سال است که در کانادا سکونت دارم . از روزی که آمدم در ایراناستار کار کردهام.
چه کاری در اینجا انجام میدهید؟
من قبلا در ایران عکاسی داشتم، 45 سال عکاسی کردم . به خاطر بچه هایم به کانادا آمدم، اولین کاری که شروع کردم به ایران استار آمدم و کارهای مربوط به تبلیغات را انجام میدهم.
چه خاطرهای از ایران استار و آقای بینش دارید؟
خیلی خاطرات زیاد دارم . من وقتی به اینجا آمدم شرط بیزینسی داشتم . آقای بینش به من گفت تو بیزینسی شروع کن من کمک میکنم. شرکتی به نام شرکت تبلیغاتی کیانا تاسیس کردم. این شرکت آگهی جمع میکرد و آنها را در ایراناستار چاپ میکرد. این کار شرط من را تامین کرد و کارم درست شد.
به نظر شما مطبوعات تورنتو، به چه درد کامیونیتی ایرانی میخورند؟
وجود یک روزنامه خوب در رشد فکری افراد، موثر و ارزشمند است. مثلا ایراناستار خوانندههای خاص خودش را دارد. آنهایی که طرفدار این نشریه هستند، آن را میخوانند. غالبا تیپهای فهیم جامعه این مجله را مطالعه میکنند.
یکی از قسمتهایی از مجله ایران استار که بسیار مهم و ارزشمند است، بخش ترجمهها است و همین ترجمه مطالب است که این روزنامه را با دیگران متمایز کرده است، با مسئول این قسمت صحبت کردم:
لطفا خودتان را معرفی کنید.
با احترام، من پیمان رحمتی هستم. از همکاران جدید مجله ایران استار. از سال 2012 در کانادا هستم. کار اصلی من خدمات فنی در تاسیسات است.
چقدر با نشریات فارسی زبان تورنتو آشنا هستید؟
من از سالی که به اینجا آمدم ، روزنامهها را مطالعه کردم ولی مطالب داخل آنها برای من دلچسب نبود. فقط از آگهیهای آنها استفاده میکردم.
چه شد که به مجموعه ایران استار پیوستید؟
من چون قبلا کار ترجمه مقالات فنی انجام میدادم و با آقای خارابی آشنایی داشتم. به دعوت ایشان به اینجا آمدم تا برای ترجمه مطالب مورد نیاز،کمک باشم.
منابع این ترجمهها را چگونه پیدا میکنید؟
سورس این منابع توسط خود آقای خارابی باتوجه به اخبار و اطلاعات روز در نشریات علمی و معتبر پیدا میشود. بعد من کار ترجمه را انجام میدهم.
بعضی از این مقالات تخصصی پزشکی است . شما هر گونه متونی را ترجمه میکنید؟
بلی، من همهگونه متنی را ترجمه میکنم و حتی آنها را با منابع گوناگون تطبیق میدهم و با اطلاعات قبلی به ترجمه آنها میپردازم و با بعضی از همکاران و مشاوران که دارای تخصص خاص هستند هم مشورت میکنم.
شما چقدر اطمینان دارید که این مطالب برای اولین بار است که به زبان فارسی ترجمه و منتشر میشود؟
انتخاب مقالات را آقای خارابی انجام میدهند و قطعا ایشان مطالب جدیدی که در جایی چاپ نشده است را انتخاب میکند.
از همکاری با ایراناستار چه احساسی دارید؟
احساس خیلی خوبی دارم. کار کردن با همکارانی که انسانهای فرهنگی هستند برای من خیلی لذتبخش است.
چه پیشنهادی برای بهتر شدن مجله دارید؟
اگر یک واحد نظرسنجی داشته باشیم، بصورت کاغذی یا آنلاین خیلی مفید است، ما میتوانیم با استفاده از آن از دیدگاههای مردم هم مطلع شویم. با این کار ما میتوانیم بدانیم که کدام از قسمتهای مجله را باید تقویت کرد.
آیا نظر دیگری هم دارید؟
من فکر کنم با تغییراتی که بوجود آمده است. مخاطبان بیشتری جذب ایران استار شدهاند. این یک نقطه خوب برای آینده و رشد مجله است.
هیئت تحریریه روزنامه
همانطور که میدانید ایراناستار نویسندگانی دارد که سالهای زیادی از عمرشان را در اطلاعرسانی صحیح به مردم گذراندهاند. نتیجه زحمات آنها در طول این سالیان، رشد فکری و شناخت بیشتر جامعه در زمینههای گوناگون است. از آنجا که در 25 سالگی این روزنامه، همه این عزیزان سهیم هستند، با آنها گفتگویی انجام دادیم
آقای داعی، چند سال پیش به کانادا آمدید و از چه زمانی شروع به نگارش مطلب در ایران استار کردید؟
30 سال پیش به کانادا آمدم. در ابتدای ورود با ماهنامه ایرانیان، مرحوم دکتر یزدانفر، همکاری کردم. سپس با هفتهنامه آقای منصورزاده" شهروند"، که بعدا آقای زرهی آن را ادامه داد همکاری داشتم و درنیز در همان زمان با ماهنامه زن ایرانی با سرکار خانم شهین آسایش همکاری کردم و حدود 15- 16 سال پیش به هفته نامه ایراناستار پیوستم و این همکاری هنوز ادامه دارد. ناگفته نماند که با تعدادی از هموطنان مدت کوتاهی هر روز روزنامهای انتشار میدادیم که بعدا از بین رفت.
فکر میکنید جامعه ایرانی امروز، به نسبت ده قبل، تا چه حد بیشتر به کمکهای روانشناسانه نیازمند است؟
جامعه ایرانی بدلیل بزرگتر و پرجمعیت شدن به کمکهای بیشتر روانشناسی نیازمند است. خوشبختانه همکاران زیادی از ایران و کشورهای دیگر آمدهاند و به هموطنان کمک میکنند.
بیشترین مشکلات کسانی که به شما مراجعه میکنند کدام است؟
بیشتر دوگروه هستند. گروه اول آنهایی که مشکلات شخصی و عاطفی دارند و گروه دوم مشکلات خانوادگی و زناشویی. فکر میکنید مقالات شما در این سالها، تا چه حد به رشد فکری و سلامت خانوادگی آنها کمک کرده است؟ اینکه دقیقا بگویم که نوشتههای من تا چه میزان به رشد فکری و افکار عمومی و سلامت خانوادهها کمک کرده، آسان نیست. اما اغلب از افرادی که با آنها برخورد دارم، میشنوم که بدلیل روان نوشتن و انگشت روی مشکلات و مسائل خانوادگی آنها گذاشتن خوشحالند و تشکر میکنند.
در مورد روزنامه ایراناستار چه نظر و پیشنهادی دارید و خودتان کدام قسمت آن را بیشتر میپسندید؟
هر هفته نامهای خوانندگان خودشان را دارند. خوانندگان ایرانی اغلب به دو هفته نامه یکی شهروند و دیگری ایراناستار رجوع میکنند تا مسائل هفته پیش و نیز اطلاعات مختلف را دریافت نمایند. افراد زیادی هم به هفته نامههای دیگر رجوع میکنند. در بخش خانواده ایران استار، مطالب خانوادگی خوبی پیدا میشود.
آقای رحیمیان، چند سال است که به کار بیمه مشغولید؟
از سال 2003
چند سال است که در این زمینه در روزنامهها مینویسید و فکر میکنید این نوشتن، چه تغییری در جامعه ایرانی ایجاد کرده؟
از سال 2004، حدودا 14 سال تا به امروز. بهتر است بگویم قبل از هر چیز در خودم موجب تغییر شده و البته من هم میخواستم، به این معنا که هدفم این بود و است که به روز باشم و همیشه یاد بگیرم و آنچه یاد میگیرم بدون هیچ خساستی به علاقمندان ارایه دهم و به جرات میتوانم بگویم با همه گرفتاریها، مشغله، سمینار، کنفرانس، مسافرت و گاهی مریضی، خودم را همیشه متعهد میدیدم تا به امروز که در خدمتتان هستم بیوقفه هر هفته مطالبی به هفته نامههای شهر ارایه دهم و حتی گاهی چندین مطلب در هفته. و به جرات میتوانم بگویم قدیمیترین بخش آموزشی در قالب مقالات و منظمترین را تا به امروز انجام دادهام. چیزی قریب به بیش از چندین هزار مطلب در هفتهنامههای شهر و همینطور ماهنامه شرکت بیمه که بصورت آنلاین قریب به 8 سال تا به امروز است.
فکر میکنید این نوشتن، چه تغییری در جامعه ایرانی ایجاد کرده؟
خیلی زیاد، نمونهاش شنیدن مطالبی که گاهی حرف و اندرزهای خودم را میبینم که از دهان مشتریانم به خودم بر میگردد.
مهمترین مشکلی که در برخورد با متقاضیان بیمه دارید چیست؟
فرهنگ سازی را نمیتوان نادیده گرفت. سو شیالمدیا یکی از موارد اطلارسانی است . متقاضیان بیمه، میبایست به منبع اطلاعرسانی دقت کنند. چه بسا من هر روز شاهد مطالب آموزشی بسیار غلط در فضای تلگرام هستم، اجازه بدهید مثالی بزنم، آیا درست است آسپرین را برای تمامی بیماران قلبی توصیه کرد؟ متاسفانه هیچ کنترلی نیست. مگر خواننده شناخت داشته باشد. حتی گاهی میبینم مطلبی را بدون در نظر گرفتن شرایط متقاضی به شکل کلیت بیان میکنند و این بسیار اشتباه است. از مشاغلی تخصصی فروش، میتوان بیمه را نام برد، مشاورامور مالی و بیمه میبایست ضمن تشخیص سناریو اقدام به راهنمایی و فروش بنماید.
فکر میکنید اساسیترین بیمهای که نداشتن آن زندگی مردم را دگرگون کند کدامیک است؟
من 3 ریسک را میبینم عمر، سلامتی و بازنشستگی در 3 مقطع کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت .و مهم این است که آیا ما همیشه واجد شرایط برای اخذ بیمه هستیم؟ جوابش را همه میدانیم خیر است. ولی بیدقتی و فراموشکاری و یا امروز و فردا میکنیم، لذا بیمه سلامتی بیماریها و بیمه عمر میتواند بهترین انتخاب باشد و بیشترین خسارت را پوشش دهد. سیاست من بر بیمه شدن مردم به اندازه تواناییشان است. یادم میادش اولین شعار ما این بودش:
بیمه یک نیاز واقعی است به اندازه توان مالی شما.
افراد زیادی در زمینه بیمه فعالیت میکنند، فکر میکنید چرا آقای رحیمیان، توانسته اعتماد بیشتری را در این زمینه در مردم ایجاد کند؟
قبل از هر چیز این لطف و بزرگی مردم است و من در همینجا از تمامی مشتریانم سپاسگزارم ولی در جواب سوالتون بایستی عرض کنم با توجه به35سال تجربه در بیزنس که 20 سال آن در ایران در رشته الکترونیک و 15 سال در کانادا در رشته بیمه فعالیت میکنم این را میدانم که بزرگترین سرمایه من اعتبار من است و من حاضر نمیشوم آن را به هیچ بهایی بفروشم. به این معنی که با صداقت و دقت و دانش به روز، سعی بر این دارم سناریوی مورد درخواست مشتری را خوب بفهمم و سپس پیشنهاد و راهنماییام را ابراز کنم.
چه نظر و پیشنهادی برای بهتر شدن این روزنامه دارید؟ خودتان کدام قسمت از روزنامه را بیشتر می پسندید؟
من به نوآوری به شکلهای متنوع، اعم از دیجیتال و به روز شدن اعتقاد دارم و خودم این کار را در کارم انجام میدهم ،لذا میبینم ایران استار این کار را در روزنامه به شکلهای مختلف کرده و میکند.
آقای انواری شما چند سال پیش به کانادا آمدهاید؟
۱۸ سال
چند سال است که به شغل مسکن مشغولید؟
۱۲ سال
از چه زمانی شروع به نگارش مطلب در ایران استار کردهاید؟ فکر میکنید این نوشتن، چه کمکی به مردم و یا حتی خودتان کرده است؟
در "ایران استار" از سال ۲۰۱۰ و البته از سه سال قبل از آن در نشریات دیگری مینوشتم و در یکی از آنها همچنان ادامه میدهم. این شهر پر از تازهواردین و مهاجرین جدید است، آنها نحوه خرید و فروش ملک در کانادا و تفاوتهای آنرا با سرزمین مادری نمیدانند. برای بسیاری از این دوستان خرید اول خوب از آب در نمیآید چون از بسیاری مسائل آگاه نبودهاند. هدف من از نوشتن این مطالب کمک به همشهریان در گرفتن یک تصمیم آگاهانه است، این مطالب به من کمک میکند با مشتریان و مخاطبانم آشنا شوم و با آنها ارتباط برقرار کنم، در ضمن باید همیشه در حال مطالعه باشم و چیزهای جدید یاد بگیرم تا مطالب جدیدی برای نوشتن داشته باشم.
خیلی از مردم این روزها به "پیش خرید" علاقمند هستند، آیا شما "پیشخرید"های مناسبی دارید تا با شما تماس بگیرند؟
خدا خیرش بدهد آنکه اسم شغل ما را گذاشت "مشاور" املاک. این یکی از تفاوتهای عمده کار ما با همکارانمان در سرزمین مادریست، بنظرم مشورت درست دادن به مشتری به او کمک میکند تا تصمیم مناسبی بگیرد. شخصا دوست دارم انتخاب مشتری را با پرسشهایم زیر سوال ببرم تا او مطمئن باشد بهترین تصمیم را گرفته است. وقتی شما به عنوان خریدار یا فروشنده، مشاور املاک خوبی در کنارتان دارید متوجه آن نمیشوید! ولی وقتی مشاور خوبی ندارید در پایان کار تازه آن را با تمام وجود درک خواهید کرد. شما میدانید که در سونامی که در بازار مسکن پارسال همین ایام در تورنتو اتفاق افتاد بسیاری از خریداران ملک بخصوص آنها که ملکی خریده بودند تا بعدا ملکشان را بفروشند، در کمال تاسف مقدار زیادی از سرمایهشان در اثر کاهش قیمتها از بین رفت، که از این نظر انتقاداتی به تصمیم دولت انتاریو وارد است. اما با اینکه سال پرکاری برای تیم ما بود و با اینکه بسیاری از مشتریها و مراجعین ما تمایل داشتند که در چنین بازار داغی خریدهایی انجام بدهند. مشورت ما جلوی ضرراین دوستان را گرفت و به یاد ندارم هیچکدام از مشتریهای تیم ما در آن بازار متلاطم مال خود را از دست داده باشند. در مورد ادامه سوالتان باید بگویم بله من پیش خریدهای خوبی میشناسم که قیمتها و شرایط مناسبتری از بقیه دارند ولی بسیاری از خریداران، هزینههای پنهان و ریسکهایی که در یک پیشخرید وجود دارد آگاه نیستند، داستان HST را در این رابطه نمیدانند، اگر شما پیشخرید را انتخاب میکنید باید دلائل موجهی برای آن داشته باشید در غیر اینصورت چرا از کاندوهای موجود در بازار انتخاب نمیکنید، پیش خرید بدون شک برای بخشی از خریداران مزیتهایی دارد اگر مشاور درستی در کنار خود داشته باشند. قبل از اینکه وارد هرگونه خریدی از جمله پیش خرید با یک مشتری بشوم ترجیح میدهم نیم ساعتی با او در دفتر کارم بنشینیم و در این مورد با ایشان صحبت کنم.
چه نظر و پیشنهادی برای بهتر شدن این روزنامه دارید و به کدام قسمت از ایراناستار بیشتر علاقمندید؟
کار من و شما برای جلب مخاطب خیلی مشکلتر از قبل شده است، بقدری اطلاعات از کانالهای مختلف به مردم میرسد که اگر من و شما دقت نکنیم مطالبمان کهنه و بدرد نخور به نظرخواهد رسید. باید یک سر و گردن از بقیه بالاتر باشیم تا دیده و خوانده شویم. در مورد مطالب خودم کاملا آگاه هستم که اگر سه یا چهار جمله اول متنم توجه خواننده را جلب نکند آنرا رها خواهد کرد و به سراغ مطلب بعدی خواهد رفت. من اگر بخواهم در مورد بهتر شدن نشریه پیشنهادی بدهم ، اول باید بدانم شما چه هدفی از انتشار دارید، و چه ماموریتی برای خودتان قائل هستید، شخصا عمدهتر کردن بخش فرهنگی و ادبیات را ترجیح میدهم که جایش در نشریات این شهر خالیست. نشریه شما از وقتی از حالت مجله خارج شد و به شکل جدید در آمد واقعا جهش و خیز بلندی برای جلب توجه مخاطبان برداشت.
در پاسخ به قسمت دوم پرسش شما مطالب مربوط به فروغ را که اخیرا در نشریه شما منتشر میشد دوست داشتم. زندگی و شخصیت فروغ برایم جالب است و هر چه از او گفته و نوشته میشود احساس میکنم هنوز ناگفتهها و پرسشهای بسیاری باقی میماند. وقتی نزدیکان او دربارهاش حرف میزنند، انگار چیزی را پنهان میکنند و یا با احتیاط صحبت میکنند وهمچنان او را ناشناخته باقی میگذارند، با اینکه ایشان زندگی کوتاهی داشت ولی از کنار زندگی پر ماجرا و شخصیت ویژهاش نمیتوان به راحتی گذشت...
در پایان تولد بیست و پنج سالگی نشریه را به شما تبریک میگویم، تلاش شبانه روزی شما به بار نشسته و "ایران استار" را به یک نشریه وزین و خواندنی تبدیل کرده است. موفق باشید.
آقای اختری، شما چند سال است که به کانادا آمدهاید؟ و اینجا به چه کاری مشغول بودهاید؟
من از سال 2004 سالی یک بار برای دیدار از فرزندانم که در تورنتو زندگی میکنند، به کانادا میآمدم. تا اینکه در سال 2009 به عنوان رزیدنت و از سال 2014 به عنوان اقامت دائم در این جا ماندگار شدم. شغل من در ایران سردفتر اسنادرسمی بود. در سال (2004) 1383 بازنشسته شدم و فقط برای اینکه نزد فرزندانم باشم، باتفاق همسرم به کانادا مهاجرت کردهایم. در این جاهم هیچ کاری ندارم و فقط به مطالعه و تحقیق میپردازم.
از چه زمان به تاریخ علاقمند شدید و در این روزنامه تا کنون در چه زمینههایی نوشتهاید؟
علت علاقه من به تاریخ این است که در جوانی وهنگام تحصیل در دبیرستان و دانشگاه تهران و دانشگاه آزاد اسلامی به ما آموخته بودند که ملتی خود را خواهد شناخت که تاریخ ملت خود و جهان را در حد امکان فراگرفته باشد و اما در همین نشریه ایران استار تاکنون سلسله مقالاتی درباره "غرب در برابر ایران" و "کتابهای جعلی در ایران" و "جراید ایرانی خارج از کشور از جمله جراید فارسی زبان چاپ کانادا و جرایدی که ایرانیان به زبانهای دیگر در خارج از کشور ایران منتشر کردهاند" نوشتهام.
فکر میکنید بعد از شرقشناسی به کدام بخش تاریخ خواهید پرداخت؟آیا روزی به تاریخ کمی قبل تر ایران، مانند قاجاریه نیز میپردازید؟
این مقاله اخیر و مقاله "شرق شناسی" وسایر مقالات من همه در محدوه زمانی سلسله قاجار و پهلوی و معاصر است و اگر عمری باقی باشد، تحقیق بعدی در باره ایرانشناسی مختصر یا ادبیات عامیانه "داستانهای عامیانه" و یا سرگذشت جنبش قرمطیها خواهد بود.
پژوهش و نگارش حقیقتا کار دشواری است، شما چند ساعت در هفته برای تهیه و نگارش مطالب ارزشمند تاریخی، وقت میگذارید؟
از آنجا که من کار موظفی ندارم، هفته هفت روز روزی دو سه ساعت روی مقالاتم کار میکنم و امیدوارم که وقت خوانندگان نشریه شریف ایراناستار را تلف نکرده باشم و از اینکه آن نشریه گرامی صفحاتی از آن را به نوشتههای قلمانداز حقیر اختصاص میدهند بسیار سپاسگزارم.
چه نظر و پیشنهادی در مورد بهتر شدن روزنامه دارید؟ خودتان به کدام قسمت آن بیشتر علاقمندید؟
عیب اساسی نشریات تورونتو (البته ایران استار کمتر) وابستگی به مشاغل و درآمد حاصل از آگهیهای تبلیغاتی است که در بعضی از این نشریهها بُعد آگهی و تبلیغات بسیار فراتر از مطالب خواندنی و ارشاد است و تا این مشکل حل نشود امیدی به این نشریات نیست و اما مزیت نسبی نشریه هفتگی ایران استار، رعایت وظیفه اصلی مطبوعاتی - عدم جانبداری از گروهی خاص یا ابراز انزجار از گروهها و سیاستها است. چه خوب است که نشریه شما وظیفه درست انتقال وقایع را به مردمان فارسی زبان از هرگروهی که باشند تا اندازه نه در حد مطلوب رعایت میکنید و به صاحب اندیشه و عقیدهای تا حدی اجازه اعلام نظر و عقیده میدهید. و این مهمترین برتری این نشریه است و مطلب دیگر جامعیت مندرجات نشریه است که هیچ طبقهای از خوانندگان را ناامید نمیکنید و این دو مطلب از دلائل عمده همکاری من با نشریه شما است و امیدوارم که به مطالب عمیق علمی و تاریخی ماندگار، نه وقایع زودگذر متاثر از مطامع سیاسی دولتهای سرمایه و تبلیغاتسالار را بیشتر بپردازید و مندرجات نشریه ایران استار تبدلیل به گفتارهای کینهتوزانه ضد ملل مظلوم نشود که از جمله جمله مندرجات آنها شائبه کینهورزی و نوکرمابی به دولتهای زورگو و یا کسب درآمد نامشروع از گروههای معارض با تمامیت ارضی ایران و همکاری با تجزیهطلبان و بهانهگیران به مشام میرسد و روز به روز از روش فعلی اکثر مطبوعات ایرانی که حالت (روزی نامه بودن) به خود گرفتن باشد دور شوید و به وضعیت روزنامه بودن و زبان مردم بودن نزدیک شوید و در پایان بگویم که مثلا در بوئیدن گل فقط میشود بوئید ولی نمیتوان نوشت و من هم در مورد نشریه شما نوعی بوئیدن گل حس میکنم که مشکل است بیان کنم و فقط میتوانم بگویم که از خواندن مطالب نشریه خوشحال میشوم.
آقای تنباکویی، زمینه کاری شما چه بوده و چه شد که به کار "ارز" پرداختید؟
زمینه کاری من قبلا روزنامهنگاری و انتشارات و چاپ و تبلیغات بود. به دلیل علاقهای که داشتم، کاری بود که فکر کردم از عهدهاش برمیآیم.بطور کلی من هر کاری که میکنم را سعی میکنم به بهترین نحو انجام دهم و این کاری بود که به آن علاقمند شدم و سعی میکنم به بهترین نحو انجامش دهم.
فکر میکنید امروزه چه کسانی در کار "ارز" موفقتر هستند؟
کسانی که بتوانند تمام اتفاقاتی که در دنیا میافتد را سریع رصد کنند، مانند قیمت نفت و طلا و سهام و غیره موفقترند، مثلا خود من هر روز این کار را میکنم و آنها را بررسی میکنم، به همین دلیل بهتر میتوانم تشخیص دهم و جوانب امور را بفهمم.
برخورد کسانی که مقالات شما را میخوانند تا بحال چگونه بوده و فکر میکنید این نوشتهها چقدر به آنها در نقل و انتقال صحیح پولشان کمک کرده است؟
کسانی که مطلب من را میخوانند دائم وضعیت را پیگیری میکنند، باورتان نمیشود که بگویم مردم زنگ میزنند و سوال میکنند از وضعیت اقتصادی و پولی. خیلیها هستند که زنگ میزنند و به سوال در مورد نرخ ارز فقط بسنده نمیکنند بلکه سوالات اقتصادی میپرسند و من به همهی آنها میگویم که اقتصاددان نیستم ولی همیشه و با دقت مسائل اقتصادی جهانی را دنبال و بررسی میکنم. بعلت کار روزنامهنگاری سابقم توانستم اطلاعات خوب زیادی را از منابع معتبر جمع کنم، که این اطلاعات خوب برای مشتریانم مفید خواهد بود. این نشریه خیلی کمک کرده که اشخاص به سوی اطلاعات صحیح و من بیایند و خوشبختانه پیشبینیهایی که کردهام و درست از آب درآمده را به مشتریانم بگویم تا بدانند و بهتر عمل کنند.
فکر میکنید امتیاز کارتان نسبت به بقیه در چیست؟
من امین هستم و سرعت کارم بسیار بالاست. الان بیشتر آنهایی که میآیند بخاطر پیش من بخاطر سرعت عمل من میآیند به ویژه در حوالهها. در زمینه جابجایی اسکناس و کارت کشیدن، تقریبا همه صرافیها مثل هم و سریع هستند، اما من در حوالجات سرعت بسیار بالایی دارم. مثلا قبلا و اوایل که آمده بودم یک حواله ارزی که یک صرافی برایم انجام داد، 17 روز طول کشید؛ ولی من امروز حوالههایم را بین 24 تا 48 ساعت به انجام میرسانم.
چه نظری درباره این روزنامه دارید و خودتان به کدام قسمت آن بیشتر علاقمند هستید؟
من مطالب تخصصی ایراناستار را میخوانم، ایران استار مطالب "غیر کپی" را انتخاب میکند، کارش با افراد حرفهای و کاری تولیدی و ترجمه است. در حالیکه دیگران فقط مطالب را کپی میکنند و حتی نمیدانند چه مطالبی را انتخاب کنند. ایران استار تنها نشریهای است که مطلب خودش را دارد. ایران استار در مجموع مطلب است تا آگهی، بقیه بیشتر تبلیغات و آگهی دارند و کمی هم مطلب.
آقای گلمحمدی، شما چند سال است که در زمینه ادبیات مینویسید؟
من از دوران نوجوانی عاشق ادبیات بودم. شعر و نثر. گلستان سعدی و غزلیان حافظ را از حفظ می کردم. ولی اولین شعری که سرودم در سال 1342 شمسی بود که در مجله اطلاعات کودکان به چاپ رسید. از آن موقع به بعد با مجلات مختلف ادبی ارتباط داشتم. اولین مقاله من درباره فردوسی در سال 1345 در مجله مشیر چاپ شد. من با نشریات مختلف از جمله فردوسی، نگین، مشیر، اطلاعات هفتگی، روشنفکر، سپید و سیاه و بعدها با چیستا، آینده، مطالعات تاریخی همکاری داشتم. اولین شهر من" فصل پرواز" در سال 1350 چاپ شد و اولین رمان من "مردم شرافتمند" در سال 1352 منتشر شد و برایم مشکلاتی هم ایجاد کرد.
فکر میکنید جامعه ما خارج از کشور، از لحاظ فرهنگی چه تغییراتی در دهه گذشته کرده است؟
اگر بخواهیم واقعیتنگر باشیم، من فکر میکنم که جامعه ما از لحاظ فرهنگی در خارج از کشور در ده سال گذشته تغییر قابل توجهی نداشته است. چون ما از یک پیشینه خاصی به خارج میآییم و نمیتوانیم خودمان را با شرایط جدید هماهنگ کنیم. ما همان رفتار و اعمالی را که در ایران داشتیم، در خارج ادامه میدهیم. به راحتی به هم دروغ میگوییم. از ارتباط فرهنگی و اجتماعی با سایر کامیونیتیها دوری میکنیم. اگر کسی از ما به علت کوشش و زحمت خود در خارج موفق شود، فورا به او وصلهای میچسبانیم. رویهمرفته نمیفهمیم که چه کار داریم میکنیم. بنابراین به جز بعضی استثناها ما نه تنها در ده سال گذشته از لحاظ فرهنگی رشد نکردهایم، بلکه دچار مشکلات بیشتری هم شدایم.
فکر میکنید رسانهای که به ادبیات و فرهنگ نپردازد، کدام بخش یک خانواده را نادیده میگیرد؟
توجه به فرهنگ و ارزشهای ملی و تاریخی هویت ما را تشکیل میدهد. یکی از وظایف اصلی رسانهها این است که نه تنها مخاطبان خود را به ادبیات و فرهنگ کشور خودشان بیشتر علاقمند کند، بلکه آنان را با فرهنگ و ادبیات جهانی نیز آشنا کند. ادبیات و فرهنگ معیار بسیاری از ارزشهای یک جامعه را تشکیل میدهد، بنابراین هر رسانهای علاوه بر آگاهیرسانی در زمینههای مختلف باید یک بخشی را هم به ادبیات اختصاص دهد. ما هزاران دلار با تبلیغات و کوس و کرنا صرف انتخاب دختر شایسته زیبا میکنیم ولی هیچگاه یک دانشآموز یا دانشجوی نمونه را معرفی نمیکنیم. این وضعیت بسیار اسفبار است.
میدانم که تعداد مصاحبههای شما آنقدر زیاد است که بخشی از آن به صورت کتاب درآمده، بهترین مصاحبهای که در این مدت کردهاید با چه کسی بوده؟
من از انجام مصاحبه، همیشه هدفهایی داشتم و بیشتر آن به منظور الگوسازی برای جوانان بوده است. من فکر میکنم وقتی جوانان و فرزندان ما سرمشق و الگویی نداشته باشند، بیهدف بار میآیند. از میان مصاحبههایی که کردم، من مصاحبه و گفتگو با پروفسور دکتر "موسی وند" را که استاد دانشگاه در اتاوا است و یکی از کسانی است که روی ساخت قلب مصنوعی کار کرده است بسیار میپسندم. از دیگر مصاحبههایی که بسیار دوست داشتم، گفتگوی ارزشمند و روشنگرانهام را با شادروان دکتر پرویز رجبی، ایرانشناس بزرگ بود. او به ما نشان میدهد که چگونه باید ایران را شناخت و دوست داشت.
در مورد روزنامه ایران استار چه نظر و پیشنهادی دارید و خودتان به کدام بخش آن بیشتر علاقمند هستید؟
هفته نامه ایراناستار، نشریهای مردمی و ارزشمند است که از روز اول انتشار رسالت خود را به عنوان یک رسانه مستقل و خالی از جهتگیری به جامعه ایرانیان تورنتو نشان داده است. من فکر میکنم یک نشریه در خارج از کشور باید رسالت و تعهد خود را تشخیص دهد و در آن جهت حرکت کند. هفته نامه ایراناستار، تنها نشریه مستقلی است که به هیچ دسته، تفکر، حزب و عقیدهای گرایش ندارد. این نشریه انعکاسدهنده افکار و اندیشههای مردم است و اینگونه فکر کردن به نظر من ارزشمند است. من به بخشهای علمی، ترجمه، پزشکی و ادبی و مصاحبه آن علاقمندم و همواره آنها را میخوانم.
آقای سلطانپور سلام، شما بیشتر در زمینه سیاست کانادا مینویسید. شما چه مجلاتی را مطالعه میکنید؟
من سالهاست که بیشتر از یکی دو مجله، نشریه دیگری مطالعه نمیکنم، که یکی از آنها ایران استار است. خیلی از این مجلهها با کار من سنخیتی ندارند. چون من علاقمند به پوشش خبری کانادا هستم و این مجلات هم چیز تازهای در این زمینهها ندارند، من ترجیح میدهم که از این مجلات بر ندارم تا دیگران بتوانند از آنها استفاده کنند.
چند سال است که در کانادا هستید؟
ما در تورنتو اصولا مدیای جدی نداریم.
فکر میکنید چرا ؟
از روز اول یک اشتباه رخ داد و تیمی که برای اولین بار وارد کار شدند و نسخهای پیچیدند. بر اساس اصول درست عمل نکردند. یعنی کسانی که روزنامهنگاری را در اینجا شروع کردند ممکن است نیت خوبی داشتند ولی روزنامهنگار حرفهای نبودند و به همین علت تمام روزنامههای ما در اینجا یا سیاسی شده یا روزنامه زرد، آنها نیامدهاند از دید یک کانادایی – ایرانی به مسائل و مشکلات کامیونیتی بپردازند و دردهای مردم را عنوان کنند. به همین خاطر است وقتی این نشریات را ورق میزنید، فکر میکنید همه چیز خوب است. ازدواج میتوانی بکنی، اتومبیل میتوانی بخری، خانه بدون پیشقسط بخری، همه کار میتوانی بکنی، اصلا هیچ مشکلی نداری. ولی از مسائل و مشکلات اجتماعی و جوانی که خودکشی میکند یا جوانی که با چاقو مورد حمله قرار گرفت و به قتل رسید، هیچ کسی حرفی نمیزند.
اگر این نشریات ایرانی فروشی شود، آیا شما آنها را میخرید؟
این کار اصلا امکانپذیر نیست، چون فرهنگ مجانی بودن آنها جا افتاده و بعید است کسی بابت آنها پول بدهد و بخرد.
این روزها متقارن است با آغاز 25 سالگی نشریه ایراناستار، دیدگاه شما در رابطه با این مجله چیست؟
آقای بیژن و شهرام بینش هر دو افراد فرهنگی بودند که این هفتهنامه را تاسیس کردند. در آن زمان که هنوز اینترنت مثل امروز نبود، ایران استار از اول تاکنون نشریه جدی بود. به نظر من ایراناستار قدیمیترین نشریه اینجاست. این نشریه از آن زمان تا امروز خیلی از خلاها را پر کرده است. مخصوصا در زمانی که تعداد ایرانیها از 5 تا 10 هزار نفر تجاوز نمیکرد. بعدها که تعداد ایرانیها زیاد شد و مشاغل بوجود آمد، رقابت هم بین نشریات بوجود آمد. در نتیجه چون دست زیاد شد، قیمت آگهی نزول کرد و درآمد نشریات کم شد و آنها نتوانستند از نیروهای کارآمد استفاده نمایند، به همین دلیل کیفیت کار هم تقلیل پیدا کرد.
در حال حاضر وضعیت این نشریه چگونه است؟
ایران استار یک نشریه خیلی آزاداندیشی بود. از قدیم نظریات هر کسی را که حرفی برای گفتن داشت، چاپ میکرد. این نشریه کمتر تعصب حزبی و سیاسی داشت. در این نشریه هر کسی با هر مرامی مطلب مینوشت. دکتر پهلوان در آن مینوشت. آقای بنیطبا هم مینوشت. همه طیف افراد در آن بودند. اخیرا هم حرکت خوبی در آن صورت گرفته و نیروهای جدید به آن پیوستند که عملا تحرک جدیدی در آن پیدا شده. اکنون بسیاری از مسائل روز در آن پوشش پیدا میکند و میتوان گفت تنها نشریهای است که آئینه تورنتو است.
چه کلام آخری دارید که بگوئید؟
برای همه دوستان، آقای بینش و مدیران و همکاران جدید آرزوی موفقیت میکنم. امیدوارم مردم هم جدیتر به آن نگاه کنند. نگاه انتقادیتر نسبت به مسائل جامعه داشته باشند و یک ارتباط دو طرفه میان مجله و مردم در تورنتو بوجود آید. مردم باید برای پوشش همه مسائل کامیونیتی ایرانی با این نشریه همکاری کنند. وظیفه ما است به عنوان خبرنگار شهروند اگر خبر خوبی و مناسبی بدست آوردیم آن را به مجله ایراناستار یا هر مجله دیگری که دوست داریم بفرستیم.
خانم پروین ترابی شما چند ساله که به کانادا آمدید و چه شد که کار آشپزی را شروع کردی؟
اولا كه جشن بیست و پنج سالگی ایران استار را تبریک میگویم و امیدوارم این نشریه همچنان با پیشرفت روزافزون و اقتدار تمام به فعالیت خودش ادامه بده. من پنج ساله كه به كانادا اومدم و بخاطر علاقه زیاد به آشپزی تصمیم گرفتم كه در این زمینه فعالیت كنم .
تا بحال استقبال خوانندگان از مطالب آشپزی که مینویسی چگونه بوده؟
بنظرم خوانندگان از مطالب این صفحه راضی هستند چون تا بحال چند نفر از خوانندگان عزیز شخصا با من تماس گرفتهاند و ضمن تشكر پیشنهادات جدیدی ارائه دادند كه این بیانگر حسن نظر و توجه اونهاست.
فکر میکنی یک رسانه خوب، باید چه ویژگی داشته باشد؟
بنظر من یک رسانهی خوب باید اصل بیطرفی را رعایت كند و دغدغه و سلیقهی اكثریت اقشار جامعه و خوانندگان از طیفهای مختلف اجتماعی را در نظر بگیرد و مطمئنم كه ایراناستار توانسته از این نظر جای خودش را بعنوان یک نشریهی مردمی و قابل اعتماد در میان عموم پیدا كند.
خودت به کدام قسمت این روزنامه بیشتر علاقمندی؟
من تمام قسمتهای این نشریه را دوست دارم، اما صفحات ادبیات و اخبار روز را بیشتر دنبال میكنم.
با مردم
دیدگاههای ایران استاری ها را ملاحظه کردید، حال موقع آن است که به میان کامیونیتی برویم و از کسانی که در روزهای پنجشنبه صبح برای بردن مجلات جدید به محوطه سوپر خوراک؛ سوپر ارزان و فروشگاه پارس در پلازای ایرانیان میآیند، درباره ایراناستار سوال کنیم و نقطه نظرات آنها را بدانیم.
لطفا خودتان را معرفی کنید.
من جوادی هستم. حدود نه ساله که در تورنتو هستم و 63 سال سن دارم.
امروز برای چه کاری به محوطه سوپر خوراک آمدهاید ؟
برای برداشتن مجله های ایرانی.
دیدگاه شما نسبت به این نشریات چیست؟
این نشریات اطلاعات خوبی از ایران و کانادا به ما میدهند. چه از لحاظ فرهنگی و چه از لحاظ بیزینسی و کاری. روی هم رفته وجود این نشریات مفید است.
شما کدام یک از این نشریات را بیشتر مطالعه میکنید؟
من بیشتر مجله جوان، ایران استار و سلام تورنتو را.
الان چه مجلهای را برداشتهاید؟
اکنون ایران استار را.
بطور کلی نظرتان در رابطه با نشریات اینجا چیست؟
روی هم رفته حضور این نشریات خوب و برای کامیونیتی لازم است.
در مقایسه با نشریات داخل ایران چگونه است؟
متفاوت است، آنجا بیشتر مباحث و مطالب داخل ایران مطرح است. این جا فضا برای اظهارنظر بازتر است.
چه پیشنهادی برای بهتر شدن این نشریات دارید؟
در اینجا بیشتر مجلات معرف کارها و کالاهای تجاری هستند. باید کاری کنیم که مردم وقت بگذارند و مطالعه بیشتری داشته باشند.
با سلام خدمت شما، من از طرف نشریه ایران استار با شما صحبت میکنم. لطفا خودتان را معرفی کنید.
من امیر عالیخانی هستم. مشاور املاک. حدود سی سال است که در تورنتو هستم.
آقای عالیخانی این کش و قوس خرید و فروش مسکن سالهای قبل هم در تورنتو بوده است؟
سالهای قبل هم بوده ولی نه به این شدت. حدود ده سال اخیر بوده ولی نوسان محدود بوده ولی در این یک سال گذشته حباب سنگینی از قیمتها شکسته شده است.
فکر میکنید آخر و عاقبت این سقوط قیمت چه میشود؟
این چیزی است که باید دولت تصمیم بگیرد و آن را تا حدودی کنترل کند. یعنی کاری کند که مردم زیاد ضرر نکنند، بویژه آنهایی که با قیمت بالا منزل خریدهاند.
من از پشت این مغازه که در آن نشستهاید، مشاهده کردم شما سخت مشغول مطالعه مجلهای هستید .آیا شما همه مطبوعات تورنتو را مطالعه میکنید؟
تا آنجایی که فرصت بشود تعدادی را مطالعه میکنم. مثل ایران جوان، سلام تورنتو، ایران استار و مجله ورزشی.
نظرتان درباره هفته نامه ایران استار چیست؟
یکی از مشکلاتی که داریم این است که همه مطالب و اطلاعات همه نشریات شبیه هم است. بطوریکه اگر یکی از این نشریات را بخوانی مثل اینکه همه را خواندهاید. نمیدانم منابع خبری آنها یک جا است یا آنها همه از یک محل کپیبرداری میکنند.
ولی اکنون بخش خبری و خانوادگی ایران استار مطالبی است با حال و هوای تورنتو که در اینجا نوشته میشود یا ترجمه میگردد . شما این تغییرات را دیدهاید؟
سعی می کنم در آینده بیشتر این نشریه را مطالعه کنم و به آن توجه زیادتری داشته باشم.
در حال حاضر حدود 25 سال است که این نشریه منتشر میشود، چه پیشنهادی برای بهتر شدن آن دارید؟
باید سعی کنند که جامعه ایرانی را رو به بالا بکشند. نباید آنها دنبال رقابت در گرفتن آگهی باشند. نشریات باید سعی کنند و بدانند که جامعه ایرانی به چه اطلاعاتی نیاز دارد و چه کارهایی میشود برای ایرانیها انجام داد. ما تنها جامعهای هستیم که از یکدیگر پشتیبانی نمیکنیم. باید مطبوعات یک مقدار بیشتر به اینگونه مسائل توجه کنند.
با سلام خدمت شما، ممکنه خودتان را معرفی کنید؟
سلام، من سپیده هستم، ساکن تورنتو. من این مجلهها را برای پدر و مادرم میبرم. خودم هم گاهی آنها را مطالعه میکنم . حدود 6 سال است که در تورنتو زندگی میکنم.
به کدامیک از روزنامهها بیشتر علاقمندید؟
بیشتر به ایران استار و ایران جوان علاقه دارم. ایراناستار را به خاطر مطالبش دوست دارم. خیلی مطالب جامع و خوبی دارد.
امسال ایران استار به 25 سالگی انتشار خود میرسد. چه نظری در اینباره دارید؟
من فکر میکنم ایران استار خیلی مجله جامع و خوبی است. به همین علت شخصا به آن علاقمندم. از هر چه که بخواهیم مطلب توی این مجله هست.
چه پیشنهادی دارید تا کامیونیتی ما به این مجلات توجه بیشتری داشته باشند؟
فکر میکنم اگر جامعه ایرانی بخواهد آگهی پیدا کند، این مجلهها خیلی کمک هستن. از آگهیهای اطلاعرسانی، مطالب پزشکی و فرهنگی و ادبی تا اطلاعات اقتصادی و خرید و فروش خانه.
اگر این نشریات برای فروش مبلغی را تعیین کنند. شما حاضر به خرید آنها هستید؟
چرا که نه، بله به آنها نیاز داریم. من حتما میخرم .
آیا مطلبی هست که بخواهید عنوان کنید؟
خیلی ممنون، میخواهم تشکر کنم از دستاندرکاران نشر این مجلات، خیلی ارزشمند است و مسئولین زحمات زیادی برای آنها میکشند.
با سلام خدمت شما، من مشاهده کردم که شما با شور و شوق دارید مجلات ایرانی را بر میدارید، لطفا خودتان را معرفی کنید.
من انشاالله زندی هستم. خیلی خوشحالم که این نشریات منتشر میشود و ما میتوانیم اطلاعات مورد نیاز خود را از آنها تامین کنیم. حتی در مورد احزاب، نیازمندیها و چیزهای مورد استفاده در زندگی از آنها کمک بگیریم. این نشریات هر کدام در نوع خودشان ارزشمند هستند. هر چه بیشتر ما بتوانیم کانادا را بشناسیم، حکومت اینجا را بشناسیم، موقعیت مناسبتری پیدا میکنیم.
چند سال است که در کانادا هستید؟
حدود پانزده سال.
شما نشریه ایراناستار را هم میخوانید ؟
بله، ایراناستار نشریه بسیار خوبی است. یک مدت کوتاهی متوقف شده بود. کمبود آنرا واقعا احساس میکردیم. کسی نمیدانست چرا منتشر نمیشود. بعد از آن به صورت روزنامه دوباره آمد. الان هم با تغییراتی که در آن شده است بسیار خوب با مطالب جالب و به روز منتشر میشود.
چه کار باید کرد تا مردم بیشتر مطالعه کنند؟
این به خود افراد بستگی دارد. علاقمندی هر کسی باعث میشود که او به مطالعه رو آورد. انسان برای سنجش ارزشهای اجتماعی به مطالعه و اطلاعات نیازمند است.
شما چه پیشنهادی برای بهتر شدن این نشریات ایرانی دارید؟
بهتر است که درباره اطلاعات عمومی و احزاب و روش تعامل با دولت در اینجا مطالب بیشتری درج گردد. مثلا اکنون که نزدیک انتخابات است باید این نشریات جامعه را برای شناخت کاندیدها، احزاب و رای دادن آنها آماده کنند. من به شما و کلیه کارکنان ایراناستار خسته نباشید میگویم.
آنچه که ملاحظه کردید یک گزارش اجمالی از 25 سال فعالیت موثر و نقش آفرین نشریه ایران استار در جامعه ایرانیان تورنتو بود. ضمن احترام خاص برای تاسیسکنندگان این هفتهنامه مردمی، آرزومندیم که مدیران و همکاران جدید این نشریه در برنامهها و استراتژیهای تدوینی برای آیندهای به صورت یک مجموعه خبری و اطلاعرسانی چند رسانهای، موفق باشند و جایگاه ویژهای نه تنها در جامعه ایرانی بلکه در میان سایر کامیونیتیها و در سطح کانادا و حتی جهان پیدا کنند.
۱- ماسک ان-۹۵ بزنید، کرونا از ماسکهای معمولی رد میشود. ۲- فیلتر هوای قوی هپا بگذارید. ۳- تا جایی که میتوانید از مردم حذر کنید. ۴- تغذیه خوب و سالم داشته باشید، مقادیر زیاد ویتامین C و D مصرف کنید. ۵- بسیار ورزش کنید. ۶- اگر توانستید حتما واکسن بزنید.
درباره نویسنده/هنرمند
Arash Moghaddam آرش مقدم مدرک کارشناسی کامپیوتر و تخصص تولید رسانه دیجیتال دارد و مدیریت تولید بیش ۹ رسانه تصویری، چاپی و اینترنتی را بعهده داشته است. |
ویراستار اول: آرش مقدم؛ ویراستار نهایی: پر ابراهیمی - ویراستاری موقت: عباس حسنلو
ویراستار اول: آرش مقدم؛ ویراستار نهایی: پر ابراهیمی - ویراستاری موقت: عباس حسنلو