سلام و عرض ادب و احترام. فرید قاسم اسد هستم مدرس و بنیانگذار موسسه pixel man.
این جلسه میخواهم در رابطه با visual communication در expand کردن businessها و گسترش درآمد یک business صحبت کنم. وقتی میخواهیم در رابطه با visual communication صحبت کنیم بحثی که عنوان میشود، بحث public relation است یا PR یا روابط عمومی شرکتی که دارید. حتما حتما برای این businessتان یک چهارچوبی را برای ارتباط با مشتری حالا مشتری میخواهد مشتری موجود باشد یا مشتری که هنوز مشتری شما نشده است و خواهد شد را بنویسید. بعد از اینکه این چهارچوب را نوشتید این frame work را برای communication نوشتید، حال یک متنی دارید که این متن قرار است چهارچوب و اصل همه کارهای ما بشود. این میخواهد Email باشد، میخواهد یک ad تبلیغاتی باشد، میخواهد یک بلاگ توی وب سایت شما باشد، میخواهد یک پادکست باشد، هر چیزی میتواند باشد و همه اینها بر اساس این چهارچوب انجام میشود، چرا؟ علت چرا آن این است که ما نیاز داریم برندمان را در ذهن مردم establish کنیم، fix کنیم.
خیلی از شرکتها میآیند پیش من، مثلا در همین یک ماه گذشته چندتا شرکت آمدهاند پیش من و میگویند فرید ما همه کارها را کردهایم، این کار را کردهایم، آن کار را کردهایم، تبلیغ میگذاریم، 2 یا 3 هزار دلار به گوگل پول میدهیم و ...ولی انگار نیستیم! انگار حضور نداریم! آن جاهایی که باید ما را بشناسند، نمیشناسند! خوب خیلی واضح است، ایرادها زیاد است، ولی یکی از ایرادهای مهم این است که Frame work برای visual communication وجود ندارد. چند بار گفتم visual communication، در بحث PR، یعنی اینکه ما بتوانیم color harmony، هارمونی رنگها، هارمونی متنها، هارمونی ویدئوها و illustrationها را درست در یک قالب بگذاریم و بعد advertise کنیم. فکر میکنم چندین بار قبلا هم این مطلب را گفتهام.
وقتی بحث marketing است یعنی اینکه marketing یک فونداسیون است که advertising روی آن قرار میگیرد و نوک پیکان حمله آن میشود sells یا فروش. خوب حواستان باشد که اگر ما داریم یک چیزی را طراحی میکنیم و پخش میکنیم و یا در فیسبوک پست میکنیم، اینستاگرام، یوتیوب، لینکدین،mail chimp، همه جاهایی که میتوانیم تبلیغاتمان را انجام دهیم، اینها فقط advertising است و advertising بدون فونداسیون درست که مقررات advertising را مینویسد marketing کار نمیکند، حواسمان باید باشد وقتی میگویم visual communication یعنی میخواهیم یک نسل جدیدتر از خریداران را target قرار دهیم.
واقعیت این است که اینها اصلا کار سادهای نیست که مثلا خود ما بتوانیم. business موسسه من دست دو تا از دانشجوهایم است و کار به این سادگی نیست که ما بتوانیم همه کارهایش را خودمان انجام دهیم، بهتر این است که بنشنیم و business plan و budget plan و marketing plan را کنار هم بگذاریم، frame work یا ساختار PR را هم از توی آن در بیاوریم (Public relation) را و بعد بر اساس آن شروع کنیم تبلیغاتمان را با یک graphic designer خوب بسازیم و بعد هم حواستان باشد، آرتیستgraphic designer فرق میکند با commercial graphic designer، اینها واقعا دو تا branch مختلف هستند هر دو Graphic design هستند هر دو Visual communicator builder هستند ولی کارشان فرق میکند. بعد این دو تا را که میگذاریم کنار هم آن وقت میتوانیم رابطهمان را با آن نسل جدید درست برقرار کنیم. حالا اگر سوالی هم داشتید، بنده در خدمتتان هستم.
هفته آینده میبینمتان، خداحافظ.
این جلسه میخواهم در رابطه با visual communication در expand کردن businessها و گسترش درآمد یک business صحبت کنم. وقتی میخواهیم در رابطه با visual communication صحبت کنیم بحثی که عنوان میشود، بحث public relation است یا PR یا روابط عمومی شرکتی که دارید. حتما حتما برای این businessتان یک چهارچوبی را برای ارتباط با مشتری حالا مشتری میخواهد مشتری موجود باشد یا مشتری که هنوز مشتری شما نشده است و خواهد شد را بنویسید. بعد از اینکه این چهارچوب را نوشتید این frame work را برای communication نوشتید، حال یک متنی دارید که این متن قرار است چهارچوب و اصل همه کارهای ما بشود. این میخواهد Email باشد، میخواهد یک ad تبلیغاتی باشد، میخواهد یک بلاگ توی وب سایت شما باشد، میخواهد یک پادکست باشد، هر چیزی میتواند باشد و همه اینها بر اساس این چهارچوب انجام میشود، چرا؟ علت چرا آن این است که ما نیاز داریم برندمان را در ذهن مردم establish کنیم، fix کنیم.
خیلی از شرکتها میآیند پیش من، مثلا در همین یک ماه گذشته چندتا شرکت آمدهاند پیش من و میگویند فرید ما همه کارها را کردهایم، این کار را کردهایم، آن کار را کردهایم، تبلیغ میگذاریم، 2 یا 3 هزار دلار به گوگل پول میدهیم و ...ولی انگار نیستیم! انگار حضور نداریم! آن جاهایی که باید ما را بشناسند، نمیشناسند! خوب خیلی واضح است، ایرادها زیاد است، ولی یکی از ایرادهای مهم این است که Frame work برای visual communication وجود ندارد. چند بار گفتم visual communication، در بحث PR، یعنی اینکه ما بتوانیم color harmony، هارمونی رنگها، هارمونی متنها، هارمونی ویدئوها و illustrationها را درست در یک قالب بگذاریم و بعد advertise کنیم. فکر میکنم چندین بار قبلا هم این مطلب را گفتهام.
وقتی بحث marketing است یعنی اینکه marketing یک فونداسیون است که advertising روی آن قرار میگیرد و نوک پیکان حمله آن میشود sells یا فروش. خوب حواستان باشد که اگر ما داریم یک چیزی را طراحی میکنیم و پخش میکنیم و یا در فیسبوک پست میکنیم، اینستاگرام، یوتیوب، لینکدین،mail chimp، همه جاهایی که میتوانیم تبلیغاتمان را انجام دهیم، اینها فقط advertising است و advertising بدون فونداسیون درست که مقررات advertising را مینویسد marketing کار نمیکند، حواسمان باید باشد وقتی میگویم visual communication یعنی میخواهیم یک نسل جدیدتر از خریداران را target قرار دهیم.
واقعیت این است که اینها اصلا کار سادهای نیست که مثلا خود ما بتوانیم. business موسسه من دست دو تا از دانشجوهایم است و کار به این سادگی نیست که ما بتوانیم همه کارهایش را خودمان انجام دهیم، بهتر این است که بنشنیم و business plan و budget plan و marketing plan را کنار هم بگذاریم، frame work یا ساختار PR را هم از توی آن در بیاوریم (Public relation) را و بعد بر اساس آن شروع کنیم تبلیغاتمان را با یک graphic designer خوب بسازیم و بعد هم حواستان باشد، آرتیستgraphic designer فرق میکند با commercial graphic designer، اینها واقعا دو تا branch مختلف هستند هر دو Graphic design هستند هر دو Visual communicator builder هستند ولی کارشان فرق میکند. بعد این دو تا را که میگذاریم کنار هم آن وقت میتوانیم رابطهمان را با آن نسل جدید درست برقرار کنیم. حالا اگر سوالی هم داشتید، بنده در خدمتتان هستم.
هفته آینده میبینمتان، خداحافظ.