حتماً شما هم گاهی‌ یکی‌ از این نشریات ایرانی‌ را از فروشگاه بر‌می‌دارید و آن را ورقی می‌‌زنید تا ببینید در شهر چه خبر است و از اخبار جامعه ایرانی با خبر شوید. شما هم مانند بسیاری از هموطنان حتماً از تعداد بیشمار آگهی‌‌های همکاران متعجب می‌شوید. آگهی‌‌های کوچک و بزرگ رنگی و سیاه و سفید که هر کدام از شما دعوت می‌کنند که خرید و فروش ملک خود را با آنها انجام دهید، اگرچه این روز‌ها روی جلد در تسخیر آگهی‌‌های انواع و اقسام صرافی‌ها درآمده اما تبلیغات همکاران از دیرباز محتوای اصلی‌ بسیاری از نشریات ایرانیست. چه بسا نشریاتی که اصلا با هدف گرفتن آگهی‌‌های همکاران بوجود آمده است.

اگر دقت کرده باشید تعداد همکارانی که همیشه پای ثابت این تبلیغات هستند محدود است و در عوض دوستان و همکاران جدیدی هستند که هر هفته با عکس‌های بزرگ و رنگی‌ روی جلد ظاهر می‌‌شوند و کم‌کم با همان هیبت درشت و چشمگیر به صفحات داخلی‌ وارد می‌‌‌گردند، سپس به صفحات انتهایی مجله نزدیک می‌‌شوند و پس از چند هفته در قسمت نیازمندی‌ها بصورت ناشناس پیام‌های کوچکی هستند و پس از چند ماه و با همان صورتی‌ که از روی صفحه اول وارد شدند کم‌کم از ته مجله خارج می‌‌شوند و از این بیزنس تنها پول هنگفتی که برای درج آگهی‌ پرداخت کردند در یادشان می‌‌ماند! هرگز در تاریخ ثبت نمی‌شود که این دوستان اصلا موفق شدند معامله‌ای‌ هم انجام دهند یا نه، هیچکس نمی‌‌داند! این دوستان نه تنها خرج هنگفتی برای درج آگهی‌ می‌‌‌پردازند بلکه وقتی‌ حس می‌‌‌کنند که به صفحات انتهایی نزدیک می شوند عکس‌العمل شدید نشان می‌‌دهند ناگهان دست به جیب شده و به هر شخصی‌ که برای خرید و فروش به آنها مراجعه کند هدیه‌ای‌ ارزنده هم تقدیم می‌‌کنند، و گاهی‌ تا آنجا پیش می‌‌‌روند که بخشی از درآمد خویش را هم می‌بخشند اما از سرنوشت محتوم خود نمی‌توانند جلوگیری کنند. یادم هست سال‌ها پیش وقتی‌ وارد این بیزنس شدم ابتدا تصمیم گرفتم کارم را در شرکت معتبر ریمکس شروع کنم تا در تجربه سیستمی‌ که سال‌ها تلاش کرده تا نامی‌ معتبر در این بیزنس باشد سهیم شوم. آموزش‌های لازم را از آنها بگیرم، مهارت های خودم را ارتقا بدهم، به دنبال رفع نیاز واقعی‌ مشتری باشم و با مشتری‌هایی کار کنم که ارزش یک سرویس با کلاس جهانی‌ را متوجه می‌‌‌شوند. یک آگهی‌ کوچک در همین نشریه گرفتم و تا امروز هم همین جا هستم. حتماً شما هم تا یادتان می‌آید مرا در همین صفحه دیده‌اید. گاهی‌ مسئولان مجله مرا چند صفحه‌ای‌ عقب جلو می‌‌برند ولی‌ بالاخره برمی‌گردانند همین جا! کارم را بخوبی بلدم و آن را با افتخار انجام می‌دهم.
 

یک همکار محترمی که هم زمان وارد این بیزنس شد به جای اینکه دنبال آموزش خودش باشد و برای آینده خودش و مشتریانش برنامه‌ریزی کند راه دیگری را برگزید، راهی‌ که بنظر ساده‌تر می‌رسید. ایشان یک عکس تمام قد و تمام رنگی‌ از خودش در دو صفحه وسط مجله‌ای‌ پر برگ! چاپ می‌کرد و زیرش می‌‌نوشت هر خانه‌ای که با من بخرید یک در صد قیمت آن را هدیه می‌‌گیرید! برای مشتری باید جذاب باشد نه؟ خیلی‌ جذاب ولی‌ به یک شرط. به شرطی که این همکار کارش را بلد باشد و خرید درجه یکی‌ برای مشتری انجام دهد بسیار جذاب است، اما مشتری خودش هم می‌داند که این هر دو با هم امکان ندارد. یا پول را می‌گیری و هر چه تحویلت دادند بدون سر و صدا بر می‌داری یا اینکه می‌روی با کسی‌ کار می‌‌کنی‌ که کارش را بلد باشد، با قاطعیت به شما عرض می‌‌کنم همکاری که کارش را به درستی‌ انجام بدهد و در آخر سال مالیات‌ها، حق عضویت‌ها و مخارج خودش را پرداخت کند و به اندازه کافی‌ وقت برای مشتری صرف کند چنین سودی برایش نمی‌ماند که چنین بذل و بخششی انجام دهد، برای همین هم آن آقا بعد از مدتی‌ از صفحات مجله ناپدید شد! تاریخ ننوشته که آیا ایشان قادر شد که یک قرارداد خرید و فروش را از رو بخواند یا نه، آیا قادر شد معامله‌ای‌ انجام دهد یا خیر؟ بعید می‌دانم هیچکس از سرویس ایشان استفاده کرده باشد. برای من قابل هضم نیست شخصی‌ که نمی‌تواند حق‌الزحمه خودش را حفظ کند چطور می‌خواهد در این بازار متلاطم از منافع مشتری دفاع کند و شما به عنوان مشتری باید توجه داشته باشید که افراد موفق از بهترین وکلا، حسابدارها، ایجنت‌ها و پزشکان استفاده می‌‌کنند و اصولا رمز موفقیت آنها همین است.

من آن روز تصمیم گرفتم به جای اینکه با ایشان رقابت کنم و از ایشان پیروی کنم از همکارانی یاد بگیرم که سال‌های سال در این بیزنس به خدمت صادقانه به مشتریان شان مشغولند و هر روز به پشتوانه مشتری‌های وفادارشان معتبرتر و بزرگ تر از روز پیش می‌‌شوند. تصمیم گرفتم از این دسته باشم و همان‌طورکه ملاحظه می‌‌‌کنید هنوز اینجا هستم و تصورم این است که این آخرین حرفه و شغل من است و با همین حرفه بازنشسته خواهم شد. این مطلب را به این دلیل نوشتم که متأسفانه اخیراً برای یکی‌ از دوستانی که به ما مراجعه کرده بودند مجبور شدیم توضیح بدهیم که آدرس را اشتباه تشریف آورده‌اند. دوستان عزیز شما می‌توانید برای مسافرت خود از لیموزین استفاده کنید، می‌‌توانید از تی‌تی‌سی یا همان اتوبوس شرکت واحد خودمان استفاده کنید. اما اگر لیموزین را انتخاب کردید منصفانه نیست که توقع داشته باشید کرایه تی‌تی‌سی را پرداخت کنید.

دوست عزیز دیگری هفته پیش تماس گرفته بودند و پای تلفن می‌خواستند بپرسند که هزینه فروش ملک ایشان از طرف ما چقدر می‌‌شود. خدمت ایشان عرض کردم اصلا من نمی‌دانم که منزل ایشان چه شرایطی دارد، نمی‌دانم که اصلا اینکار را می‌توانم قبول کنم یا نه، چطور می‌توانم از دستمزدش صحبت کنم. متوجه هستم که دوستان فروشنده و خریدار هر روز معامله ملک انجام نمی‌دهند که به همه مسائل مربوطه آشنا باشند. برای همین همواره از شما دوستان عزیز دعوت می‌کنم که به دفتر کار ما تشریف بیاورید و در مورد مراحل خرید یا فروش ملک آشنا شوید تا بتوانید به درستی‌ تصمیم بگیرید.

اما برای دوستانی که مرتب تماس می‌‌گیرند و می‌‌خواهند بدانند که آیا بهترین وقت خرید فرا رسیده است یا نه، از سایت TREB این گراف و جدول را برایتان انتخاب کرده‌ام که خود گویاست. تعداد معاملات خانه‌های دست دوم در کلانشهر تورنتو در ماه گذشته ۲.۴ در صد و قیمت متوسط انواع مختلف ملک دودر صد از زمان مشابه سال قبل بیشتربوده است این میزان نقل و انتقال با این متوسط قیمت از تمام دوازده ماه گذشته بالاتر است. این اخبار می‌‌تواند برای فروشند‌گان و خریداران ملک که منتظر تحرکی در بازار بودند اخباری خوب و مثبت باشد.

 اگر تمایل دارید در مورد بازار مسکن بیشتر بدانید یا ملکی‌ دارید که در گذشته فروش نرفته، از بازار پیش‌خرید می‌خواهید بدانید یا هر پرسش دیگری که به بازار مسکن مربوط است، بهترین راه این است که با ایمیل با ما در تماس باشید و مطمئن باشید اطلاعاتی‌ که دریافت می‌کنید در جای دیگری پیدا نخواهید کرد. شاد و سالم باشید.