خشونت بسیار، ارتباط بین خواهر و برادر، تجاوز و وحشیگری، افراد زیادی را متاثر میکند
خلاصه داستان:
پاییز در حال پایان است و چیزی به زمستان نمانده، مردم باید خود را برای سرما و یخبندان آماده کنند ولی هفت قلمرو وستروس بجای آماده شدن برای زمستان طولانی درگیر جنگهای داخلی شدهاند. رنلی براتیون که شانس زیادی برای پادشاه شدن داشت با کشتهشدنش توسط ملیساندرایِ جادوگر (Carice van Houten) باعث شد که متحدانش به سمت جافری کشیده شوند و جافری یک پیروزی بزرگ در راه ثبات قدرتش به سبب همپیمان شدن با خاندان تایرل به دست آورد؛ البته پایتخت با کمک تیریون (Peter Dinklage) پسر تایوین لنیستر (Charles Dance) توانست در مقابل استنیس (Stephen Dillane) هم پیروز شود تا جایگاه جافری پسر نفرتانگیز سرسی از همیشه محکمتر شود و اکنون جافری و البته پدر بزرگ قدرتمندش تایوین بزرگترین ارتش وستروس را در اختیار دارند. تیریون لنیستر با از دست دادن مقام مشاور پادشاهیاش، احساس میکند که پدرش ارزشی برای خدمتی که او برای خانواده به عنوان مشاور انجام داده قائل نیست. او درخواست گرفتن قلعه کستل راک (قلعه خانوادگی لنیسترها) را دارد. واریس به تیریون کسی را که باعث اخته شدن او شد نشان میدهد و اینکه او الان دراختیارش است و باید تیریون صبور باشد. در همین حال، جیمی لنیستر (Nikolaj Coster-Waldau) تلاش خود را برای بازگشت به خانه ادامه میدهد و به اسارت خود با همسفرش، برین از تارث عادت میکند. او به اسارت بولتون در میآید و وقتی میخواهد جلوی تجاوز به شوالیه برین را بگیرد یک دستش را قطع میکنند. شوالیه برین بعد از فهمیدن ماجرا سعی میکند امید را به او بازگرداند. مارجری تایرل (Natalie Dormer) که قرار است ملکه شود برای یتیمان و فقرا کارهای خیریه انجام میدهد. لردبیلیش (AidanGillen) به سانسا استارک (Sophie Turner) پیشنهاد کمک و فرار از قلمرو پادشاهی میدهد. در همینحال مارجری و مادربزرگش اولنا از شخصیت جافری سئوال میکنند، سانسا او را هیولایی عقدهای خطاب میکند.
راب استارک (Richard Madden) یک جنگجوی فوقالعاده شده و در همه جنگهای پیش رویش پیروز شده است. ولی آنها پشتیبانی لرد والدر فری را بعد از این که راب استارک عهد خود با ازدواج با تالیسا ماگیر شکست، از دست دادند، و بسیاری از اعضای ارتش راب به خاطر اعدام کار استارک از متحدینش (قاتل دوتن از کودکان بستگان لنیسترها به خاطر انتقام پسرانش) در حال از دست دادن وفاداری خود نسبت به او میباشند. شمال نیز در اشغال آیرون بورن است. رابطهی او با مادرش نیز پس از آزاد کردن جیمی لنیستر سرد شده، گرچه خبر مرگ پدرِ مادرش و پسران کوچک استارک آنها را دوباره به هم نزدیک کرد. راب با پیشنهاد ازدواج داییش با دختر لرد فری میخواهد حمایت او را جلب کند.
در واقع برن (Isaac Hempstead Wright) و ریکون استارک زندهاند و سفر خود را به شمال با هودور و خواهر و برادری به نام جوجن و میرا ادامه میدهند. جوجن به برن میگوید او گوارک است یعنی میتواند از چشم گرگ به جهان نگاه کند.تئون گریجوی (Alfie Allen) بود که مرگ پسران استارک را صحنهسازی کرده بود و الان طبق دستور افراد ناشناس زیر شکنجه فیزیکی قرار گرفتهاست. بعد از مدتی معلوم میشود که او رمزی بولتون پسر نامشروع لرد بولتون است و تئون تقاص کارهایش را پس میدهد.
آریا استارک (Maisie Williams)، در سفرش برای پیدا کردن خانه با همسفرانش یعنی گندری و هات پای گرفتار برادران بدون پرچم میشود جایی که کلیگان (Rory McCann) اسیر او را شناسایی میکند.
در دراگون استون، استنیس باراتیون بعد از شکست خوردن در نبرد بلکواتر سرخورده شده است. او در حال بازسازی سپاهش است. مشاور او سر داووس (Liam Cunningham) بعد از تلاش برای کشتن ملیساندر، که هنوز به خدای خود، ارباب روشنایی، که به استنیس برای رسیدن به قدرت کمک خواهد کرد ایمان دارد، زندانی شده. ملیساندرای جادوگر دنبال خون یک پادشاه برای قربانی کردن است تا پیروز شوند، برای همین پیشنهاد خرید گندری براتیون پسر نامشروع پادشاه را به برادران بدون پرچم میدهد که معامله انجام میشود... شیرین دختر استانیس شروع به یاد دادن خواندن و نوشتن به سرداووس در زندان میکند.
آنسوی دیوار، جان اسنو (Kit Harington) به صورت مخفی به ارتش وحشیهای منسریدر ملحق شده. او تعهد همکاری با منس داده ولی متوجه میشود که بین ییگریت و نگهبانان شب باید یکی را انتخاب کند. گروهی از نگهبانان شب که توسط وایتواکرها مورد حمله قرار گرفتهاند در حال بازگشت به دیوار هستند. نگهبانان شب، لرد فرمانده مورمونت و سمول تارلیقسم میخورند، بهمحض بازگشت به دیوار به هفت اقلیم برای وایت واکرها هشدار دهند، با این وجود موقع برگشت نگهبانان شورش کرده لرد فرمانده و صاحبخانه را میکشند. تارلی با دختری به نام گیلی و پسرش فرار میکنند و در نهایت خارج دیوار در شمال وایت واکرها حرکت خود را آغاز کردهاند و در مسیر رسیدن به دیوار هستند؛ جان اسنو هم که میداند دفاع از دیوار کار سادهای نیست تصمیم دارد تا از نقشههای رئیس وحشیها (Mance Rayder) باخبر شود شاید بتواند از او برای دفاع استفاده کند یا از او کمک بگیرد.
در طرف دیگر دریا ، اسوس در آستاپور، دنیریس تارگرین (Emilia Clarke) برنامههای خود را برای تصرف هفت اقلیم ادامه میدهد. او توسط عواملی ترور، ولی توسط سلمی فرمانده سابق قلمروپادشاهی نجات داده میشود و به او میپیوندد، گرچه همچنان توسط جوراه مورمونت (Iain Glen) مشاوره داده میشود. او در فکر خریدن ارتشی به نام آنسالیدهاست. آنها توسط ارباب بیرحمی که یک مترجم جوان به نام میسانده دارد کنترل میشوند. او تقاضای معاوضه 8000 سرباز و مترجم را با یکی از سه اژدها میدهد برخلاف نظر جوراه و سلمی، ولی بعد از آزاد کردن ارتش آنسالیدها اربابان را کشته اژدهایش را پس میگیرد. آنسالیدها سربازی به نام کرم خاکستری را به عنوان فرمانده انتخاب کرده و به دلخواه اطاعت خود را از دنریس اعلام میکنند.
جیمی بعد از آزاد شدن به دستور بولتون وقتی میفهمید جان برین در خطر است به شهر بر میگردد و او را از چنگ گودال خرس نجات میدهد، استانیس داووس را آزاد کرده و ملیساندرا به گندری میرسد. در مراسمی مذهبی او ادعا میکند که راب جافری و بالون گرنجوی به قتل میرسند. داووس گندری را نجات میدهد. برن با قدرتش باعث نجات جان اسنو و فرارش از دست وحشیها و ییگریت میشود. شهر یونکای به دست دنریس تارگارین میافتد. راب در عروسی داییش با دختر والترفری همراه با خانواده و بیشتر ارتشش به دست والتر فری و گروهش قتل عام میشوند. بولتون نیز وفاداریش را به لنیسترها نشان میدهد. آریا شاهد آخرین لحظات قتل عام است. در یونکای بردهها دنریس را مادرشان صدامیزنند که آزادشان کرده است.
نقد سریال
نوسان در این قسمت نقش به سزایی دارد. شما استانیس (مردی با صورتی بیش از حد جدی) را میبینید که شجاع و دلیر است و البته از قدرتهای ماورایی بهرهمند ولی ارتشش در خشکی دریا چنان متلاشی میشود که فکر کنم هنرپیشه بعد از فیلم هم ازکوتولهها متنفر باشد!!! یا راب در حالی که فرمانده نظامی بسیار باهوشی است ولی در دنیای سیاست ضعیف و لحظهای که فکر نمیکند همسر حامله، مادرش و تمام نزدیکانش را از دست میدهد. حتما دنریس تارگارین را از فصل یک به خاطر دارید که مثل یک کنیز برای برادرش و برده جنسی برای شوهرش بود، او الان سه تا اژدها، 8000 سرباز کارآزموده و یک عالمه برده آزاد شده فدایی دارد. من مطمئنم هر انتخاباتی را به راحتی برنده میشه حداقل فمینیستها تمام قد کنارشن! و در آخری جافری تنفرانگیز، چه کسی فکر میکرد الان قویترین ارتش را داشته باشد؟ ضمنا مارجری هم به عنوان ملکه در کنارش ظاهرا بزرگوار با عضوی از بدن در عسل غرق شده است. نمیشه از بدشانسی مارجری غافل شد که بعد از آشنا شدن با شوهر همجنسگرا - که برادر زن را ترجیح میداد! - گیر همچین ابله خودشیفتهای افتاده باشد. تیریون هم که از همه طرف بدشانسی آورده همسرش قد دفاع راست تیم بسکتبال را دارد، دوست دخترش طردش کرده و سوژهای شده برای خواهرزاده انتقامجویش. از آن طرف هم جوان زیباروی داستان جان اسنو وظیفه را بر عشقش ترجیح داد و باید به جای بوسه ییگریت هر روز لرد فرمانده را ببیند (خدا نصیب گرگ نکند)! لحظات عاشقانه کیت هرینگتون و رزلزلی در فیلم خیلی زیبا است. الکی نبود بعد از این قسمت ازدواج کردند. زن زرنگ اونه که با یک تیر دو نشون بزنه. متاسفانه این مساله برای اوناکاستیلا چاپلین در نقش تالیسا اصلا به چشم نمیخورد. خلاصه اگه بازیش خوب بود الان ریچارد مدن در نقش راب هم داماد شده بود!
با وجود اینکه در این فصل داستانها دارد اصطلاحا جون میگیرند و بهتر شدهاند ولی به نظر من اگر کسی از این سریال خوشش نیاید هم حق دارد. خشونت بسیار، ارتباط بین خواهر و برادر، تجاوز و وحشیگری، افراد زیادی را متاثر میکند. بازی لیام کانینگهام در نقش داوس سیورث مشاور استنیس بسیار زیبا است مخصوصا زمانیکه میخواهد او را از شر ملیسای جادوگر حفظ کند.
جوایز
در شصت و پنجمین جوایز امی ساعات پُربیننده، بازی تاج و تخت ۱۶ نامزدی داشت. در بیست و نهمین دوره جوایز TCA، این سریال جایزه بهترین دستاورد درام را برد و برای بهترین برنامه سال نیز نامزد شد. در بیستمین دوره جوایز بازیگران فیلم، بازیگران این مجموعه نامزد بهترین بازیگران درام شدند، پیتر دینکلیج برای بهترین بازیگر درام نامزد شد و تیم بدلکاری سریال، جایزه بهترین تیم بدلکاری را برد.
پاییز در حال پایان است و چیزی به زمستان نمانده، مردم باید خود را برای سرما و یخبندان آماده کنند ولی هفت قلمرو وستروس بجای آماده شدن برای زمستان طولانی درگیر جنگهای داخلی شدهاند. رنلی براتیون که شانس زیادی برای پادشاه شدن داشت با کشتهشدنش توسط ملیساندرایِ جادوگر (Carice van Houten) باعث شد که متحدانش به سمت جافری کشیده شوند و جافری یک پیروزی بزرگ در راه ثبات قدرتش به سبب همپیمان شدن با خاندان تایرل به دست آورد؛ البته پایتخت با کمک تیریون (Peter Dinklage) پسر تایوین لنیستر (Charles Dance) توانست در مقابل استنیس (Stephen Dillane) هم پیروز شود تا جایگاه جافری پسر نفرتانگیز سرسی از همیشه محکمتر شود و اکنون جافری و البته پدر بزرگ قدرتمندش تایوین بزرگترین ارتش وستروس را در اختیار دارند. تیریون لنیستر با از دست دادن مقام مشاور پادشاهیاش، احساس میکند که پدرش ارزشی برای خدمتی که او برای خانواده به عنوان مشاور انجام داده قائل نیست. او درخواست گرفتن قلعه کستل راک (قلعه خانوادگی لنیسترها) را دارد. واریس به تیریون کسی را که باعث اخته شدن او شد نشان میدهد و اینکه او الان دراختیارش است و باید تیریون صبور باشد. در همین حال، جیمی لنیستر (Nikolaj Coster-Waldau) تلاش خود را برای بازگشت به خانه ادامه میدهد و به اسارت خود با همسفرش، برین از تارث عادت میکند. او به اسارت بولتون در میآید و وقتی میخواهد جلوی تجاوز به شوالیه برین را بگیرد یک دستش را قطع میکنند. شوالیه برین بعد از فهمیدن ماجرا سعی میکند امید را به او بازگرداند. مارجری تایرل (Natalie Dormer) که قرار است ملکه شود برای یتیمان و فقرا کارهای خیریه انجام میدهد. لردبیلیش (AidanGillen) به سانسا استارک (Sophie Turner) پیشنهاد کمک و فرار از قلمرو پادشاهی میدهد. در همینحال مارجری و مادربزرگش اولنا از شخصیت جافری سئوال میکنند، سانسا او را هیولایی عقدهای خطاب میکند.
راب استارک (Richard Madden) یک جنگجوی فوقالعاده شده و در همه جنگهای پیش رویش پیروز شده است. ولی آنها پشتیبانی لرد والدر فری را بعد از این که راب استارک عهد خود با ازدواج با تالیسا ماگیر شکست، از دست دادند، و بسیاری از اعضای ارتش راب به خاطر اعدام کار استارک از متحدینش (قاتل دوتن از کودکان بستگان لنیسترها به خاطر انتقام پسرانش) در حال از دست دادن وفاداری خود نسبت به او میباشند. شمال نیز در اشغال آیرون بورن است. رابطهی او با مادرش نیز پس از آزاد کردن جیمی لنیستر سرد شده، گرچه خبر مرگ پدرِ مادرش و پسران کوچک استارک آنها را دوباره به هم نزدیک کرد. راب با پیشنهاد ازدواج داییش با دختر لرد فری میخواهد حمایت او را جلب کند.
در واقع برن (Isaac Hempstead Wright) و ریکون استارک زندهاند و سفر خود را به شمال با هودور و خواهر و برادری به نام جوجن و میرا ادامه میدهند. جوجن به برن میگوید او گوارک است یعنی میتواند از چشم گرگ به جهان نگاه کند.تئون گریجوی (Alfie Allen) بود که مرگ پسران استارک را صحنهسازی کرده بود و الان طبق دستور افراد ناشناس زیر شکنجه فیزیکی قرار گرفتهاست. بعد از مدتی معلوم میشود که او رمزی بولتون پسر نامشروع لرد بولتون است و تئون تقاص کارهایش را پس میدهد.
آریا استارک (Maisie Williams)، در سفرش برای پیدا کردن خانه با همسفرانش یعنی گندری و هات پای گرفتار برادران بدون پرچم میشود جایی که کلیگان (Rory McCann) اسیر او را شناسایی میکند.
در دراگون استون، استنیس باراتیون بعد از شکست خوردن در نبرد بلکواتر سرخورده شده است. او در حال بازسازی سپاهش است. مشاور او سر داووس (Liam Cunningham) بعد از تلاش برای کشتن ملیساندر، که هنوز به خدای خود، ارباب روشنایی، که به استنیس برای رسیدن به قدرت کمک خواهد کرد ایمان دارد، زندانی شده. ملیساندرای جادوگر دنبال خون یک پادشاه برای قربانی کردن است تا پیروز شوند، برای همین پیشنهاد خرید گندری براتیون پسر نامشروع پادشاه را به برادران بدون پرچم میدهد که معامله انجام میشود... شیرین دختر استانیس شروع به یاد دادن خواندن و نوشتن به سرداووس در زندان میکند.
آنسوی دیوار، جان اسنو (Kit Harington) به صورت مخفی به ارتش وحشیهای منسریدر ملحق شده. او تعهد همکاری با منس داده ولی متوجه میشود که بین ییگریت و نگهبانان شب باید یکی را انتخاب کند. گروهی از نگهبانان شب که توسط وایتواکرها مورد حمله قرار گرفتهاند در حال بازگشت به دیوار هستند. نگهبانان شب، لرد فرمانده مورمونت و سمول تارلیقسم میخورند، بهمحض بازگشت به دیوار به هفت اقلیم برای وایت واکرها هشدار دهند، با این وجود موقع برگشت نگهبانان شورش کرده لرد فرمانده و صاحبخانه را میکشند. تارلی با دختری به نام گیلی و پسرش فرار میکنند و در نهایت خارج دیوار در شمال وایت واکرها حرکت خود را آغاز کردهاند و در مسیر رسیدن به دیوار هستند؛ جان اسنو هم که میداند دفاع از دیوار کار سادهای نیست تصمیم دارد تا از نقشههای رئیس وحشیها (Mance Rayder) باخبر شود شاید بتواند از او برای دفاع استفاده کند یا از او کمک بگیرد.
در طرف دیگر دریا ، اسوس در آستاپور، دنیریس تارگرین (Emilia Clarke) برنامههای خود را برای تصرف هفت اقلیم ادامه میدهد. او توسط عواملی ترور، ولی توسط سلمی فرمانده سابق قلمروپادشاهی نجات داده میشود و به او میپیوندد، گرچه همچنان توسط جوراه مورمونت (Iain Glen) مشاوره داده میشود. او در فکر خریدن ارتشی به نام آنسالیدهاست. آنها توسط ارباب بیرحمی که یک مترجم جوان به نام میسانده دارد کنترل میشوند. او تقاضای معاوضه 8000 سرباز و مترجم را با یکی از سه اژدها میدهد برخلاف نظر جوراه و سلمی، ولی بعد از آزاد کردن ارتش آنسالیدها اربابان را کشته اژدهایش را پس میگیرد. آنسالیدها سربازی به نام کرم خاکستری را به عنوان فرمانده انتخاب کرده و به دلخواه اطاعت خود را از دنریس اعلام میکنند.
جیمی بعد از آزاد شدن به دستور بولتون وقتی میفهمید جان برین در خطر است به شهر بر میگردد و او را از چنگ گودال خرس نجات میدهد، استانیس داووس را آزاد کرده و ملیساندرا به گندری میرسد. در مراسمی مذهبی او ادعا میکند که راب جافری و بالون گرنجوی به قتل میرسند. داووس گندری را نجات میدهد. برن با قدرتش باعث نجات جان اسنو و فرارش از دست وحشیها و ییگریت میشود. شهر یونکای به دست دنریس تارگارین میافتد. راب در عروسی داییش با دختر والترفری همراه با خانواده و بیشتر ارتشش به دست والتر فری و گروهش قتل عام میشوند. بولتون نیز وفاداریش را به لنیسترها نشان میدهد. آریا شاهد آخرین لحظات قتل عام است. در یونکای بردهها دنریس را مادرشان صدامیزنند که آزادشان کرده است.
نقد سریال
نوسان در این قسمت نقش به سزایی دارد. شما استانیس (مردی با صورتی بیش از حد جدی) را میبینید که شجاع و دلیر است و البته از قدرتهای ماورایی بهرهمند ولی ارتشش در خشکی دریا چنان متلاشی میشود که فکر کنم هنرپیشه بعد از فیلم هم ازکوتولهها متنفر باشد!!! یا راب در حالی که فرمانده نظامی بسیار باهوشی است ولی در دنیای سیاست ضعیف و لحظهای که فکر نمیکند همسر حامله، مادرش و تمام نزدیکانش را از دست میدهد. حتما دنریس تارگارین را از فصل یک به خاطر دارید که مثل یک کنیز برای برادرش و برده جنسی برای شوهرش بود، او الان سه تا اژدها، 8000 سرباز کارآزموده و یک عالمه برده آزاد شده فدایی دارد. من مطمئنم هر انتخاباتی را به راحتی برنده میشه حداقل فمینیستها تمام قد کنارشن! و در آخری جافری تنفرانگیز، چه کسی فکر میکرد الان قویترین ارتش را داشته باشد؟ ضمنا مارجری هم به عنوان ملکه در کنارش ظاهرا بزرگوار با عضوی از بدن در عسل غرق شده است. نمیشه از بدشانسی مارجری غافل شد که بعد از آشنا شدن با شوهر همجنسگرا - که برادر زن را ترجیح میداد! - گیر همچین ابله خودشیفتهای افتاده باشد. تیریون هم که از همه طرف بدشانسی آورده همسرش قد دفاع راست تیم بسکتبال را دارد، دوست دخترش طردش کرده و سوژهای شده برای خواهرزاده انتقامجویش. از آن طرف هم جوان زیباروی داستان جان اسنو وظیفه را بر عشقش ترجیح داد و باید به جای بوسه ییگریت هر روز لرد فرمانده را ببیند (خدا نصیب گرگ نکند)! لحظات عاشقانه کیت هرینگتون و رزلزلی در فیلم خیلی زیبا است. الکی نبود بعد از این قسمت ازدواج کردند. زن زرنگ اونه که با یک تیر دو نشون بزنه. متاسفانه این مساله برای اوناکاستیلا چاپلین در نقش تالیسا اصلا به چشم نمیخورد. خلاصه اگه بازیش خوب بود الان ریچارد مدن در نقش راب هم داماد شده بود!
با وجود اینکه در این فصل داستانها دارد اصطلاحا جون میگیرند و بهتر شدهاند ولی به نظر من اگر کسی از این سریال خوشش نیاید هم حق دارد. خشونت بسیار، ارتباط بین خواهر و برادر، تجاوز و وحشیگری، افراد زیادی را متاثر میکند. بازی لیام کانینگهام در نقش داوس سیورث مشاور استنیس بسیار زیبا است مخصوصا زمانیکه میخواهد او را از شر ملیسای جادوگر حفظ کند.
جوایز
در شصت و پنجمین جوایز امی ساعات پُربیننده، بازی تاج و تخت ۱۶ نامزدی داشت. در بیست و نهمین دوره جوایز TCA، این سریال جایزه بهترین دستاورد درام را برد و برای بهترین برنامه سال نیز نامزد شد. در بیستمین دوره جوایز بازیگران فیلم، بازیگران این مجموعه نامزد بهترین بازیگران درام شدند، پیتر دینکلیج برای بهترین بازیگر درام نامزد شد و تیم بدلکاری سریال، جایزه بهترین تیم بدلکاری را برد.
اگر شما همکاری گرامی ما هستی، مرسی که این مطلب را خواندی، اما کپی نکن و با تغییر به نام خودت نزن، خودت زحمت بکش!
پروتکل علمی - پزشکی جهانی برای مقابله کلیه ویروسهایی مانند کرونا که انتقالشان از طریق بسته هوایی است:
۱- ماسک ان-۹۵ بزنید، کرونا از ماسکهای معمولی رد میشود. ۲- فیلتر هوای قوی هپا بگذارید. ۳- تا جایی که میتوانید از مردم حذر کنید. ۴- تغذیه خوب و سالم داشته باشید، مقادیر زیاد ویتامین C و D مصرف کنید. ۵- بسیار ورزش کنید. ۶- اگر توانستید حتما واکسن بزنید.
۱- ماسک ان-۹۵ بزنید، کرونا از ماسکهای معمولی رد میشود. ۲- فیلتر هوای قوی هپا بگذارید. ۳- تا جایی که میتوانید از مردم حذر کنید. ۴- تغذیه خوب و سالم داشته باشید، مقادیر زیاد ویتامین C و D مصرف کنید. ۵- بسیار ورزش کنید. ۶- اگر توانستید حتما واکسن بزنید.
Date: Wednesday, April 17, 2019 - 20:00
درباره نویسنده/هنرمند
Pedram Nazemzadeh پدرام ناظمزاده فارغالتحصیل رشته عمران و مدیریت است؛ وی در حال حاضر در تورنتو در زمینه ساختمان و کنترل پروژه فعالیت میکند. Pedram_nazemzadeh@yahoo.com |
ویراستار اول: آرش مقدم؛ ویراستار نهایی: پر ابراهیمی - ویراستاری موقت: عباس حسنلو
ویراستار اول: آرش مقدم؛ ویراستار نهایی: پر ابراهیمی - ویراستاری موقت: عباس حسنلو