سلام، از شما ممنونم که با پنج دقیقههای ما همراه هستید امیدوارم که این پنج دقیقهها کمکی هر چند کوچک به بالا بردن سطح کیفی زندگیمان داشته باشد.
امروز من، فرشته نیکخواهSocial service worker and life coach مدیر و موسسAram center social work wellness and coaching institute با شما در رابطه با اضطراب صحبت میکنم.
همه ما در زندگیمان اضطراب را تجربه کرده یا میکنیم. همه ما نگرانیهایی در مورد ناشناختهها در زندگیمان داشتیم و داریم و خواهیم داشت. اما مسئله مهم این است که این اضطراب را ریشهیابی کنیم و بدانیم که چطور باید با آن کنار بیاییم چطور باید درمانش کنیم و چطور به کنترل خودمان در بیاوریمش.
اول از همه مهم است بدانیم علت اضطراب ما چیست؟ آیا این اضطراب ریشه در کودکی ما دارد؟ آیا ریشه در ژنتیک ما دارد؟ یا اینکه یادگرفتهٔ ما است؟ درست است، اضطراب میتواند یادگرفتنی باشد، ما میتوانیم از اطرافیانمان یاد گرفته باشیم که همیشه مضطرب باشیم. خانوادهای داشتیم که همیشه نگران آینده بودهاند. این به ما منتقل شده و ما همیشه نگران آینده نامعلوم هستیم. خانوادهای داشتیم که همیشه ما را مراقبت میکردند، ما نیفتیم، ما دیر نیاییم، ما گم نشویم، ما بلایی سرمان نیاید و ما یاد گرفتیم همیشه باید از یک اتفاقی که نمیدانیم چیست نگران باشیم. همینطور ممکن است اصلا به ما Take care نکرده باشند، به ما اهمیت نداده باشند و این هم به دلیل اینکه هیچوقت کسی مراقب ما نبوده نگرانی برایمان بوجود میآورد، که خودمان مراقب خودمان باشیم. اما چطور ما میتوانیم با این اضطراب مقابله کنیم؟
اول باید ببینیم این اضطراب جنبه مثبت دارد یا منفی. ما اضطراب مثبت هم داریم، اضطرابی که کمک میکند ما پیشرفت کنیم و کمک میکند ما کارهایمان را به موقع انجام دهیم، درسهایمان را به موقع بخوانیم و کار را برای فردا نگذاریم. کی ما متوجه میشویم که این اضطراب مثبت است یا منفی؟ وقتی که ببینیم با این اضطراب فشار زیادی به ما تحمیل میشود، ما خسته و ناتوان میشویم و شبها خواب راحت نداریم، صبح بیدار میشویم و میبینیم که شب انگار در خواب کوه کندهایم، یا اینکه ما را دچار نگرانی میکند و شروع میکنیم به جویدن ناخن، نفس تنگی، پرخوری، کندن مو، ابرو و مژههایمان و یا کندن پوست لبمان یا هر چیز دیگری که از رفتار نرمال خارج میشود، و یا اینکه از اطرافیان میشنویم تو دیگر داری نگران میشوی، چرا انقدر نگرانی، رها کن، راحت باش، این نشان میدهد که ما در جهت منفی داریم میرویم.
اما برای اینکه بتوانیم به درمان خودمان کمک کنیم، باید چکار کنیم؟ مساله مهم این است که ما بدانیم گاهی اوقات اضطراب نیاز به درمان دارویی دارد، درمان دارویی را جدی بگیریم، نگوییم که ما معتاد میشویم و قرص برای چیست و نباید بخوریم. بستگی دارد که پزشک شما به شما چه پیشنهادی کرده، اما در کنار درمان دارویی حتما به تراپی نیاز است. حتما یاد گرفتن روشهای کنترل اضطراب نیاز است. تا شما یاد نگیرید این اضطراب را در کنترل خودتان بگیرید، همیشه در کنترل اضطرابتان خواهید بود و آن شما را هدایت میکند. اما چطور میتوانیم بر اضطرابمان کنترل داشته باشیم؟ یکی از مهمترین روشها این است که روشهای تنفس را یاد بگیریم، با تنفس کردن ما کمک میکنیم که خون در مغزمان به جریان دربیاید و این گردش خون در بدن ما باعث میشود حالت Relax شدن به ما دست دهد. روشهای Mindfulness، meditation، یاد گرفتن یک ساز، نقاشی، چیزی که به ما آرامش میدهد، چیزی که ذهن ما را از آن مورد اضطرابزا منحرف میکند.
تا وقتی که ما به آن مورد اضطرابزا که در کنترل ما نیست فکر میکنیم، این اضطراب در ما رشد پیدا میکند و بزرگ و بزرگتر میشود. اما مهم این است که ما ریشهیابی کنیم، که ببینیم این اضطراب از کجا آمده؟ اگر این اضطراب ناشناخته باشد، با روشهایی که به شما گفتم میتوانیم به خودمان کمک کنیم. اما اگر این اضطراب ریشه در کودکی ما داشته باشد، حتما باید با یک تراپی درمان شود. یکی از حالتهایی که در بزرگسالی به خاطر اضطراب کودکی به ما برمیگردد، اضطراب بعد از حادثه است، Post trauma، اضطرابی که در کودکی به ما دست داده و حالا در بزرگی حالات و هیجانات آن برمیگردد. پس نکته مهم این است که ما این اضطراب را ریشهیابی کنیم و به درمان آن کمک کنیم. یک لیست از مواردی که به شما اضطراب میدهد تهیه کنید، با این موارد میتوانیم بفهمیم آیا اضطراب شما و اقعی است یا غیر واقعی؟ میتوانیم بفهمیم آیا باید این اضطرابها درمان شود یا نه؟ تلاش کنیم و به خودمان بگوییم Ignore کن و این یک فکر بیهوده است یک فکر از آیندهای نامعلوم است.
امیدوارم که بحث امروزمان در رابطه با اضطراب به شما کمک کرده باشد تا بتوانید ریشه اضطرابتان را پیدا کنید و در جهت حل و درمان و کنترل آن به خودتان کمک کنید.
مراقب خودتان باشید.
امروز من، فرشته نیکخواهSocial service worker and life coach مدیر و موسسAram center social work wellness and coaching institute با شما در رابطه با اضطراب صحبت میکنم.
همه ما در زندگیمان اضطراب را تجربه کرده یا میکنیم. همه ما نگرانیهایی در مورد ناشناختهها در زندگیمان داشتیم و داریم و خواهیم داشت. اما مسئله مهم این است که این اضطراب را ریشهیابی کنیم و بدانیم که چطور باید با آن کنار بیاییم چطور باید درمانش کنیم و چطور به کنترل خودمان در بیاوریمش.
اول از همه مهم است بدانیم علت اضطراب ما چیست؟ آیا این اضطراب ریشه در کودکی ما دارد؟ آیا ریشه در ژنتیک ما دارد؟ یا اینکه یادگرفتهٔ ما است؟ درست است، اضطراب میتواند یادگرفتنی باشد، ما میتوانیم از اطرافیانمان یاد گرفته باشیم که همیشه مضطرب باشیم. خانوادهای داشتیم که همیشه نگران آینده بودهاند. این به ما منتقل شده و ما همیشه نگران آینده نامعلوم هستیم. خانوادهای داشتیم که همیشه ما را مراقبت میکردند، ما نیفتیم، ما دیر نیاییم، ما گم نشویم، ما بلایی سرمان نیاید و ما یاد گرفتیم همیشه باید از یک اتفاقی که نمیدانیم چیست نگران باشیم. همینطور ممکن است اصلا به ما Take care نکرده باشند، به ما اهمیت نداده باشند و این هم به دلیل اینکه هیچوقت کسی مراقب ما نبوده نگرانی برایمان بوجود میآورد، که خودمان مراقب خودمان باشیم. اما چطور ما میتوانیم با این اضطراب مقابله کنیم؟
اول باید ببینیم این اضطراب جنبه مثبت دارد یا منفی. ما اضطراب مثبت هم داریم، اضطرابی که کمک میکند ما پیشرفت کنیم و کمک میکند ما کارهایمان را به موقع انجام دهیم، درسهایمان را به موقع بخوانیم و کار را برای فردا نگذاریم. کی ما متوجه میشویم که این اضطراب مثبت است یا منفی؟ وقتی که ببینیم با این اضطراب فشار زیادی به ما تحمیل میشود، ما خسته و ناتوان میشویم و شبها خواب راحت نداریم، صبح بیدار میشویم و میبینیم که شب انگار در خواب کوه کندهایم، یا اینکه ما را دچار نگرانی میکند و شروع میکنیم به جویدن ناخن، نفس تنگی، پرخوری، کندن مو، ابرو و مژههایمان و یا کندن پوست لبمان یا هر چیز دیگری که از رفتار نرمال خارج میشود، و یا اینکه از اطرافیان میشنویم تو دیگر داری نگران میشوی، چرا انقدر نگرانی، رها کن، راحت باش، این نشان میدهد که ما در جهت منفی داریم میرویم.
اما برای اینکه بتوانیم به درمان خودمان کمک کنیم، باید چکار کنیم؟ مساله مهم این است که ما بدانیم گاهی اوقات اضطراب نیاز به درمان دارویی دارد، درمان دارویی را جدی بگیریم، نگوییم که ما معتاد میشویم و قرص برای چیست و نباید بخوریم. بستگی دارد که پزشک شما به شما چه پیشنهادی کرده، اما در کنار درمان دارویی حتما به تراپی نیاز است. حتما یاد گرفتن روشهای کنترل اضطراب نیاز است. تا شما یاد نگیرید این اضطراب را در کنترل خودتان بگیرید، همیشه در کنترل اضطرابتان خواهید بود و آن شما را هدایت میکند. اما چطور میتوانیم بر اضطرابمان کنترل داشته باشیم؟ یکی از مهمترین روشها این است که روشهای تنفس را یاد بگیریم، با تنفس کردن ما کمک میکنیم که خون در مغزمان به جریان دربیاید و این گردش خون در بدن ما باعث میشود حالت Relax شدن به ما دست دهد. روشهای Mindfulness، meditation، یاد گرفتن یک ساز، نقاشی، چیزی که به ما آرامش میدهد، چیزی که ذهن ما را از آن مورد اضطرابزا منحرف میکند.
تا وقتی که ما به آن مورد اضطرابزا که در کنترل ما نیست فکر میکنیم، این اضطراب در ما رشد پیدا میکند و بزرگ و بزرگتر میشود. اما مهم این است که ما ریشهیابی کنیم، که ببینیم این اضطراب از کجا آمده؟ اگر این اضطراب ناشناخته باشد، با روشهایی که به شما گفتم میتوانیم به خودمان کمک کنیم. اما اگر این اضطراب ریشه در کودکی ما داشته باشد، حتما باید با یک تراپی درمان شود. یکی از حالتهایی که در بزرگسالی به خاطر اضطراب کودکی به ما برمیگردد، اضطراب بعد از حادثه است، Post trauma، اضطرابی که در کودکی به ما دست داده و حالا در بزرگی حالات و هیجانات آن برمیگردد. پس نکته مهم این است که ما این اضطراب را ریشهیابی کنیم و به درمان آن کمک کنیم. یک لیست از مواردی که به شما اضطراب میدهد تهیه کنید، با این موارد میتوانیم بفهمیم آیا اضطراب شما و اقعی است یا غیر واقعی؟ میتوانیم بفهمیم آیا باید این اضطرابها درمان شود یا نه؟ تلاش کنیم و به خودمان بگوییم Ignore کن و این یک فکر بیهوده است یک فکر از آیندهای نامعلوم است.
امیدوارم که بحث امروزمان در رابطه با اضطراب به شما کمک کرده باشد تا بتوانید ریشه اضطرابتان را پیدا کنید و در جهت حل و درمان و کنترل آن به خودتان کمک کنید.
مراقب خودتان باشید.
