آزادی ایران نه تنها موجب بهروزی ایرانیان است بلکه به عنوان یکی از محورهای مهم فرهنگ بشریت و مهمترین واحد فرهنگی سیاسی منطقه آسای غربی و میانی، برای تضمین و اعتلای صلح منطقه ای و جهانی بسیار موثر باشد.
DONATE by etransfer to
earthpeacemakers@gmail.com
you’ll get a receipt valid for tax purposes
Call to canvass with me! 416-987-9158
Check my website: earthsolidarity.world
مردم به زندگانی درویشی و پرستش طبیعت و انسانیت تشویق شوند
تغییر بزرگ- 50 - از گذشته به حال و آینده-8
برای رهبری کانادا در صلح جهانی
برای رهبری کانادا در صلح جهانی
"Two things are infinite: the universe and human stupidity; and I am not sure about the universe."
حلقهی پیر مغان از ازلم در گوش است
بر همانیم که بودیم و همان خواهد بود
حافظ
"دارم امید چون که فردا، پاک و زیبا، سر زند خورشیدِ زندگیها،
روشنی بخشد این سرزمین را..."
چند روز دیگر، ۲۱ اکتبر، روز رای نهائی برای انتخاب نمایندگان پارلمان کاناداست. اگر میتوانید و روشنفکر هستید و در "ویلودیل" ساکنید، بروید به "ضیائیان، شجاع" رای دهید، به "همبستگی جهانی" برای زنده ماندن و برای تغییر بزرگ در بنای جامعهی "پسا مدرن"ِ فردا، پاک و زیبا و مرفه و آرام و مهربان.
نخستین حضور من در مناظره کاندیداهای ویلودیل:
پنجشنبه گذشته، ۱۰ اکتبر، در کلیسای "آنگلیکن"ِ "سن جورج"، در "ویلودیل" کاندیداهای حزبهای "محافظهکار" و "لیبرال" و "سبز" و "نودمکرات" و "مردم" و دو کاندیدای مستقل به ترتیب حروف الفبا از سمت چپ تا راست میز نشستند (برگزارکنندهی جلسه و "وقت نگهدار" در وسط) و به پرسشهای مردم پاسخ دادند. اولین مشارکت من بود در آخرین جلسه از سه جلسه مناظره کاندیداها.
سیاست عدم دخالت دولت فدرال در امور نامربوط به او
یکی از نخستین پرسشها که از سوی خود برگزارکننده مطرح شد درباره تغییرات بخش خیابان یانگ در ویلودیل بود که فرصتی شد برای من که بخشی از دیدگاه خود را ارائه دهم. به خاطر حرف Z اول نام، طبعاً سخنگوی آخر هم بودم. پس از آنکه همه کاندیداها در این باره اظهار نظر کردند و البته وعده و وعید دادند که چهها میکنند و بودجه میدهند، گفتم که این موضوع پرسشی است که باید از "نماینده و مشاور" شهری بشود و احیاناً از نماینده استانی نه از نماینده پارلمان فدرال. من متخصص این امور نیستم و به دولتِ فدرال هم مربوط نیست. یک اصل مهم در برنامه کشورداری من اینست که دولت فدرال در اموری که ربطی به او ندارد دخالت نکند. "عدم تمرکز" و "عدم دخالت" دولت در امور محلی مگر به حکم ضرورتهای استثنائی، و به ویژه عدم دخالت دولت در زندگانی خصوصی مردم، جزو اصول کشورداری من است.
انتقاد از پارلمانِ "ترودو" در محکوم کردن "اسلامهراسی"
فرصتهای دیگری هم برایم پیش آمد برای شکستن ساختارهای فکری نادرست، مخصوصا وقتی که درباره آزادی بیان از ما پرسش شد. فرصتی بود برای انتقاد از politically correctness و به عنوان مثال انتقاد از طرح "ترودو" و تصویبِ پارلمانِ او در محکومیتِ "اسلامهراسی". گفتم لابد منظورشان "مُسلِم هراسی" (مسلمان هراسی) بوده است! من که مسلمانم از خودم نمیترسم، اما اسلام یک ایدئولوژی است و "اسلامِ سیاسی" بسیار هم هراسناک است، و به جناب "ترودو" و مجلس کانادا نیامده که برای احساسات من تعیین تکلیف کند. آزادی اندیشه و پندار و آزادی گفتار از دیدگاه من سنگ بنای انسانیت است. و هر آنکس که به این آزادیها لطمه زند با مخالفت و ایستادگی من طرف است.
مناظرهی رهبران حزبها به زبان فرانسوی
نیمه شب میان دوشنبه و سه شنبه تا ساعت ۵ صبح مناظره رهبران حزبها را به زبان فرانسوی نگاه کردم و گوش دادم. بهترینشان بیتردید "ایو فرانسوا بلانشِه" Yves Francois Blanchet رهبرِ "بلوک کِبِکوا" بود، Bloc Quebecois، دانشآموختهی "دانشگاه مونترِآل" در انسانشناسی و تاریخ. او از منافع "زادگاه"ِ خود "کبِک" دفاع میکرد و صریح و خردمندانه پاسخ میداد، با سخنانی به حد کمال سنجیده و جملاتی بلیغ و ادیبانه. نیازی به باجدهی و عوامفریبی برای رای جمع کردن از ملت انگلیسی زبان کانادا نمیدید! "ماکسیم برنیِه" Maxime Bernier نیز که کِبِکی و زبان مادریش فرانسوی است خیلی راحت، صریح و بیپرده سخن میگفت. (کلمهی انگلیسی "فرنک" frank که به زبان انگلیسی و فرانسوی به معنای "صریح و بیپرده" است، همانا به فرد فرانسوی اتلاق میشود و کلمه "فرانسوی" francais یعنی "فرانکی" از "فرنک" ریشه گرفته. بی علت نیست که "فرانکها" و فرانسویزبانان که اهل صراحت و بیپرده پوشیاند با پردهپوشی و حجاب اسلامی مخالفند، در حالی که انگلیسیزبانان که فرهنگشان با پردهپوشی عجین است، معمولاً در مورد پذیرفتن حجاب و حتا "نقاب" اسلامی مشکلی ندارند! اشکال "ماکسیم برنیه" اینست که اصلاً متوجه وخامت وضعیت اسفناک و فاجعهانگیز محیط زیست و گرمایش کُشنده ی کره زمین نیست، آن را "باور" ندارد! مثل صدها میلیون انسان دیگر که به زندگی روزمره خود مشغولند، در خواب است. وی در استخراج مواد فسیلی نفت آلبرتا و کشیدن خطهای لوله نفتی اصرار دارد! "ترودو" که صد در صد دو زبانه است چنانکه میدانیم اهل "پردهپوشی" است. به علاوه همه سخنانش را "از بر" کرده است. تخصصش در بازیگری است. رهبران دیگر، "شیر"، "می" و "سینگ"، حیوونکیها، خیلی خیلی بدتر از من وقتی به انگلیسی صحبت میکنم، برای پاسخ به زبان فرانسوی کلی شکنجه شدند، اما کمابیش خوب از پس امتحان برآمدند. هیچکدام حرفی تازه نداشتند بزنند، مخصوصاً "شیر" و "ترودو" که پاسخهای از پیش حفظ شده را تحویل میدادند، مخصوصاً "شیر" که پاسخهایش پیچ میخورد و تبدیل به حمله با جملههای "پیشساخته" به "ترودو"ی جوان میشد. "ترودو" نیز جواب "های" را با "هوی" میداد.
نمایش جالبی بود.
عجیب و قابل تعمق است که برای چندمین بار در این مناظرهها، پرسشگران خطاب به "سینگ" او را "شیر" خطاب کردند! و او این بار نیز مثل هر بار دیگر گفت "بابا، من این عمامه به این روشنی را سرم گذاشتم و باز اشتباه میکنید؟!". اگر "فروید" زنده بود در مورد این اشتباه چطور تفسیر میکرد؟ لابد میگفت که مردمی که دلشان میخواهد رئیس دولت دیگری جای "ترودو" را بگیرد با این اشتباه، ناخودآگاه میگویید کاشکی "آلترناتیو" به جای "شیر" همانا "سینگ" بود. کانادائیان در این کارزار انتخاباتی به "سینگ" علاقمند شدهاند. نظرخواهیها نشان میدهد که پس از مناظرهها، محبوبیت نامبرده مرتب رو به افزایش رفته است و اخیراً در یکی از نظرخواهیها به ۲۰٪ هم نزدیک شده است. کنسروانیو و لیبرال هر کدام حول و حوش۳۱، ۳۲ ٪ در جا میزنند و قدری رو به کاهشاند.
رهبران احزاب کماکان در چارچوب نظام کهنهی "مدرن" میاندیشند.
اساس بحث و گفتگوها در چارچوب نظام اقتصادگرا و "ملیگرا" در جا میزند. ملت و "رهبران"شان متوجه نیستند که باید برای راه حلها، امروزه از این نظام و چارچوب فکری فراگذشت. انسانِ "اقتصادگرا" میخواهد به انسان "صلحگرا" تبدیل شود.
هی میگویند باید دولت خرج و درآمد خود را متعادل کند. اولاً مگر "دولت" آدم است یا شرکت خصوصی است؟! تازه آدمها و شرکتهای خصوصی هم دو نوع خرج میکنند، یکی برای سرمایهگذاریهای دارای بازده که هم خرج را در میآورد هم سود و فایدهای ایجاد میکند، دیگر برای مخارج مصرفی. باید از دومی کم کرد اما به اولی افزود. ثانیاً محاسبهی "رشد اقتصادی" یک محاسبهای است که قبلا معنای مثبت داشت و عامل اصلی توسعه اقتصادی بود، اما امروزه چهل یا پنجاه سال است عامل اصلی گسترش آلودگیهای فیزیکی و اخلاقی شده بوده است.
باید "بهروزی" مردم را محاسبه کرد نه رشد اقتصادی را. اُنتاریو بالاترین "رشد اقتصاد" در کانادا را دارد ولی در اندازهگیری بهروزی و سعادت و خوشبختی در ردههای پائین است.
جای بیشتر این بحث، این لحظه، اینجا نیست.
به "شجاع ضیائیان" رای دهید!
به من، "شجاع ضیائیان" اعتماد کنید و رای دهید. حتا اگر فکر میکنید برای انتخاب شدن شانس زیادی ندارد، مهم نیست. مهم این است که پایههای "همبستگی جهانی" را و برنامههای مربوط را پی ریزیم و، در آینده، دیگران، به ویژه جوانانی برومند و نیکاندیش و پر انرژی، آن را دنبال کنند، و هر چه زودتر به ثمر برسانند. حیات ما به راستی در خطر است. همه "دانشمندان" اخطار کردهاند. گرچه پیامهای انحرافی هم از همه سو برای تحریف حقیقت شنیده میشود، به ویژه از سوی محافل نزدیک به صاحبکارانِ نفتی. طمع سوداگران حد و مزر نمیشناسد و دیوانهوار است! چشمان خود را بر واقعیتها بستهاند و هیچ چیز دیگری را، جز پول و مادیات، متوجه نمیشوند.
نگوئید به "کنسرواتیو" رای میدهم تا "لیبرال" و "ترودو" دوباره انتخاب نشود، یا بالعکس به کاندیدای لیبرال رای میدهم تا مبادا دولت بعدی "کنسرواتیو" شود. نگوئید حتماً باید به یک "ایرانی" رای بدهم. آنزمان گذشت که فرستادن ایرانی به پارلمان از اهمیت خاص برخوردار بود. اکنون ایرانیان بسیاری به پارلمانها راه یافتهاند و وارد گود شدهاند. گرچه همه از دیدگاه من اشخاصی محترم و دوستداشتنیاند، بهتر است بر اساس داوری نسبت به کاندیداها و برنامههایشان و کارنامهشان رای بدهید. ببخشید مرا.
تبلیغ: به من رای دهید
چون هفته آخر پیش از پایان انتخابات است اجازه بدهید مابقی این صفحه را به آگهی تبلیغاتی برای انتخاب "شجاع ضیائیان" و به شمهای از پیشنهاداتم برای کشورداری کانادا و جهان، از جمله ایران، اختصاص دهم.
از هر حیث که نگاه کنید، جز به لحاظ سن و سال و جذابیت و انرژی فیزیکی، که از یک سالمندِ ۷۵ ساله انتظار زیاد نمیتوان داشت، بی تعارف و به صراحت عرض میکنم، کاندیدای "تغییر بزرگ" هستم؛ و با شناخت مسائل مهم در سطح کشوری/ فدرال و جهانی، به سبب بیش از نیم قرن غور و پژوهش فرهنگی و دانشگاهی در آنها، و به سبب دانستن راه حلهای ابتکاری برای "حلالمسائل" وظیفه خود دانسته در این راه گام نهادهام.
کاندیداتوری من برای خودم نیست، برای فلان حزب نیست. برای حفظ حیات در کره زمین و ادامه نسل بشر و ایجاد ساختارها و نهادهای عصر پسا مدرن (اگر زنده بمانیم) گام برمیدارم و برداشتهام. برای نوههایم، بیژن و داریوش و کارولاین، و برای فرزندان و نوههای شما، قدم به پیش گذاشتهام.
به تنهائی هم نمیتوان کاری از پیش برد. از شما یاری میطلبم. ۲۱ اکتبر، اگر حق رای دارید و هنوز رای ندادهاید، به محل رای گیری رفته، جلوی نامِ "ضیائیان، شجاع" ضربدر بزنید و بولتن رای را به صندوق بیاندازید:
کاندیداتوری من در کارزار انتخاباتی، مملو از پیشنهادات و وعدههای شگرف و غیر متعارف بوده است، اما پیشنهاداتی است عمیقاً سنجیده!
شخصی به من گفت: دفعه اول که پیشنهاداتتان را خواندم به نظرم کاملاً غیرمعقول و غیر جدی آمد، اما دفعه دوم که خواندم به نظرم طبیعی آمد! بدیع یا طبیعی، این پیشنهادات ضروری است. تازه اینها مقدمهای بیش نیست از تغییرات بزرگی که در مصاف و به موازاتِ تغییرات بزرگ جوی و اخلاقی برای زنده ماندنمان به عنوان بشر ضرورت اضطراری دارد و نیز مورد نیاز جامعه ای پسا مدرن است، نظامی که باید خود را از نظام "مدرن" ولی فاسد و فرسوده و کهنه و عامل آلودگیهای عظیمِ چند صد ساله برهاند، و با اصول و پارامترها و متغیرهائی نوین و کاملاً متفاوت بر پا شود.
"همبستگی جهانی"
"همبستگی جهانی" به معنای همکاری همگان است در نگهبانی و نگهداری از حیات و زندگانی بر این کره و بهروزی و بهزیستی همگان. علاوه بر کانادا، باید جنبشی جهانی شود. مبارزات و رقابتهای "ملی" جای به همکاری بینالمللی دهد. "اتحادیه اروپا" بهترین نمونه و الگو برای این تحول مثبت و صلحجویانه است. باید نظام "مدرن" مبتنی بر "رشد اقتصادی" را پشت سر نهیم و نظام "پسامدرن" مبتنی بر رشد سعادت و شادکامی و بهروزی را بر کره زمین، بیدرنگ، بنا نهیم، نظامی مبتنی بر محافظت از ذخایر طبیعی، بازگرداندن اخلاقیات، برقراری صلح پایدار در جهان و تضمین بهروزی زندگان.
از این پس در کانادا و در ایران (ایران آزاد) و در همه جای جهان میبایستی "رشد سعادت" انسانها و پایداری و بقای انسانیت را اندازه گرفت، نه رشد بیمعنای اقتصاد تنازع و مخاصمه را.
شمهای از پیشنهادات من، "پلاتفورم"، در چارچوب "همبستگی جهانی":
بر همانیم که بودیم و همان خواهد بود
حافظ
"دارم امید چون که فردا، پاک و زیبا، سر زند خورشیدِ زندگیها،
روشنی بخشد این سرزمین را..."
چند روز دیگر، ۲۱ اکتبر، روز رای نهائی برای انتخاب نمایندگان پارلمان کاناداست. اگر میتوانید و روشنفکر هستید و در "ویلودیل" ساکنید، بروید به "ضیائیان، شجاع" رای دهید، به "همبستگی جهانی" برای زنده ماندن و برای تغییر بزرگ در بنای جامعهی "پسا مدرن"ِ فردا، پاک و زیبا و مرفه و آرام و مهربان.
نخستین حضور من در مناظره کاندیداهای ویلودیل:
پنجشنبه گذشته، ۱۰ اکتبر، در کلیسای "آنگلیکن"ِ "سن جورج"، در "ویلودیل" کاندیداهای حزبهای "محافظهکار" و "لیبرال" و "سبز" و "نودمکرات" و "مردم" و دو کاندیدای مستقل به ترتیب حروف الفبا از سمت چپ تا راست میز نشستند (برگزارکنندهی جلسه و "وقت نگهدار" در وسط) و به پرسشهای مردم پاسخ دادند. اولین مشارکت من بود در آخرین جلسه از سه جلسه مناظره کاندیداها.
سیاست عدم دخالت دولت فدرال در امور نامربوط به او
یکی از نخستین پرسشها که از سوی خود برگزارکننده مطرح شد درباره تغییرات بخش خیابان یانگ در ویلودیل بود که فرصتی شد برای من که بخشی از دیدگاه خود را ارائه دهم. به خاطر حرف Z اول نام، طبعاً سخنگوی آخر هم بودم. پس از آنکه همه کاندیداها در این باره اظهار نظر کردند و البته وعده و وعید دادند که چهها میکنند و بودجه میدهند، گفتم که این موضوع پرسشی است که باید از "نماینده و مشاور" شهری بشود و احیاناً از نماینده استانی نه از نماینده پارلمان فدرال. من متخصص این امور نیستم و به دولتِ فدرال هم مربوط نیست. یک اصل مهم در برنامه کشورداری من اینست که دولت فدرال در اموری که ربطی به او ندارد دخالت نکند. "عدم تمرکز" و "عدم دخالت" دولت در امور محلی مگر به حکم ضرورتهای استثنائی، و به ویژه عدم دخالت دولت در زندگانی خصوصی مردم، جزو اصول کشورداری من است.
انتقاد از پارلمانِ "ترودو" در محکوم کردن "اسلامهراسی"
فرصتهای دیگری هم برایم پیش آمد برای شکستن ساختارهای فکری نادرست، مخصوصا وقتی که درباره آزادی بیان از ما پرسش شد. فرصتی بود برای انتقاد از politically correctness و به عنوان مثال انتقاد از طرح "ترودو" و تصویبِ پارلمانِ او در محکومیتِ "اسلامهراسی". گفتم لابد منظورشان "مُسلِم هراسی" (مسلمان هراسی) بوده است! من که مسلمانم از خودم نمیترسم، اما اسلام یک ایدئولوژی است و "اسلامِ سیاسی" بسیار هم هراسناک است، و به جناب "ترودو" و مجلس کانادا نیامده که برای احساسات من تعیین تکلیف کند. آزادی اندیشه و پندار و آزادی گفتار از دیدگاه من سنگ بنای انسانیت است. و هر آنکس که به این آزادیها لطمه زند با مخالفت و ایستادگی من طرف است.
مناظرهی رهبران حزبها به زبان فرانسوی
نیمه شب میان دوشنبه و سه شنبه تا ساعت ۵ صبح مناظره رهبران حزبها را به زبان فرانسوی نگاه کردم و گوش دادم. بهترینشان بیتردید "ایو فرانسوا بلانشِه" Yves Francois Blanchet رهبرِ "بلوک کِبِکوا" بود، Bloc Quebecois، دانشآموختهی "دانشگاه مونترِآل" در انسانشناسی و تاریخ. او از منافع "زادگاه"ِ خود "کبِک" دفاع میکرد و صریح و خردمندانه پاسخ میداد، با سخنانی به حد کمال سنجیده و جملاتی بلیغ و ادیبانه. نیازی به باجدهی و عوامفریبی برای رای جمع کردن از ملت انگلیسی زبان کانادا نمیدید! "ماکسیم برنیِه" Maxime Bernier نیز که کِبِکی و زبان مادریش فرانسوی است خیلی راحت، صریح و بیپرده سخن میگفت. (کلمهی انگلیسی "فرنک" frank که به زبان انگلیسی و فرانسوی به معنای "صریح و بیپرده" است، همانا به فرد فرانسوی اتلاق میشود و کلمه "فرانسوی" francais یعنی "فرانکی" از "فرنک" ریشه گرفته. بی علت نیست که "فرانکها" و فرانسویزبانان که اهل صراحت و بیپرده پوشیاند با پردهپوشی و حجاب اسلامی مخالفند، در حالی که انگلیسیزبانان که فرهنگشان با پردهپوشی عجین است، معمولاً در مورد پذیرفتن حجاب و حتا "نقاب" اسلامی مشکلی ندارند! اشکال "ماکسیم برنیه" اینست که اصلاً متوجه وخامت وضعیت اسفناک و فاجعهانگیز محیط زیست و گرمایش کُشنده ی کره زمین نیست، آن را "باور" ندارد! مثل صدها میلیون انسان دیگر که به زندگی روزمره خود مشغولند، در خواب است. وی در استخراج مواد فسیلی نفت آلبرتا و کشیدن خطهای لوله نفتی اصرار دارد! "ترودو" که صد در صد دو زبانه است چنانکه میدانیم اهل "پردهپوشی" است. به علاوه همه سخنانش را "از بر" کرده است. تخصصش در بازیگری است. رهبران دیگر، "شیر"، "می" و "سینگ"، حیوونکیها، خیلی خیلی بدتر از من وقتی به انگلیسی صحبت میکنم، برای پاسخ به زبان فرانسوی کلی شکنجه شدند، اما کمابیش خوب از پس امتحان برآمدند. هیچکدام حرفی تازه نداشتند بزنند، مخصوصاً "شیر" و "ترودو" که پاسخهای از پیش حفظ شده را تحویل میدادند، مخصوصاً "شیر" که پاسخهایش پیچ میخورد و تبدیل به حمله با جملههای "پیشساخته" به "ترودو"ی جوان میشد. "ترودو" نیز جواب "های" را با "هوی" میداد.
نمایش جالبی بود.
عجیب و قابل تعمق است که برای چندمین بار در این مناظرهها، پرسشگران خطاب به "سینگ" او را "شیر" خطاب کردند! و او این بار نیز مثل هر بار دیگر گفت "بابا، من این عمامه به این روشنی را سرم گذاشتم و باز اشتباه میکنید؟!". اگر "فروید" زنده بود در مورد این اشتباه چطور تفسیر میکرد؟ لابد میگفت که مردمی که دلشان میخواهد رئیس دولت دیگری جای "ترودو" را بگیرد با این اشتباه، ناخودآگاه میگویید کاشکی "آلترناتیو" به جای "شیر" همانا "سینگ" بود. کانادائیان در این کارزار انتخاباتی به "سینگ" علاقمند شدهاند. نظرخواهیها نشان میدهد که پس از مناظرهها، محبوبیت نامبرده مرتب رو به افزایش رفته است و اخیراً در یکی از نظرخواهیها به ۲۰٪ هم نزدیک شده است. کنسروانیو و لیبرال هر کدام حول و حوش۳۱، ۳۲ ٪ در جا میزنند و قدری رو به کاهشاند.
رهبران احزاب کماکان در چارچوب نظام کهنهی "مدرن" میاندیشند.
اساس بحث و گفتگوها در چارچوب نظام اقتصادگرا و "ملیگرا" در جا میزند. ملت و "رهبران"شان متوجه نیستند که باید برای راه حلها، امروزه از این نظام و چارچوب فکری فراگذشت. انسانِ "اقتصادگرا" میخواهد به انسان "صلحگرا" تبدیل شود.
هی میگویند باید دولت خرج و درآمد خود را متعادل کند. اولاً مگر "دولت" آدم است یا شرکت خصوصی است؟! تازه آدمها و شرکتهای خصوصی هم دو نوع خرج میکنند، یکی برای سرمایهگذاریهای دارای بازده که هم خرج را در میآورد هم سود و فایدهای ایجاد میکند، دیگر برای مخارج مصرفی. باید از دومی کم کرد اما به اولی افزود. ثانیاً محاسبهی "رشد اقتصادی" یک محاسبهای است که قبلا معنای مثبت داشت و عامل اصلی توسعه اقتصادی بود، اما امروزه چهل یا پنجاه سال است عامل اصلی گسترش آلودگیهای فیزیکی و اخلاقی شده بوده است.
باید "بهروزی" مردم را محاسبه کرد نه رشد اقتصادی را. اُنتاریو بالاترین "رشد اقتصاد" در کانادا را دارد ولی در اندازهگیری بهروزی و سعادت و خوشبختی در ردههای پائین است.
جای بیشتر این بحث، این لحظه، اینجا نیست.
به "شجاع ضیائیان" رای دهید!
به من، "شجاع ضیائیان" اعتماد کنید و رای دهید. حتا اگر فکر میکنید برای انتخاب شدن شانس زیادی ندارد، مهم نیست. مهم این است که پایههای "همبستگی جهانی" را و برنامههای مربوط را پی ریزیم و، در آینده، دیگران، به ویژه جوانانی برومند و نیکاندیش و پر انرژی، آن را دنبال کنند، و هر چه زودتر به ثمر برسانند. حیات ما به راستی در خطر است. همه "دانشمندان" اخطار کردهاند. گرچه پیامهای انحرافی هم از همه سو برای تحریف حقیقت شنیده میشود، به ویژه از سوی محافل نزدیک به صاحبکارانِ نفتی. طمع سوداگران حد و مزر نمیشناسد و دیوانهوار است! چشمان خود را بر واقعیتها بستهاند و هیچ چیز دیگری را، جز پول و مادیات، متوجه نمیشوند.
نگوئید به "کنسرواتیو" رای میدهم تا "لیبرال" و "ترودو" دوباره انتخاب نشود، یا بالعکس به کاندیدای لیبرال رای میدهم تا مبادا دولت بعدی "کنسرواتیو" شود. نگوئید حتماً باید به یک "ایرانی" رای بدهم. آنزمان گذشت که فرستادن ایرانی به پارلمان از اهمیت خاص برخوردار بود. اکنون ایرانیان بسیاری به پارلمانها راه یافتهاند و وارد گود شدهاند. گرچه همه از دیدگاه من اشخاصی محترم و دوستداشتنیاند، بهتر است بر اساس داوری نسبت به کاندیداها و برنامههایشان و کارنامهشان رای بدهید. ببخشید مرا.
تبلیغ: به من رای دهید
چون هفته آخر پیش از پایان انتخابات است اجازه بدهید مابقی این صفحه را به آگهی تبلیغاتی برای انتخاب "شجاع ضیائیان" و به شمهای از پیشنهاداتم برای کشورداری کانادا و جهان، از جمله ایران، اختصاص دهم.
از هر حیث که نگاه کنید، جز به لحاظ سن و سال و جذابیت و انرژی فیزیکی، که از یک سالمندِ ۷۵ ساله انتظار زیاد نمیتوان داشت، بی تعارف و به صراحت عرض میکنم، کاندیدای "تغییر بزرگ" هستم؛ و با شناخت مسائل مهم در سطح کشوری/ فدرال و جهانی، به سبب بیش از نیم قرن غور و پژوهش فرهنگی و دانشگاهی در آنها، و به سبب دانستن راه حلهای ابتکاری برای "حلالمسائل" وظیفه خود دانسته در این راه گام نهادهام.
کاندیداتوری من برای خودم نیست، برای فلان حزب نیست. برای حفظ حیات در کره زمین و ادامه نسل بشر و ایجاد ساختارها و نهادهای عصر پسا مدرن (اگر زنده بمانیم) گام برمیدارم و برداشتهام. برای نوههایم، بیژن و داریوش و کارولاین، و برای فرزندان و نوههای شما، قدم به پیش گذاشتهام.
به تنهائی هم نمیتوان کاری از پیش برد. از شما یاری میطلبم. ۲۱ اکتبر، اگر حق رای دارید و هنوز رای ندادهاید، به محل رای گیری رفته، جلوی نامِ "ضیائیان، شجاع" ضربدر بزنید و بولتن رای را به صندوق بیاندازید:
کاندیداتوری من در کارزار انتخاباتی، مملو از پیشنهادات و وعدههای شگرف و غیر متعارف بوده است، اما پیشنهاداتی است عمیقاً سنجیده!
شخصی به من گفت: دفعه اول که پیشنهاداتتان را خواندم به نظرم کاملاً غیرمعقول و غیر جدی آمد، اما دفعه دوم که خواندم به نظرم طبیعی آمد! بدیع یا طبیعی، این پیشنهادات ضروری است. تازه اینها مقدمهای بیش نیست از تغییرات بزرگی که در مصاف و به موازاتِ تغییرات بزرگ جوی و اخلاقی برای زنده ماندنمان به عنوان بشر ضرورت اضطراری دارد و نیز مورد نیاز جامعه ای پسا مدرن است، نظامی که باید خود را از نظام "مدرن" ولی فاسد و فرسوده و کهنه و عامل آلودگیهای عظیمِ چند صد ساله برهاند، و با اصول و پارامترها و متغیرهائی نوین و کاملاً متفاوت بر پا شود.
"همبستگی جهانی"
"همبستگی جهانی" به معنای همکاری همگان است در نگهبانی و نگهداری از حیات و زندگانی بر این کره و بهروزی و بهزیستی همگان. علاوه بر کانادا، باید جنبشی جهانی شود. مبارزات و رقابتهای "ملی" جای به همکاری بینالمللی دهد. "اتحادیه اروپا" بهترین نمونه و الگو برای این تحول مثبت و صلحجویانه است. باید نظام "مدرن" مبتنی بر "رشد اقتصادی" را پشت سر نهیم و نظام "پسامدرن" مبتنی بر رشد سعادت و شادکامی و بهروزی را بر کره زمین، بیدرنگ، بنا نهیم، نظامی مبتنی بر محافظت از ذخایر طبیعی، بازگرداندن اخلاقیات، برقراری صلح پایدار در جهان و تضمین بهروزی زندگان.
از این پس در کانادا و در ایران (ایران آزاد) و در همه جای جهان میبایستی "رشد سعادت" انسانها و پایداری و بقای انسانیت را اندازه گرفت، نه رشد بیمعنای اقتصاد تنازع و مخاصمه را.
شمهای از پیشنهادات من، "پلاتفورم"، در چارچوب "همبستگی جهانی":
- در یک مهلت چهار ساله، همه توان خود را برای گذر از اتومبیلهای سوخت فوسیلی به برقی یا با انرژی خورشیدی به کار گیریم. همین چند روز پیش (اکتبر) در استرالیا بین خودروهای با انرژی خورشیدی مسابقه گذاشته شده بود. همهشان سرعت خوبی هم داشتند. در اروپا برنامههای مشابهی از مدتها پیش در جریان است.
- تضمین حد اقل درآمد برای همه مردم کانادا. در اروپا با موفقیت عملی شده است.
- اجرای برنامههای پیشنهادی همه احزاب جز آنهائی که به محیط زیست فیزیکی و اخلاقی صدمه و زیان برساند.
- عدم تمرکز: دولت فدرال اختیارات بیمورد خود را کم کرده به حکومتهای محلی بسپارد.
- آموزش و پرورش کاملاً به دور از دیوانسالاری باشد تا مدرسه در جهانی به سرعت متغیر، انعطافپذیر گشته، توانائی ابتکار یابد.
- مالیات برای همه درآمدهای پائین و متوسط کم شود حتا تا درآمدهای صدوپنجاه هزار یا دویست هزار دلار. مگر دولت دزد سر گردنه است؟ برای ارائه خدمات کشوری، دولت درآمدهای دیگری جز مالیات گرفتن برای خود ایجاد کند. (شدنی است).
- کاهش مالیات بر خرید و فروش که بی انصافترین مالیاتهاست زیرا تهیدست و ثروتمند به یک اندازه باید مالیات دهند.
- شهروندان و مقیمان دایم، علاوه بر پزشکی برای دندانپزشکی نیز بیمه شوند.
- به پزشکان علاوه بر اینکه به شمار "ویزیت" حقالزحمه پرداخت شود، به شمار "مشتریان" آن پزشک نیز حقالزحمه پرداخت شود.
- تعطیلات آخر هفته سه روز شود، جمعه، شنبه، یکشنبه. اجباری نیست.
- دولت در ایجاد مسکن و شهرکهای سبز به کمک شهروندان آید.
- دستکم ۵ روز تعطیل به مناسبتِ هر تغییر فصل و در بزرگداشت کره زمین.
- دستکم یک روز در هفته زندگی بدون حضور ماشین شخصی در خیابانها. دستکم در بعضی خیابانها و به اختیار و با موافقت ساکنان دو طرف خیابان.
- استخراج نفت و دیگر انواع "تجاوزات" به طبیعت متوقف شود. از آلودگی خاک به مواد شیمیائی و آلودگیهای هوا و از آزار حیوانات جلوگیری شود.
- دولت بر درستی و پاکیزگی تولیدات کشاورزی و تضمین دامداریِ انساندوستانه و در محافظت از تندرستی شهروندان نظارت بیشتر داشته باشد.
- از حیوانات دفاع شود، خشونت علیه دام متوقف شود.
- پیشنهاد میشود همه منابع نفتی که استخراج و تولیدات آن علت اصلی آلودگیها و دگرگونیهای ویرانگر جوی است متعلق به سازمان ملل متحد شود.
- تولید سلاح متوقف شود و جهان به تدریج خلع سلاح کامل شود.
- وظیفه ارتشها پالایش آلودگیها و تلاش در پاکسازی آب و خاک و هوا، و جنگ علیه آلودهگران که دشمنانِ واقعی همه کشورها و انسانند باشد.
- مردم به زندگانی درویشی و پرستش طبیعت و انسانیت تشویق شوند، نه به مالاندوزی و ادامهی انواع بُتپرستیهای آبا اجدادی، که در سالهای اخیر در کانادا باب شده است.
- اصول یک "دین" (اصول اخلاقی) جهانی ساده و مهربان و "پسا مدرن" در همه کلیساها و مسجدها و سایر معابد اشاعه شود. مدتهاست این حرکت آغاز شده.
- صلح منطقه زیر نظر سازمان ملل متحد به عنوان نمایندهی بشر تضمین شود، نه چون تاکنون زیر سلطه و کنترل آمریکا و انگلیس و "ناتو"ی جنگافروز.
- سازمان ملل متحد در تشکیلات خود اصلاح شود، و از اختیارات بیشتر برخوردار شود.
- با نمایندگان مجلس شورای اسلامی و مقامات عالیرتبه ایران تماس گرفته تشویق شوند طی رفراندمی آرام و متمدنانه و شفاف و تحت کنترل همگانی در محیطی آزاد، قانون اساسی نظام اسلامی در مقابل نظامی که در آن دین اسلام از دولت جدا باشد، حقوق همه شهروندان برابر باشد و اصول اعلامیه جهانی حقوق بشر رعایت شود، به رای ملت ایران گذاشته شود.
آزادی ایران نه تنها موجب بهروزی ایرانیان است بلکه به عنوان یکی از محورهای مهم فرهنگ بشریت و مهمترین واحد فرهنگی سیاسی منطقه آسای غربی و میانی، برای تضمین و اعتلای صلح منطقه ای و جهانی بسیار موثر باشد.
دست به دست هم داده با ابتکارات مثبت در کشورداری، هم کانادا، هم جهان، هم ایران را جهت بهروزی متحول سازیم. زادگاهمان را، که یکی از محورهای مهم انسانیت و از ارکانِ اصلیِ و تاریخی جامعه بشری است، به مهر و آشتی و گفتگو، نه به قهر و جنگ، آزاد سازیم.
DONATE by etransfer to
earthpeacemakers@gmail.com
you’ll get a receipt valid for tax purposes
Call to canvass with me! 416-987-9158
Check my website: earthsolidarity.world
اگر شما همکاری گرامی ما هستی، مرسی که این مطلب را خواندی، اما کپی نکن و با تغییر به نام خودت نزن، خودت زحمت بکش!
پروتکل علمی - پزشکی جهانی برای مقابله کلیه ویروسهایی مانند کرونا که انتقالشان از طریق بسته هوایی است:
۱- ماسک ان-۹۵ بزنید، کرونا از ماسکهای معمولی رد میشود. ۲- فیلتر هوای قوی هپا بگذارید. ۳- تا جایی که میتوانید از مردم حذر کنید. ۴- تغذیه خوب و سالم داشته باشید، مقادیر زیاد ویتامین C و D مصرف کنید. ۵- بسیار ورزش کنید. ۶- اگر توانستید حتما واکسن بزنید.
۱- ماسک ان-۹۵ بزنید، کرونا از ماسکهای معمولی رد میشود. ۲- فیلتر هوای قوی هپا بگذارید. ۳- تا جایی که میتوانید از مردم حذر کنید. ۴- تغذیه خوب و سالم داشته باشید، مقادیر زیاد ویتامین C و D مصرف کنید. ۵- بسیار ورزش کنید. ۶- اگر توانستید حتما واکسن بزنید.
Date: چهارشنبه, اکتبر 16, 2019 - 20:00
درباره نویسنده/هنرمند
Dr. Shodja Eddin Ziaian دکتر شجاعالدین ضیائیان دکترای اقتصاد صلح از دانشگاه پاریس، فوق دکترای صلحشناسی از دانشگاه پنسیلوانیا، و استاد بازنشسته دانشگاههای تورنتو و یورک میباشد |
ویراستار اول: آرش مقدم؛ ویراستار نهایی: پر ابراهیمی - ویراستاری موقت: عباس حسنلو
ویراستار اول: آرش مقدم؛ ویراستار نهایی: پر ابراهیمی - ویراستاری موقت: عباس حسنلو