شمهای از اهداف "همبستگی جهانی" (در کانادا):
کاندیداتوری من که در کارزار انتخاباتی بسیار کُند پیش میرود، مملو از پیشنهادات و وعدههای شگرف و غیرمتعارف بوده است!
تغییر بزرگ-49
از گذشته به حال و آینده-7
ایجاد تشکل سیاسی نوین-5 امارات و قطر
«Two things are infinite: the universe and human stupidity; and I am not sure about the universe.»
حلقهی پیر مغان از ازلم در گوش است
بر همانیم که بودیم و همان خواهد بود
حافظ
نخست تصحیح کنم. شمار عکس و ویدئوهای آزار جنسی کودکان که هفته پیش به نقل از"نیویورک تایمز" نوشتم در سال گذشته پنجاه و پنج میلیون گزارش شده بود، "فقط" ۴۵ میلیون بود!
مناظره رهبرانِ حزبهای کانادا
دوشنبه گدشته، ۷ اکتبر، رهبران حزبهای "لیبرال" و "محافظهکار" و "نودمکرات" و "سبز"، همچنین رهبران حزب جدید "مردم" و "حزب کِبِکی"، در یک مناظره تلویزیونی شرکت کردند. از همان پرسش نخست که از سوی یکی از شهروندان عنوان شده بود، "اندریو شیر"، رهبر حزب محافظهکار بیمعطلی و بیآنکه به پرسش ربطی داشته باشد، به "ترودو" حملهی شخصی کرد و با بیاحترامی کامل او را متهم به دوروئی و تقلب شخصیتی و کلاهبرداری نمود! این نوع حمله شخصی اگر اخلاقی نباشد، اما متاسفانه بسیار کارگر است. در نظرخواهی روز بعد، حزب محافظهکار که اندکی عقب افتاده بود با حزب لیبرال برابر شد.
رهبر "ان دی پی" خودی نشان داد، و "الیزابت می"، رهبر سیزده سالهی حزب سبز، که از همهشان با تجربهتر است، از همه هم در مناظره مسلطتر بود و نیز متینتر. آن دو نفر دیگر، هر دو فرانسویزبان و با لهجه شدید فرانسوی، حاشیهنشین بودند. رهبر "حزب مردم کانادا" شلوغ میکرد که "من با رهبران دیگر فرق دارم و رُک حرف میزنم" (نقل به مضمون)، و رهبر "حزب کِبِک" درباره "کِبِک" سخن میگفت.
نکتهی جالب و خاصی، جز همان حمله شخصی "شیر" به "ترودو"، حاصل این مناظره نبود. "سینگ" درباره عمامهی خوشرنگ خود صحبت کرد و اینکه مردم لازم نیست میان بد و بدتر انتخاب کنند و میتوانند به او رای دهند و "می" به ضرورت اضطراری رسیدگی به محیط زیست و تغییرات جوی در هر فرصت اشاره و تاکید کرد و اینکه "اقتصاد سبز" فرصتی استثنائی برای رشد اقتصادی است. "شیر" قیافه نخستوزیر آینده را به خود گرفت و "ترودو" سعی کرد پُز و وجههی نخستوزیری خود را حفظ کند. آیا موفق شد؟
خیمهشب بازی همیشگی نظام کشورداری کهن.
کاندیداتوری من
هیچیک از رهبران حزبها سخن جدیدی برای گفتن نداشتند، جز همان وعده و وعیدهای انتخاباتی متعارف و مادی. بهرهبرداری از خودخواهیهای فردی رایدهندگان و تشویق این خودخواهیها: مالیاتتان را کم میکنم. پول و مزایای بیشتری نصیبتان میکنم. برایتان خانه میسازم. "الیزابت می"، به نظر من از همه بااخلاقتر بود. اما فقدان رهبری اخلاقی واضح بود. در کانادا مثل همه جای دنیا.
در عوض چنانکه خوانندگان عزیر میدانند و میخوانند و ملاحظه میکنند، کاندیداتوری من که در کارزار انتخاباتی بسیار کُند پیش میرود، مملو از پیشنهادات و وعدههای شگرف و غیرمتعارف بوده است!
از نظر بعضیها و احتمالاً بسیاری و شاید اکثر مردم، زیادی غیر متعارف.
یکی از دوستان مرا به باد استهزاء گرفت و کلی بر من خندید. دیگری سراسیمه به من زنگ زد که تا کنون از شما اینهمه مطالب خوب خوانده بودم، اما در این مورد کار را خراب کردید و انسان فکر میکند "جدی" نیستید. یکی از همکاران که با خانمش در خیابان یانگ راه میرفت و با هم مواجه شدیم گفت اولاً آن داستان "اعداد" چه بود؟ از آن گذشته بقیه مطلب خوب بود تا آنکه آخر کار آن پیشنهادات غیرمعقول را دادی!
باید بگویم انتظار واکنشهائی جز اینها هم نداشتم، و اعلام این مواضع برایم ابداً آسان نبود. اما این مواضع خردمندانه است و برای نجات بشر پیشنهاداتی مفید بلکه ضروری است. تازه اینها مقدمهای بیش نیست از تغییرات بزرگی که در مصاف تغییرات بزرگ جوی و اخلاقی مورد نیاز چامعهای پسامدرن است که باید خود را از نظام "مدرن" ولی فاسد و فرسوده و کهنهی چند صد ساله برهاند.
امارات و قطر
پیشنهاد اینکه سرزمینهای "قطر" و "امارات" در ملک "سازمان ملل متحد" در آید البته که پیشنهاد بدیعی است. اما حرکتی است به سوی ایجاد ساختارهای نظامی پسا مدرن و صلحجویانه و نیز در جهت حفظ محیط زیست فیزیکی و اخلاقی جهان. به ویژه قطر، ثروتهای هنگفت نفتی خود را صرف پشتیبانی از اسلامگرایان افراطی چون "القاعده" و "طالبان" کرده است. و با پول زیاد از حد نیاز خود دنیا را به فساد مالی و اخلاقی نیز کشانده، با پروژههای ساختمانی طاغوتی و مالیخولیائی، محیط زیست خلیج فارس را نیز تخریب میکند.
دویست و ده سال پیش، به سال ۱۸۰۹، نیروی دریائی استعمارگر دولت بریتانیای کبیر با کمک نیروی دریائی "کمپانی هند شرقی" (شرکت خصوصی از همان کشور) تحت عنوان "کارزار خلیج فارس" دست به حمله به شیخنشینهای عرب خلیح فارس زد و ابتدا به شارجه و راسالخیمه و ناوگان شیخ "القاسمی" که در اطراف "تنگه هرمز" مزاحم بود حمله برد. این یورشهای انگلستان به شیخنشینهای دیگر نیز ادامه یافت آنان را پس از شکست دادن همگیشان به سال ۱۹۱۹، قراردادی به سال ۱۹۲۰ به آن شیوخ تحمیل کرد، تحت عنوان "پیمان عمومی صلح" General Treaty of Peace که طی آن به نوعی تحتالحمایه دولت بریتانیا قرار میگرفتند و میبایستی کشتیهایشان با پرچم سرخ و سپید که هنوز هم پرچم آنان به همان رنگهاست رفت و آمد کنند. این قرارداد که با شیخ نشینهای (امارات) عربی خلیج فارس بسته شد، با تغییراتی، اساس سیاست و سلطهی بریتانیا بر آنها را تشکیل داد. به سال ۱۸۹۲ قرار دادی موسوم به "قرار داد انحصاری" بسته شد که طی آن بریتانیا از دخالت نکردن در امور داخلی شیخنشینها نیز عدول کرد و آنان را از واگذاری هر نوع مالکیت بدون اجازه بریتانیا منع کرد. پس از جنگ جهانگیر اول، با روی کار آمدن حکومت مقتدر رضاشاه در ایران، بریتانیا سلطهی خود را بیشتر معطوف شیخنشینهای عرب کرد و به سال ۱۹۲۲ قرارداد دیگری با آنها بست که هر نوع معامله و قرارداد استخراج نفت را بدون اجازه و حضور انگلستان ممنوع اعلام میداشت. به سال ۱۹۳۷ به ایشان اولتیماتوم داد که هر نوع بهرهبرداری نفتی و انعقاد قرار داد باید در انحصار "شرکت نفتی عراق" باشد که مقر آن در لندن بود و خود جزو "شرکت نفت ایران و انگلیس" بود. به سال ۱۹۴۷ در گسترش سیاستهای استعماری و کنترل سیاسی خود، وزارت خارجه بریتانیا به ایجاد یک "سفارت خلیج فارس" اقدام کرد که طی آن ماموران سیاسی ویژهای به سرزمینهای ساحل غربی آن حوزه گسیل داشت. تا آنکه به سال ۱۹۷۱، پس از کنترل کامل و حصول انعقاد قراردادهای نفتی انحصاری، از حضور فیزیکی نظامی در آن منطقه اعلام کنارهگیری کرد و بحرین، مسقط و عمان، قطر و امارات را به اصطلاح "آزاد" گذاشت. کویت به سال ۱۹۶۱ آزاد شده بود.
قطر به سال ۲۰۱۷، جمعیتی حدود ۲،۶۰۰،۰۰۰ نفر داشت که فقط ۳۰۰،۰۰۰ نفر آن "قطری" بودهاند. بنابراین مناسبت دارد که به عنوان یک سرزمین بینالمللی در نظام پسامدرن صلحجویانه تغییر جنسیت دهد و به مالکیت سازمان ملل متحد در آید و به جای اسراف منابع حیاتی کره زمین برای ساختن آسمانخراش و ساختن مسجدهای اسلامی بینادگرا در جهان و تشدید عقبماندگیهای فکری، و پاداش به آدمکشان و زنستیزان، صرف حفاظت از محیط زیست و فقرزدائی و بنای صلح جهانی شود.
جمعیت امارتهای متحد عربی نیز به سال ۲۰۱۳ حدود ۹،۲ میلیون نفر بود که فقط ۱،۴ میلیون آن شهروند امارت و ۷،۸ میلیون آنان "خارجی" بودهاند. چرا زیر کنترل سازمان ملل در نیاید؟
ثروتهایش صرف پروژهها و بزرگنمائیهائی میشود که فاجعههای زیست محیطی را نوید میدهد و بهتر است صرف حفاظت از محیط زیست و فقرزدائی جهانی و آگاهیرسانی و بنای صلح جهانی شود.
"همبستگی جهانی"
آرزویم پیدائی "همبستگی جهانی" برای زنده نگهداشتن کره زمین و ادامه حیات انواع موجودات آن به ویژه "بشر" است. و برای تحقق این آرزو تلاش میکنم.
تشکل Earth Solidarity / Solidarité planétaire "همبستگی جهانی" "حزب" جدید به معنای گروه و دستهای جدید و مخالف احزاب دیگر نیست بلکه به معنای همکاری همگان است در نگهبانی و نگهداری از حیات و زندگانی بر این کره است. علاوه بر کانادا، باید جنبشی جهانی شود. امروز باید مبارزات و رقابتهای "ملی" را کنار نهاد و پس از جنگ جهانگیر دوم این گرایش جدید به همکاری به جای رقابت و دشمنی بارز است. "اتحادیه اروپا" بهترین نمونهی این تحول مثبت و صلحجویانه است. بشر اکنون فقط یک دشمن مشترک دارد که همانا آلودگیها و پولپرستیها و خودخواهیهاست.
باید عصرِ "انقلاب صنعتی" و مدرنیتهی مبتنی بر "دولت-ملت"های منفک از یکدیگر و در رقاتب با یکدیگر را فراگذریم و به جای آن نظام پسا مدرن جهانی و جهانگیر را بنا نهیم. نظام "مدرن" مبتنی بر "رشد اقتصادی" را پشت سر نهیم و نظام پسامدرن مبتنی بر رشد سعادت و شادکامی را بر کره زمین بنا نهیم، نظام مبتنی بر محافظت از ذخایر طبیعی، بازگرداندن اخلاقیات، برقراری صلح پایدار در جهان و تضمین سعادت زندگان.
از این پس در کانادا و در ایران (ایران آزاد) و در همه جای جهان میبایستی "رشد سعادت" انسانها و پایداری و بقای انسانیت را اندازه گرفت، نه رشد بی معنای اقتصاد تنازع و مخاصمه را.
سیاست خارجی کانادا و جهان
در مناظره اخیر (دوشنبه ۷ اکتبر) در مورد سیاست خارجی گفتگوئی صورت نگرفت!
من، بر عکس، در صورت انتخاب، با سازمان ملل متحد همکاری بسیار بیشتر و نزدیکتر داشته باشم و در ایجاد نظم پسا مدرن جهانی ابتکاراتی را پیشنهاد کنم. از جمله:
از گذشته به حال و آینده-7
ایجاد تشکل سیاسی نوین-5 امارات و قطر
«Two things are infinite: the universe and human stupidity; and I am not sure about the universe.»
حلقهی پیر مغان از ازلم در گوش است
بر همانیم که بودیم و همان خواهد بود
حافظ
نخست تصحیح کنم. شمار عکس و ویدئوهای آزار جنسی کودکان که هفته پیش به نقل از"نیویورک تایمز" نوشتم در سال گذشته پنجاه و پنج میلیون گزارش شده بود، "فقط" ۴۵ میلیون بود!
مناظره رهبرانِ حزبهای کانادا
دوشنبه گدشته، ۷ اکتبر، رهبران حزبهای "لیبرال" و "محافظهکار" و "نودمکرات" و "سبز"، همچنین رهبران حزب جدید "مردم" و "حزب کِبِکی"، در یک مناظره تلویزیونی شرکت کردند. از همان پرسش نخست که از سوی یکی از شهروندان عنوان شده بود، "اندریو شیر"، رهبر حزب محافظهکار بیمعطلی و بیآنکه به پرسش ربطی داشته باشد، به "ترودو" حملهی شخصی کرد و با بیاحترامی کامل او را متهم به دوروئی و تقلب شخصیتی و کلاهبرداری نمود! این نوع حمله شخصی اگر اخلاقی نباشد، اما متاسفانه بسیار کارگر است. در نظرخواهی روز بعد، حزب محافظهکار که اندکی عقب افتاده بود با حزب لیبرال برابر شد.
رهبر "ان دی پی" خودی نشان داد، و "الیزابت می"، رهبر سیزده سالهی حزب سبز، که از همهشان با تجربهتر است، از همه هم در مناظره مسلطتر بود و نیز متینتر. آن دو نفر دیگر، هر دو فرانسویزبان و با لهجه شدید فرانسوی، حاشیهنشین بودند. رهبر "حزب مردم کانادا" شلوغ میکرد که "من با رهبران دیگر فرق دارم و رُک حرف میزنم" (نقل به مضمون)، و رهبر "حزب کِبِک" درباره "کِبِک" سخن میگفت.
نکتهی جالب و خاصی، جز همان حمله شخصی "شیر" به "ترودو"، حاصل این مناظره نبود. "سینگ" درباره عمامهی خوشرنگ خود صحبت کرد و اینکه مردم لازم نیست میان بد و بدتر انتخاب کنند و میتوانند به او رای دهند و "می" به ضرورت اضطراری رسیدگی به محیط زیست و تغییرات جوی در هر فرصت اشاره و تاکید کرد و اینکه "اقتصاد سبز" فرصتی استثنائی برای رشد اقتصادی است. "شیر" قیافه نخستوزیر آینده را به خود گرفت و "ترودو" سعی کرد پُز و وجههی نخستوزیری خود را حفظ کند. آیا موفق شد؟
خیمهشب بازی همیشگی نظام کشورداری کهن.
کاندیداتوری من
هیچیک از رهبران حزبها سخن جدیدی برای گفتن نداشتند، جز همان وعده و وعیدهای انتخاباتی متعارف و مادی. بهرهبرداری از خودخواهیهای فردی رایدهندگان و تشویق این خودخواهیها: مالیاتتان را کم میکنم. پول و مزایای بیشتری نصیبتان میکنم. برایتان خانه میسازم. "الیزابت می"، به نظر من از همه بااخلاقتر بود. اما فقدان رهبری اخلاقی واضح بود. در کانادا مثل همه جای دنیا.
در عوض چنانکه خوانندگان عزیر میدانند و میخوانند و ملاحظه میکنند، کاندیداتوری من که در کارزار انتخاباتی بسیار کُند پیش میرود، مملو از پیشنهادات و وعدههای شگرف و غیرمتعارف بوده است!
از نظر بعضیها و احتمالاً بسیاری و شاید اکثر مردم، زیادی غیر متعارف.
یکی از دوستان مرا به باد استهزاء گرفت و کلی بر من خندید. دیگری سراسیمه به من زنگ زد که تا کنون از شما اینهمه مطالب خوب خوانده بودم، اما در این مورد کار را خراب کردید و انسان فکر میکند "جدی" نیستید. یکی از همکاران که با خانمش در خیابان یانگ راه میرفت و با هم مواجه شدیم گفت اولاً آن داستان "اعداد" چه بود؟ از آن گذشته بقیه مطلب خوب بود تا آنکه آخر کار آن پیشنهادات غیرمعقول را دادی!
باید بگویم انتظار واکنشهائی جز اینها هم نداشتم، و اعلام این مواضع برایم ابداً آسان نبود. اما این مواضع خردمندانه است و برای نجات بشر پیشنهاداتی مفید بلکه ضروری است. تازه اینها مقدمهای بیش نیست از تغییرات بزرگی که در مصاف تغییرات بزرگ جوی و اخلاقی مورد نیاز چامعهای پسامدرن است که باید خود را از نظام "مدرن" ولی فاسد و فرسوده و کهنهی چند صد ساله برهاند.
امارات و قطر
پیشنهاد اینکه سرزمینهای "قطر" و "امارات" در ملک "سازمان ملل متحد" در آید البته که پیشنهاد بدیعی است. اما حرکتی است به سوی ایجاد ساختارهای نظامی پسا مدرن و صلحجویانه و نیز در جهت حفظ محیط زیست فیزیکی و اخلاقی جهان. به ویژه قطر، ثروتهای هنگفت نفتی خود را صرف پشتیبانی از اسلامگرایان افراطی چون "القاعده" و "طالبان" کرده است. و با پول زیاد از حد نیاز خود دنیا را به فساد مالی و اخلاقی نیز کشانده، با پروژههای ساختمانی طاغوتی و مالیخولیائی، محیط زیست خلیج فارس را نیز تخریب میکند.
دویست و ده سال پیش، به سال ۱۸۰۹، نیروی دریائی استعمارگر دولت بریتانیای کبیر با کمک نیروی دریائی "کمپانی هند شرقی" (شرکت خصوصی از همان کشور) تحت عنوان "کارزار خلیج فارس" دست به حمله به شیخنشینهای عرب خلیح فارس زد و ابتدا به شارجه و راسالخیمه و ناوگان شیخ "القاسمی" که در اطراف "تنگه هرمز" مزاحم بود حمله برد. این یورشهای انگلستان به شیخنشینهای دیگر نیز ادامه یافت آنان را پس از شکست دادن همگیشان به سال ۱۹۱۹، قراردادی به سال ۱۹۲۰ به آن شیوخ تحمیل کرد، تحت عنوان "پیمان عمومی صلح" General Treaty of Peace که طی آن به نوعی تحتالحمایه دولت بریتانیا قرار میگرفتند و میبایستی کشتیهایشان با پرچم سرخ و سپید که هنوز هم پرچم آنان به همان رنگهاست رفت و آمد کنند. این قرارداد که با شیخ نشینهای (امارات) عربی خلیج فارس بسته شد، با تغییراتی، اساس سیاست و سلطهی بریتانیا بر آنها را تشکیل داد. به سال ۱۸۹۲ قرار دادی موسوم به "قرار داد انحصاری" بسته شد که طی آن بریتانیا از دخالت نکردن در امور داخلی شیخنشینها نیز عدول کرد و آنان را از واگذاری هر نوع مالکیت بدون اجازه بریتانیا منع کرد. پس از جنگ جهانگیر اول، با روی کار آمدن حکومت مقتدر رضاشاه در ایران، بریتانیا سلطهی خود را بیشتر معطوف شیخنشینهای عرب کرد و به سال ۱۹۲۲ قرارداد دیگری با آنها بست که هر نوع معامله و قرارداد استخراج نفت را بدون اجازه و حضور انگلستان ممنوع اعلام میداشت. به سال ۱۹۳۷ به ایشان اولتیماتوم داد که هر نوع بهرهبرداری نفتی و انعقاد قرار داد باید در انحصار "شرکت نفتی عراق" باشد که مقر آن در لندن بود و خود جزو "شرکت نفت ایران و انگلیس" بود. به سال ۱۹۴۷ در گسترش سیاستهای استعماری و کنترل سیاسی خود، وزارت خارجه بریتانیا به ایجاد یک "سفارت خلیج فارس" اقدام کرد که طی آن ماموران سیاسی ویژهای به سرزمینهای ساحل غربی آن حوزه گسیل داشت. تا آنکه به سال ۱۹۷۱، پس از کنترل کامل و حصول انعقاد قراردادهای نفتی انحصاری، از حضور فیزیکی نظامی در آن منطقه اعلام کنارهگیری کرد و بحرین، مسقط و عمان، قطر و امارات را به اصطلاح "آزاد" گذاشت. کویت به سال ۱۹۶۱ آزاد شده بود.
قطر به سال ۲۰۱۷، جمعیتی حدود ۲،۶۰۰،۰۰۰ نفر داشت که فقط ۳۰۰،۰۰۰ نفر آن "قطری" بودهاند. بنابراین مناسبت دارد که به عنوان یک سرزمین بینالمللی در نظام پسامدرن صلحجویانه تغییر جنسیت دهد و به مالکیت سازمان ملل متحد در آید و به جای اسراف منابع حیاتی کره زمین برای ساختن آسمانخراش و ساختن مسجدهای اسلامی بینادگرا در جهان و تشدید عقبماندگیهای فکری، و پاداش به آدمکشان و زنستیزان، صرف حفاظت از محیط زیست و فقرزدائی و بنای صلح جهانی شود.
جمعیت امارتهای متحد عربی نیز به سال ۲۰۱۳ حدود ۹،۲ میلیون نفر بود که فقط ۱،۴ میلیون آن شهروند امارت و ۷،۸ میلیون آنان "خارجی" بودهاند. چرا زیر کنترل سازمان ملل در نیاید؟
ثروتهایش صرف پروژهها و بزرگنمائیهائی میشود که فاجعههای زیست محیطی را نوید میدهد و بهتر است صرف حفاظت از محیط زیست و فقرزدائی جهانی و آگاهیرسانی و بنای صلح جهانی شود.
"همبستگی جهانی"
آرزویم پیدائی "همبستگی جهانی" برای زنده نگهداشتن کره زمین و ادامه حیات انواع موجودات آن به ویژه "بشر" است. و برای تحقق این آرزو تلاش میکنم.
تشکل Earth Solidarity / Solidarité planétaire "همبستگی جهانی" "حزب" جدید به معنای گروه و دستهای جدید و مخالف احزاب دیگر نیست بلکه به معنای همکاری همگان است در نگهبانی و نگهداری از حیات و زندگانی بر این کره است. علاوه بر کانادا، باید جنبشی جهانی شود. امروز باید مبارزات و رقابتهای "ملی" را کنار نهاد و پس از جنگ جهانگیر دوم این گرایش جدید به همکاری به جای رقابت و دشمنی بارز است. "اتحادیه اروپا" بهترین نمونهی این تحول مثبت و صلحجویانه است. بشر اکنون فقط یک دشمن مشترک دارد که همانا آلودگیها و پولپرستیها و خودخواهیهاست.
باید عصرِ "انقلاب صنعتی" و مدرنیتهی مبتنی بر "دولت-ملت"های منفک از یکدیگر و در رقاتب با یکدیگر را فراگذریم و به جای آن نظام پسا مدرن جهانی و جهانگیر را بنا نهیم. نظام "مدرن" مبتنی بر "رشد اقتصادی" را پشت سر نهیم و نظام پسامدرن مبتنی بر رشد سعادت و شادکامی را بر کره زمین بنا نهیم، نظام مبتنی بر محافظت از ذخایر طبیعی، بازگرداندن اخلاقیات، برقراری صلح پایدار در جهان و تضمین سعادت زندگان.
از این پس در کانادا و در ایران (ایران آزاد) و در همه جای جهان میبایستی "رشد سعادت" انسانها و پایداری و بقای انسانیت را اندازه گرفت، نه رشد بی معنای اقتصاد تنازع و مخاصمه را.
سیاست خارجی کانادا و جهان
در مناظره اخیر (دوشنبه ۷ اکتبر) در مورد سیاست خارجی گفتگوئی صورت نگرفت!
من، بر عکس، در صورت انتخاب، با سازمان ملل متحد همکاری بسیار بیشتر و نزدیکتر داشته باشم و در ایجاد نظم پسا مدرن جهانی ابتکاراتی را پیشنهاد کنم. از جمله:
- اتحادیه اروپا را تشویق کنم تا روسیه به عضویت آن درآید.
- قوای "بیگانه" (ناتو، که کانادا هم در آن شرکت دارد) از منطقه آسیای غربی (به اصطلاح خاورمیانه) و آسیای میانی خارج شوند.
- "طالبان" و "قاعده" و دیگر گروههای تروریستی اسلامی را کشورهای همسایه در همدستی و همکاری با یکدیگر و با دولت افعانستان سرکوب کنند و به راحتی هم میتوانند سرکوب کنند. وجود آمریکا و انگلیس و ناتو مستمسکی است برای طالبان و قاعده که علیه دشمن خارجی و دشمن "دینی" و در عمل بر ضد حکومت و مردم کشورهای خودشان یارگیری کنند.
- مردمانِ ایران و پاکستان و تاجیکستان و ازبکستان و هندوستان و چین و خود حکومت افغانستان با همکاری منطقهای بین خود، طالبان و قاعده و دیگر نهضتهای باقیمانده از وحشیگریهای دیرین را سرکوب کنند و یک همبستگی "لائیک-سکولار-عرقی" در منطقه پدید آورند.
- میان ایرانِ کنونی و افغانستان و تاجیکستان یک اتحادیه (ی سکولار و عرفی) ایجاد شود. شاید مستلزم این باشد که نخست نظامهای "اسلامی" ایران و افغانستان به نظامهائی عرفی/ سکولار تبدیل شوند.
- کانادا کمک کند – و اگر به پارلمان کانادا انتخاب شوم، شخصاً با تماس با روسای دولتها آنان را به ایجاد اتحادیههای "ایرانی-تورانی" و "اتحادیهی آسیای غربی و میانی" ترغیب و تشویق کنم، اتحادیههای عرفی و سکولار. همانندِ "اتحادیه اروپا" که باعث شده کشورهای متخاصم دیرین چون فرانسه و آلمان امروز مانند دو روح اندر یک بدن در صلحی پایدار با هم زندگی کنند.
شمهای از اهداف "همبستگی جهانی" (در کانادا):
- تلاش شود در یک مهلت سه ساله همه اتومبیلهای سوخت فسیلی به برقی تبدیل شود.
- همکاری با همه اعضای پارلمان از هر حزب که باشند و تشویقشان به عضویت در تشکل "همبستگی جهانی".
- تضمین پرداخت حد اقل درآمد برای همه مردم کانادا. در اروپا با موفقیت عملی شده است.
- اجرای برنامههای پیشنهادی همه احزاب جز آنهائی که به محیط زیست فیزیکی و اخلاقی صدمه و زیان برساند.
- عدم تمرکز. دولت فدرال اختیارات بیمورد خود را کم کند و به ایالتهای کانادا و واحدهای سرزمینی محول کند.
- آموزش و پرورش که هم اکنون از اختیارات استانی است کاملاً به دور از دیوانسالاری باشد و هر چه نزدیکتر به آموزگاران و والدین و متکی بر تصمیمات آنان و نظرات دانشآموزان باشد نه به ارادهی دولتها و سندیکاها. بدین ترتیب مدرسه در جهانی به سرعت متغیر، انعطافپذیر گردد و هر مدرسهای امکان "ابتکار" یابد و میان آموزگاران و والدین روابط مثبتتر و نزدیکتر و دوستانهتری برقرار شود.
- ده در صد کاهش مالیات که پیشنهاد حزب محافظهکار است برای همه درآمدهای پائین و متوسط صورت پذیرد و پس از آن میزان کاهش تا درآمدهای صدوپنجاه هزار یا دویست هزار دلار به تدریج کاهش یابد و بالاتر از آن، به تناسب، افزایش یابد تا اختلاف درآمدهای شهروندان زیاد نباشد.
- کاهش بیشتر مالیاتها هم مورد بررسی قرار گیرد و دولت درآمدهای دیگری جز مالیات گرفتن برای خود ایجاد کند، از طریق ایجاد شرکتهای دولتی (شدنی است).
- کاهش مالیات بر خرید و فروش که بی انصافترین مالیاتهاست زیرا تهیدست و ثروتمند به یک اندازه باید مالیات دهند.
- شهروندان و مقیمان دایم، علاوه بر پزشکی برای دندانپزشکی نیز بیمه شوند.
- در دولت "همبستگی جهانی" به پزشکان علاوه بر اینکه به شمار "ویزیت" حقالزحمه پرداخت شود، به شمار "مشتریان" آن پزشک نیز حقالزحمه پرداخت شود.
- تعطیلات آخر هفته سه روز شود. فقط چهار روز کار در هفته.
- دولت در ایجاد مسکن و شهرکهای سبز به کمک شهروندان آید.
- به مناسبتِ هر تغییر فصل و در بزرگداشت حیاتمان بر این کره زمین، دستکم ۵ روز تعطیل، چنانکه برای تغییر فصل پائیز به زمستان برگزار و بزرگداشت میشود.
- دستکم یک روز در هفته زندگی بدون حضور ماشین شخصی در خیابانها. دستکم در بعضی خیابانها (به اختیار و با موافقت ساکنان دو طرف خیابان).
- استخراج نفت و دیگر انواع "تجاوزات" به طبیعت متوقف شود. از آلودگی خاک به مواد شیمیائی و آلودگیهای هوا یا آزار و کشتار حیوانات جلوگیری شود.
- دولت بر درستی و پاکیزگی تولیدات کشاورزی و تضمین دامداریِ انساندوستانه و در محافظت از تندرستی شهروندان نظارت بیشتر داشته باشد.
- از حیوانان دفاع شود، خشونت علیه دام متوقف شود.
- پیشنهاد میشود همه منابع نفتی که استخراج و تولیدات آن علت اصلی آلودگیها و دگرگونیهای ویرانگر جوی است متعلق به سازمان ملل متحد شود.
- تولید سلاح متوقف شود و جهان به تدریج خلع سلاح کامل شود.
- وظیفه ارتشها پالایش آلودگیها و تلاش در پاکسازی آب و خاک و هوا، و جنگ علیه آلودهگران که دشمنانِ واقعی همه کشورها و انسانند باشد.
- مردم به زندگانی درویشی و پرستش طبیعت و انسانیت تشویق شوند، نه به مال اندوزی و ادامهی انواع بُتپرستیهای آبا اجدادی، که در سالهای اخیر در کانادا باب شده است.
- "دولت"های قلابی "قطر" و "امارتهای متحد عرب" (امارات) که به طور تصنعی توسط سوداگرانِ استعمارگر وقت ایجاد شده بود، و حیات سیاسیشان از استخراج نفت و موجب انهدام محیط زیست و فساد اخلاقی بوده است، منحل گشته، سرزمینهای مربوط به مالکیت سازمان ملل متحد در آید و درآمدهای نفتی کنونی صرف توسعه ی کشورهای عقبمانده شود. به جایش اصول یک «دین» (اصول اخلاقی) جهانی ساده و مهربان و پسا مدرن اشاعه شود.
- استخراج نفت متوقف شود. (پایانِ داستانِ غمانگیز و شرمآورِ و ضد زیست محیطی "پرواز با امارات" Fly Emirates).
- سازمان ملل متحد ضمن حفظ مقر کنونی خود در نیویورک و ژنو، مقر دیگر بلکه مقر اصلی خود را به خلیج فارس و سرزمین خود (امارات و قطر)، نزدیک تنگه "هرمز" (تنگهی اهورا مزدا) منتقل و بنا سازد.
- صلح منطقه زیر نظر سازمان ملل متحد به عنوان نماینده ی بشر تضمین شود، نه چون تاکنون که زیر سلطه و کنترل آمریکا و انگلیس و "ناتو"ی جنگ افروز است.
- سازمان ملل متحد در تشکیلات خود اصلاح شود، و از اختیارات بیشتر برخوردار شود، از جمله دبیر کل سازمان ملل متحد، به طوری که به راستی نمایندگی انسانیت را بر عهده گرفته، در مقابل شرکتهای خصوصی بزرگ فراملیتی توان ایستادگی داشته باشد. زبرا دولت-ملتها به علت محدودیتهای مرزی توان ایستادگی در برابر سرمایهداران بزرگ ندارند.
- با نمایندگان مجلس شورای اسلامی و سایر مقامات ایران تماس گیرم تا تشویقشان کنم طی رفراندمی آرام و متمدنانه و شفاف و در محیطی آزاد، قانون اساسی نظام اسلامی در مقابل نظامی که در آن دین اسلام از دولت جدا باشد، حقوق همه شهروندان برابر باشد و اصول اعلامیه جهانی حقوق بشر رعایت شود، به رای ملت ایران گذاشته شود. اینکه شکل نظام کشورداری جمهوری یا سلطنت مشروطه باشد، فرقی نمیکند، به شرط آنکه سلطنت موروثی نباشد و "شاه" نیز انتخاباتی باشد. گزینش میان آن دو شکل حکومتی نیز در مرحله دوم به رای ملت گذاشته شود. "شاه" یا "رهبر"، فرقی نمیکند، به عنوان نماد پیوستگی و ثبات دولت، مادامالعمر بوده، اما از هر نوع مسئولیت و پاسخگوئی اجرائی بری باشد. نخستوزیر یا رئیسجمهور، مسئول اجرائی و هر چهار سال در پی برگزاری انتخابات آزاد، تعیین شود.
- ایران یکی از محورهای مهم فرهنگ بشریت است و این تغییر بزرگ از نظام اسلامی به نظام سکولار و آزاد برای تضمین و اعتلای صلح منطقهای و جهانی بسیار موثر باشد.
احزاب متعارف چهارگانه متاسفانه به همان خیمه شببازی خود و وعده و وعید مشغولند.
برای من این انتخابات فرصتی است تا با برداشتن گامی جهت یک "انقلاب صلحجویانه و انساندوستانه" و ایجاد یک نهضتِ "همبستگی جهانی"، جهت نجات و اعتلای انسانیت، مبارزه با آلودگی محیط زیست که به درجه فاجعهآمیزی رسیده است، گام بردارم. تلاش در پاکسازی محیط کره زمین، فیزیکی و اخلاقی، از حمله اهداف اصلی و غائی من است.
بیائید دست به دست هم دهیم و با ابتکارات مثبت در کشورداری کانادا، هم جهان را متحول سازیم هم زادگاهمان را. ایران را که یکی از محورهای مهم انسانیت و از ارکانِ اصلیِ و تاریخی جامعه بشری است، به مهر و آشتی و گفتگو، نه به قهر و جنگ، آزاد سازیم.
برای من این انتخابات فرصتی است تا با برداشتن گامی جهت یک "انقلاب صلحجویانه و انساندوستانه" و ایجاد یک نهضتِ "همبستگی جهانی"، جهت نجات و اعتلای انسانیت، مبارزه با آلودگی محیط زیست که به درجه فاجعهآمیزی رسیده است، گام بردارم. تلاش در پاکسازی محیط کره زمین، فیزیکی و اخلاقی، از حمله اهداف اصلی و غائی من است.
بیائید دست به دست هم دهیم و با ابتکارات مثبت در کشورداری کانادا، هم جهان را متحول سازیم هم زادگاهمان را. ایران را که یکی از محورهای مهم انسانیت و از ارکانِ اصلیِ و تاریخی جامعه بشری است، به مهر و آشتی و گفتگو، نه به قهر و جنگ، آزاد سازیم.
اگر شما همکاری گرامی ما هستی، مرسی که این مطلب را خواندی، اما کپی نکن و با تغییر به نام خودت نزن، خودت زحمت بکش!
پروتکل علمی - پزشکی جهانی برای مقابله کلیه ویروسهایی مانند کرونا که انتقالشان از طریق بسته هوایی است:
۱- ماسک ان-۹۵ بزنید، کرونا از ماسکهای معمولی رد میشود. ۲- فیلتر هوای قوی هپا بگذارید. ۳- تا جایی که میتوانید از مردم حذر کنید. ۴- تغذیه خوب و سالم داشته باشید، مقادیر زیاد ویتامین C و D مصرف کنید. ۵- بسیار ورزش کنید. ۶- اگر توانستید حتما واکسن بزنید.
۱- ماسک ان-۹۵ بزنید، کرونا از ماسکهای معمولی رد میشود. ۲- فیلتر هوای قوی هپا بگذارید. ۳- تا جایی که میتوانید از مردم حذر کنید. ۴- تغذیه خوب و سالم داشته باشید، مقادیر زیاد ویتامین C و D مصرف کنید. ۵- بسیار ورزش کنید. ۶- اگر توانستید حتما واکسن بزنید.
Date: چهارشنبه, اکتبر 9, 2019 - 20:00
درباره نویسنده/هنرمند
Dr. Shodja Eddin Ziaian دکتر شجاعالدین ضیائیان دکترای اقتصاد صلح از دانشگاه پاریس، فوق دکترای صلحشناسی از دانشگاه پنسیلوانیا، و استاد بازنشسته دانشگاههای تورنتو و یورک میباشد |
ویراستار اول: آرش مقدم؛ ویراستار نهایی: پر ابراهیمی - ویراستاری موقت: عباس حسنلو
ویراستار اول: آرش مقدم؛ ویراستار نهایی: پر ابراهیمی - ویراستاری موقت: عباس حسنلو