تغییر بزرگ-48
از گذشته به حال و آینده-6
ایجاد تَشَکُل سیاسیِ نوین-4
«Two things are infinite: the universe and human stupidity; and I am not sure about the universe.»
حلقهی پیر مغان از ازلم در گوش است
بر همانیم که بودیم و همان خواهد بود
حافظ
"مَجیک" magic
۴۸ عددی است "مجیک". قابل تقسیم به ۱ و ۲ و ۳ و ۴ و ۶ و ۸ و ۱۲ و ۱۶ و ۲۴ و ۴۸.
با عدد ۷۲ خویشاوندی دارد که عددِ "مَجیک"ِ دیگری است مخصوصاً برای ایرانیان شیعهی ۱۲ امامی و شیعیانِ ۶ امامی. شش تا دوازده یا دوازده تا شش میشود ۷۲.
۷۲ درست میان و میانگینِ ۴۸ است و دوبرابرِ ۴۸= ۹۶.
۴ تا ۶ تا میشود ۲۴، ضربدر ۲ = ۴۸.
قسمت ۴۸ از "تغییر بزرگ" است. نوبت ۶ از "از گذشته به حال و آینده"، بخش ۴ است در بابِ "تشکّل"ِ نوین: "همبستگی جهانی" Earth Solidarity که دوست دارم و قصد دارم به راه اندازم، اگر فرصت یابم. در کانادا و در جهان.
چرا "مَجیک" (!)، نه "سِحرآمیز"، "جادوئی"، "شعبدهبازانه"؟ زیرا نه فقط کوتاه و ساده و فقط دو آوائی است (مَ جیک)، بلکه واژهای است با کاربرُدِ تقریباً بینالمللی، که اما (خودتان را محکم نگهدارید!) ریشهی پر هیبتِ اهورائی دارید. ریشهاش "مُغ" است. بله، مُغان، پیشوایان دیانت و آئین "زرتشتی". به عربی شد "مجوس"، به انگلیسی magi و به فرانسوی mage. همانا شاهانی بودند که در انجیلِ "متا" Matthew ، پی ستارهای را گرفتند تا به بالین "مریم" که "عیسا" را زائیده بود حاضر شدند؛ عیسا که قرار بود شاه یهودیان و مسیح و مهدیِ موعود شود. چند نفر در جهان امروز به یاد میآورند که آن شاهان، همان مغان و پیشوایان زرتشتی و ایرانی بودهاند؟ کار آن مغان و ایرانیانِ ستارهشناس که در انجیل "متا" آمده شگفتآور مینمود، لذا واژگان magic و magician از آن مشتق و پدیدار شد که کمکم در اروپا معنای سحرآمیز و جادو و جادوگر و شعبده باز گرفت.
دنیا نیاز به مغان و "ایرانیکان" دارد.
اگر جهانیان به جای دینهای عیسوی و محمدی به دین زرتشت درآمده بودند، طبعاً امکان نمیداشت که با چنین آلودگیای مواجه میشدیم. زیرا آئین زرتشت بر سه محور است. یکی محور اخلاقیِ "پندار، گفتار و کردار نیک"، دیگری جهانشناسیِ مبتنی بر فلسفهی اضدادِ دوگانه (راستی و درستی بر مقابل دروغ و نادرستی، نبرد در برابر ظلمت، روز بر مقابل شب، تندرستی در مقابل بیماری، و مهربانی در مصاف نامهربانی، و الخ... و مواجههی این دو نیروی "خیر" و "شر" و تعیین وظیفه برای انسان که به نیروهای "خیر" بپیوندند و نیروهای "شر" را سرکوب کنند. هیچ جای این دین و آئین "فلسفی" نیاز به اوهام ندارد. و سومین محور همانا پاکیزه نگهداشتن آب و خاک و هوا و مقدس داشتن طبیعت است که در تقویم و جشن نوروز ایرانیان به خوبی متبلور است.
امروزه، انسانیت، بشریت، و اساس زندگانی بر روی کره زمین در خطرِ نابودی است. مردم چون به زندگانی روزمره خود مشغولند متوجه نمیشوند. جز معدودی که توان اندیشیدن و مشاهده "روند" را دارند، نه فقط روزمرِگی را، جز معدودی که توان "آیندهنگری"ِ روند را دارند، متوجه وخامت اوضاع هستند.
چند صد دانشمند از کشورها و فرهنگهای گوناگون جهان، در سازمان ملل متحد چند دهه است که گرد هم آمدهاند تا روندِ تغییرات جوی را بررسی کنند. هیچگونه شک و شبههای از تحقیقات و پژوهشهایشان بر نمیآید که بشر، دستکم به شکلی که تاکنون شناختهایم (مگر آنکه بخواهد و بتواند مثل موش و سوسک، توی سوراخ، توی تاریکی، و زیرزمین زندگی کند)، در روی این کره زمین به سوی نابودی میرود.
پدیدهی "گرِتا" Gretta
امروز در "بیبیسی" دیدم، چهرهی آن مجری انگلیسی تلویزیون را دیدم که شهرت بینالمللی دارد و سالها در "سیانان" هم، مجری بخش خبر بود. وی در یک میز نیمچه گرد به سخنان بانوی جوان و خوش سیمائی که به لحاظ رنگ و روی سبزه و گیسوانِ بلندِ مشکی و لبخند مهربان و صدای ملایم و ملیح، به نظر ایرانی میآمد، بانوئی که سعی میکرد وضعیت اضطراری جهان را تشریح کند، پاسخ رد میداد. پاسخ به سخن که چه عرض کنم، در واقع سخنان آن بانو را میبُرید. در عین حال "گرتا" دختر شانزده سالهی سوئدی را نیز که امروزه پرچمدارِ بیدارباش برای اقدام فوری در یافتن راه حل اضطراری جلوگیری از فاجعه آخرتی در جهان بر پا خاسته بوده است را تخریب میکرد. میگفت که آن دختر ناراحتی روانی دارد و پرشکان نیز بر آن اشکالات روانیاش گواهی کردهاند! بله، آقای محترم، ولی آقای خطرناک، او و میلیونها نوجوان دیگر ناراحتی روانی دارند. ناراحتی روانیشان هم ناشی از وجود امثال شماست که نمیفهمید یا نمیخواهید بفهمید که کشتی در حال غرق شدن است و وقت کراوات زدن نیست و خوشتیپی و سخنان یاوه نیست. آن مجری خوشتیپ و مرد دیگرِ شرکتکننده در "گفتگو" اگر بشود نامش را گفتگو گذاشت، واقعاً نمیفهمیدند چه اتفاقی دارد در دنیا میافتد.
در یک نظرخواهی که امروز منتشر شد، خواندم که گرچه کانادائیان نسبت به گذشته بسا بیشتر متوجه مسئله محیط زیست شدهاند اما هنوز اکثریتشان "اقتصاد" را بسا مهمتر از "محیط زیست" تصور میکنند و برمیگزینند. فقط "کِبِک" قدری مستثنا بود. "انسان اقتصادگرا" (و "ملیگرا") هنوز حاکم است و انسانِ "صلحگرا" و "جهانوطن" در حال رشد است اما در آمریکای شمالی با مقاومت طرز تفکر سنتی و نهادهای مربوطه مواجه است.
من سالها و دهههاست که نگران روند فاجعهانگیز زندگانی جامعهی صنعتی آلودهگر هستم.
دست خودم نیست، همچون اجدادِ زرتشتی خود معمولاً آینده را میتوانم ببینم. و دیدگاه من این است که اگر به طور بسیار رادیکال و ریشهای تغییری در شیوه زندگانی خود ندهیم، نسل بشر برباد است، در کُرهی زمینی که به جای سرسبزی به "زودی" حالت بیابانهای شبیه کره مریخ را پیدا کند، معجزهای لازم است. نیاز به معجزهگر و نیاز به بازگشت "مغان" و آئینِ ایرانیِ پاکیزه نگهداشتن آب و خاک و هوا، و آئین روشن و برپا نگهداشتنِ "آتش جاودان" داریم که، از نظر من، چیزی نیست مگر حفظ ذخایر و منابع طبیعی، از جمله، امروز، حفظ نفت در زیر خاک. من از حمله به تاسیسات نفتی "عربستان سعودی" به هیچوجه بدم نیامد. کاشکی همه تاسیسات نفتی تخریب شود. باید دست از استخراج نفت برداشت، که هم منبع اصلی افرایش اکسید دو کربن هواست و هم منبعِ آلودگیهای دیگر آب و خاک، آلودگیهای ناشی از مواد نفتی و پلاستیکی.
باید دانشمندان راه حلی برای کاهش حرارت کره زمین بیابند. باید از افزایش نفوس در جهان جلوگیری شود و به کاهش جمعیت پرداخت. باید هر نوع فعالیتی که ایجاد دیاکسید کربُن میکند را متوقف کنیم. اتومبیلرانی با مواد نفتی متوفت شود. فوراً یا هر چه زودتر. مثلاً ظرف سه سال، نه اینکه مهلت ده بیست ساله تعیین شود، که مهلت احمقانه و بیهوده و تاسفباری است. روند آلودگی محیط زیست و گرمایش به خاطر اثرات تصاعدی به زودی غیرقابل جلوگیری و غیرقابل بازگشت میشود.
نیاز به بازگشت اخلاقیات
جند روز پیش در "نیویورک تایمز" خواندم که سال گذشته ۵۵ میلیون تصویر و ویدئو از تجاوز جنسی به کودکان، برخی توام با شکنجه، تنها در ا م آمریکا شمرده شده است. اگر این جامعه بیمار نیست، پس بیماری چیست؟
نه فقط محیط فیزیکی خود را باید از آلودگیها پالایش کنیم، باید بداخلاقیها را نیز به شدت سرکوب کرد. دروغها و تقلبات را.
علم و دانش چنین حکم میکند که "تغییر بزرگ" باید فوراً صورت پذیرد، اما پولپرستیِ نظام مُدرن چنان در افراد ریشه گرفته که مانع بزرگ در روشنبینی وضعیت است.
"سیاستمداران" ما عمدتاً فقط در پی رای آوردن و انتخاب شدن هستند و با وعده و وعید و باج دادن برای انتخاب شدن باعث ادامهی وضع موجوداند.
مشکلات عمیق و وحشتناک نظام مبتنی بر "رشد اقتصادی" را رسانهها کمتر بروز میدهند و وقتی هم یادآور میشوند، به طور گذراست.
"همبستگی جهانی"
آرزویم پیدائی "همبستگی جهانی" برای زنده نگهداشتن کره زمین و ادامه حیات انواع موجودات آن به ویژه "بشر" است. و برای تحقق این آرزو تلاش میکنم.
تشکل Earth Solidarity / Solidarité planétaire "همبستگی جهانی" "حزب" جدید به معنای گروه و دستهای جدید و مخالف احزاب دیگر نیست بلکه به معنای همکاری همگان در نگهبانی و نگهداری از حیات و زندگانی بر این کره است. امروز باید مبارزات و رقابتهای "ملی" را کنار نهاد. پس از جنگ جهانگیر دوم، گرایش جدید به همکاری به جای رقابت و دشمنی بارز است. "اتحادیه اروپا" بهترین نمونهی این تحول مثبت و صلحجویانه است. بشر اکنون یک دشمن مشترک دارد که همانا آلودگیها و پولپرستیها و خودخواهیهاست.
باید عصرِ "انقلاب صنعتی" و مدرنیتهی مبتنی بر "دولت-ملت"های منفک از یکدیگر را فراگذریم و به جای آن نظام پسامدرن جهانی و جهانگیر را بنا نهیم. نظام "مدرن" مبتنی بر "رشد اقتصادی" را پشت سر نهیم و نظام پسامدرن مبتنی بر رشد سعادت و شادکامی را بر کره زمین بنا نهیم، نظام مبتنی بر محافظت از ذخایر طبیعی، بازگرداندن اخلاقیات، برقراری صلح پایدار در جهان و تضمین سعادت زندگان.
از این پس در کانادا و در ایران (ایران آزاد) و در همه جای جهان میبایستی "رشد سعادت" انسانها و پایداری و بقای انسانیت را اندازه گرفت، نه رشد بیمعنای اقتصاد را.
برنامهی من
از چند روز پیش کاندیدای رسمی برای عضویت در پارلمان کانادا از منطقه "ویلودیل" شدهام. تصمیم آسانی نبود. دو ماه طول کشید. نمایندهی کنونی پارلمان دوست ایرانیام، جناب علی احساسی است. کاندیدای حزب سبز، خانم "شرولین وِتزِه" نیز آشنای من هست و من از همکاران و همراهان حزب سبز بودهام و هستم. با "ان دی پی" همکار بودهام و هستم. با برنامههای هر سه حزب به درجهی دستکم هشتاد درصد موافقم. همینجا اعلام میکنم که علیه هیچکدام از کاندیداهای این سه حزب در کارزار انتخاباتی نیستم. اما یک عامل مهم هست که به من اجازه رای دادن به کاندیداهای حزبهای لیبرال و محافظهکار نمیدهد. و آن تصمیم آقایان "شیر" و "ترودو" به استخراج نفت از شنهای نفتی آلبرتا و ساختن خط لولههای نفتی از آلبرتا به شرق کانادا و به آمریکاست. من نیز مانند میلیونها کانادائی دیگر و انسانهای فهمیده دیگر دنیا میگویم استخراج نفت تمام! باید منابع سوخت دیگر ورای منابع "فُسیلی" که منشاء بزرگ آلودهسازی جو و تغییرات جوی فاجعهانگیز است به کار گرفت. باید به "تمدن اتومبیل" با سوخت فُسیلی به سرعت پایان داد. سخت است اما چارهای نیست. برای همین هم کاندیدا شدهام و برای اینکه اعضای هر چهار حزب را که در این زمینه، یعنی در زمینهی ضرورت کاهش دیاکسید کربن هوا و جلوگیری از افرایش فاجعهانگیز حرارت زمین و هوایمان، تحت عنوان "همبستگی جهانی" گرد هم درآوردم، نه که با آنان دشمنی و رقابت کنم.
سیاست خارجی کانادا و جهان
اگر دقت کرده باشید، در مورد سیاست خارجی سخنی نمیگویند! عجب!
من، بر عکس، در صورت انتخاب با سازمان ملل متحد همکاری بسیار بیشتر و نزدیکتر خواهم داشت و در ایجاد نظم پسا مدرن جهانی ابتکاراتی را پیشنهاد میکنم. از جمله:
شمه ای از اهداف "همبستگی جهانی":
احزاب متعارف چهارگانه متاسفانه به همان خیمه شب بازی خود و وعده و وعید مشغولند
تغییر بزرگ-48
از گذشته به حال و آینده-6
ایجاد تَشَکُل سیاسیِ نوین-4
«Two things are infinite: the universe and human stupidity; and I am not sure about the universe.»
حلقهی پیر مغان از ازلم در گوش است
بر همانیم که بودیم و همان خواهد بود
حافظ
"مَجیک" magic
۴۸ عددی است "مجیک". قابل تقسیم به ۱ و ۲ و ۳ و ۴ و ۶ و ۸ و ۱۲ و ۱۶ و ۲۴ و ۴۸.
با عدد ۷۲ خویشاوندی دارد که عددِ "مَجیک"ِ دیگری است مخصوصاً برای ایرانیان شیعهی ۱۲ امامی و شیعیانِ ۶ امامی. شش تا دوازده یا دوازده تا شش میشود ۷۲.
۷۲ درست میان و میانگینِ ۴۸ است و دوبرابرِ ۴۸= ۹۶.
۴ تا ۶ تا میشود ۲۴، ضربدر ۲ = ۴۸.
قسمت ۴۸ از "تغییر بزرگ" است. نوبت ۶ از "از گذشته به حال و آینده"، بخش ۴ است در بابِ "تشکّل"ِ نوین: "همبستگی جهانی" Earth Solidarity که دوست دارم و قصد دارم به راه اندازم، اگر فرصت یابم. در کانادا و در جهان.
چرا "مَجیک" (!)، نه "سِحرآمیز"، "جادوئی"، "شعبدهبازانه"؟ زیرا نه فقط کوتاه و ساده و فقط دو آوائی است (مَ جیک)، بلکه واژهای است با کاربرُدِ تقریباً بینالمللی، که اما (خودتان را محکم نگهدارید!) ریشهی پر هیبتِ اهورائی دارید. ریشهاش "مُغ" است. بله، مُغان، پیشوایان دیانت و آئین "زرتشتی". به عربی شد "مجوس"، به انگلیسی magi و به فرانسوی mage. همانا شاهانی بودند که در انجیلِ "متا" Matthew ، پی ستارهای را گرفتند تا به بالین "مریم" که "عیسا" را زائیده بود حاضر شدند؛ عیسا که قرار بود شاه یهودیان و مسیح و مهدیِ موعود شود. چند نفر در جهان امروز به یاد میآورند که آن شاهان، همان مغان و پیشوایان زرتشتی و ایرانی بودهاند؟ کار آن مغان و ایرانیانِ ستارهشناس که در انجیل "متا" آمده شگفتآور مینمود، لذا واژگان magic و magician از آن مشتق و پدیدار شد که کمکم در اروپا معنای سحرآمیز و جادو و جادوگر و شعبده باز گرفت.
دنیا نیاز به مغان و "ایرانیکان" دارد.
اگر جهانیان به جای دینهای عیسوی و محمدی به دین زرتشت درآمده بودند، طبعاً امکان نمیداشت که با چنین آلودگیای مواجه میشدیم. زیرا آئین زرتشت بر سه محور است. یکی محور اخلاقیِ "پندار، گفتار و کردار نیک"، دیگری جهانشناسیِ مبتنی بر فلسفهی اضدادِ دوگانه (راستی و درستی بر مقابل دروغ و نادرستی، نبرد در برابر ظلمت، روز بر مقابل شب، تندرستی در مقابل بیماری، و مهربانی در مصاف نامهربانی، و الخ... و مواجههی این دو نیروی "خیر" و "شر" و تعیین وظیفه برای انسان که به نیروهای "خیر" بپیوندند و نیروهای "شر" را سرکوب کنند. هیچ جای این دین و آئین "فلسفی" نیاز به اوهام ندارد. و سومین محور همانا پاکیزه نگهداشتن آب و خاک و هوا و مقدس داشتن طبیعت است که در تقویم و جشن نوروز ایرانیان به خوبی متبلور است.
امروزه، انسانیت، بشریت، و اساس زندگانی بر روی کره زمین در خطرِ نابودی است. مردم چون به زندگانی روزمره خود مشغولند متوجه نمیشوند. جز معدودی که توان اندیشیدن و مشاهده "روند" را دارند، نه فقط روزمرِگی را، جز معدودی که توان "آیندهنگری"ِ روند را دارند، متوجه وخامت اوضاع هستند.
چند صد دانشمند از کشورها و فرهنگهای گوناگون جهان، در سازمان ملل متحد چند دهه است که گرد هم آمدهاند تا روندِ تغییرات جوی را بررسی کنند. هیچگونه شک و شبههای از تحقیقات و پژوهشهایشان بر نمیآید که بشر، دستکم به شکلی که تاکنون شناختهایم (مگر آنکه بخواهد و بتواند مثل موش و سوسک، توی سوراخ، توی تاریکی، و زیرزمین زندگی کند)، در روی این کره زمین به سوی نابودی میرود.
پدیدهی "گرِتا" Gretta
امروز در "بیبیسی" دیدم، چهرهی آن مجری انگلیسی تلویزیون را دیدم که شهرت بینالمللی دارد و سالها در "سیانان" هم، مجری بخش خبر بود. وی در یک میز نیمچه گرد به سخنان بانوی جوان و خوش سیمائی که به لحاظ رنگ و روی سبزه و گیسوانِ بلندِ مشکی و لبخند مهربان و صدای ملایم و ملیح، به نظر ایرانی میآمد، بانوئی که سعی میکرد وضعیت اضطراری جهان را تشریح کند، پاسخ رد میداد. پاسخ به سخن که چه عرض کنم، در واقع سخنان آن بانو را میبُرید. در عین حال "گرتا" دختر شانزده سالهی سوئدی را نیز که امروزه پرچمدارِ بیدارباش برای اقدام فوری در یافتن راه حل اضطراری جلوگیری از فاجعه آخرتی در جهان بر پا خاسته بوده است را تخریب میکرد. میگفت که آن دختر ناراحتی روانی دارد و پرشکان نیز بر آن اشکالات روانیاش گواهی کردهاند! بله، آقای محترم، ولی آقای خطرناک، او و میلیونها نوجوان دیگر ناراحتی روانی دارند. ناراحتی روانیشان هم ناشی از وجود امثال شماست که نمیفهمید یا نمیخواهید بفهمید که کشتی در حال غرق شدن است و وقت کراوات زدن نیست و خوشتیپی و سخنان یاوه نیست. آن مجری خوشتیپ و مرد دیگرِ شرکتکننده در "گفتگو" اگر بشود نامش را گفتگو گذاشت، واقعاً نمیفهمیدند چه اتفاقی دارد در دنیا میافتد.
در یک نظرخواهی که امروز منتشر شد، خواندم که گرچه کانادائیان نسبت به گذشته بسا بیشتر متوجه مسئله محیط زیست شدهاند اما هنوز اکثریتشان "اقتصاد" را بسا مهمتر از "محیط زیست" تصور میکنند و برمیگزینند. فقط "کِبِک" قدری مستثنا بود. "انسان اقتصادگرا" (و "ملیگرا") هنوز حاکم است و انسانِ "صلحگرا" و "جهانوطن" در حال رشد است اما در آمریکای شمالی با مقاومت طرز تفکر سنتی و نهادهای مربوطه مواجه است.
من سالها و دهههاست که نگران روند فاجعهانگیز زندگانی جامعهی صنعتی آلودهگر هستم.
دست خودم نیست، همچون اجدادِ زرتشتی خود معمولاً آینده را میتوانم ببینم. و دیدگاه من این است که اگر به طور بسیار رادیکال و ریشهای تغییری در شیوه زندگانی خود ندهیم، نسل بشر برباد است، در کُرهی زمینی که به جای سرسبزی به "زودی" حالت بیابانهای شبیه کره مریخ را پیدا کند، معجزهای لازم است. نیاز به معجزهگر و نیاز به بازگشت "مغان" و آئینِ ایرانیِ پاکیزه نگهداشتن آب و خاک و هوا، و آئین روشن و برپا نگهداشتنِ "آتش جاودان" داریم که، از نظر من، چیزی نیست مگر حفظ ذخایر و منابع طبیعی، از جمله، امروز، حفظ نفت در زیر خاک. من از حمله به تاسیسات نفتی "عربستان سعودی" به هیچوجه بدم نیامد. کاشکی همه تاسیسات نفتی تخریب شود. باید دست از استخراج نفت برداشت، که هم منبع اصلی افرایش اکسید دو کربن هواست و هم منبعِ آلودگیهای دیگر آب و خاک، آلودگیهای ناشی از مواد نفتی و پلاستیکی.
باید دانشمندان راه حلی برای کاهش حرارت کره زمین بیابند. باید از افزایش نفوس در جهان جلوگیری شود و به کاهش جمعیت پرداخت. باید هر نوع فعالیتی که ایجاد دیاکسید کربُن میکند را متوقف کنیم. اتومبیلرانی با مواد نفتی متوفت شود. فوراً یا هر چه زودتر. مثلاً ظرف سه سال، نه اینکه مهلت ده بیست ساله تعیین شود، که مهلت احمقانه و بیهوده و تاسفباری است. روند آلودگی محیط زیست و گرمایش به خاطر اثرات تصاعدی به زودی غیرقابل جلوگیری و غیرقابل بازگشت میشود.
نیاز به بازگشت اخلاقیات
جند روز پیش در "نیویورک تایمز" خواندم که سال گذشته ۵۵ میلیون تصویر و ویدئو از تجاوز جنسی به کودکان، برخی توام با شکنجه، تنها در ا م آمریکا شمرده شده است. اگر این جامعه بیمار نیست، پس بیماری چیست؟
نه فقط محیط فیزیکی خود را باید از آلودگیها پالایش کنیم، باید بداخلاقیها را نیز به شدت سرکوب کرد. دروغها و تقلبات را.
علم و دانش چنین حکم میکند که "تغییر بزرگ" باید فوراً صورت پذیرد، اما پولپرستیِ نظام مُدرن چنان در افراد ریشه گرفته که مانع بزرگ در روشنبینی وضعیت است.
"سیاستمداران" ما عمدتاً فقط در پی رای آوردن و انتخاب شدن هستند و با وعده و وعید و باج دادن برای انتخاب شدن باعث ادامهی وضع موجوداند.
مشکلات عمیق و وحشتناک نظام مبتنی بر "رشد اقتصادی" را رسانهها کمتر بروز میدهند و وقتی هم یادآور میشوند، به طور گذراست.
"همبستگی جهانی"
آرزویم پیدائی "همبستگی جهانی" برای زنده نگهداشتن کره زمین و ادامه حیات انواع موجودات آن به ویژه "بشر" است. و برای تحقق این آرزو تلاش میکنم.
تشکل Earth Solidarity / Solidarité planétaire "همبستگی جهانی" "حزب" جدید به معنای گروه و دستهای جدید و مخالف احزاب دیگر نیست بلکه به معنای همکاری همگان در نگهبانی و نگهداری از حیات و زندگانی بر این کره است. امروز باید مبارزات و رقابتهای "ملی" را کنار نهاد. پس از جنگ جهانگیر دوم، گرایش جدید به همکاری به جای رقابت و دشمنی بارز است. "اتحادیه اروپا" بهترین نمونهی این تحول مثبت و صلحجویانه است. بشر اکنون یک دشمن مشترک دارد که همانا آلودگیها و پولپرستیها و خودخواهیهاست.
باید عصرِ "انقلاب صنعتی" و مدرنیتهی مبتنی بر "دولت-ملت"های منفک از یکدیگر را فراگذریم و به جای آن نظام پسامدرن جهانی و جهانگیر را بنا نهیم. نظام "مدرن" مبتنی بر "رشد اقتصادی" را پشت سر نهیم و نظام پسامدرن مبتنی بر رشد سعادت و شادکامی را بر کره زمین بنا نهیم، نظام مبتنی بر محافظت از ذخایر طبیعی، بازگرداندن اخلاقیات، برقراری صلح پایدار در جهان و تضمین سعادت زندگان.
از این پس در کانادا و در ایران (ایران آزاد) و در همه جای جهان میبایستی "رشد سعادت" انسانها و پایداری و بقای انسانیت را اندازه گرفت، نه رشد بیمعنای اقتصاد را.
برنامهی من
از چند روز پیش کاندیدای رسمی برای عضویت در پارلمان کانادا از منطقه "ویلودیل" شدهام. تصمیم آسانی نبود. دو ماه طول کشید. نمایندهی کنونی پارلمان دوست ایرانیام، جناب علی احساسی است. کاندیدای حزب سبز، خانم "شرولین وِتزِه" نیز آشنای من هست و من از همکاران و همراهان حزب سبز بودهام و هستم. با "ان دی پی" همکار بودهام و هستم. با برنامههای هر سه حزب به درجهی دستکم هشتاد درصد موافقم. همینجا اعلام میکنم که علیه هیچکدام از کاندیداهای این سه حزب در کارزار انتخاباتی نیستم. اما یک عامل مهم هست که به من اجازه رای دادن به کاندیداهای حزبهای لیبرال و محافظهکار نمیدهد. و آن تصمیم آقایان "شیر" و "ترودو" به استخراج نفت از شنهای نفتی آلبرتا و ساختن خط لولههای نفتی از آلبرتا به شرق کانادا و به آمریکاست. من نیز مانند میلیونها کانادائی دیگر و انسانهای فهمیده دیگر دنیا میگویم استخراج نفت تمام! باید منابع سوخت دیگر ورای منابع "فُسیلی" که منشاء بزرگ آلودهسازی جو و تغییرات جوی فاجعهانگیز است به کار گرفت. باید به "تمدن اتومبیل" با سوخت فُسیلی به سرعت پایان داد. سخت است اما چارهای نیست. برای همین هم کاندیدا شدهام و برای اینکه اعضای هر چهار حزب را که در این زمینه، یعنی در زمینهی ضرورت کاهش دیاکسید کربن هوا و جلوگیری از افرایش فاجعهانگیز حرارت زمین و هوایمان، تحت عنوان "همبستگی جهانی" گرد هم درآوردم، نه که با آنان دشمنی و رقابت کنم.
سیاست خارجی کانادا و جهان
اگر دقت کرده باشید، در مورد سیاست خارجی سخنی نمیگویند! عجب!
من، بر عکس، در صورت انتخاب با سازمان ملل متحد همکاری بسیار بیشتر و نزدیکتر خواهم داشت و در ایجاد نظم پسا مدرن جهانی ابتکاراتی را پیشنهاد میکنم. از جمله:
- قوای "بیگانه" (ناتو، که کانادا هم در آن شرکت دارد) از منطقه آسیای غربی (به اصطلاح خاورمیانه) و آسیای میانی خارج شوند. "طالبان" و "قاعده" و دیگر گروههای تروریستی اسلامی را باید کشورهای همسایه در همدستی و همکاری با یکدیگر و با دولت افعانستان سرکوب کنند و به راحتی هم میتوانند سرکوب کنند. وجود آمریکا و انگلیس و ناتو مستمسکی است برای طالبان و قاعده که علیه دشمن خارجی و دشمن "دینی" و در عمل بر ضد حکومت و مردم کشورهای خودشان یارگیری کنند.
- مردمانِ ایران و پاکستان و تاجیکستان و ازبکستان و هندوستان و چین و خود حکومت افغانستان با همکاری منطقهای بین خود، طالبان و قاعده و دیگر نهضتهای باقیمانده از وحشیگریهای دیرین را سرکوب کنند و یک همبستگی "لائیک-سکولار-عرقی" در منطقه پدید آورند.
- کانادا کمک کند - اگر به پارلمان کانادا انتخاب شوم، شخصاً با تماس با روسای دولتها آنان را به ایجاد اتحادیههای "ایرانی-تورانی" و "اتحادیهی آسیای غربی و میانی" ترغیب و تشویق میکنم به اتحادیههای عرفی و سکولار. همانندِ "اتحادیه اروپا" که باعث شده کشورهای متخاصم دیرین چون فرانسه و آلمان امروز مانند دو روح اندر یک بدن در صلحی پایدار با هم زندگی کنند.
شمه ای از اهداف "همبستگی جهانی":
- تلاش شود در یک مهلت سه ساله همه اتومبیلهای سوخت فوسیلی به برقی تبدیل شود.
- همکاری با همه اعضای پارلمان از هر حزب که باشند. و تشویقشان به عضویت در تشکل "همبستگی جهانی".
- تضمین پرداخت حداقل درآمد برای همه مردم کانادا. در اروپا با موفقیت عملی شده است.
- اجرای برنامههای پیشنهادی همه احزاب جز آنهائی که به محیط زیست فیزیکی و اخلاقی صدمه و زیان برساند.
- عدم تمرکز- دولت فدرال اختیارات بیمورد خود را کم کند و به ایالتهای کانادا و واحدهای سرزمینی محول کند. از جمله آموزش و پرورش میبایستی کاملاً به دور از دیوانسالاری باشد و هر چه نزدیکتر به آموزگاران و والدین و متکی بر تصمیمات آنان و نظرات دانشآموزان باشد، نه ارادهی دولت و سندیکاها.
- ده در صد کاهش مالیات که پیشنهاد حزب محافظهکار است برای همه درآمدهای کمتر از صدوپنجاه هزار یا دویست هزار دلار تحقق یابد. کاهش بیشتر مالیاتها هم مورد بررسی قرار گیرد.
- بررسی احتمال کاهش مالیات بر خرید و فروش که بیانصافترین مالیاتهاست زیرا از تهیدست و ثروتمند به یک اندازه مالیات گرفته میشود.
- شهروندان و مقیمان دایم علاوه بر پزشکی برای دندانپزشکی نیز بیمه شوند.
- در دولت "همبستگی جهانی" به پزشکان علاوه بر اینکه به شمار "ویزیت" حقالزحمه پرداخت شود، به شمار "مشتریان" آن پزشک نیز حقالزحمه پرداخت شود.
- تعطیلات آخر هفته سه روز شود. فقط چهار روز کار در هفته.
- به مناسبتِ هر تغییر فصل و در بزرگداشت حیاتمان بر این کره زمین، دستکم ۵ روز تعطیل، چنانکه برای تغییر فصل پائیز به زمستان برگزار و بزرگداشت میشود.
- دستکم یک روز در هفته زندگی بدون حضور ماشین شخصی در خیابانها. دستکم در بعضی خیابانها.
- استخراج نفت و دیگر انواع "تجاوزات" به طبیعت متوقف شود. از آلودگی خاک به مواد شیمیائی و آلودگیهای هوا یا آزار و کشتار حیوانات جلوگیری شود.
- همه منابع نفتی که استخراج و تولیدات آن علت اصلی آلودگیها و دگرگونیهای ویرانگر جوی است متعلق به سازمان ملل متحد شود.
- تولید سلاح متوقف شود و وظیفه ارتشها پالایش آلودگیها و تلاش در پاکسازی آب و خاک و هوا، و جنگ علیه آلودهگران که دشمنانِ واقعی همه کشورها و انسانند باشد.
- مردم به زندگانی درویشی و پرستش طبیعت و انسانیت تشویق شوند، نه به مالاندوزی و ادامهی انواع بت پرستیهای آبا اجدادی، که دولت کنونی تشویق میکند.
- "دولت"های قلابی "قطر" و "امارتهای متحد عرب" (امارات متحده) که به طور تصنعی توسط قوای استعمارگر وقت ایجاد شده بود، و حیات سیاسیشان از استخراج نفت و موجب انهدام محیط زیست است، منحل گشته و این سرزمینها به مالکیت سازمان ملل متحد درآید، استخراج نفت متوقف و درآمدهای نفتی کنونی صرف توسعهی کشورهای آفریکا شود. پایان داستان غمانگیز و شرمآورِ و ضد زیست محیطی "پرواز با امارات" (Fly Emirates).
- سازمان ملل متحد ضمن حفظ مقر کنونی خود در نیویورک و ژنو، مقر دیگر بلکه مقر اصلی خود را به خلیج فارس و نزدیک تنگه "هرمز" (تنگهی اهورا مزدا) منتقل و بنا سازد.
- نظام آل سعود نیز همچون "دولتهای" قلابی استعمارساخته که ننگ بشریت است منحل شود، آن سرزمین آزاد شده، از مالکیت خانواده سعودی درآید، و زیر نظر "سازمان ملل متحد" و توسط شهروندان آن کشور اداره شود.
- در نتیجه، صلح منطقه زیر نظر سازمان ملل متحد به عنوان نمایندهی بشر تضمین شود، نه مثل اکنون که زیر نظر و کنترل آمریکا و (انگلیس)ِ و "ناتو"ی جنگافروز است.
- سازمان ملل متحد در تشکیلات خود اصلاح و از اختیارات بیشتری برخوردار شود، از جمله دبیر کل سازمان ملل متحد، به طوری که به راستی نمایندگی انسانیت را بر عهده گرفته، در مقابل شرکتهای بزرگ فراملیتی توان ایستادگی داشته باشد. زبرا دولت- ملتها به علت محدودیتهای مرزی توان ایستادگی ندارند.
- با نمایندگان مجلس شورای اسلامی و سایر مقامات ایران تماس گیرم تا تشویقشان کنم طی رفراندمی آرام و متمدنانه، قانون اساسی نظام اسلامی در مقابل نظامی که در آن دین اسلام از دولت جدا باشد، حقوق همه شهروندان برابر باشد و اصول اعلامیه جهانی حقوق بشر رعایت شود، به رای ملت ایران گذاشته شود (جمهوری یا سلطنت مشروطه، فرقی نمیکند، انتخاب میان آن دو شکل حکومتی نیز در مرحله دوم به رای ملت گذاشته شود). "شاه" یا "رهبر"، فرقی نمیکند، بالاترین مرجع دولت بوده، اما از مسئولیت و پاسخگوئی اجرائی بری باشند.
- ایران یکی از محورهای مهم فرهنگ بشریت است و این تغییر بزرگ برای تضمین و اعتلای صلح جهانی بسیار موثر باشد.
مطالب بیشتر و جزئیات میماند برای فرصتی دیگر.
احزاب متعارف چهارگانه متاسفانه به همان خیمه شب بازی خود و وعده و وعید مشغولند.
برای من این انتخابات فرصتی است تا با برداشتن گامی جهت یک "انقلاب صلحجویانه و انساندوستانه" و ایجاد یک نهضتِ "همبستگی جهانی"، جهت نجات و اعتلای انسانیت،
مبارزه با آلودگی محیط زیست که به درجه فاجعه آمیزی رسیده است، گام بردارم. تلاش در پاکسازی محیط کره زمین، فیزیکی و اخلاقی، از حمله اهداف اصلی و غائی من است.
بیائید دست به دست هم دهیم و با ابتکارات مثبت در کشورداری کانادا، هم جهان را متحول سازیم هم ایران را که یکی از محورهای مهم انسانیت و از ارکانِ اصلیِ و تاریخی جامعه بشری است، به مهر و آشتی و گفتگو (نه به قهر) آزاد سازیم.
برای من این انتخابات فرصتی است تا با برداشتن گامی جهت یک "انقلاب صلحجویانه و انساندوستانه" و ایجاد یک نهضتِ "همبستگی جهانی"، جهت نجات و اعتلای انسانیت،
مبارزه با آلودگی محیط زیست که به درجه فاجعه آمیزی رسیده است، گام بردارم. تلاش در پاکسازی محیط کره زمین، فیزیکی و اخلاقی، از حمله اهداف اصلی و غائی من است.
بیائید دست به دست هم دهیم و با ابتکارات مثبت در کشورداری کانادا، هم جهان را متحول سازیم هم ایران را که یکی از محورهای مهم انسانیت و از ارکانِ اصلیِ و تاریخی جامعه بشری است، به مهر و آشتی و گفتگو (نه به قهر) آزاد سازیم.
اگر شما همکاری گرامی ما هستی، مرسی که این مطلب را خواندی، اما کپی نکن و با تغییر به نام خودت نزن، خودت زحمت بکش!
پروتکل علمی - پزشکی جهانی برای مقابله کلیه ویروسهایی مانند کرونا که انتقالشان از طریق بسته هوایی است:
۱- ماسک ان-۹۵ بزنید، کرونا از ماسکهای معمولی رد میشود. ۲- فیلتر هوای قوی هپا بگذارید. ۳- تا جایی که میتوانید از مردم حذر کنید. ۴- تغذیه خوب و سالم داشته باشید، مقادیر زیاد ویتامین C و D مصرف کنید. ۵- بسیار ورزش کنید. ۶- اگر توانستید حتما واکسن بزنید.
۱- ماسک ان-۹۵ بزنید، کرونا از ماسکهای معمولی رد میشود. ۲- فیلتر هوای قوی هپا بگذارید. ۳- تا جایی که میتوانید از مردم حذر کنید. ۴- تغذیه خوب و سالم داشته باشید، مقادیر زیاد ویتامین C و D مصرف کنید. ۵- بسیار ورزش کنید. ۶- اگر توانستید حتما واکسن بزنید.
Date: چهارشنبه, اکتبر 2, 2019 - 20:00
درباره نویسنده/هنرمند
Dr. Shodja Eddin Ziaian دکتر شجاعالدین ضیائیان دکترای اقتصاد صلح از دانشگاه پاریس، فوق دکترای صلحشناسی از دانشگاه پنسیلوانیا، و استاد بازنشسته دانشگاههای تورنتو و یورک میباشد |
ویراستار اول: آرش مقدم؛ ویراستار نهایی: پر ابراهیمی - ویراستاری موقت: عباس حسنلو
ویراستار اول: آرش مقدم؛ ویراستار نهایی: پر ابراهیمی - ویراستاری موقت: عباس حسنلو