عوامل شناخته شدهی مرتبط با سرطان عبارتند از: سن، الکل، مواد سرطانزا (سموم)، برخی بیماریهای مزمن، برخی مواد غذایی، هورمونها، کاهش ایمنی بدن، برخی بیماریهای عفونی، چاقی، تشعشعات، نور خورشید، دخانیات، میزان فعالیت بدنی، دیابت و عوامل محیطی
دکتر حکمت راجی- کارشناس ارشد بهداشت بینالملل از انگلستان، پزشک خانواده از ایران
طی هفتههای گذشته دو مطلب جالب پزشکی در رابطه با سرطان در نشریه ایران استار به چاپ رسید. مصاحبهی اول با خانم شهرزاد فروزش بود که دچار این بیماری شده و پزشکان از درمان ایشان قطع امید کرده بودند تا اینکه همسرشان یک پزشک ایرانی را در آمریکا یافتند که زندگیشان را دگرگون ساخت. دستاندرکاران نشریه در کمتر از یک هفته این بار با دکتر نادر جوادی پزشک معالج خانم فروزش مصاحبهای را ترتیب داده و در دو شمارهی پیش به چاپ رساندند. با توجه به اهمیت موضوع و عنوان یک مطلب از دو دیدگاه مختلف (بیمار و پزشک)، نکاتی ممکن است برای خوانندگان محترم مطرح شود که نیاز به توضیحات بیشتری دارد.
یقینا اکثر خوانندگان از سختیها، ناامیدیها، دردها، مشکلات مالی و خانوادگی ناشی از بیماریها، بخصوص بیماریهای صعبالعلاجی چون سرطان آگاهی دارند. بیماران مبتلا به سرطان پس از تحمل این مصائب به مرحلهای میرسند که گاهی پزشکان هم از درمانشان عاجز میمانند و با گفتن این جمله که "دیگر کاری از دستمان برنمیآید"، به یکباره تنها کورسوی امید این بیماران هم فرو پاشیده و مستاصل میشوند. برخی تمامی درمانها را قطع کرده و گاها دچار افسردگی شدید شده و از خدا میخواهند هر چه زودتر از این بیماری خلاصی یابند. معدودی هم در اثر فشارهای روانی شدید خودشان دست به کار شده و سفرشان را جلو میاندازند. این جمله خانم فروزش را چند بار خواندم: "اگر برای خودم جواب داد که چه بهتر و اگر جواب نداد حداقل شما چیزهای بیشتری یاد میگیرید برای مریضهای آینده". ایشان را باید نمونهی مقاومت دانست. کسی که با اینهمه فشار جسمی و روحی به جنگ با بیماری پرداخته و جالبتر آنکه با اطلاعرسانی به عموم، روحیه مبارزهطلبی را نیز در جامعه گسترش میدهد. من هم از شنیدن ابتدای داستان بیماریشان متاثر شدم ولی خوشبختانه با سعی و اراده قوی به دنبال درمان مناسب رفتند و در حال حاضر زندگی خوبی دارند. در پزشکی تنها کاهش مرگ و میر (1) نیست که اهمیت دارد، بلکه کاستن از "کیفیت زندگی ناسالم" (2) نیز در دستور کار درمان قرار دارد. سوالی که احتمالا برای بسیاری مطرح میشود، این است که "چرا این قدر دیر؟" و چرا از ابتدای تشخیص، ایشان و بسیاری بیماران دیگر که شرایطی مشابه دارند را به مراکز درمانی که نتایج بهتری میگیرند، ارجاع نمیدهند؟ آیا پزشکان معالج ما از وجود این مراکز بیاطلاع هستند و یا دلایل دیگری هست که ما از آنها بیاطلاعیم؟
در پزشکی تمامی مراحل گرفتن شرح حال، معاینه، درخواست روشهای تشخیصی، تشخیص بیماری و درمان باید طبق قوانین و بر پایه اصول علمی باشد. مراجع معتبر پزشکی هر چند سال یکبار بهروزرسانی (3) شده و آخرین یافتههای مورد تایید در اختیار پزشکان قرار میگیرد. برای تایید این یافتهها سالها صرف تحقیقات در مراکز مختلف دانشگاهی میشود تا از اثربخشی روشهای تشخیصی یا داروهای جدید اطمینان حاصل گردد. بنابراین، نباید انتظار داشت که پیشرفتهای علم پزشکی فورا برای استفاده عموم فراگیر شود. حتی برخی کشورها وسواس بیشتری بهخرج داده و با اینکه دارویی جدید مثلا در یک کشور اروپایی مجوز استفاده میگیرد، در کشور دیگر هنوز اجازه مصرف به این زودیها صادر نمیشود. البته بخش تحقیقات شرکتهای دارویی برای محصولاتشان موظف به رعایت اصولی میباشند. قبل از هر گونه آزمایش بر روی انسان، مرحلهی پیش- بالینی (4) است که تحقیقات لازم بر روی حیوانات آزمایشگاهی انجام میشود. اگر خطری برای چند نسل از حیوانات آزمایشگاهی (مثل موش و خوکچه هندی) مشاهده نشد، شرایط برای تحقیقات بالینی (5) فراهم میشود که معمولا شامل چهار مرحله است:
- مرحله اول: دارو با دوزهای پایین روی افراد داوطلب انجام شده و اثرات جانبی دارو مورد تحقیق قرارمیگیرد. سپس بهتدریج دوز دارو افزایش داده میشود تا به میزان مورد نظر برسد. افراد واجد شرایط باید به دقت انتخاب شده و آزمایشها و معاینات کامل قبل از شروع تحقیقات بالینی، طی مدت مصرف دارو و ماهها پس از پایان مصرف ادامه مییابد. گاهی داروی مورد نظر در مردان و زنان بهطور جداگانه یا تنها بر روی یک جنس مورد آزمایش قرار گیرد (مثل برخی هورمونها).
- مرحله دوم: اگر در مرحله اول مشکلی دیده نشد، آزمایشها بر روی تعداد معدودی از بیماران انجام میشود. باید توجه داشت که انتخاب این بیماران بسیار پیچیده است. در نظر بگیرید فرد بیمار دچار دیابت، بیماری قلبی، فشارخون بالا و چربی خون بالاست. از یک طرف داروی جدید (مثلا برای درمان دیابت) ممکن است برای بیماریهای دیگر مشکلساز باشد (شاید تریگلیسرید یا فشارخون را بالا ببرد) و از طرف دیگر امکان دارد که با داروهای دیگر تداخل داشته باشد.
- مرحله سوم: اگر مرحله دوم با نتایج خوب به اتمام رسید (یعنی با حداقل عوارض، اثرات درمانی مشاهده شد)، دارو بر روی تعداد بیشتری از بیماران و در مراکز درمانی مختلف آزمایش میشود تا اثربخشی دارو در مراکز درمانی و بیمارستانهای دانشگاهی اثبات شود.
- مرحله چهارم: دارو مجوز فروش گرفته و در دسترس عموم قرار میگیرد ولی هنوز برای عوارض نادر یا بلندمدت تحت مطالعه خواهد بود.
باید خاطرنشان کرد که انجام تحقیقات بالینی نیز دارای پیچیدگیهای خاص خود میباشد. برای مثال در نظر بگیرید که در مرحله اول، دارویی برای سردرد معمولی بر روی افراد داوطلب آزمایش میشود. برای اطلاع از اثربخشی دارو از داوطلبانی که دارو را هنگام سردرد مصرف کردهاند سوال میشود آیا دارو در کاهش درد آنان موثر بوده است یا خیر. برخی افراد که دید مثبت دارند، بهصورت تلقینی با مصرف دارو دچار بهبودی میشوند. البته هیچ دروغی درکار نیست و واقعا سردرد بیماران تخفیف مییابد. این درست برعکس حالتی است که وقتی به دروغ کسی به ما بگوید آبی که نوشیدهایم، مسموم بوده است. بالطبع حال بدی به ما دست میدهد. شاید هم از ترس غش کنیم! این رفتار و واکنش واقعی است ولی در اثر سم نیست. اگر داخل قرص این گونه بیماران هیچ ترکیب دارویی هم نبود، باز احساس بهبودی میکردند. به این واکنش تلقینی، اثر پلاسبو (6) گفته میشود. برای کاهش این اثر، پیش از آغاز تحقیقات بالینی به بیماران گفته میشود گروهی از آنان داروی مورد آزمایش و گروهی دیگر دارونما یا پلاسبو (از نظر ظاهر درست شبیه داروی اصلی ولی فاقد ماده دارویی) دریافت خواهند کرد. این روش اثرات مثبت کاذب دارو را برملا کرده و احتمال گمراهی محققان را کاهش میدهد.
حال به بحث اصلی یعنی درمان سرطان بازمیگردیم. آیا میتوان به بیماران دچار سرطان، دارونما یا پلاسبو داد؟ آیا از نظر اخلاقی این امر قابل پذیرش است؟ بیماری که مبتلا به بیماری سرطان است، چگونه میتواند سالها مورد تحقیق قرار گیرد؟ شاید بتوان برای آزمایش اثربخشی داروی جدید سردرد، داروهای دیگر بیمار را قطع کرد ولی آیا میتوان برای داروهای شیمیدرمانی هم همین تصمیم را اتخاذ کرد؟ حال میتوان فهمید چرا دکتر نادر جوادی اظهار داشتند: "متاسفانه80 درصد بیمارانی که سرطان پیشرفته دارند واجد شرایط داروهای پژوهشی نیستند و تنها 20 درصد وارد این روش میشوند".
اینکه پیشرفت سرطان در کدام مرحله (stage) است و درمان در کدام مرحله آغاز میشود بسیار حائز اهمیت است.
- مرحله صفر (stage 0): بافت سرطانی بسیار کوچک بوده و به محل تشکیل محدود شده
- مرحله یک (stage 1): تودهی کوچکی شکل گرفته ولی به قسمتهای دیگر بافت انتشار نیافته
- مرحله دو (stage 2): توده بزرگتر شده ولی هنوز در محدودهی همان بافت است و به بافتهای دیگر انتشار نیافته
- مرحله سه (stage 3): بافت سرطانی در غدد لنفاوی و یا بافتهای مجاور (یا هر دو) دیده شده
- مرحله چهار (stage 4): بافت سرطانی به بافتهای دوردست تهاجم کرده
بعد از مرحلهبندی (7)، درجهبندی (8) تومور انجام میشود که نشاندهنده سرعت رشد غدهی سرطانی بوده و در افراد مختلف متفاوت است. تقسیمبندی دیگری با نام تیانام (TNM)؛ سایز تومور (T)، میزان درگیری غدد لنفاوی (N) و تهاجم به بافتهای دوردست (M) را تعیین میکند. تمام این تقسیمبندیها باید اعمال شوند تا همچون یک ترازو برای تعیین میزان کارآیی یا عدم کارآیی روشهای درمانی در آینده مورد استفاده قرار گیرد.
اکنون با دانستن این نکته که هر بیمار شرایط خاص خود را دارد و این پروسه بسیار زمانبر است، آیا میتوان انتظار داشت که دولتها بدون سختگیری و پیش از اطمینان "تقریبا کامل" برای دارویی جدید یا یک روش درمانی خاص مجوز استفاده صادر کنند؟ در صورت بروز هر مسالهای چه کسی پاسخگو خواهد بود؟ یکی از معروفترین مشکلات ناشی از عدم تحقیق و بررسی کافی پیش از ورود دارو به بازار مربوط به داروی تالیدومید (9) است. دارویی آرامبخش که پس از آزمایشات ابتدایی بر روی جانوران به عنوان داروی ضد ویار (تهوع صبحگاهی در زنان باردار) و همچنین برای بیخوابی، سرفه، سرماخوردگی و سردرد در سال 1957 وارد بازار شد. در آن زمان محققان از اینکه بعضی داروها از جفت عبور کرده و به جنین میرسند، اطلاعی نداشتند و تنها مقالاتی در ارتباط با احتمال آسیب جنین در مادران الکلی منتشر شده بود. این دارو در مدت چهار سال و پیش از ممنوع شدن برای زنان باردار در سال 1961، موجب مرگ هزاران نوزاد و ناهنجاریهای مادرزادی (شامل کوتاهی و یا عدم تکامل اندامها) شد. این دارو هم اکنون یکی از داروهای شیمی درمانی شناخته شده است.
با توجه به مطالب ذکر شده در رابطه با دشواریهای مطالعات در زمینهی روشهای درمان سرطان سوالی که باید بدان پاسخ داده شود این است که: "چه روشی برای تحقیق در این زمینه مناسب است؟". بهترین روش تحقیق در این زمینه مطالعات همگروهی (10) میباشد. در این روش گروههای مشابه که طی مدتهای طولانی تحت درمانهای ضد سرطان متفاوت قرار گرفتهاند، مورد ارزیابی قرار میگیرند. این مطالعات میتوانند گذشتهنگر (11) یا آیندهنگر (12) باشند. بدیهی است برای امکان انجام مقایسهای جامع و قابل قبول، تمامی اطلاعات بیمار شامل معاینات، آزمایشها و درمانها به صورت دقیق باید در مراکز مختلف ثبت شود. برای مثال در پژوهش گذشتهنگر بیماران چند مرکز درمانی در طی چند سال گذشته تحت مطالعه قرار میگیرند درحالیکه در پژوهش آیندهنگر بیمارانی که در چند سال آینده به این مراکز درمانی مراجعه خواهند کرد، جمعیت آماری تحقیق را تشکیل خواهند داد. در هر دو روش خللی به درمان بیماران وارد نشده و از نظر اخلاقی نیز مشکلی به مشکلات بیمار نمیافزاید.
معمولا دلیل اینکه چطور شخصی دچار سرطان میشود و دیگری نمیشود را نمیتوان مشخص کرد. تحقیقات نشان داده که برخی عوامل در افزایش احتمال بیماری دخیل هستند. به این عوامل ریسک فاکتور (13) یا عامل خطر گفته میشود. عواملی هم هستند که باعث کاهش بروز بیماری میشوند که عوامل محافظت کننده (14) نام دارند. ریسک فاکتورهای سرطان شامل تماس با مواد شیمیایی و عوامل دیگر یا رفتارهای خاص است. برخی از این ریسک فاکتورها مثل افزایش سن غیرقابل کنترل بوده و نمیتوان مداخلهای صورت داد. البته سرطان در هر سنی دیده میشود ولی با افزایش سن، میزان بروز آن نیز بالا میرود و چون هنوز به "اکسیر جوانی" دست نیافتهایم، باید فعلا آن را غیر قابل کنترل دانست. اکثر فاکتورهای مربوط به بروز سرطان و همچنین عوامل پیشگیریکننده، در بررسیهای اپیدمیولوژیک (مقایسهی بیماران سرطانی با افراد غیرسرطانی) یافت شده ولی معمولا این تحقیقات، مکانیسم اثر یک ماده یا رفتار خاص را مشخص نمیکنند بلکه تنها وجود این ارتباط را با دلایل آماری نشان میدهند. البته شاید برخی ارتباطات واقعی نباشد ولی چنین بهنظر میرسد که ارتباطی وجود دارد. گاهی این ارتباطات ثابت نشده مورد توجه رسانهها و فضاهای مجازی نیز قرار گرفته و اطلاعات غلط در مورد روشهای شروع، پیشرفت یا حتی درمان سرطان در اختیار عموم قرار میگیرد. برای مثال بیش از نیم قرن پیش تحقیقات نشان داده بود افرادی که بیشتر قهوه مصرف میکنند با احتمال بیشتری دچار سرطان ریه میشوند و این خبر تیتر اول مجلات و روزنامههای آن زمان بود، درحالیکه حقیقت این بود که افراد سیگاری بیشتر قهوه مصرف میکنند و مصرف سیگار در این تحقیقات نادیده گرفته شده بود. بعدها مشخص شد مصرف دخانیات عامل بروز سرطان ریه است و بهتدریج تبلیغات برای شرکتهای دخانیات بهعلت اثبات سرطانزا بودن سیگار ممنوع شد. اینکه آیا خود قهوه باعث بروز یا پیشرفت سرطان میشود، موضوع دیگری است که در آن افراد غیرسیگاری که قهوه مصرف میکنند، با افراد غیرسیگاری که قهوه مصرف نمیکنند مورد مقایسه قرار میگیرند.
پس از پیدا کردن ارتباط احتمالی بین عوامل سرطانزا و بیماری سرطان، محققین به پیدا کردن مکانیسم احتمالی این ارتباط میپردازند و آنوقت است که میتوانند با اطمینان بیشتری از عوامل سرطانزا سخن بگویند. چنانکه پیشتر گفته شد برخی عوامل را نمیتوان تغییر داد (مانند سن) ولی برخی دیگر را میتوان کنترل کرد. عوامل شناخته شدهی مرتبط با سرطان عبارتند از: سن، الکل، مواد سرطانزا (سموم)، برخی بیماریهای مزمن، برخی مواد غذایی، هورمونها، کاهش ایمنی بدن، برخی بیماریهای عفونی، چاقی، تشعشعات، نور خورشید، دخانیات، میزان فعالیت بدنی، دیابت و عوامل محیطی.
سرطان یک بیماری ژنتیک است که در اثر تغییراتی در ژنهای ما بهخصوص آنهایی که کنترل اعمال سلولی و بهطور مشخص رشد و تقسیم سلولی را بهعهده دارند، بهوجود میآید. ژنها مسئول ساختن پروتئینهای سلولی هستند و بعضی از آنها با افزایش تولید پروتئینهای مخصوص موجب افزایش رشد سلولها یا بافتها میشوند. شاید هم باعث تغییر شکل سلول و در نتیجه عملکرد بافت شده و در برخی موارد با عدم ساخت پروتئینهای ترمیمکننده، شرایط آسیب بافتی را فراهم میآورند. ژنهای معیوب از پدران و مادران ما به ارث میرسند و ممکن است داخل سلولهای اولیهای باشد که جنین را تشکیل میدهند. تغییرات ژنتیکی ممکن است سالها بعدها در سلولهای سالم بهوجود آید مثل قرار گرفتن در معرض تشعشعات اتمی یا مصرف دخانیات. شاید هم هر دوی این عوامل باهم اثر کنند؛ یعنی آمادگی ژنتیکی وجود داشته باشد و با در معرض عوامل سرطانزا قرار گرفتن، این امر تشدید گردد. گاهی عادات بد سرطانزا در فامیل یا یک منطقهی جغرافیایی رواج داشته ولی به اشتباه "برچسب" استعداد ژنتیکی و فامیلی میگیرد. برای مثال در شمال ایران عادت مصرف چای داغ شایع است. در کتابهای پاتولوژی به شمال ایران به عنوان یکی از مناطق شایع جهان برای سرطان مری اشاره شده که به علت سوختگیهای پیاپی، سلولهای جدار مری دچار تغییرات سلولی و در نهایت سرطان میشوند. آنهایی که با عوامل سرطانزا آشنا نیستند ممکن است تصور کنند دچار زمینه ژنتیکی (ژن معیوب) سرطان مری هستند درحالیکه بهسادگی با تغییر سبک زندگی و عدم مصرف چای داغ که در فامیل فراگیر است میتوان از بروز سرطان پیشگیری کرد.
چگونه میتوان احتمال ابتلا به سرطان را کاهش داد؟
1- از عوامل سرطانزا پرهیز نموده یا حداقل میزان تماس خود را کنترل کنیم (کمتر در معرض تابش آفتاب قرار گرفته و استفاده از سموم و حشرهکشها را به حداقل برسانیم).
2- عادات غذایی و روش زندگی خود را تغییر دهیم (غذای تازه مصرف کرده و از کنسروها که حاوی مواد نگهدارنده هستند کمتر استفاده کنیم).
3- شرایط اولیهی پیدایش سرطان را زود تشخیص دهیم (کولونوسکوپی برای سرطان روده یا ماموگرافی و سونوگرافی برای سرطان سینه).
4- جراحیهای پیشگیرانه انجام دهیم (برداشتن پستانها در افراد مستعد به سرطان سینه).
5- در افراد با ریسک بالا (15) از پیشگیریهای شیمیایی استفاده کنیم؛ برخی داروها – و "شاید برخی ویتامینها" - شرایط اولیهی تعداد محدودی از سرطانها را کنترل میکنند. برای مثال فیناستراید (16) در پیشگیری از سرطان پروستات و یا داروهایی چون تاموکسیفن (17) و رالوکسیفن (18) در کاهش ریسک ابتلا به سرطان سینه در افراد مستعد موثر هستند.
اینکه چه عاملی سبب بروز چه سرطانی میشود بسیار پیچیده بوده و از حوزهی این بحث خارج است. برای نمونه به چند مورد اشاره میشود. مثلا مصرف سیگار باعث بروز سرطان خون (لوسمی)، مثانه، سرویکس (دهانه رحم)، مری، کلیه، ریه، بافت دهان، پانکراس (لوزالمعده) و معده میشود. اینکه چه مادهی بهخصوصی باعث کدامیک از این سرطانها میشود، کاملا مشخص نیست و یا اینکه چرا در بعضیها تنها باعث بروز سرطان ریه میشود و در برخی دیگر فقط سرطان مثانه، روشن نیست. مورد دیگر ویروس پاپیلومای انسانی -اچپیوی- (19) میباشد که ممکن است سبب بروز سرطان سرویکس، واژن، مقعد، حلق و آلت تناسلی گردد. یا ابتلا به هپاتیت بی و سی که میتواند باعث سرطان کبد شود. البته واکسن اچپیوی و هپاتیت بی موجود است که باید قبل از بروز عفونت مصرف شود.
در این فرصت اشارهای نیز به اثرات سرطانزای گاز رادون (20) خواهم کرد که متاسفانه بسیاری حتی از وجود آن بیاطلاعند. این گاز رادیواکتیو از اعماق زمین و از طریق شکافها در کف ساختمان و دیوارها، اتصالات ساختمانی، درزهای دور لولههای سرویسهای بهداشتی و آب مصرفی (چون در آب قابل حل است) به زیرزمین منازل ما راه یافته و از طریق هوا وارد مجاری تنفسی شده و در دراز مدت سبب بروز سرطانهای ریه، خون، تیروئید، سینه، معده، کولون، مری، مثانه، تخمدان و میلوما میشود. با خرید یک کیت 10 دلاری و قرار دادن آن به مدت سه ماه در زیرزمین منزل، میتوانید از وجود این گاز در منزل خود آگاهی یابید و در صورت لزوم اقدام به عایقبندی زیرزمین کنید.
بیایید واقعبینانه به مسائل نگاه کنیم. متاسفانه اظهارنظرهایی راجع به سرطان بهطور گسترده در جامعه مطرح میشود که هیچگونه پشتوانه علمی نداشته و صحت این مطالب در حال حاضر کاملا منتفی است. برخی از این "باورهای غلط در مورد سرطان" برگرفته از انسیآی (21) به شرح ذیل تصحیح شدهاند:
- سرطان واگیردار نیست.
- مصرف شکر باعث بروز سرطان نمیشود.
- شیرینکنندههای مصنوعی باعث سرطان نمیشوند.
- خلق و خوی ما خطر بروز سرطان را بالا نمیبرد (ولی ابتلا به سرطان باعث تغییر آن میشود).
- جراحی سرطان سبب گسترش آن نمیشود.
- گوشی همراه سرطانزا نیست.
- کابل برق (فشار قوی) باعث سرطان نمیشود (انرژی الکتریکی و مغناطیسی).
- داروهای گیاهی سرطان را درمان نمیکنند (شاید هم در مواردی با بعضی داروهای شیمیدرمانی تداخل داشته باشند).
- ابتلای یک نفر به سرطان الزاما خطر بروز سرطان در بقیه افراد فامیل را بالا نمیبرد.
- عدم وجود سابقه فامیلی، ما را از ابتلا به سرطان مصون نمیسازد.
- داروهای ضدافسردگی، رنگمو و دئودورانتها سرطانزا نیستند (ولی بهتر است کمتر در معرض مواد شیمیایی باشیم).
در تکمیل برخی اظهارات خانم شهرزاد فروزش به چند نکته اشاره میکنم: به ایشان گفته شده بود روغنی که از ماریجوانا بهدست میآید (22) جایگزینی برای شیمیدرمانی است؛ خوشبختانه ایشان به دنبال آن نرفتند و توصیه کردند که بیماران تنها به توصیههای پزشک معالجشان گوش کنند. گفته میشود این روغن برای درمان اضطراب، افسردگی، آکنه و بیماریهای قلبی استفاده میشود و شاید در کنترل درد و علایم سرطان هم مفید باشد ولی هیچکدام از این ادعاها پشتوانهی علمی ندارد و بالطبع نمیتواند جایگزینی هم برای شیمیدرمانی باشد. اشارهای هم به عدم مصرف شکر کرده بودند و اظهار داشتند که "شکر غذای سلولهای سرطانی است". البته گلوکز (قند یا شکر) غذای تمام سلولهای بدن بهخصوص سلولهای مغزی است و میزان آن در خون افراد سالم در محدودهی 4.4 تا 4.6 میلی مول در لیتر (79 تا 110 میلیگرم در دسیلیتر) است. بنابراین قند (شکر) برای سلولهای بدن – چه سالم و چه سرطانی - همیشه به میزان لازم و از طریق جریان خون در دسترس است. البته کاهش مصرف مواد قندی و چربی برای کاهش وزن بهویژه در افرادی که کمتر تحرک دارند، توصیه شده و از بروز چاقی و بسیاری از بیماریها نیز پیشگیری میکند. اینکه بگوییم بهصورت مشخص و برای مدت طولانی چه بخوریم و چه نخوریم، کارآیی زیادی ندارد. بهطور کلی بهتر است بهجای استفاده از مواد غذایی حاوی کالری بالا، چربی و پروتئین، از مواد غذایی فیبردار (سبزیجات و میوهها) استفاده کنیم. مواد غذایی تازه به کنسروها و آنهایی که مواد نگهدارنده دارند، ارجحیت دارند.
در خاتمه ضمن تشکر از زحمات آقای دکتر نادر جوادی و تیمشان و با آرزوی سلامت برای خانم شهرزاد فروزش و سایر بیماران، امیدوارم هر روز نتایج بهتری از روش درمانی دکتر جوادی بهدست آمده و در صورت ارجحیت به سایر پروتکلهای درمانی، هر چه زودتر وارد کتب مرجع پزشکی شده و در دسترس عموم قرار گیرد.
طی هفتههای گذشته دو مطلب جالب پزشکی در رابطه با سرطان در نشریه ایران استار به چاپ رسید. مصاحبهی اول با خانم شهرزاد فروزش بود که دچار این بیماری شده و پزشکان از درمان ایشان قطع امید کرده بودند تا اینکه همسرشان یک پزشک ایرانی را در آمریکا یافتند که زندگیشان را دگرگون ساخت. دستاندرکاران نشریه در کمتر از یک هفته این بار با دکتر نادر جوادی پزشک معالج خانم فروزش مصاحبهای را ترتیب داده و در دو شمارهی پیش به چاپ رساندند. با توجه به اهمیت موضوع و عنوان یک مطلب از دو دیدگاه مختلف (بیمار و پزشک)، نکاتی ممکن است برای خوانندگان محترم مطرح شود که نیاز به توضیحات بیشتری دارد.
یقینا اکثر خوانندگان از سختیها، ناامیدیها، دردها، مشکلات مالی و خانوادگی ناشی از بیماریها، بخصوص بیماریهای صعبالعلاجی چون سرطان آگاهی دارند. بیماران مبتلا به سرطان پس از تحمل این مصائب به مرحلهای میرسند که گاهی پزشکان هم از درمانشان عاجز میمانند و با گفتن این جمله که "دیگر کاری از دستمان برنمیآید"، به یکباره تنها کورسوی امید این بیماران هم فرو پاشیده و مستاصل میشوند. برخی تمامی درمانها را قطع کرده و گاها دچار افسردگی شدید شده و از خدا میخواهند هر چه زودتر از این بیماری خلاصی یابند. معدودی هم در اثر فشارهای روانی شدید خودشان دست به کار شده و سفرشان را جلو میاندازند. این جمله خانم فروزش را چند بار خواندم: "اگر برای خودم جواب داد که چه بهتر و اگر جواب نداد حداقل شما چیزهای بیشتری یاد میگیرید برای مریضهای آینده". ایشان را باید نمونهی مقاومت دانست. کسی که با اینهمه فشار جسمی و روحی به جنگ با بیماری پرداخته و جالبتر آنکه با اطلاعرسانی به عموم، روحیه مبارزهطلبی را نیز در جامعه گسترش میدهد. من هم از شنیدن ابتدای داستان بیماریشان متاثر شدم ولی خوشبختانه با سعی و اراده قوی به دنبال درمان مناسب رفتند و در حال حاضر زندگی خوبی دارند. در پزشکی تنها کاهش مرگ و میر (1) نیست که اهمیت دارد، بلکه کاستن از "کیفیت زندگی ناسالم" (2) نیز در دستور کار درمان قرار دارد. سوالی که احتمالا برای بسیاری مطرح میشود، این است که "چرا این قدر دیر؟" و چرا از ابتدای تشخیص، ایشان و بسیاری بیماران دیگر که شرایطی مشابه دارند را به مراکز درمانی که نتایج بهتری میگیرند، ارجاع نمیدهند؟ آیا پزشکان معالج ما از وجود این مراکز بیاطلاع هستند و یا دلایل دیگری هست که ما از آنها بیاطلاعیم؟
در پزشکی تمامی مراحل گرفتن شرح حال، معاینه، درخواست روشهای تشخیصی، تشخیص بیماری و درمان باید طبق قوانین و بر پایه اصول علمی باشد. مراجع معتبر پزشکی هر چند سال یکبار بهروزرسانی (3) شده و آخرین یافتههای مورد تایید در اختیار پزشکان قرار میگیرد. برای تایید این یافتهها سالها صرف تحقیقات در مراکز مختلف دانشگاهی میشود تا از اثربخشی روشهای تشخیصی یا داروهای جدید اطمینان حاصل گردد. بنابراین، نباید انتظار داشت که پیشرفتهای علم پزشکی فورا برای استفاده عموم فراگیر شود. حتی برخی کشورها وسواس بیشتری بهخرج داده و با اینکه دارویی جدید مثلا در یک کشور اروپایی مجوز استفاده میگیرد، در کشور دیگر هنوز اجازه مصرف به این زودیها صادر نمیشود. البته بخش تحقیقات شرکتهای دارویی برای محصولاتشان موظف به رعایت اصولی میباشند. قبل از هر گونه آزمایش بر روی انسان، مرحلهی پیش- بالینی (4) است که تحقیقات لازم بر روی حیوانات آزمایشگاهی انجام میشود. اگر خطری برای چند نسل از حیوانات آزمایشگاهی (مثل موش و خوکچه هندی) مشاهده نشد، شرایط برای تحقیقات بالینی (5) فراهم میشود که معمولا شامل چهار مرحله است:
- مرحله اول: دارو با دوزهای پایین روی افراد داوطلب انجام شده و اثرات جانبی دارو مورد تحقیق قرارمیگیرد. سپس بهتدریج دوز دارو افزایش داده میشود تا به میزان مورد نظر برسد. افراد واجد شرایط باید به دقت انتخاب شده و آزمایشها و معاینات کامل قبل از شروع تحقیقات بالینی، طی مدت مصرف دارو و ماهها پس از پایان مصرف ادامه مییابد. گاهی داروی مورد نظر در مردان و زنان بهطور جداگانه یا تنها بر روی یک جنس مورد آزمایش قرار گیرد (مثل برخی هورمونها).
- مرحله دوم: اگر در مرحله اول مشکلی دیده نشد، آزمایشها بر روی تعداد معدودی از بیماران انجام میشود. باید توجه داشت که انتخاب این بیماران بسیار پیچیده است. در نظر بگیرید فرد بیمار دچار دیابت، بیماری قلبی، فشارخون بالا و چربی خون بالاست. از یک طرف داروی جدید (مثلا برای درمان دیابت) ممکن است برای بیماریهای دیگر مشکلساز باشد (شاید تریگلیسرید یا فشارخون را بالا ببرد) و از طرف دیگر امکان دارد که با داروهای دیگر تداخل داشته باشد.
- مرحله سوم: اگر مرحله دوم با نتایج خوب به اتمام رسید (یعنی با حداقل عوارض، اثرات درمانی مشاهده شد)، دارو بر روی تعداد بیشتری از بیماران و در مراکز درمانی مختلف آزمایش میشود تا اثربخشی دارو در مراکز درمانی و بیمارستانهای دانشگاهی اثبات شود.
- مرحله چهارم: دارو مجوز فروش گرفته و در دسترس عموم قرار میگیرد ولی هنوز برای عوارض نادر یا بلندمدت تحت مطالعه خواهد بود.
باید خاطرنشان کرد که انجام تحقیقات بالینی نیز دارای پیچیدگیهای خاص خود میباشد. برای مثال در نظر بگیرید که در مرحله اول، دارویی برای سردرد معمولی بر روی افراد داوطلب آزمایش میشود. برای اطلاع از اثربخشی دارو از داوطلبانی که دارو را هنگام سردرد مصرف کردهاند سوال میشود آیا دارو در کاهش درد آنان موثر بوده است یا خیر. برخی افراد که دید مثبت دارند، بهصورت تلقینی با مصرف دارو دچار بهبودی میشوند. البته هیچ دروغی درکار نیست و واقعا سردرد بیماران تخفیف مییابد. این درست برعکس حالتی است که وقتی به دروغ کسی به ما بگوید آبی که نوشیدهایم، مسموم بوده است. بالطبع حال بدی به ما دست میدهد. شاید هم از ترس غش کنیم! این رفتار و واکنش واقعی است ولی در اثر سم نیست. اگر داخل قرص این گونه بیماران هیچ ترکیب دارویی هم نبود، باز احساس بهبودی میکردند. به این واکنش تلقینی، اثر پلاسبو (6) گفته میشود. برای کاهش این اثر، پیش از آغاز تحقیقات بالینی به بیماران گفته میشود گروهی از آنان داروی مورد آزمایش و گروهی دیگر دارونما یا پلاسبو (از نظر ظاهر درست شبیه داروی اصلی ولی فاقد ماده دارویی) دریافت خواهند کرد. این روش اثرات مثبت کاذب دارو را برملا کرده و احتمال گمراهی محققان را کاهش میدهد.
حال به بحث اصلی یعنی درمان سرطان بازمیگردیم. آیا میتوان به بیماران دچار سرطان، دارونما یا پلاسبو داد؟ آیا از نظر اخلاقی این امر قابل پذیرش است؟ بیماری که مبتلا به بیماری سرطان است، چگونه میتواند سالها مورد تحقیق قرار گیرد؟ شاید بتوان برای آزمایش اثربخشی داروی جدید سردرد، داروهای دیگر بیمار را قطع کرد ولی آیا میتوان برای داروهای شیمیدرمانی هم همین تصمیم را اتخاذ کرد؟ حال میتوان فهمید چرا دکتر نادر جوادی اظهار داشتند: "متاسفانه80 درصد بیمارانی که سرطان پیشرفته دارند واجد شرایط داروهای پژوهشی نیستند و تنها 20 درصد وارد این روش میشوند".
اینکه پیشرفت سرطان در کدام مرحله (stage) است و درمان در کدام مرحله آغاز میشود بسیار حائز اهمیت است.
- مرحله صفر (stage 0): بافت سرطانی بسیار کوچک بوده و به محل تشکیل محدود شده
- مرحله یک (stage 1): تودهی کوچکی شکل گرفته ولی به قسمتهای دیگر بافت انتشار نیافته
- مرحله دو (stage 2): توده بزرگتر شده ولی هنوز در محدودهی همان بافت است و به بافتهای دیگر انتشار نیافته
- مرحله سه (stage 3): بافت سرطانی در غدد لنفاوی و یا بافتهای مجاور (یا هر دو) دیده شده
- مرحله چهار (stage 4): بافت سرطانی به بافتهای دوردست تهاجم کرده
بعد از مرحلهبندی (7)، درجهبندی (8) تومور انجام میشود که نشاندهنده سرعت رشد غدهی سرطانی بوده و در افراد مختلف متفاوت است. تقسیمبندی دیگری با نام تیانام (TNM)؛ سایز تومور (T)، میزان درگیری غدد لنفاوی (N) و تهاجم به بافتهای دوردست (M) را تعیین میکند. تمام این تقسیمبندیها باید اعمال شوند تا همچون یک ترازو برای تعیین میزان کارآیی یا عدم کارآیی روشهای درمانی در آینده مورد استفاده قرار گیرد.
اکنون با دانستن این نکته که هر بیمار شرایط خاص خود را دارد و این پروسه بسیار زمانبر است، آیا میتوان انتظار داشت که دولتها بدون سختگیری و پیش از اطمینان "تقریبا کامل" برای دارویی جدید یا یک روش درمانی خاص مجوز استفاده صادر کنند؟ در صورت بروز هر مسالهای چه کسی پاسخگو خواهد بود؟ یکی از معروفترین مشکلات ناشی از عدم تحقیق و بررسی کافی پیش از ورود دارو به بازار مربوط به داروی تالیدومید (9) است. دارویی آرامبخش که پس از آزمایشات ابتدایی بر روی جانوران به عنوان داروی ضد ویار (تهوع صبحگاهی در زنان باردار) و همچنین برای بیخوابی، سرفه، سرماخوردگی و سردرد در سال 1957 وارد بازار شد. در آن زمان محققان از اینکه بعضی داروها از جفت عبور کرده و به جنین میرسند، اطلاعی نداشتند و تنها مقالاتی در ارتباط با احتمال آسیب جنین در مادران الکلی منتشر شده بود. این دارو در مدت چهار سال و پیش از ممنوع شدن برای زنان باردار در سال 1961، موجب مرگ هزاران نوزاد و ناهنجاریهای مادرزادی (شامل کوتاهی و یا عدم تکامل اندامها) شد. این دارو هم اکنون یکی از داروهای شیمی درمانی شناخته شده است.
با توجه به مطالب ذکر شده در رابطه با دشواریهای مطالعات در زمینهی روشهای درمان سرطان سوالی که باید بدان پاسخ داده شود این است که: "چه روشی برای تحقیق در این زمینه مناسب است؟". بهترین روش تحقیق در این زمینه مطالعات همگروهی (10) میباشد. در این روش گروههای مشابه که طی مدتهای طولانی تحت درمانهای ضد سرطان متفاوت قرار گرفتهاند، مورد ارزیابی قرار میگیرند. این مطالعات میتوانند گذشتهنگر (11) یا آیندهنگر (12) باشند. بدیهی است برای امکان انجام مقایسهای جامع و قابل قبول، تمامی اطلاعات بیمار شامل معاینات، آزمایشها و درمانها به صورت دقیق باید در مراکز مختلف ثبت شود. برای مثال در پژوهش گذشتهنگر بیماران چند مرکز درمانی در طی چند سال گذشته تحت مطالعه قرار میگیرند درحالیکه در پژوهش آیندهنگر بیمارانی که در چند سال آینده به این مراکز درمانی مراجعه خواهند کرد، جمعیت آماری تحقیق را تشکیل خواهند داد. در هر دو روش خللی به درمان بیماران وارد نشده و از نظر اخلاقی نیز مشکلی به مشکلات بیمار نمیافزاید.
معمولا دلیل اینکه چطور شخصی دچار سرطان میشود و دیگری نمیشود را نمیتوان مشخص کرد. تحقیقات نشان داده که برخی عوامل در افزایش احتمال بیماری دخیل هستند. به این عوامل ریسک فاکتور (13) یا عامل خطر گفته میشود. عواملی هم هستند که باعث کاهش بروز بیماری میشوند که عوامل محافظت کننده (14) نام دارند. ریسک فاکتورهای سرطان شامل تماس با مواد شیمیایی و عوامل دیگر یا رفتارهای خاص است. برخی از این ریسک فاکتورها مثل افزایش سن غیرقابل کنترل بوده و نمیتوان مداخلهای صورت داد. البته سرطان در هر سنی دیده میشود ولی با افزایش سن، میزان بروز آن نیز بالا میرود و چون هنوز به "اکسیر جوانی" دست نیافتهایم، باید فعلا آن را غیر قابل کنترل دانست. اکثر فاکتورهای مربوط به بروز سرطان و همچنین عوامل پیشگیریکننده، در بررسیهای اپیدمیولوژیک (مقایسهی بیماران سرطانی با افراد غیرسرطانی) یافت شده ولی معمولا این تحقیقات، مکانیسم اثر یک ماده یا رفتار خاص را مشخص نمیکنند بلکه تنها وجود این ارتباط را با دلایل آماری نشان میدهند. البته شاید برخی ارتباطات واقعی نباشد ولی چنین بهنظر میرسد که ارتباطی وجود دارد. گاهی این ارتباطات ثابت نشده مورد توجه رسانهها و فضاهای مجازی نیز قرار گرفته و اطلاعات غلط در مورد روشهای شروع، پیشرفت یا حتی درمان سرطان در اختیار عموم قرار میگیرد. برای مثال بیش از نیم قرن پیش تحقیقات نشان داده بود افرادی که بیشتر قهوه مصرف میکنند با احتمال بیشتری دچار سرطان ریه میشوند و این خبر تیتر اول مجلات و روزنامههای آن زمان بود، درحالیکه حقیقت این بود که افراد سیگاری بیشتر قهوه مصرف میکنند و مصرف سیگار در این تحقیقات نادیده گرفته شده بود. بعدها مشخص شد مصرف دخانیات عامل بروز سرطان ریه است و بهتدریج تبلیغات برای شرکتهای دخانیات بهعلت اثبات سرطانزا بودن سیگار ممنوع شد. اینکه آیا خود قهوه باعث بروز یا پیشرفت سرطان میشود، موضوع دیگری است که در آن افراد غیرسیگاری که قهوه مصرف میکنند، با افراد غیرسیگاری که قهوه مصرف نمیکنند مورد مقایسه قرار میگیرند.
پس از پیدا کردن ارتباط احتمالی بین عوامل سرطانزا و بیماری سرطان، محققین به پیدا کردن مکانیسم احتمالی این ارتباط میپردازند و آنوقت است که میتوانند با اطمینان بیشتری از عوامل سرطانزا سخن بگویند. چنانکه پیشتر گفته شد برخی عوامل را نمیتوان تغییر داد (مانند سن) ولی برخی دیگر را میتوان کنترل کرد. عوامل شناخته شدهی مرتبط با سرطان عبارتند از: سن، الکل، مواد سرطانزا (سموم)، برخی بیماریهای مزمن، برخی مواد غذایی، هورمونها، کاهش ایمنی بدن، برخی بیماریهای عفونی، چاقی، تشعشعات، نور خورشید، دخانیات، میزان فعالیت بدنی، دیابت و عوامل محیطی.
سرطان یک بیماری ژنتیک است که در اثر تغییراتی در ژنهای ما بهخصوص آنهایی که کنترل اعمال سلولی و بهطور مشخص رشد و تقسیم سلولی را بهعهده دارند، بهوجود میآید. ژنها مسئول ساختن پروتئینهای سلولی هستند و بعضی از آنها با افزایش تولید پروتئینهای مخصوص موجب افزایش رشد سلولها یا بافتها میشوند. شاید هم باعث تغییر شکل سلول و در نتیجه عملکرد بافت شده و در برخی موارد با عدم ساخت پروتئینهای ترمیمکننده، شرایط آسیب بافتی را فراهم میآورند. ژنهای معیوب از پدران و مادران ما به ارث میرسند و ممکن است داخل سلولهای اولیهای باشد که جنین را تشکیل میدهند. تغییرات ژنتیکی ممکن است سالها بعدها در سلولهای سالم بهوجود آید مثل قرار گرفتن در معرض تشعشعات اتمی یا مصرف دخانیات. شاید هم هر دوی این عوامل باهم اثر کنند؛ یعنی آمادگی ژنتیکی وجود داشته باشد و با در معرض عوامل سرطانزا قرار گرفتن، این امر تشدید گردد. گاهی عادات بد سرطانزا در فامیل یا یک منطقهی جغرافیایی رواج داشته ولی به اشتباه "برچسب" استعداد ژنتیکی و فامیلی میگیرد. برای مثال در شمال ایران عادت مصرف چای داغ شایع است. در کتابهای پاتولوژی به شمال ایران به عنوان یکی از مناطق شایع جهان برای سرطان مری اشاره شده که به علت سوختگیهای پیاپی، سلولهای جدار مری دچار تغییرات سلولی و در نهایت سرطان میشوند. آنهایی که با عوامل سرطانزا آشنا نیستند ممکن است تصور کنند دچار زمینه ژنتیکی (ژن معیوب) سرطان مری هستند درحالیکه بهسادگی با تغییر سبک زندگی و عدم مصرف چای داغ که در فامیل فراگیر است میتوان از بروز سرطان پیشگیری کرد.
چگونه میتوان احتمال ابتلا به سرطان را کاهش داد؟
1- از عوامل سرطانزا پرهیز نموده یا حداقل میزان تماس خود را کنترل کنیم (کمتر در معرض تابش آفتاب قرار گرفته و استفاده از سموم و حشرهکشها را به حداقل برسانیم).
2- عادات غذایی و روش زندگی خود را تغییر دهیم (غذای تازه مصرف کرده و از کنسروها که حاوی مواد نگهدارنده هستند کمتر استفاده کنیم).
3- شرایط اولیهی پیدایش سرطان را زود تشخیص دهیم (کولونوسکوپی برای سرطان روده یا ماموگرافی و سونوگرافی برای سرطان سینه).
4- جراحیهای پیشگیرانه انجام دهیم (برداشتن پستانها در افراد مستعد به سرطان سینه).
5- در افراد با ریسک بالا (15) از پیشگیریهای شیمیایی استفاده کنیم؛ برخی داروها – و "شاید برخی ویتامینها" - شرایط اولیهی تعداد محدودی از سرطانها را کنترل میکنند. برای مثال فیناستراید (16) در پیشگیری از سرطان پروستات و یا داروهایی چون تاموکسیفن (17) و رالوکسیفن (18) در کاهش ریسک ابتلا به سرطان سینه در افراد مستعد موثر هستند.
اینکه چه عاملی سبب بروز چه سرطانی میشود بسیار پیچیده بوده و از حوزهی این بحث خارج است. برای نمونه به چند مورد اشاره میشود. مثلا مصرف سیگار باعث بروز سرطان خون (لوسمی)، مثانه، سرویکس (دهانه رحم)، مری، کلیه، ریه، بافت دهان، پانکراس (لوزالمعده) و معده میشود. اینکه چه مادهی بهخصوصی باعث کدامیک از این سرطانها میشود، کاملا مشخص نیست و یا اینکه چرا در بعضیها تنها باعث بروز سرطان ریه میشود و در برخی دیگر فقط سرطان مثانه، روشن نیست. مورد دیگر ویروس پاپیلومای انسانی -اچپیوی- (19) میباشد که ممکن است سبب بروز سرطان سرویکس، واژن، مقعد، حلق و آلت تناسلی گردد. یا ابتلا به هپاتیت بی و سی که میتواند باعث سرطان کبد شود. البته واکسن اچپیوی و هپاتیت بی موجود است که باید قبل از بروز عفونت مصرف شود.
در این فرصت اشارهای نیز به اثرات سرطانزای گاز رادون (20) خواهم کرد که متاسفانه بسیاری حتی از وجود آن بیاطلاعند. این گاز رادیواکتیو از اعماق زمین و از طریق شکافها در کف ساختمان و دیوارها، اتصالات ساختمانی، درزهای دور لولههای سرویسهای بهداشتی و آب مصرفی (چون در آب قابل حل است) به زیرزمین منازل ما راه یافته و از طریق هوا وارد مجاری تنفسی شده و در دراز مدت سبب بروز سرطانهای ریه، خون، تیروئید، سینه، معده، کولون، مری، مثانه، تخمدان و میلوما میشود. با خرید یک کیت 10 دلاری و قرار دادن آن به مدت سه ماه در زیرزمین منزل، میتوانید از وجود این گاز در منزل خود آگاهی یابید و در صورت لزوم اقدام به عایقبندی زیرزمین کنید.
بیایید واقعبینانه به مسائل نگاه کنیم. متاسفانه اظهارنظرهایی راجع به سرطان بهطور گسترده در جامعه مطرح میشود که هیچگونه پشتوانه علمی نداشته و صحت این مطالب در حال حاضر کاملا منتفی است. برخی از این "باورهای غلط در مورد سرطان" برگرفته از انسیآی (21) به شرح ذیل تصحیح شدهاند:
- سرطان واگیردار نیست.
- مصرف شکر باعث بروز سرطان نمیشود.
- شیرینکنندههای مصنوعی باعث سرطان نمیشوند.
- خلق و خوی ما خطر بروز سرطان را بالا نمیبرد (ولی ابتلا به سرطان باعث تغییر آن میشود).
- جراحی سرطان سبب گسترش آن نمیشود.
- گوشی همراه سرطانزا نیست.
- کابل برق (فشار قوی) باعث سرطان نمیشود (انرژی الکتریکی و مغناطیسی).
- داروهای گیاهی سرطان را درمان نمیکنند (شاید هم در مواردی با بعضی داروهای شیمیدرمانی تداخل داشته باشند).
- ابتلای یک نفر به سرطان الزاما خطر بروز سرطان در بقیه افراد فامیل را بالا نمیبرد.
- عدم وجود سابقه فامیلی، ما را از ابتلا به سرطان مصون نمیسازد.
- داروهای ضدافسردگی، رنگمو و دئودورانتها سرطانزا نیستند (ولی بهتر است کمتر در معرض مواد شیمیایی باشیم).
در تکمیل برخی اظهارات خانم شهرزاد فروزش به چند نکته اشاره میکنم: به ایشان گفته شده بود روغنی که از ماریجوانا بهدست میآید (22) جایگزینی برای شیمیدرمانی است؛ خوشبختانه ایشان به دنبال آن نرفتند و توصیه کردند که بیماران تنها به توصیههای پزشک معالجشان گوش کنند. گفته میشود این روغن برای درمان اضطراب، افسردگی، آکنه و بیماریهای قلبی استفاده میشود و شاید در کنترل درد و علایم سرطان هم مفید باشد ولی هیچکدام از این ادعاها پشتوانهی علمی ندارد و بالطبع نمیتواند جایگزینی هم برای شیمیدرمانی باشد. اشارهای هم به عدم مصرف شکر کرده بودند و اظهار داشتند که "شکر غذای سلولهای سرطانی است". البته گلوکز (قند یا شکر) غذای تمام سلولهای بدن بهخصوص سلولهای مغزی است و میزان آن در خون افراد سالم در محدودهی 4.4 تا 4.6 میلی مول در لیتر (79 تا 110 میلیگرم در دسیلیتر) است. بنابراین قند (شکر) برای سلولهای بدن – چه سالم و چه سرطانی - همیشه به میزان لازم و از طریق جریان خون در دسترس است. البته کاهش مصرف مواد قندی و چربی برای کاهش وزن بهویژه در افرادی که کمتر تحرک دارند، توصیه شده و از بروز چاقی و بسیاری از بیماریها نیز پیشگیری میکند. اینکه بگوییم بهصورت مشخص و برای مدت طولانی چه بخوریم و چه نخوریم، کارآیی زیادی ندارد. بهطور کلی بهتر است بهجای استفاده از مواد غذایی حاوی کالری بالا، چربی و پروتئین، از مواد غذایی فیبردار (سبزیجات و میوهها) استفاده کنیم. مواد غذایی تازه به کنسروها و آنهایی که مواد نگهدارنده دارند، ارجحیت دارند.
در خاتمه ضمن تشکر از زحمات آقای دکتر نادر جوادی و تیمشان و با آرزوی سلامت برای خانم شهرزاد فروزش و سایر بیماران، امیدوارم هر روز نتایج بهتری از روش درمانی دکتر جوادی بهدست آمده و در صورت ارجحیت به سایر پروتکلهای درمانی، هر چه زودتر وارد کتب مرجع پزشکی شده و در دسترس عموم قرار گیرد.
از همین سری بخوانید:
نظر متخصص سرطانی که سرطان را شکست میدهد: دکتر نادر جوادی
نظر پزشک خانواده و متخصص بهداشت درباره هر آنچه که باید از سرطان بدانید: دکتر حکمت راجی
نظر بیمار سرطانی که قرار بود فقط 6 ماه زنده بماند: شهرزاد فروزش
- Mortality
- Morbidity
- Update
- Preclinical
- Clinical Trials
- Placebo effect
- Staging
- Grading
- Thalidomide
- Cohort study
- Retrospective
- Prospective
- Risk factor
- Protective factor
- High risk
- Finasteride
- Finasteride
- Raloxifene
- HPV :Human Papillomavirus
- Radon
- NCI: National Care Institute
- CBD oil , Cannabidiol
Reference: www.cancer.gov
اگر شما همکاری گرامی ما هستی، مرسی که این مطلب را خواندی، اما کپی نکن و با تغییر به نام خودت نزن، خودت زحمت بکش!
پروتکل علمی - پزشکی جهانی برای مقابله کلیه ویروسهایی مانند کرونا که انتقالشان از طریق بسته هوایی است:
۱- ماسک ان-۹۵ بزنید، کرونا از ماسکهای معمولی رد میشود. ۲- فیلتر هوای قوی هپا بگذارید. ۳- تا جایی که میتوانید از مردم حذر کنید. ۴- تغذیه خوب و سالم داشته باشید، مقادیر زیاد ویتامین C و D مصرف کنید. ۵- بسیار ورزش کنید. ۶- اگر توانستید حتما واکسن بزنید.
۱- ماسک ان-۹۵ بزنید، کرونا از ماسکهای معمولی رد میشود. ۲- فیلتر هوای قوی هپا بگذارید. ۳- تا جایی که میتوانید از مردم حذر کنید. ۴- تغذیه خوب و سالم داشته باشید، مقادیر زیاد ویتامین C و D مصرف کنید. ۵- بسیار ورزش کنید. ۶- اگر توانستید حتما واکسن بزنید.
Date: چهارشنبه, ژوئن 19, 2019 - 20:00
درباره نویسنده/هنرمند
Arash Moghaddam آرش مقدم مدرک کارشناسی کامپیوتر و تخصص تولید رسانه دیجیتال دارد و مدیریت تولید بیش ۹ رسانه تصویری، چاپی و اینترنتی را بعهده داشته است. |
ویراستار اول: آرش مقدم؛ ویراستار نهایی: پر ابراهیمی - ویراستاری موقت: عباس حسنلو
ویراستار اول: آرش مقدم؛ ویراستار نهایی: پر ابراهیمی - ویراستاری موقت: عباس حسنلو