ما به کمک ماشین هر چند که درست است و به کمک برق و بعضی اطلاعات تازه چیزهایی را یافتهایم، اما بسیار بسیار زیاد و فراوان زیباییهای زندگی را از دست دادهایم
سخن و اندیشه 11
مهاجرت و افسردگی
یکی از ناراحتیهایی که در مهاجرت به سراغ افراد میآید افسردگی است. اغلب مهاجران اظهار میدارند که پس از مهاجرت به عارضه افسردگی دچار شدهاند.
- آیا افسردگی نوعی بیماری است؟
هر کسی به این پدیده از دیدگاه خود توجه میکند. بعضیها افسردگی را یک حالت زودگذر و متاثر از فرایندها و اتفاقهای مختلف محیطی میدانند. برخی دیگر آن را یک واکنش عاطفی در رابطه با مسائل زندگی تلقی میکنند. پارهای نیز آن را نوعی بیماری به حساب میآورند. روانشناس معروف "مارتین سلیگمن" افسردگی را یک نوع سرما خوردگی روانی میپندارد. این تشبیه به خاطر شیوع فراوان این اختلال روانی است. چون هر فردی در طول عمر خود حتی اگر شده یک بار طعم ناگوار این مشکل را چشیده است.
بطور کلی میتوان گفت افسردگی حالتی از اندوه، ناامیدی و درماندگی همراه با کندی و رخوت در فعالیتهای فیزیولوژیکی و روانی است. حالتی مشخص که همراه با غمگینی، گرفتگی، بی حوصلگی و بیتوجهی به فعالیتهای شادیبخش روز مره مانند ورزش، تفریح و حتی غذا خوردن است.
افسردگی در سنین بالای چهل سال بیشتر شایع است و با آشفتگی ذهنی فراوان توام میباشد. در مهاجرت افسردگی با تاثیر زیاد ذهنی به سراغ افراد میآید و گاهی اوقات به میزان بالایی فعالیتهای زندگی را از انسان سلب میکند. یکی از راههای عمده مبارزه با افسردگی در مهاجرت انجام فعالیتهای ورزشی و تفریحی است. بررسیها و تحقیقات انجام شده توسط مراکز دانشگاهی و پزشکی نشاندهنده آن است که ورزش و تفریح در پیشگیری و معالجه افسردگی میتواند نقش به سزایی داشته باشد. مناسبترین فعالیتهای بدنی که برای رفع افسردگی میتوان انجام داد ترکیبی از دویدن و راه رفتن و همزمان گوش کردن موسیقیهای شاد و روحپرور است. البته سایر فعالیتهای بدنی دیگر نیز موثر و کارساز است. نتایج حاصل از تحقیقات گویای این مطلب است که انجام ورزشهای گروهی و مسافرتهای دسته جمعی در رفع افسردگی تاثیر مثبت و مفیدی دارد. چون انسان افسرده وقتی در یک جمع قرار میگیرد تحت تاثیر فرایندهای رفتاری دیگران واقع میگردد و در تعامل با دیگران میتواند بسیاری از پارامترهای منفی ناشی از افسردگی را به مرور فراموش کند و به حالت عادی برگردد.
آنچه که از نتایج یک تحقیق میدانی از مهاجران ایرانی در تورنتو در رابطه با انجام کارهای ورزشی و تفریحی بدست میآید،چندان رضایتبخش نیست. بطوریکه میتوان جمعبندی کرد که جامعه ایرانیان تورنتو وقت چندانی برای ورزش، فعالیتهای بدنی و تفریحات دسته جمعی اختصاص نمیدهند. این یک معضل بزرگ است که میتواند منجر به مشکل عمده و غیرقابل کنترل گردد. از آن گذشته هیچ سازمان و موسسهای خود را مسئول سازماندهی ایرانیان در تورنتو نمیداند. افراد علاقمند و بیشتر جوانان به صورت خودجوش و دوستانه به فعالیتهای پراکنده و ورزشهای گروهی مثل فوتبال میپردازند و این کار رضایتبخش نیست. آنهایی که در این رابطه تخصص دارند یا احساس مسئولیت میکنند لازم است برای سازماندهی و یکپارچگی ورزش ایرانیان تورنتو با تشکیل جلسات هماهنگی و کارشناسی، اقدام شایستهای بدون مطرح کردن یا مطرح شدن فرد یا افرادی بر انسجام کارهای ورزشی کامیونیتی ایرانی بیفزاید.
- چرا ما نباید در داخل شهر تورنتو یک باشگاه ورزشی آبرومند و متعلق به کامیونیتی ایرانیان نداشته باشیم؟
رسیدن به این گونه اهداف و رفع این نیاز ها کار چندان مشکلی نیست.احتیاج به همکاری گروهی و تخصصی دارد. ما در تورنتو تشکلهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی به اندازه کافی داریم. از سازمان و بنیاد و مرکز و کنگره و کانون گرفته تا شرکت و خیریه و موسسه و مسجد و حسینیه و کلیسا، به قول معروف آفتابه و لگن هفت دست، شام و نهار هیچی، این ضربالمثل اکنون مصداق کارهای اجتماعی و رفتاری ما در تورنتو شده است. ما از این سازمانها و موسسات عریض و طویل توقع شام و نهار نداریم، لااقل یکی از آنها پس از این چندین سال به جای برگزاری سمینار و سخنرانی و میتینگ و انتخابات و میز گرد و فاندریزینگ دستی هم بالا بزند و برای یکی از نیازهای اساسی کامیونیتی ایرانی که روز به روز دارد همه اقشار جامعه را تحت تاثیر قرار میدهد، اقدامی بکند، حتی در حد جمع کردن بیلدرهای ساختمانی و نخبگان اقتصادی و مهندسی برای ایجاد یک مرکز ورزشی برای ایرانیان تورنتو. تا کی ما باید شاهد خودکشی جوانانمان از افسردگی و مصرف بیش از حد مواد روان گردان باشیم؟ چرا از کنار همه چیز به راحتی میگذریم و آن را مربوط به خودمان نمیدانیم، چرا؟
آخرین کتاب مارگارت آتوود با ترجمه فارسی منتشر شد
مارگارت آتوود شاعر، داستان نویس، منتقد ادبی، فعال سیاسی و فمینیست سرشناس کانادایی است. از او کتابهای فراوانی انتشار یافته و تعداد زیادی از آنها به زبان فارسی ترجمه گردیده، بطوریکه آتوود در حال حاضر در میان جامعه فرهنگی و کتاب خوان در ایران بسیار شناخته شده است. یکی از آثار برجسته او که در سال 2003 میلادی منتشر گردیده "اوریکس و کریک" نام دارد که در سال 1383 توسط سهیل سمی ترجمه شد و انتشارات ققنوس آن را منتشر کرد. اینک این کتاب با تجدید نظر و با عنوان"آخرین انسان" که این نام برگرفته از ترجمه فرانسه این کتاب است، در سال 1396 توسط انتشارات ققنوس به بازار کتاب عرضه شده است.
آخرین انسان، رمانی است عاشقانه که در گذشته اتفاق افتاده و در آینده روایت میشود. آیندهای که در آن انسانی در روی کره زمین باقی نمانده جز یک نفر، غذایی ندارد جز یک انبه، مورچه ها هجوم بردهاند داخل زرورق تنها شکلاتی که داشته، باد تنها پتویش را برده و نویسنده، یعنی مارگارت آتوود، برای تنها دختری که دوست داشته سرنوشتی عجیب رقم زده است. او آن قدر خواندنی و پرکشش این گذشته در آینده را روایت کرده که خواننده را کاملاً درگیر میکند تا کتابی با این حجم(500 صفحه) را یک نفس بخواند. بیجهت نیست که نام این کتاب در فهرست نهایی جوایز متعددی در سال انتشارش جای داشت. خواندن این کتاب را به تمامی افراد توصیه میکنم.
تمدن جدید و تمدن قدیم از دید نیما یوشیج
نیما یوشیج نه تنها شاعر نوآور و سنتشکن بود بلکه انسان اندیشمند و صاحب تفکر و جهانبینی خاص نیز بود. او در کتاب یادداشت های روزانهاش در ارتباط با تمدن جدید و تمدن قدیم مینویسد:
ما به کمک ماشین هر چند که درست است و به کمک برق و بعضی اطلاعات تازه چیزهایی را یافتهایم، اما بسیار بسیار زیاد و فراوان زیباییهای زندگی را از دست دادهایم. اگر آناتول فرانس زنده بود و من با او حرف میزدم، دو نفری حرفهایی را به زبان میآوردیم.
زیباییها هر روز کمتر میشوند. فقط تصنعی و گول زنندهاند. زیبایی کاروان، زیبایی حرکتهای آرام، زیبایی انسان در پی تجسس، زیبایی شجاعت و تهور، روز به روز از بین میرود. روزی خواهد رسید که زیبایی اندام زنان هم از بین میرود. به نظر من روزی (فقط) خورد و خواب کثیفی برای انسان باقی میماند. و آن هم از بین میرود. با وسایلی انسان نه میخورد و نه میخوابد، ولی کار میکند و نمیداند برای چه و عشق میورزد و علاقه دارد و میرود و میدود و نمیداند برای چه. این است اشاره به سوی آخر عالم و...
"یادداشتهای روزانه نیما یوشیج"
آرزوها
ای کاش خشکسالی
تنها مشکل سرزمین پدریمان بود
در میان خیابانها و کوچهها
بر فراز ابرها و آسمانها
در ستیغ کوهها و قلهها
در کنار خانه من و تو
در محل کار و زندگی
همه به بیماری مهلک"ناامیدی"
گرفتاریم.
ای کاش، قبل از مردن
زمان فرصت میداد
تا آرزوهایمان را
با چشم ببینیم
پس ای مرگ
لحظهای درنگ کن
تا شادی به کوچه پس کوچههای شهر ما
برگردد
تا سر سفره برادرم
که زیر خط فقر له شده
لقمهای نان بیاید
تا نسل ما حسرت دیدار
آن فرشتهای که نامش آزادی ست را
به گور نبرد
آنگاه فارغ بال
به سراغم بیا
که بیصبرانه، منتظرت هستم
اما باور کن
که ما سالهاست مردهایم
و تو خبر نداری
نشان زنده بودن چیست؟
وقتی که در دل مان
جز "ناامیدی"
باور دیگری نمانده است
تو فکر میکنی
ما زندهایم؟
مهاجرت و افسردگی
لطفا به عکس تبلیغات زیر توجه کنید؛ ادامه مطلب پس از این تبلیغات
- آیا افسردگی نوعی بیماری است؟
هر کسی به این پدیده از دیدگاه خود توجه میکند. بعضیها افسردگی را یک حالت زودگذر و متاثر از فرایندها و اتفاقهای مختلف محیطی میدانند. برخی دیگر آن را یک واکنش عاطفی در رابطه با مسائل زندگی تلقی میکنند. پارهای نیز آن را نوعی بیماری به حساب میآورند. روانشناس معروف "مارتین سلیگمن" افسردگی را یک نوع سرما خوردگی روانی میپندارد. این تشبیه به خاطر شیوع فراوان این اختلال روانی است. چون هر فردی در طول عمر خود حتی اگر شده یک بار طعم ناگوار این مشکل را چشیده است.
بطور کلی میتوان گفت افسردگی حالتی از اندوه، ناامیدی و درماندگی همراه با کندی و رخوت در فعالیتهای فیزیولوژیکی و روانی است. حالتی مشخص که همراه با غمگینی، گرفتگی، بی حوصلگی و بیتوجهی به فعالیتهای شادیبخش روز مره مانند ورزش، تفریح و حتی غذا خوردن است.
افسردگی در سنین بالای چهل سال بیشتر شایع است و با آشفتگی ذهنی فراوان توام میباشد. در مهاجرت افسردگی با تاثیر زیاد ذهنی به سراغ افراد میآید و گاهی اوقات به میزان بالایی فعالیتهای زندگی را از انسان سلب میکند. یکی از راههای عمده مبارزه با افسردگی در مهاجرت انجام فعالیتهای ورزشی و تفریحی است. بررسیها و تحقیقات انجام شده توسط مراکز دانشگاهی و پزشکی نشاندهنده آن است که ورزش و تفریح در پیشگیری و معالجه افسردگی میتواند نقش به سزایی داشته باشد. مناسبترین فعالیتهای بدنی که برای رفع افسردگی میتوان انجام داد ترکیبی از دویدن و راه رفتن و همزمان گوش کردن موسیقیهای شاد و روحپرور است. البته سایر فعالیتهای بدنی دیگر نیز موثر و کارساز است. نتایج حاصل از تحقیقات گویای این مطلب است که انجام ورزشهای گروهی و مسافرتهای دسته جمعی در رفع افسردگی تاثیر مثبت و مفیدی دارد. چون انسان افسرده وقتی در یک جمع قرار میگیرد تحت تاثیر فرایندهای رفتاری دیگران واقع میگردد و در تعامل با دیگران میتواند بسیاری از پارامترهای منفی ناشی از افسردگی را به مرور فراموش کند و به حالت عادی برگردد.
آنچه که از نتایج یک تحقیق میدانی از مهاجران ایرانی در تورنتو در رابطه با انجام کارهای ورزشی و تفریحی بدست میآید،چندان رضایتبخش نیست. بطوریکه میتوان جمعبندی کرد که جامعه ایرانیان تورنتو وقت چندانی برای ورزش، فعالیتهای بدنی و تفریحات دسته جمعی اختصاص نمیدهند. این یک معضل بزرگ است که میتواند منجر به مشکل عمده و غیرقابل کنترل گردد. از آن گذشته هیچ سازمان و موسسهای خود را مسئول سازماندهی ایرانیان در تورنتو نمیداند. افراد علاقمند و بیشتر جوانان به صورت خودجوش و دوستانه به فعالیتهای پراکنده و ورزشهای گروهی مثل فوتبال میپردازند و این کار رضایتبخش نیست. آنهایی که در این رابطه تخصص دارند یا احساس مسئولیت میکنند لازم است برای سازماندهی و یکپارچگی ورزش ایرانیان تورنتو با تشکیل جلسات هماهنگی و کارشناسی، اقدام شایستهای بدون مطرح کردن یا مطرح شدن فرد یا افرادی بر انسجام کارهای ورزشی کامیونیتی ایرانی بیفزاید.
- چرا ما نباید در داخل شهر تورنتو یک باشگاه ورزشی آبرومند و متعلق به کامیونیتی ایرانیان نداشته باشیم؟
رسیدن به این گونه اهداف و رفع این نیاز ها کار چندان مشکلی نیست.احتیاج به همکاری گروهی و تخصصی دارد. ما در تورنتو تشکلهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی به اندازه کافی داریم. از سازمان و بنیاد و مرکز و کنگره و کانون گرفته تا شرکت و خیریه و موسسه و مسجد و حسینیه و کلیسا، به قول معروف آفتابه و لگن هفت دست، شام و نهار هیچی، این ضربالمثل اکنون مصداق کارهای اجتماعی و رفتاری ما در تورنتو شده است. ما از این سازمانها و موسسات عریض و طویل توقع شام و نهار نداریم، لااقل یکی از آنها پس از این چندین سال به جای برگزاری سمینار و سخنرانی و میتینگ و انتخابات و میز گرد و فاندریزینگ دستی هم بالا بزند و برای یکی از نیازهای اساسی کامیونیتی ایرانی که روز به روز دارد همه اقشار جامعه را تحت تاثیر قرار میدهد، اقدامی بکند، حتی در حد جمع کردن بیلدرهای ساختمانی و نخبگان اقتصادی و مهندسی برای ایجاد یک مرکز ورزشی برای ایرانیان تورنتو. تا کی ما باید شاهد خودکشی جوانانمان از افسردگی و مصرف بیش از حد مواد روان گردان باشیم؟ چرا از کنار همه چیز به راحتی میگذریم و آن را مربوط به خودمان نمیدانیم، چرا؟
آخرین کتاب مارگارت آتوود با ترجمه فارسی منتشر شد
مارگارت آتوود شاعر، داستان نویس، منتقد ادبی، فعال سیاسی و فمینیست سرشناس کانادایی است. از او کتابهای فراوانی انتشار یافته و تعداد زیادی از آنها به زبان فارسی ترجمه گردیده، بطوریکه آتوود در حال حاضر در میان جامعه فرهنگی و کتاب خوان در ایران بسیار شناخته شده است. یکی از آثار برجسته او که در سال 2003 میلادی منتشر گردیده "اوریکس و کریک" نام دارد که در سال 1383 توسط سهیل سمی ترجمه شد و انتشارات ققنوس آن را منتشر کرد. اینک این کتاب با تجدید نظر و با عنوان"آخرین انسان" که این نام برگرفته از ترجمه فرانسه این کتاب است، در سال 1396 توسط انتشارات ققنوس به بازار کتاب عرضه شده است.
آخرین انسان، رمانی است عاشقانه که در گذشته اتفاق افتاده و در آینده روایت میشود. آیندهای که در آن انسانی در روی کره زمین باقی نمانده جز یک نفر، غذایی ندارد جز یک انبه، مورچه ها هجوم بردهاند داخل زرورق تنها شکلاتی که داشته، باد تنها پتویش را برده و نویسنده، یعنی مارگارت آتوود، برای تنها دختری که دوست داشته سرنوشتی عجیب رقم زده است. او آن قدر خواندنی و پرکشش این گذشته در آینده را روایت کرده که خواننده را کاملاً درگیر میکند تا کتابی با این حجم(500 صفحه) را یک نفس بخواند. بیجهت نیست که نام این کتاب در فهرست نهایی جوایز متعددی در سال انتشارش جای داشت. خواندن این کتاب را به تمامی افراد توصیه میکنم.
تمدن جدید و تمدن قدیم از دید نیما یوشیج
نیما یوشیج نه تنها شاعر نوآور و سنتشکن بود بلکه انسان اندیشمند و صاحب تفکر و جهانبینی خاص نیز بود. او در کتاب یادداشت های روزانهاش در ارتباط با تمدن جدید و تمدن قدیم مینویسد:
ما به کمک ماشین هر چند که درست است و به کمک برق و بعضی اطلاعات تازه چیزهایی را یافتهایم، اما بسیار بسیار زیاد و فراوان زیباییهای زندگی را از دست دادهایم. اگر آناتول فرانس زنده بود و من با او حرف میزدم، دو نفری حرفهایی را به زبان میآوردیم.
زیباییها هر روز کمتر میشوند. فقط تصنعی و گول زنندهاند. زیبایی کاروان، زیبایی حرکتهای آرام، زیبایی انسان در پی تجسس، زیبایی شجاعت و تهور، روز به روز از بین میرود. روزی خواهد رسید که زیبایی اندام زنان هم از بین میرود. به نظر من روزی (فقط) خورد و خواب کثیفی برای انسان باقی میماند. و آن هم از بین میرود. با وسایلی انسان نه میخورد و نه میخوابد، ولی کار میکند و نمیداند برای چه و عشق میورزد و علاقه دارد و میرود و میدود و نمیداند برای چه. این است اشاره به سوی آخر عالم و...
"یادداشتهای روزانه نیما یوشیج"
آرزوها
ای کاش خشکسالی
تنها مشکل سرزمین پدریمان بود
در میان خیابانها و کوچهها
بر فراز ابرها و آسمانها
در ستیغ کوهها و قلهها
در کنار خانه من و تو
در محل کار و زندگی
همه به بیماری مهلک"ناامیدی"
گرفتاریم.
ای کاش، قبل از مردن
زمان فرصت میداد
تا آرزوهایمان را
با چشم ببینیم
پس ای مرگ
لحظهای درنگ کن
تا شادی به کوچه پس کوچههای شهر ما
برگردد
تا سر سفره برادرم
که زیر خط فقر له شده
لقمهای نان بیاید
تا نسل ما حسرت دیدار
آن فرشتهای که نامش آزادی ست را
به گور نبرد
آنگاه فارغ بال
به سراغم بیا
که بیصبرانه، منتظرت هستم
اما باور کن
که ما سالهاست مردهایم
و تو خبر نداری
نشان زنده بودن چیست؟
وقتی که در دل مان
جز "ناامیدی"
باور دیگری نمانده است
تو فکر میکنی
ما زندهایم؟
اگر شما همکاری گرامی ما هستی، مرسی که این مطلب را خواندی، اما کپی نکن و با تغییر به نام خودت نزن، خودت زحمت بکش!
پروتکل علمی - پزشکی جهانی برای مقابله کلیه ویروسهایی مانند کرونا که انتقالشان از طریق بسته هوایی است:
۱- ماسک ان-۹۵ بزنید، کرونا از ماسکهای معمولی رد میشود. ۲- فیلتر هوای قوی هپا بگذارید. ۳- تا جایی که میتوانید از مردم حذر کنید. ۴- تغذیه خوب و سالم داشته باشید، مقادیر زیاد ویتامین C و D مصرف کنید. ۵- بسیار ورزش کنید. ۶- اگر توانستید حتما واکسن بزنید.
۱- ماسک ان-۹۵ بزنید، کرونا از ماسکهای معمولی رد میشود. ۲- فیلتر هوای قوی هپا بگذارید. ۳- تا جایی که میتوانید از مردم حذر کنید. ۴- تغذیه خوب و سالم داشته باشید، مقادیر زیاد ویتامین C و D مصرف کنید. ۵- بسیار ورزش کنید. ۶- اگر توانستید حتما واکسن بزنید.
Date: سهشنبه, آوریل 24, 2018 - 20:00
درباره نویسنده/هنرمند
Hassan Golmohammadi حسن گلمحمدی نویسنده، شاعر و روزنامه نگار ساکن تورنتو است. او عضو هیئت علمی در دانشگاه تهران بوده و دهها جلد کتاب و صدها مقاله از او در ایران و کانادا منتشر شده است. |
ویراستار اول: آرش مقدم؛ ویراستار نهایی: پر ابراهیمی - ویراستاری موقت: عباس حسنلو
ویراستار اول: آرش مقدم؛ ویراستار نهایی: پر ابراهیمی - ویراستاری موقت: عباس حسنلو