به بهانه سال نو این سوالات را با تعدادی از نویسندگان و صاحبان مشاغل این روزنامه مطرح کردیم
امروز که روز اول سال نو است، بسیاری از شما خوانندگان گرامی از خانوادههایتان دورید. پدران و مادران زیادی سالهاست که در وطن با درد دوری فرزندشان فقط میسازند و هرگز خو نگرفتهاند.
مادران بسیاری در این دوری هرگز نتوانستند حتی غذای مورد علاقه فرزندشان را بپزند، قلبشان پر شد از التهاب و چشمشان نشست به انتظار.... شانههای پدران بسیاری خم شد و اندوه دوری پیرشان کرد و بیمار .... فکر میکنید آمدن شما چقدر در زندگی آنها تاثیر گذاشت؟ چند بار پس از مهاجرت قادر به دیدارشان شدید؟ آیا هنوز سعادت داشتنشان را دارید؟
به بهانه سال نو این سوالات را با تعدادی از نویسندگان و صاحبان مشاغل این روزنامه مطرح کردیم. قبل از اینکه بخواهید پاسخهایشان را بخوانید بگویید پدر و مادرتان با نبودن شما در روزهای سخت زندگیشان چه کردند؟....
محمد رحیمیان از مشاوران بیمه این شهر است که سالهاست بدون وقفه در این زمینه مینویسد. مردی است آرام که به حرفهاش ایمان دارد و در این زمینه همیشه با وسواس و دقت خاصی عمل میکند
او میگوید: مسلما از آنجا که ما خانواده پرجمعیتی نیستیم این موضوع برای آنها خیلی سخت بود و هست، بخصوص الان که ما با هم صحبت میکنیم پدرم روی ویلچر است و فقط برادرم آنجاست که باید کمکشان کند و فشار زیادی روی اوست. علارغم هر کمک مالی که من کنم باز هم میدانید که جای کمکهای فیزیکی و احساسی را نمیگیرد. حدود 18 سال است که آمدم و به ایران نرفتم و این نه برای من راحت بوده و نه برای خانوادهام.
پیمان رامندی، مهندس تاسیسات، مترجم و از نویسندگان خوب این روزنامه است. تخصص او همراه با دقت و توجه عمیقش نسبت به کاری که انجام میدهد، از او فردی خبره و موفق ساخته است.
او میگوید: مادرم با فوت پدرم تنها بود اما با آمدن من تنهاتر شد. خوشبختانه نرم افزارهای اینترنتی که باعث شد ما بتوانیم همدیگر را ببینیم مقداری از آن دلتنگیها را کم کرده و من احساس میکنم که الان مادرم با این موضوع کنار آمده.
در این سال نو چه جمله ای برای مادرتان دارید؟ مامان دوستت دارم.
شاپور تنباکویی، مدیریت ارز ملل را به عهده دارد. او رشد و ترقی در کارش را مرهون تلاش و پشتکاری میداند که سخت به آن عمل میکند و هر هفته مقالات اقتصادی روزنامه حاصل زحمات اوست.
او میگوید: پدرم سالها پیش فوت کرد و مادرم در ایران هستند. متاسفانه با آمدن ما به اینجا او حمایتهای عاطفی ما را از دست داد و ما هم اینجا همان حمایت را از دست دادیم. من خیلی متاسفم که مادرم در شرایطی نیست که بتواند سفر کند و پیش ما بیاید.
در این سال نو چه جملهای برای مادرتان دارید؟ دلم برات تنگ شده....
لیلا کاظمزاده، معلم مدارس در تورنتو است. زنی است در نوشتن بسیار توانمند. از آنجا که روش تدریس در مدارس را مینویسد، توانسته خانوادهای زیادی را با خود همراه کند. او که بسیار مهربان است، در طی این گفتگو با به یادآوردن مادرش بارها به گریه افتاد.
لیلا میگوید: مادرم زنی بسیار قوی بود و تشویقم کرد که بروم. دلخوشی ما تلفن زدن به او بود که آمدیم و در ابتدا بیزینسی را دایر کردیم و بعد من درس خواندم و او خوشحال بود که من موفقیت بهتری اینجا دارم. البته یک شانسی که ما آوردیم این بود که در همان زمان که ما قرار بود بیاییم مادرم بیمار و زیر نظر متخصص بود. من به دلیل اینکه لوازممان را جمع کرده بودیم برای مدت کوتاهی با مادرم زندگی کردم و متوجه شدم که بیماری مادرم روز به روز وخیمتر شده و رو به بهبودی نمیرود. همان باعث شد که مجددا به پزشک مراجعه کنیم و متوجه شدیم که تشخیص اولیه غلط بوده، درحالی که من اگر در خانه خودم بودم و با او زندگی نمیکردم متوجه آن علائم نمیشدم و نفهمیدیم و چه بسا این بیماری او را زودتر از پا در میآورد. متاسفانه مادرم اکنون نیست....
چه جملهای برای خوانندگان داری؟ از خوانندگان متشکرم و ازشون میخواهم که همیشه بهاری باشند و لبخند بزنند
دکتر حسن گلمحمدی، نویسنده بزرگ و توانمندی است. ایشان سالهاست که در زمینه ادبیات مطالب بسیار خوبی مینویسند. صدها گفتگو و مصاحبه در تورنتو حاصل زحمات اوست.
او میگوید: زمانی که ما از ایران خارج شدیم، پدر و مادرم فوت کرده بودند
در سال جدید چه صحبتی برای هموطنانمان دارید؟ سعی کنیم که در سال جدید اندیشهها و تفکرات منفی که از هم داریم را از ذهنمان دور کرده و به سوی جهانبینی مثبت حرکت کنیم. من فکر میکنم همانطور که طبیعت عوض میشود انسان هم با نگرش به تغییر طبیعت که مادر زندگی بشریت است باید در تفکر، اندیشه و رفتارش تغیری ایجاد کند و ما اگر بتوانیم سعی کنیم همان گفتار زیبای زرتشت را که "پندار نیک، کردار، نیک و گفتار نیک" بوده در زندگیمان به عمل در آوریم بهترین تغییر را در زندگیمان ایجاد کردیم.
با توجه به اینکه شما خیلی با مردم سروکار دارید بیشترین مشکلات مردم در اینجا چیست؟ بزرگترین مشکل ما روابط ما با یکدیگر است. ما نمیتوانیم با هم روابط صادقانه داشته باشیم. به راحتی دنبال هم حرف میزنیم و حرفهای نادرست را به یکدیگر منتصب میکنیم و آن تفکرات با هم بودن را در اینجا نداریم. ما باید یاد بگیریم به هم احترام بگذاریم و از زدن حرفهای بیپشتوانه و نادرست نسبت به هم دوری کنیم.
دکتر صفر داعی، روانشناس سرشناس و خبره شهر تورنتوست. یکی ازنویسندگان خوب و قدمی این روزنامه است و به واسطه دانش و تبحری که دارد تا کنون اختلافات خانوادگی زیادی را در این شهر برطرف کرده است.
او میگوید: این موضوع اول به سن و سال افراد بستگی دارد، هم پدر و مادر و هم کسی که از ایران بیرون میرود و رابطه عاطفی بین آنها. من به یاد دارم اگر مشکل حتی کوچکی برای پدرم پیدا میشد خودم را شبانه به او میرساندم و خیلی وابسته به او بودم. با آمدن من مثل روز روشن است که آنها پشتشان خالی شد. من همین برخورد را از پسرم شنیدم که در کانادا زندگی نمیکند. پسرم گفت که من چون پیش شما نیستم نمیتوانم اونجور که دوست دارم به شما برسم اما در مورد دخترم که همینجاست فرق میکنه. ما دیشب از سفر رسیدیم و دیدیم دخترمان برای ما سفره هفت سین چیده. این کنار هم بودنها امکان رسیدگی به خانواده را میدهد که در مورد مایی که آمدیم و آنها را گذاشتیم صدق میکند.
چند بار در این سالها توانستید آنها را ببینید؟ من کلا یکبار با همه خانواده بیست سال پیش به دیدارشان رفتیم و یکبار هم من خودم برای سه هفته به ایران رفتم که در آن زمان هر دو فوت کرده بودند. آنها به دلیل وابستگی به هم با فاصله کوتاه 5-6 ماه از یکدیگر از دنیا رفتند.
چه جملهای برای خوانندگانمان دارید؟ سال نو به همه مبارک. آرزوی تندرستی و رواندرستی برای همه دارم.
حسین علینژاد، مشاور املاک شهر تورنتوست. مردی است آیندهبین و دقیق.
او میگوید: متاسفانه هر دوی آنها را از دست داده بودم، در ایران خواهر و برادرانی دارم که با خانوادهشان الان شدند 50 نفر. من 5 بار از زمانی که آمدم به ایران رفتم، آخرین بار دو سال و نیم پیش بود که قرار گذاشتم هر سال بروم ولی با مسائل سیاسی که هست نگرانی وجود داره که شاید توی فرودگاه بگویند شما دو پاسپورت داری و نمیتوانی بروی و یا بهرشکل من بیپروا توی سوشیال مدیا مواردی را مینویسم و چون اونجا هیچ قانونی وجود نداره ترجیح میدهم به جای رفتن به اونجا به افرادی که نیازمند هستند توسط خانوادهام کمک کنم.
به مناسبت سال نو چه جملهای برای خوانندگان دارید؟ بزرگترین آرزویم برای فامیل و دوستان و خوانندگان شادی و سلامتی است و همچنین آزادی مملکتمان که مردم روی خوش ببینند. بزرگترین مشکل مردم ما در حال حاضر مشکلات اقتصادی است و 50-6- درصد مردم زیر خط فقر هستند. البته هر کسی که به ایران میرود و میآید میگوید که مردم آنجا خیلی خوش هستند ولی خوب مسافران که نمیروند مردم را ببینند که شبها در میان آشغالها میگردند برای خوراکشان و همینطور نگاه کشورهای دیگر به ما که برای هیچ جا نمیتوانند ویزا بگیرند و با افتخار بگویند ما ایرانی هستیم. پاسپورت ما قبل از ایران خیلی احترام داشت.به خاطر دارم قبل از انقلاب به راننده تاکسی در هلند 20 تومانی دادم، بوسید و روی پیشانیاش گذاشت. ما چنین احترامی داشتیم. بیشترین آرزوی من از بین رفتن فقر در ایرانه و اینکه مردم آزادی عمل داشته باشند و این را هم بگویم که خط مقدم هر تغییری در ایران به دست زنان صورت خواهد گرفت چرا که بزرگترین ظلم در حق زنان ایران شده است.
دانیال نیلی، مشاور قدیم وام مسکن، مردی است بسیار مهربان و آرام و با معلومات.
او میگوید: من پسر بزرگ خانواده بودم و پدرم در ابتدا مخالف آمدن من بود اما وقتی زمان گذشت و وضعیت ایران بهم ریخت پدرم خیلی خوشحال شد که من از اونجا بیرون آمدم
مادرم را پارسال دیدم و 6-7 سال است که به ایران نرفتم
من یک پسر هشت سال و نیمه دارم که به طبیعت علاقه زیادی دارد و خوشبختانه هنوز اهل کامپیوتر نیست. از نظر طبیعت هر موجودی که نسل خودش را ایجاد میکند میخواهد مطمئن شود که آن نسل در شرایط بهتری بقا پیدا میکند چرا که بقای او بقای خودش است. وضعیت انسانها هم به همین گونه است. از سوی دیگر اگر به این موضوع نگاه کنیم، ما آنها را گذاشتیم و آمدیم و نتوانستیم به وظایفمان عمل کنیم. پدر من فوت کرد و قبل از آن یکماه بیمارستان بستری بود و به خواست خودش به من نگفتند، همیشه این موضوع توی فکر من مانده که زمانی که باید می رفتم و می دیدمش، نمیدانستم و نرفتم.... از دید آنها اگر بخواهیم بگوییم باید ادامه این راه باشیم و سعی کنیم وضعیتی بهتر از آنچه آنها ایجاد کردند را برای فرزندانمان مهیا کنیم.
چه جملهای برای مادرتان دارید؟ طبق معمول دنیا دنیا دوستش دارم.
محمود شمس، مدیر اسکان کاناداست، ایرانیان زیادی در بدو ورود از کمکهای او بهره بردند و در هتلها و اقامتگاههای موقت او زندگی کردند.
او میگوید: پدرو مادرم قبل از آمدن من به اینجا از دنیا رفتند. در سال نو آرزو دارم هموطنانی که به اینجا میآیند هوای هم را داشته باشند و پشت سر هم نزنند و آرزوی موفقیت برای همهشون دارم.
فکر میکنید تغییر جو اجتماعی ایرانیان اینجا با افزوده شدن افراد جدید ازلحاظ فرهنگی چه تغییری کرده؟ من چون کلا همیشه افراد و زندگی را مثبت میبینیم امیدوارم که خطایی که در ایران به شرایط فعلی منتهی شد در اینجا رخ ندهد و من متاسفانه در اینجا آن را میبینم که ما داریم به فرم منفی به جلو میرویم. سال نو به همه ایرانیان مبارک
علیرضا بساقزاده، مشاور املاک شهر تورنتوست، مردی است بسیار صبور و پرحوصله و مهربان.
او میگوید: در آن زمان از آنجا که خواهر و برادرهایم و فامیل دور و بر آنها بودند خیلی مشکلی نداشتند. بعد از آمدنم تقریبا هر سال به دیدارشان رفتم. البته متاسفانه در حال حاضر آنها فوت کردهاند.
چه جملهای برای خوانندگانمان دارید؟ برای همه آرزوی سلامتی دارم و رسیدن به آنچه که دلشان میخواهد. این را هم اضافه کنم که پول خیلی نمیتواند خوشبختی بیاورد، سلامتی حتی با پول کم نعمت بزرگی است و از همه مهمتر است.
ژاله وحدت پناه، متخصص امور وام مسکن، زنی است که پا به پای همسرش رامین سیروسی که مشاور املاک و از نویسندگان قدیمی و خوب این روزنامه است در زمینه مسکن فعالیت میکند. او زنی است مهربان و مسئول در کارش.
او میگوید: به دلیل حضور بقیه اعضای خانواده ام در ایران، خیلی برای مادرم آزاردهنده نبود و او با وجود وابستگی به من مانند هر مادری به خواست فرزندش احترام گذاشت.
چه جملهای برای خوانندگان ما دارید؟ سالی پر از شادی و خوشی برای همه و خانوادهام و همسرم که همیشه در کنار هم هستیم آرزو میکنم. امیدوارم مردم زندگی راحت و بدون دغدغهای داشته باشند و سال خوبی را شروع کنند.
۱- ماسک ان-۹۵ بزنید، کرونا از ماسکهای معمولی رد میشود. ۲- فیلتر هوای قوی هپا بگذارید. ۳- تا جایی که میتوانید از مردم حذر کنید. ۴- تغذیه خوب و سالم داشته باشید، مقادیر زیاد ویتامین C و D مصرف کنید. ۵- بسیار ورزش کنید. ۶- اگر توانستید حتما واکسن بزنید.
درباره نویسنده/هنرمند
Arash Moghaddam آرش مقدم مدرک کارشناسی کامپیوتر و تخصص تولید رسانه دیجیتال دارد و مدیریت تولید بیش ۹ رسانه تصویری، چاپی و اینترنتی را بعهده داشته است. |
ویراستار اول: آرش مقدم؛ ویراستار نهایی: پر ابراهیمی - ویراستاری موقت: عباس حسنلو
ویراستار اول: آرش مقدم؛ ویراستار نهایی: پر ابراهیمی - ویراستاری موقت: عباس حسنلو