اکنون پلیس تمام مکانهایی که مکآرتور به آنها مراجعه کرده بود را شخم میزد تا اثری از مقتولها بیابد و سرانجام اجساد مثله و دفن شده آنها را یکی پس از دیگری در زیر درختان، گلدانها و باغچه یک خانه سالمندان یافت
کودکی:
ترجمه ایران استار- بوریس مکآرتور در 8 اکتبر 1951 در لیندزی انتاریو و در مزرعه آرگیل، در 60 کیلومتری شمال اوشاوا بدنیا آمده است. او که همراه یک خواهرش بزرگ شده در سن 23 سالگی با همکلاسی دبیرستانش جانیس کمپبل ازدواج کرد. وقتی در اواسط دهه هفتاد پدرش دچار سرطان مغز شد و به یک خانه نگهداری فرستاده شد، بوریس که به پدرش نزدیک بود از علاقمندی مادرش به مرد دیگری بسیار ناراحت شد، اما مادرش زودتر و در سال 1978 بعلت سرطان درگذشت و پدرش در سال1981.
بوریس با همسر، دخترش "ملانی" و پسرش "تاد" در سال 1979 به تورنتو نقل مکان کردند و بعلت نوع کارش که در رابطه با کمپانیهای ایتون و سیرز بود اغلب نزدیک "ایتون سنتر" و محله همجنسگراها زندگی میکرد. وی بعدها به شغلهای وابسته به ساخت و ساز مشغول شد و در این سالهای اخیر به فضای سبز خارجی و باغبانی پرداخت. وی در اواخر دهه 1990 به مردان علاقمند شد بطوریکه سرانجام با یک مرد مزدوج به مدت 4 سال ارتباط برقرار کرد. در سال 1998 از زندگی با همسرش دست کشید و پس از مدتی در ارتباط با دوست پسرش نیز به مشکل برخورد آنچنان که مجبور شد به یک رواندرمانگر مراجعه کند. در همین اثنا و ابتدای سال 2000 با سانداراج ناواراتنام آشنا شد و این آشنایی به ارتباط بین آن دو انجامید.
در 31 اکتبر 2001 بخاطر حمله با لوله آهنی به یک مرد در خانهاش خود را به پلیس تسلیم کرد و طی مراحل بازپرسی اظهار داشت که نفهمیده است در این مدت چه کارهایی انجام داده است.
در 29 ژانویه 2003 در دادگاه به جرمش که آسیب رساندن به شخص دیگری بود اعتراف کرد و در گزارش بدست آمده از درخواست دادگاه، وی دچار مشکل روانی تشخیص داده نشد و ریسک احتمال خشونت او نیز بسیار اندک برآورد شده بود. با اینکه توصیه شده بود او به زندان برود، دادگاه وی را به 2 سال کار اجتماعی محکوم کرد که در آن حق نداشت به محله همجنسگراها برود و یا همراه مردی باشد و تا 10 سال اسلحهای بخرد، بعلاوه وی برای کنترل خشمش باید دوره خاصی را میگذراند و نمونهای از دیانای خود را نیز در اختیار پلیس میگذاشت.
در 6 سپتامبر 2010 ناواراتنام 40 ساله که آخرین بار همراه یک مرد ناشناس در یک کلوپ شبانه در محله همجنسگراها دیده شده بود، ناپدید شد. گزارش ناپدید شدن وی ده روز بعد در 16 سپتامبر منعکس شد.
آغاز قتلها:
در تاریخ 29 دسامبر 2010 "عبدالبصیر فیضی"، 43 ساله آخرین تلفنش را به همسرش میزند تا به او اطلاع دهد که آن شب دیرتر به خانه خواهد آمد زیرا با یک همکارش در حال کار است. محل کار وی نیز در محله همجنسگراها بود. در 30 سپتامبر 2010 بستگان فیضی به پلیس "پیل" اعلان میکنند که او ناپدید شده است. پلیس در 4 ژانویه 2011 ماشین رها شده نیسان سنترای متعلق به فیضی را چند کیلومتر شمالتر از محل کار او مییابد.
در 18 اکتبر سال 2012 نیز "مجید کیهان" 58 ساله آخرین بار توسط یکی از دوستانش در اطراف محله همجنسگراها دیده شده است، او در 25 اکتبر توسط پلیس مفقود شده اعلان میشود.
در نوامبر 2012 پلیس، گروه جستجوی ویژهای به نام "هاستون" برای یافتن سه مفقود فوق تاسیس میکند، این گروه بعلت عدم پیشرفت طی 18 ماه تعطیل میشود.
در 15 آگوست 2015 "سروش محمودی" 50 ساله و در همان ماه "کروشنا کومار کاناگاراتنام" سریلانکایی 37 ساله نیز ناپدید میشوند. پلیس معتقد است که "دین لیسوویک" 47 ساله که بیخانمان بوده نیز در بین سالهای 2016 و 2017 بدون اینکه مفقود شدنش را کسی گزارش کند ناپدید میشود.
پس از ناپدید شدن "سلیم اسن" 44 ساله در 16 اپریل 2017 و "اندرو کنیزمن" 49 ساله در 26 جون 2017، موضوع کاملا جدی میشود و در محله همجنسگراها زمزمههایی از وجود یک قاتل به گوش میرسد و جامعه همجنسگرایان تورنتو پلیس تورنتو را به اهمال در زمینه پیگیری سرنوشت مردان ناپدیدشده متهم میکند.
مقتولها:
1- سانداراج ناواراتنام: دوستانش او را بانام سکاندا میشناختند و در زمان مرگش در 16 سپتامبر 2010 بیش از 40 ساله سن نداشت و آخرین بار در حوالی خیابانهای چرچ و کارلتون دیده شده است. کتابچه مکآرتور نشان میدهد که آنها با هم دوست بودند.
2- عبدالبصیر فیضی: در 29 دسامبر 2010 که زمان مرگش اعلان شده، 43 ساله بود و بعلت زندگی سادهاش همسرش از او جدا شده بود زیرا معتقد بود وی سرانجام او و دو دخترش را ول خواهد کرد. ماشین فیضی پس از مرگش در نزدیکی خانه یکی از مشتریان مکآرتور پیدا شده.
3- مجید کیهان: ایرانیتبار، او آخرین بار در 14 اکتبر 2012 دیده شده است، زمانیکه 58 ساله بود و به گفته دوستانش با مکآرتور رابطه جنسی داشته است.
4- سروش محمودی: او مهاجری از ایران بود که در آگوست 2015 مفقود شد، وی در 50 سالگی بدست آرتور کشته شده است.
5- دین لیسوویک: سن وی مشخص نیست ولی بین 43 تا 47 ساله بوده که توسط آرتور حدود سال 2016 کشته میشود. او که بیخانمان و معتاد بوده و دوستانش از او بعنوان مردی با قلبی مهربان و بزرگ یاد میکنند.
6- سلیم اسن: در 14 اپریل 2017 مفقود و کشته شده است و آخرین بار حوالی خیابانهای بلور و یانگ دیده شده است. او از ترکیه در سال 2013 به کانادا مهاجرت کرده بود تا با دوستپسرش ازدواج کند. سلیم مدارک دانشگاهی علوم اجتماعی و فلسفه داشته و پیش از مهاجرت به کانادا 3 سال در استرالیا زندگی کرده و در زمان کشته شدنش بیکار و معتاد بود.
7- اندرو کنیزمن: در 26 جون 2017 و پس رژه سالیانه همجنسگرایان در تورنتو کشته شد در حالیکه 49 ساله بود. بعلت فعالیت زیاد او در جامعه همجنسگراها، مسئول بار، سوپراینتندت بودن و کمک به مبتلایان ایدز، خیلی سریع خبرش درز کرد.
8- کروشنا کومار کاناگاراتنام: جوانترین مقتول آرتور میباشد که در 37 سالگی و 17 آگوست 2015 کشته شده است. او در سال 2010 از سریلانکا به اسکاربورو مهاجرت کرده بود که از غرق شدن کشتی "اموی سان سی" در بریتیش کلمبیا زنده مانده بود.
پلیس:
اکنون دیگر پلیس واقعا دنبال یک قاتل میگردد و در این بین در ناپدید شدن کینزمن پلیس موفق میشود مدرکی را بیابد که سرانجام آنها را به بوریس مکآرتور میرساند. در آگوست 2017 گروه ویژه "پریزم" با 2 سرکارآگاه، 2 کارآگاه و یک آنالیزور توسط پلیس تشکیل میشود که با اختیارات ویژه با کمپانی گوگل و راجرز ارتباط برقرار میکنند تا از آخرین محل و ارتباط مقتولها خبری کسب کنند و از 6 سپتامبر 2017 پلیس دقیقا مکآرتور را زیر نظر گرفت و اجازه گرفت که به مکالمات او از طریق شبکه "بل کانادا" گوش کند که در آن مکآرتور در حال فروش یک ماشین قرمز داج کاروان بود؛ پلیس بعدها در این ماشین لکه خون پیدا کرد، این خون متعلق به کینزمن بود. در اکتبر همین سال پلیس با کمک یک سایت دوستیابی همجنسگراها موفق شد که بفهمد مکآرتور با کینزمن، اسن و ناواراتنام در این سایت رابطه داشته است. اکنون پلیس در نبود مکآرتور به منزل او میرفت و از کامپیوترش کپی میگرفت و در محل کارش نیز دوربین مخفی کار گذاشته بود. پس از آنکه پلیس بدنبال مردی که صبح وارد آپارتمان مکآرتور شده بود (و تا کنون نامش برده نشده است) به زور وارد آپارتمانش شدند و مرد را بستهشده یافتند، مکآرتور را به اتهام قتل اسن و کینزمن، در آپارتمان خودش دستگیر کردند، درحالیکه حتی جنازه آن دو مقتول هنوز یافت نشده بود، ولی پلیس میدانست که مکآرتور با آن دو رابطه جنسی داشته است.
اکنون پلیس تمام مکانهایی که مکآرتور به آنها مراجعه کرده بود را شخم میزد تا اثری از مقتولها بیابد و سرانجام اجساد مثله و دفن شده آنها را یکی پس از دیگری در زیر درختان، گلدانها و باغچه یک خانه سالمندان یافت که آرتور با آن قرارداد داشت تا با گذاشتن ماشینآلات باغبانیاش در انبار این خانه در عوض محوطه چمن و درختان آنجا را به طور رایگان مرتب کند. در کنار اجساد، دستکش، سرنگ، طناب و وسایل دیگری نیز پیدا شد. تنها جسد گم شده، جسد مجید کیهان بود که سرانجام در کنار برکه همان خانه یافت شد، برخی از این بقایای اجساد مقتولان در 2 نوامبر 2018 به خانوادههایشان تحویل داده شدند. در این زمان بود که پلیس مکآرتور 67 ساله را قاتل زنجیرهای نامید و بدینترتیب او متهم به 8 قتل درجه اول شد، پلیس معتقد است در این قتلها وی دستیاری نداشته است.
روز جمعه اول فوریه 2019، پلیس اعلان کرد که حداقل یک مامور پلیس، پاول گاتیر، به دو مورد اهمال در این پرونده متهم شده است.
دادگاه:
در 22 اکتبر 2018 مکآرتور تصمیم گرفت بدون رفتن به دادگاه بدوی، مستقیما به دادگاه عالی برود و 30 نوامبر او به 8 فقره قتل متهم شد که دادگاه زمان دادرسی را 6 ژانویه 2020 و به مدت 3 تا 4 ماه تعیین کرد. در 29 ژانویه 2019 مکآرتور به دادگاه رفته و به جرم خود اعتراف کرد، دادستان در دادگاه گفت که او مقتولها را در حین انجام عمل جنسی بسته و به قتل رسانده و پس از کشتن، آنها را قطعهقطعه میکرده و از مقتولان برای خودش نشانههایی مانند جواهرات یا یادداشت نگاه میداشته است. مکآرتور در تمام این مدت از پاسخگویی به پلیس و معرفی مقتولان طفره رفته است.
دادگاه او، زودتر از زمان موعد و از 4 فوریه 2019 آغاز میشود. هر کدام از هشت فقره قتلی که آرتور به آنها اعتراف کرده میتواند برایش یک حکم حبس ابد به دنبال داشته باشد طبق قوانین او نخواهد توانست تا ۹۱ سالگی تقاضای عفو یا آزادی با توجه کهولت سن و بیماری کند. اکنون قاضی باید تصمیم بگیرد که آیا او باید به هشت حکم حبس ابد مجزا محکوم شود؛ و یا هر هشت محکومیت را به طور همزمان سپری خواهد کرد که در این حالت در سنین کهولت اجازه درخواست عفو خواهد یافت یا خیر.
ترجمه ایران استار- بوریس مکآرتور در 8 اکتبر 1951 در لیندزی انتاریو و در مزرعه آرگیل، در 60 کیلومتری شمال اوشاوا بدنیا آمده است. او که همراه یک خواهرش بزرگ شده در سن 23 سالگی با همکلاسی دبیرستانش جانیس کمپبل ازدواج کرد. وقتی در اواسط دهه هفتاد پدرش دچار سرطان مغز شد و به یک خانه نگهداری فرستاده شد، بوریس که به پدرش نزدیک بود از علاقمندی مادرش به مرد دیگری بسیار ناراحت شد، اما مادرش زودتر و در سال 1978 بعلت سرطان درگذشت و پدرش در سال1981.
بوریس با همسر، دخترش "ملانی" و پسرش "تاد" در سال 1979 به تورنتو نقل مکان کردند و بعلت نوع کارش که در رابطه با کمپانیهای ایتون و سیرز بود اغلب نزدیک "ایتون سنتر" و محله همجنسگراها زندگی میکرد. وی بعدها به شغلهای وابسته به ساخت و ساز مشغول شد و در این سالهای اخیر به فضای سبز خارجی و باغبانی پرداخت. وی در اواخر دهه 1990 به مردان علاقمند شد بطوریکه سرانجام با یک مرد مزدوج به مدت 4 سال ارتباط برقرار کرد. در سال 1998 از زندگی با همسرش دست کشید و پس از مدتی در ارتباط با دوست پسرش نیز به مشکل برخورد آنچنان که مجبور شد به یک رواندرمانگر مراجعه کند. در همین اثنا و ابتدای سال 2000 با سانداراج ناواراتنام آشنا شد و این آشنایی به ارتباط بین آن دو انجامید.
در 31 اکتبر 2001 بخاطر حمله با لوله آهنی به یک مرد در خانهاش خود را به پلیس تسلیم کرد و طی مراحل بازپرسی اظهار داشت که نفهمیده است در این مدت چه کارهایی انجام داده است.
در 29 ژانویه 2003 در دادگاه به جرمش که آسیب رساندن به شخص دیگری بود اعتراف کرد و در گزارش بدست آمده از درخواست دادگاه، وی دچار مشکل روانی تشخیص داده نشد و ریسک احتمال خشونت او نیز بسیار اندک برآورد شده بود. با اینکه توصیه شده بود او به زندان برود، دادگاه وی را به 2 سال کار اجتماعی محکوم کرد که در آن حق نداشت به محله همجنسگراها برود و یا همراه مردی باشد و تا 10 سال اسلحهای بخرد، بعلاوه وی برای کنترل خشمش باید دوره خاصی را میگذراند و نمونهای از دیانای خود را نیز در اختیار پلیس میگذاشت.
در 6 سپتامبر 2010 ناواراتنام 40 ساله که آخرین بار همراه یک مرد ناشناس در یک کلوپ شبانه در محله همجنسگراها دیده شده بود، ناپدید شد. گزارش ناپدید شدن وی ده روز بعد در 16 سپتامبر منعکس شد.
آغاز قتلها:
در تاریخ 29 دسامبر 2010 "عبدالبصیر فیضی"، 43 ساله آخرین تلفنش را به همسرش میزند تا به او اطلاع دهد که آن شب دیرتر به خانه خواهد آمد زیرا با یک همکارش در حال کار است. محل کار وی نیز در محله همجنسگراها بود. در 30 سپتامبر 2010 بستگان فیضی به پلیس "پیل" اعلان میکنند که او ناپدید شده است. پلیس در 4 ژانویه 2011 ماشین رها شده نیسان سنترای متعلق به فیضی را چند کیلومتر شمالتر از محل کار او مییابد.
در 18 اکتبر سال 2012 نیز "مجید کیهان" 58 ساله آخرین بار توسط یکی از دوستانش در اطراف محله همجنسگراها دیده شده است، او در 25 اکتبر توسط پلیس مفقود شده اعلان میشود.
در نوامبر 2012 پلیس، گروه جستجوی ویژهای به نام "هاستون" برای یافتن سه مفقود فوق تاسیس میکند، این گروه بعلت عدم پیشرفت طی 18 ماه تعطیل میشود.
در 15 آگوست 2015 "سروش محمودی" 50 ساله و در همان ماه "کروشنا کومار کاناگاراتنام" سریلانکایی 37 ساله نیز ناپدید میشوند. پلیس معتقد است که "دین لیسوویک" 47 ساله که بیخانمان بوده نیز در بین سالهای 2016 و 2017 بدون اینکه مفقود شدنش را کسی گزارش کند ناپدید میشود.
پس از ناپدید شدن "سلیم اسن" 44 ساله در 16 اپریل 2017 و "اندرو کنیزمن" 49 ساله در 26 جون 2017، موضوع کاملا جدی میشود و در محله همجنسگراها زمزمههایی از وجود یک قاتل به گوش میرسد و جامعه همجنسگرایان تورنتو پلیس تورنتو را به اهمال در زمینه پیگیری سرنوشت مردان ناپدیدشده متهم میکند.
مقتولها:
1- سانداراج ناواراتنام: دوستانش او را بانام سکاندا میشناختند و در زمان مرگش در 16 سپتامبر 2010 بیش از 40 ساله سن نداشت و آخرین بار در حوالی خیابانهای چرچ و کارلتون دیده شده است. کتابچه مکآرتور نشان میدهد که آنها با هم دوست بودند.
2- عبدالبصیر فیضی: در 29 دسامبر 2010 که زمان مرگش اعلان شده، 43 ساله بود و بعلت زندگی سادهاش همسرش از او جدا شده بود زیرا معتقد بود وی سرانجام او و دو دخترش را ول خواهد کرد. ماشین فیضی پس از مرگش در نزدیکی خانه یکی از مشتریان مکآرتور پیدا شده.
3- مجید کیهان: ایرانیتبار، او آخرین بار در 14 اکتبر 2012 دیده شده است، زمانیکه 58 ساله بود و به گفته دوستانش با مکآرتور رابطه جنسی داشته است.
4- سروش محمودی: او مهاجری از ایران بود که در آگوست 2015 مفقود شد، وی در 50 سالگی بدست آرتور کشته شده است.
5- دین لیسوویک: سن وی مشخص نیست ولی بین 43 تا 47 ساله بوده که توسط آرتور حدود سال 2016 کشته میشود. او که بیخانمان و معتاد بوده و دوستانش از او بعنوان مردی با قلبی مهربان و بزرگ یاد میکنند.
6- سلیم اسن: در 14 اپریل 2017 مفقود و کشته شده است و آخرین بار حوالی خیابانهای بلور و یانگ دیده شده است. او از ترکیه در سال 2013 به کانادا مهاجرت کرده بود تا با دوستپسرش ازدواج کند. سلیم مدارک دانشگاهی علوم اجتماعی و فلسفه داشته و پیش از مهاجرت به کانادا 3 سال در استرالیا زندگی کرده و در زمان کشته شدنش بیکار و معتاد بود.
7- اندرو کنیزمن: در 26 جون 2017 و پس رژه سالیانه همجنسگرایان در تورنتو کشته شد در حالیکه 49 ساله بود. بعلت فعالیت زیاد او در جامعه همجنسگراها، مسئول بار، سوپراینتندت بودن و کمک به مبتلایان ایدز، خیلی سریع خبرش درز کرد.
8- کروشنا کومار کاناگاراتنام: جوانترین مقتول آرتور میباشد که در 37 سالگی و 17 آگوست 2015 کشته شده است. او در سال 2010 از سریلانکا به اسکاربورو مهاجرت کرده بود که از غرق شدن کشتی "اموی سان سی" در بریتیش کلمبیا زنده مانده بود.
پلیس:
اکنون دیگر پلیس واقعا دنبال یک قاتل میگردد و در این بین در ناپدید شدن کینزمن پلیس موفق میشود مدرکی را بیابد که سرانجام آنها را به بوریس مکآرتور میرساند. در آگوست 2017 گروه ویژه "پریزم" با 2 سرکارآگاه، 2 کارآگاه و یک آنالیزور توسط پلیس تشکیل میشود که با اختیارات ویژه با کمپانی گوگل و راجرز ارتباط برقرار میکنند تا از آخرین محل و ارتباط مقتولها خبری کسب کنند و از 6 سپتامبر 2017 پلیس دقیقا مکآرتور را زیر نظر گرفت و اجازه گرفت که به مکالمات او از طریق شبکه "بل کانادا" گوش کند که در آن مکآرتور در حال فروش یک ماشین قرمز داج کاروان بود؛ پلیس بعدها در این ماشین لکه خون پیدا کرد، این خون متعلق به کینزمن بود. در اکتبر همین سال پلیس با کمک یک سایت دوستیابی همجنسگراها موفق شد که بفهمد مکآرتور با کینزمن، اسن و ناواراتنام در این سایت رابطه داشته است. اکنون پلیس در نبود مکآرتور به منزل او میرفت و از کامپیوترش کپی میگرفت و در محل کارش نیز دوربین مخفی کار گذاشته بود. پس از آنکه پلیس بدنبال مردی که صبح وارد آپارتمان مکآرتور شده بود (و تا کنون نامش برده نشده است) به زور وارد آپارتمانش شدند و مرد را بستهشده یافتند، مکآرتور را به اتهام قتل اسن و کینزمن، در آپارتمان خودش دستگیر کردند، درحالیکه حتی جنازه آن دو مقتول هنوز یافت نشده بود، ولی پلیس میدانست که مکآرتور با آن دو رابطه جنسی داشته است.
اکنون پلیس تمام مکانهایی که مکآرتور به آنها مراجعه کرده بود را شخم میزد تا اثری از مقتولها بیابد و سرانجام اجساد مثله و دفن شده آنها را یکی پس از دیگری در زیر درختان، گلدانها و باغچه یک خانه سالمندان یافت که آرتور با آن قرارداد داشت تا با گذاشتن ماشینآلات باغبانیاش در انبار این خانه در عوض محوطه چمن و درختان آنجا را به طور رایگان مرتب کند. در کنار اجساد، دستکش، سرنگ، طناب و وسایل دیگری نیز پیدا شد. تنها جسد گم شده، جسد مجید کیهان بود که سرانجام در کنار برکه همان خانه یافت شد، برخی از این بقایای اجساد مقتولان در 2 نوامبر 2018 به خانوادههایشان تحویل داده شدند. در این زمان بود که پلیس مکآرتور 67 ساله را قاتل زنجیرهای نامید و بدینترتیب او متهم به 8 قتل درجه اول شد، پلیس معتقد است در این قتلها وی دستیاری نداشته است.
روز جمعه اول فوریه 2019، پلیس اعلان کرد که حداقل یک مامور پلیس، پاول گاتیر، به دو مورد اهمال در این پرونده متهم شده است.
دادگاه:
در 22 اکتبر 2018 مکآرتور تصمیم گرفت بدون رفتن به دادگاه بدوی، مستقیما به دادگاه عالی برود و 30 نوامبر او به 8 فقره قتل متهم شد که دادگاه زمان دادرسی را 6 ژانویه 2020 و به مدت 3 تا 4 ماه تعیین کرد. در 29 ژانویه 2019 مکآرتور به دادگاه رفته و به جرم خود اعتراف کرد، دادستان در دادگاه گفت که او مقتولها را در حین انجام عمل جنسی بسته و به قتل رسانده و پس از کشتن، آنها را قطعهقطعه میکرده و از مقتولان برای خودش نشانههایی مانند جواهرات یا یادداشت نگاه میداشته است. مکآرتور در تمام این مدت از پاسخگویی به پلیس و معرفی مقتولان طفره رفته است.
ادامه مطلب پس از این تبلیغات
دادگاه او، زودتر از زمان موعد و از 4 فوریه 2019 آغاز میشود. هر کدام از هشت فقره قتلی که آرتور به آنها اعتراف کرده میتواند برایش یک حکم حبس ابد به دنبال داشته باشد طبق قوانین او نخواهد توانست تا ۹۱ سالگی تقاضای عفو یا آزادی با توجه کهولت سن و بیماری کند. اکنون قاضی باید تصمیم بگیرد که آیا او باید به هشت حکم حبس ابد مجزا محکوم شود؛ و یا هر هشت محکومیت را به طور همزمان سپری خواهد کرد که در این حالت در سنین کهولت اجازه درخواست عفو خواهد یافت یا خیر.
اگر شما همکاری گرامی ما هستی، مرسی که این مطلب را خواندی، اما کپی نکن و با تغییر به نام خودت نزن، خودت زحمت بکش!
پروتکل علمی - پزشکی جهانی برای مقابله کلیه ویروسهایی مانند کرونا که انتقالشان از طریق بسته هوایی است:
۱- ماسک ان-۹۵ بزنید، کرونا از ماسکهای معمولی رد میشود. ۲- فیلتر هوای قوی هپا بگذارید. ۳- تا جایی که میتوانید از مردم حذر کنید. ۴- تغذیه خوب و سالم داشته باشید، مقادیر زیاد ویتامین C و D مصرف کنید. ۵- بسیار ورزش کنید. ۶- اگر توانستید حتما واکسن بزنید.
۱- ماسک ان-۹۵ بزنید، کرونا از ماسکهای معمولی رد میشود. ۲- فیلتر هوای قوی هپا بگذارید. ۳- تا جایی که میتوانید از مردم حذر کنید. ۴- تغذیه خوب و سالم داشته باشید، مقادیر زیاد ویتامین C و D مصرف کنید. ۵- بسیار ورزش کنید. ۶- اگر توانستید حتما واکسن بزنید.
Date: چهارشنبه, ژانویه 30, 2019 - 19:00
درباره نویسنده/هنرمند
Arash Moghaddam آرش مقدم مدرک کارشناسی کامپیوتر و تخصص تولید رسانه دیجیتال دارد و مدیریت تولید بیش ۹ رسانه تصویری، چاپی و اینترنتی را بعهده داشته است. |
ویراستار اول: آرش مقدم؛ ویراستار نهایی: پر ابراهیمی - ویراستاری موقت: عباس حسنلو
ویراستار اول: آرش مقدم؛ ویراستار نهایی: پر ابراهیمی - ویراستاری موقت: عباس حسنلو