استرس واکنش فیزیولوژیک بدن ماست در مقابل هر تغییر، تهدید و فشار بیرونی یا درونی است که تعادل روانی ما را بر هم می‌زند. استرس می‌تواند سالم یا ناسالم باشد.
هر تغییری در زندگی یک استرس است. این تغییرات سازگاری جدیدی را می‌طلبد. هر تغییری که نظم معمول را برهم ‌زند. ما را مجبور به سازگاری با شرایط جدید کرده و استرس ایجاد می‌کند خواه استرس کوچکی مثل شلوغی صف اتوبوس باشد خواه استرس بزرگی مثل طلاق.
استرس چه شدید چه ضعیف، مسلماً واکنش‌های عاطفی متنوعی را در فرد برمی‌انگیزد و باعث بروز احساساتی همچون اضطراب، خشم و.. میشود.
 
دلایل استرس می‌تواند بسیار گسترده باشد. از فشارهای شغلی، عاطفی، خانوادگی و مالی گرفته تا در پیش داشتن آزمون، گیر افتادن در موقعیت‌های دشوار و یا منتظر مواجه شدن با یک فرد مهم!
استرس در حقیقت یک "پاسخ" است. پاسخ به موقعیتی که در آن گیر افتاده‌ایم و می‌خواهد ما را پریشان کند.
اما طبق چیزی از کودکی به ما آموخته‌اند،‌ استرس برای ما به عنوان‌ عادت و باید و درماندگی درآمده است و بجای راه حل و درمان، استرس را به عنوان جزئی از زندگی خود پذیرفته‌ایم. عده بسیاری از ما در طول روز بارها دچار استرس می‌شویم و این استرس ما را از لذت‌های زندگی محروم می‌کند. ولی آیا استرس برگی جدید از زندگی انسان است یا اجداد ما هم درگیر با این مسئله بوده‌اند؟؟
در تعریف ساده‌تر استرس یک عکس‌العمل به شرایطی است که از کنترل ما خارج است. این شرایط می‌تواند یک اتفاق ساده مانند آماده شدن برای مهمانی باشد، یا یک مسئله شغلی، یا مشکل خانوادگی، ولی مسئله قابل توجه و جالب این است که استرس به خودی خود وجود ندارد نه در بدن ما و نه در احساس ما. در واقع استرس نگاه و توقع ما نسبت به شرایط است. اگر من توقع دارم در مهمانی همه به من توجه کنند آماده شدن برای مهمانی مرا دچار استرس می‌کند. یا در مشکلات بزرگ اگر قادر به حل مشکل نباشم و انتظار اتفاق بدی از مشکل داشته باشم دچار استرس می‌شوم.
اما استرس همیشه هم بد نیست مانند ترس یا مانند عدم اطمینان که مقدار کمی از ان در وجود انسان لازم است. مانند احساس خوب یا آماده شدن برای تصمیمات مهم و بزرگ مانند ازدواج. این استرس کمک می‌کند که در تصمیم‌گیری تمام جوانب را بسنجیم. همانطور که استرس می‌تواند موجب بهم‌ریختگی اهداف و زندگی ما شود، می‌تواند باعث پیشرفت و موفقیت هم باشد.
همانطور که گفتیم استرس در ذات ماست و نمی‌توانیم آن را دور بیندازیم؛ بنابراین بهتر است مدیریت و کنترل بر آن را یاد بگیریم. معمولاً راه‌ها و تکنیک‌های زیادی برای کنترل و درمان استرس پیشنهاد می‌شود.
به عبارت ساده‌تر بهتر این است که یاد بگیریم چگونه این درگیری بین شرایط و پاسخ روانی بدن را تحت کنترل قرار بدهیم تا بازدهی بیشتری در کار و زندگی داشته باشیم و از اوقات خود لذت ببریم.
منبع:
مدیریت آینده‌پژوهی سلامت و روانشناسی