من در جستجوی یک نظام، سیستم، منظومهی اقتصادی "پسا مدرن" برای کل بشریت بودهام
تغییر بزرگ-25
۲۵ هم عدد، رقم، نمره، شمارهی مهمی است. نیمِ پنجاه، یک چهامِ ۱۰۰، ضریب ۵ به نقشِ دِل و مِهر.
"پنجاب". بخشی از سرزمین ایران. آیا آن پنج آب نیز چون آبهای دگرجاهای ایران طغیان کرد و سیل شد؟
کاشکی اندیشه از مرزهای تحمیل شدهی فیزیکی و فکری رها و آزاد شود!
پذیرش با درجه ممتاز زیر نظر عضو فرهنگستان فرانسه
هیچوقت درسخوان نبودهام، نه در دبستان، نه دبیرستان، نه دوره لیسانس نه "فوق لیسانس" learning disability?)) ناتوانی در یادگیری؟ مشق هم نمینوشتم؛ حواسم جای دیگر بود. اما تز دکترایم در دانشگاه پاریس با درجهی ممتاز پذیرفته شد.
پس از پایانِ دوره "کارشناسی ارشد" در مارس ۱۹۷۵ بیدرنگ در پیِ "استادی" شدم که به نام "راهنما" مرا بپذیرد ولی دستهایم را برای پژوهش و نگارش "تز"م کاملاً باز گذارد. مدرس "سیستمهای اقتصادی" دانشگاه "دیژون" عقیده خاصی را تحمیل نمیکرد. به دیدنش رفتم. با خوشروئی مرا پذیرفت اما تقاضایم را عذر خواست چرا که در حال بازنشستگی بود.
چه کنم؟ استادِ همفکر دیگری را در فرانسه نمیشناختم که مرا بشناسد. اما چرا!
پرفسور "آندره پییتر"، مولف "مارکس و مارکسیسم" که مترجمش بودم!. از دیژون رفتم پاریس به دیدنش. "آندره پییتر" شخصیت مهمی بود. استاد ممتاز دانشگاه پاریس (سوربون)، عضو "فرهنگستان علوم اخلاقی و سیاسی فرانسه" در دانشگاه پاریس پیشگام "اقتصادِ فرهنگی" بود و با "جان استوارت میل" (John Stuart Mill ) هم عقیده که "اقتصاددانی که فقط اقتصاددان باشد، اقتصاددان خوبی نباشد". وی مولف کتابهای اقتصادی بسیاری بود و اقتصاد را مجزا و مجرد از فرهنگ و تمدن نمیدید. از جمله مولف کتابی بود با عنوان "سه دوران اقتصاد (از دوران باستان تا به امروز)". از این بهتر نمیشد!
به دیدنش رفتم. با مهری که بهِ ایران داشت و ملاقاتی که دو سال پیش در تهران به مناسبت چاپ ترجمه فارسی کتابش داشتیم، و تعریفهای مثبتی که از مترجمش شنیده بود، با خوشروئی درخواست مرا پذیرفت. موضوع "تزم" را از دیژون به پاریس فرستادم. در گفتگوی تلفنی اعتراض کرد که " تز دکترا یک کار جدی است، آقا".
نخستین موضوع پیشنهادی "تز": "بازی اقتصاد"
در همه آن سالها که به اصطلاحِ فرانسویان "تو کره ماه بودم"، میاندیشیدم که این "علم" اقتصاد یا "اکونومی"، علم نیست، جهانشمول نیست. جاهائیش، در اساس، اشکالات اساسی دارد. ایدئولوژی است. میخواستم "نظریه" نوینی ارائه بدهم که علمی باشد، جهانشمول باشد. در همه زمان و مکان پاسخگو باشد! موضوع تزم را با جسارت چنین عنوان کرده بودم: "تئوری موزیکال و بازیگرانهی اقتصاد" (Théorie musicale et ludique del’économie)!
پاسخ دادم "جدی است"، اما فوری کوتاه آمدم. گاهی فکر میکنم شاید باطناً خرسند بود و منتظر بود که دفاع کنم، شرح دهم تا بپذیرد. "پییتر" فقط اقتصاددان نبود، انساندوست بود، تاریخدان و ادیب، گویا پیانو هم مینواخت. اما. خجالتی بودم. بحث نکردم.
هنوز هم معتقدم "اقتصادِ ما" یک "بازی" است. بازیهای متفاوت در جوامع متفاوت. مثلاً بازی "اسلامیِ" اقتصاد در ایران و نظریهی "دانشمندانه"ی رهبر انقلابِ اسلامی که ("اقتصاد مال خر است") را شاهد بودیم، دیدیم و میبینیم که چقدر با بازی اقتصاد "متجدد" اروپائیان و آمریکای شمالی متفاوت است؛ و ضمناً چقدر موزیک و آهنگهای این دو جامعه متناسب است با آن نظامهای اقتصادی متفاوت!
اگر توجه کنید، میبینید که هر یک از این "منظومهها" یا "سیستمها"ی اقتصادی- سیاسی، موزیکهای متفاوتی هم دارند (یا بعضاً موزیک در آن نظام أصلا ممنوع یا مکروه است). چه به لحاظ "ملودی" چه به لحاظ "ریتم" و "آهنگ". موزیک هر جامعه ای با سیستم اقتصادیش همآهنگ است. موزیک "سنتی" ایران، اگر "شجریان" سمبلش و نمادش باشد، نماد یک جامعه سوزناک و عزادار و گرفتار است و نمادِ نظامی اقتصادی در خورِ آن.
در "اروپای قرون وسطا" نیز که ایدئولوژی دین مسیح و ولایت "پاپ" حاکم بود و ساز و آواز چون امروز هم وجود نداشت، أصول نظام اقتصادیش شبیه همین نظام اسلامی ایران بود! خشونتها و امر به معروف و نهی از منکرها هم به همین شدت یا شدیدتر هم بود.
آواز "شجریان"، "آیکون"ِ موسیقی "سنتی" ایران به نظام اقتصاد اسلامی خوب میخورد و با آن همآهنگ است. اینهمه دوستدارانش قاعدتاً نمیتوانند واقعاً مخالف نظام اسلامی باشند.و اگر غُر میزنند، فقط با مسئولان آن نظام مخالفند، مثلاً خامنهای، رئیسی، احمدینژاد، (معمولاً آنهائی که سر کار هستند یا تا آخر ماندند) و با بعضی دیگر موافق (موسوی، منتظری، مصدق، معمولا آنانی که عزل شدند، در حصر اند یا کنار گذاشته شدند یا وسط کار کشته شدند). با "نظام" مخالف نیستند. اگر شما هم آن یکی را دوست میدارید با این یکی هم مخالف نیستید!
من هیچوقت و به هیجوجه از موزیک و خوانندگی "شجریان" و امثالهم (با عرض معذرت) خوشم نمیآمد و نمیآید. لازم نیست تصریح کنم که این نظام نیز به هیچوجه دلخواه من نیست!
باری شاید حیف شد که بر اثر حجب ایرانیم تلاش نکردم تا از "نظریهی آهنگین و بازیگرانهی اقتصاد»ِ خود قدری دفاع کنم اما احتمالاً بهتر شد. از تزی که دنبال کردم و تقدیم داشتم بسیار راضی و خشنودم.
موضوع نهائی رساله اقتصاد
پیشنهاد کردم درباره هزینههای نظامی در جهان تحقیق کنم. دیگر از جنگ و جنگ افزار "جدی"تر نمیشد!
هدفم را نگفتم که "پرمدعا" نباشد، اما میدانستم که چیست: نقد معرفتشناسانه از "علم اقتصاد کلاسیک"، از اقتصادی که در کلاسها درس میدهند و مرا در قبول منظقشان گاه دچار اشکال میکرد. زمان "انتقام" فرا رسیده بود! .
چه در کشورهای صنعتی غرب اروپا و شمال آمریکا (اقتصاد لیبرال) چه در کشورهای صنعتی شرق اروپا و شوروی (اقتصاد مارکسی و سوسیالیستی). موضعگیری اقتصاددانان در مورد هزینههای نظامی چه بوده است؟ اقتصاددانان مکتبهای گوناگون اقتصادی چگونه جنگ و تولیدات و هزینه های نظامی را توجیه میکردهاند؟ جنگافزار که هیج نیاز فردی آگاه انسان را برنمیآورد. مچِ "اقتصاددان" را میشد گرفت و ضعف اصول اقتصاد "کلاسیک" را نمایاند.
آیا میتوانید آزاداندیش باشید؟
انسانها جملگی تحت تائیر محیط خود هستند و گرفتار در مقررات بازی اجتماعی خود که تصور میکنند ازلی و ابدی است که نیست. مدتی سری به کره ماه بزنید و از دور نظارهگر ماجراهای زمینی باشید! حتا در مورد شمارهها هم انسانها بیطرف نیستند! یک مسیحیِ مومن چه بسا ناخودآگاه عدد "سه" را عزیز دارد. متاثر از سه گانگی "پدر و پسر و روح القدس"، همانند برادر و خواهر زرتشتی خود که پیرو "پندار نیک، گفتار نیک، کردار نیک" است. عدد "چهار" و "هشت" نزد چینیان ویژه است، یکی منفی دیگری مثبت. نمره ۱۳ برای بسیاری اقوام "نحس" است که البته قابل درک است چون "عدد اول" و غیر قابل تقسیم است. معهذا "عدد اول" ۷ گرامی است! شمارههای "۷" و "۱۲" برای ایرانیان و شیعیان مخصوص است. ۱۹ برای بهائیان. عدد "یک" برای مسلمانان سفت و سخت پیرو "سنت" پیامبرشان، از بس در "توحید" إصرار دارند، چون الله یکتاست. مسلمانان و مسیحیان و یهودیان و هندوان و انسانهای زاده شده در هر یک از "دینهای" کهنِ اجدادی در مورد "کتاب" هم تبعیض و رجحان قائلند. بعضی کتابی به نام "قرآن" را میخوانند و مقدس میدارند! و دیگری کتابی به نام "انجیل" یا "تورات" یا... را و برای محترم داشتن این کتابها متعصبانه آدم هم میکشند! عجبا که این موجودات دوپا و قادر به تفکر متوجه نمیشوند که انتخابشان نه آزادانه بوده است نه منطقی، بلکه از بدو تولد توسط محیط تحمیلشان شده است!
سیستم اقتصادی جهان مدرن امروز ازلی و ابدی نیست
سیستم اقتصادی کنونیِ حاکم در جهان نیز همیشه وجود نداشته است. عمر این سیستم حدوداً پانصد سال است و برای کسی که از کره ماه نظاره میکند مدتی است به بنبست رسیده است. گفتم "سیستم حاکم". هنوز در بعضی بخشهای جهان، بعض جوامع از ضوابط اقتصادی- سیاسی کهنهتری پیروی میکنند که "مدرن" نیست. مثل ایرانِ طی ۴۰ سال گذشته که میان دو سیستم "اسلامی" و "متجدد" گیر کرده، نتیجهاش اختلالات شدید (و اختلاسات شدید) است. مخلوط آشفتهای از "نظام" کشورداری کهنه و ملوکالطوایفی اسلامی و گرایشات مدرنِ اجتنابناپذیر اقتصاد جهانی. یا عربستان که در آن یک خاندان به نام"سعود" بر همه مردم حکومت میکند، و مخلوطی است از مظاهر و ضوابط یک نظام بدوی قبیلهای و روابط با دنیای متجدد.
در جستجوی نظام پسامدرن
من در جستجوی یک نظام، سیستم، منظومهی اقتصادی "پسا مدرن" برای کل بشریت بودهام؛ یعنی سیستمی که جهانشمول باشد. سیستمی که منابع طبیعی را به یغما نبرد، تجاوز به طبیعت و به انسانها را که از ویژگیهای نظام "مدرن" بوده است منع کند و صلح و آرامش و سعادت و خوشبختی انسانها را جایگزین جنگ و مخاصمه و "رشد" سرمایههای مالی و آلودگی محیط زیست سازد.
پیشنهاد منظومهای نوین، نه فقط اقتصادی، بلکه سیاسی، اجتماعی، دینی و اخلاقی برای انسانی نوین، انسانِ در جستجوی صلح و آرامش و خوشبختی.
در مطلب پسین خلاصه تز و چند نکته برجسته را بنمایانم. جلد نخست بررسی مواضع اقتصاددانان در طول تاریخ بوده است. از زمان پیدائی "علم اقتصاد". جلد دوم، تجزیه و تحلیل"اقتصادی" من است از هزینههای نظامی، با هدف صلح و هدفچهی خلع سلاح، و با گروهبندی همه دولتها.
رسالهام دو جلد شد و ۵۵۰ صفحه.
پس از تقدیم جلد اول، عضو برجسته فرهنگستان فرانسه با لحنی تحسینآمیز فقط گفت: " قدرت سنتزِ شما بسیار قوی است". و فقط نوشته بود: "شیوه نگارشتان بسیار ارزشمند است"
۲۵ هم عدد، رقم، نمره، شمارهی مهمی است. نیمِ پنجاه، یک چهامِ ۱۰۰، ضریب ۵ به نقشِ دِل و مِهر.
"پنجاب". بخشی از سرزمین ایران. آیا آن پنج آب نیز چون آبهای دگرجاهای ایران طغیان کرد و سیل شد؟
کاشکی اندیشه از مرزهای تحمیل شدهی فیزیکی و فکری رها و آزاد شود!
پذیرش با درجه ممتاز زیر نظر عضو فرهنگستان فرانسه
هیچوقت درسخوان نبودهام، نه در دبستان، نه دبیرستان، نه دوره لیسانس نه "فوق لیسانس" learning disability?)) ناتوانی در یادگیری؟ مشق هم نمینوشتم؛ حواسم جای دیگر بود. اما تز دکترایم در دانشگاه پاریس با درجهی ممتاز پذیرفته شد.
پس از پایانِ دوره "کارشناسی ارشد" در مارس ۱۹۷۵ بیدرنگ در پیِ "استادی" شدم که به نام "راهنما" مرا بپذیرد ولی دستهایم را برای پژوهش و نگارش "تز"م کاملاً باز گذارد. مدرس "سیستمهای اقتصادی" دانشگاه "دیژون" عقیده خاصی را تحمیل نمیکرد. به دیدنش رفتم. با خوشروئی مرا پذیرفت اما تقاضایم را عذر خواست چرا که در حال بازنشستگی بود.
چه کنم؟ استادِ همفکر دیگری را در فرانسه نمیشناختم که مرا بشناسد. اما چرا!
پرفسور "آندره پییتر"، مولف "مارکس و مارکسیسم" که مترجمش بودم!. از دیژون رفتم پاریس به دیدنش. "آندره پییتر" شخصیت مهمی بود. استاد ممتاز دانشگاه پاریس (سوربون)، عضو "فرهنگستان علوم اخلاقی و سیاسی فرانسه" در دانشگاه پاریس پیشگام "اقتصادِ فرهنگی" بود و با "جان استوارت میل" (John Stuart Mill ) هم عقیده که "اقتصاددانی که فقط اقتصاددان باشد، اقتصاددان خوبی نباشد". وی مولف کتابهای اقتصادی بسیاری بود و اقتصاد را مجزا و مجرد از فرهنگ و تمدن نمیدید. از جمله مولف کتابی بود با عنوان "سه دوران اقتصاد (از دوران باستان تا به امروز)". از این بهتر نمیشد!
به دیدنش رفتم. با مهری که بهِ ایران داشت و ملاقاتی که دو سال پیش در تهران به مناسبت چاپ ترجمه فارسی کتابش داشتیم، و تعریفهای مثبتی که از مترجمش شنیده بود، با خوشروئی درخواست مرا پذیرفت. موضوع "تزم" را از دیژون به پاریس فرستادم. در گفتگوی تلفنی اعتراض کرد که " تز دکترا یک کار جدی است، آقا".
نخستین موضوع پیشنهادی "تز": "بازی اقتصاد"
در همه آن سالها که به اصطلاحِ فرانسویان "تو کره ماه بودم"، میاندیشیدم که این "علم" اقتصاد یا "اکونومی"، علم نیست، جهانشمول نیست. جاهائیش، در اساس، اشکالات اساسی دارد. ایدئولوژی است. میخواستم "نظریه" نوینی ارائه بدهم که علمی باشد، جهانشمول باشد. در همه زمان و مکان پاسخگو باشد! موضوع تزم را با جسارت چنین عنوان کرده بودم: "تئوری موزیکال و بازیگرانهی اقتصاد" (Théorie musicale et ludique del’économie)!
پاسخ دادم "جدی است"، اما فوری کوتاه آمدم. گاهی فکر میکنم شاید باطناً خرسند بود و منتظر بود که دفاع کنم، شرح دهم تا بپذیرد. "پییتر" فقط اقتصاددان نبود، انساندوست بود، تاریخدان و ادیب، گویا پیانو هم مینواخت. اما. خجالتی بودم. بحث نکردم.
هنوز هم معتقدم "اقتصادِ ما" یک "بازی" است. بازیهای متفاوت در جوامع متفاوت. مثلاً بازی "اسلامیِ" اقتصاد در ایران و نظریهی "دانشمندانه"ی رهبر انقلابِ اسلامی که ("اقتصاد مال خر است") را شاهد بودیم، دیدیم و میبینیم که چقدر با بازی اقتصاد "متجدد" اروپائیان و آمریکای شمالی متفاوت است؛ و ضمناً چقدر موزیک و آهنگهای این دو جامعه متناسب است با آن نظامهای اقتصادی متفاوت!
اگر توجه کنید، میبینید که هر یک از این "منظومهها" یا "سیستمها"ی اقتصادی- سیاسی، موزیکهای متفاوتی هم دارند (یا بعضاً موزیک در آن نظام أصلا ممنوع یا مکروه است). چه به لحاظ "ملودی" چه به لحاظ "ریتم" و "آهنگ". موزیک هر جامعه ای با سیستم اقتصادیش همآهنگ است. موزیک "سنتی" ایران، اگر "شجریان" سمبلش و نمادش باشد، نماد یک جامعه سوزناک و عزادار و گرفتار است و نمادِ نظامی اقتصادی در خورِ آن.
در "اروپای قرون وسطا" نیز که ایدئولوژی دین مسیح و ولایت "پاپ" حاکم بود و ساز و آواز چون امروز هم وجود نداشت، أصول نظام اقتصادیش شبیه همین نظام اسلامی ایران بود! خشونتها و امر به معروف و نهی از منکرها هم به همین شدت یا شدیدتر هم بود.
آواز "شجریان"، "آیکون"ِ موسیقی "سنتی" ایران به نظام اقتصاد اسلامی خوب میخورد و با آن همآهنگ است. اینهمه دوستدارانش قاعدتاً نمیتوانند واقعاً مخالف نظام اسلامی باشند.و اگر غُر میزنند، فقط با مسئولان آن نظام مخالفند، مثلاً خامنهای، رئیسی، احمدینژاد، (معمولاً آنهائی که سر کار هستند یا تا آخر ماندند) و با بعضی دیگر موافق (موسوی، منتظری، مصدق، معمولا آنانی که عزل شدند، در حصر اند یا کنار گذاشته شدند یا وسط کار کشته شدند). با "نظام" مخالف نیستند. اگر شما هم آن یکی را دوست میدارید با این یکی هم مخالف نیستید!
من هیچوقت و به هیجوجه از موزیک و خوانندگی "شجریان" و امثالهم (با عرض معذرت) خوشم نمیآمد و نمیآید. لازم نیست تصریح کنم که این نظام نیز به هیچوجه دلخواه من نیست!
باری شاید حیف شد که بر اثر حجب ایرانیم تلاش نکردم تا از "نظریهی آهنگین و بازیگرانهی اقتصاد»ِ خود قدری دفاع کنم اما احتمالاً بهتر شد. از تزی که دنبال کردم و تقدیم داشتم بسیار راضی و خشنودم.
موضوع نهائی رساله اقتصاد
پیشنهاد کردم درباره هزینههای نظامی در جهان تحقیق کنم. دیگر از جنگ و جنگ افزار "جدی"تر نمیشد!
هدفم را نگفتم که "پرمدعا" نباشد، اما میدانستم که چیست: نقد معرفتشناسانه از "علم اقتصاد کلاسیک"، از اقتصادی که در کلاسها درس میدهند و مرا در قبول منظقشان گاه دچار اشکال میکرد. زمان "انتقام" فرا رسیده بود! .
چه در کشورهای صنعتی غرب اروپا و شمال آمریکا (اقتصاد لیبرال) چه در کشورهای صنعتی شرق اروپا و شوروی (اقتصاد مارکسی و سوسیالیستی). موضعگیری اقتصاددانان در مورد هزینههای نظامی چه بوده است؟ اقتصاددانان مکتبهای گوناگون اقتصادی چگونه جنگ و تولیدات و هزینه های نظامی را توجیه میکردهاند؟ جنگافزار که هیج نیاز فردی آگاه انسان را برنمیآورد. مچِ "اقتصاددان" را میشد گرفت و ضعف اصول اقتصاد "کلاسیک" را نمایاند.
آیا میتوانید آزاداندیش باشید؟
انسانها جملگی تحت تائیر محیط خود هستند و گرفتار در مقررات بازی اجتماعی خود که تصور میکنند ازلی و ابدی است که نیست. مدتی سری به کره ماه بزنید و از دور نظارهگر ماجراهای زمینی باشید! حتا در مورد شمارهها هم انسانها بیطرف نیستند! یک مسیحیِ مومن چه بسا ناخودآگاه عدد "سه" را عزیز دارد. متاثر از سه گانگی "پدر و پسر و روح القدس"، همانند برادر و خواهر زرتشتی خود که پیرو "پندار نیک، گفتار نیک، کردار نیک" است. عدد "چهار" و "هشت" نزد چینیان ویژه است، یکی منفی دیگری مثبت. نمره ۱۳ برای بسیاری اقوام "نحس" است که البته قابل درک است چون "عدد اول" و غیر قابل تقسیم است. معهذا "عدد اول" ۷ گرامی است! شمارههای "۷" و "۱۲" برای ایرانیان و شیعیان مخصوص است. ۱۹ برای بهائیان. عدد "یک" برای مسلمانان سفت و سخت پیرو "سنت" پیامبرشان، از بس در "توحید" إصرار دارند، چون الله یکتاست. مسلمانان و مسیحیان و یهودیان و هندوان و انسانهای زاده شده در هر یک از "دینهای" کهنِ اجدادی در مورد "کتاب" هم تبعیض و رجحان قائلند. بعضی کتابی به نام "قرآن" را میخوانند و مقدس میدارند! و دیگری کتابی به نام "انجیل" یا "تورات" یا... را و برای محترم داشتن این کتابها متعصبانه آدم هم میکشند! عجبا که این موجودات دوپا و قادر به تفکر متوجه نمیشوند که انتخابشان نه آزادانه بوده است نه منطقی، بلکه از بدو تولد توسط محیط تحمیلشان شده است!
سیستم اقتصادی جهان مدرن امروز ازلی و ابدی نیست
سیستم اقتصادی کنونیِ حاکم در جهان نیز همیشه وجود نداشته است. عمر این سیستم حدوداً پانصد سال است و برای کسی که از کره ماه نظاره میکند مدتی است به بنبست رسیده است. گفتم "سیستم حاکم". هنوز در بعضی بخشهای جهان، بعض جوامع از ضوابط اقتصادی- سیاسی کهنهتری پیروی میکنند که "مدرن" نیست. مثل ایرانِ طی ۴۰ سال گذشته که میان دو سیستم "اسلامی" و "متجدد" گیر کرده، نتیجهاش اختلالات شدید (و اختلاسات شدید) است. مخلوط آشفتهای از "نظام" کشورداری کهنه و ملوکالطوایفی اسلامی و گرایشات مدرنِ اجتنابناپذیر اقتصاد جهانی. یا عربستان که در آن یک خاندان به نام"سعود" بر همه مردم حکومت میکند، و مخلوطی است از مظاهر و ضوابط یک نظام بدوی قبیلهای و روابط با دنیای متجدد.
در جستجوی نظام پسامدرن
من در جستجوی یک نظام، سیستم، منظومهی اقتصادی "پسا مدرن" برای کل بشریت بودهام؛ یعنی سیستمی که جهانشمول باشد. سیستمی که منابع طبیعی را به یغما نبرد، تجاوز به طبیعت و به انسانها را که از ویژگیهای نظام "مدرن" بوده است منع کند و صلح و آرامش و سعادت و خوشبختی انسانها را جایگزین جنگ و مخاصمه و "رشد" سرمایههای مالی و آلودگی محیط زیست سازد.
پیشنهاد منظومهای نوین، نه فقط اقتصادی، بلکه سیاسی، اجتماعی، دینی و اخلاقی برای انسانی نوین، انسانِ در جستجوی صلح و آرامش و خوشبختی.
در مطلب پسین خلاصه تز و چند نکته برجسته را بنمایانم. جلد نخست بررسی مواضع اقتصاددانان در طول تاریخ بوده است. از زمان پیدائی "علم اقتصاد". جلد دوم، تجزیه و تحلیل"اقتصادی" من است از هزینههای نظامی، با هدف صلح و هدفچهی خلع سلاح، و با گروهبندی همه دولتها.
رسالهام دو جلد شد و ۵۵۰ صفحه.
پس از تقدیم جلد اول، عضو برجسته فرهنگستان فرانسه با لحنی تحسینآمیز فقط گفت: " قدرت سنتزِ شما بسیار قوی است". و فقط نوشته بود: "شیوه نگارشتان بسیار ارزشمند است"
اگر شما همکاری گرامی ما هستی، مرسی که این مطلب را خواندی، اما کپی نکن و با تغییر به نام خودت نزن، خودت زحمت بکش!
پروتکل علمی - پزشکی جهانی برای مقابله کلیه ویروسهایی مانند کرونا که انتقالشان از طریق بسته هوایی است:
۱- ماسک ان-۹۵ بزنید، کرونا از ماسکهای معمولی رد میشود. ۲- فیلتر هوای قوی هپا بگذارید. ۳- تا جایی که میتوانید از مردم حذر کنید. ۴- تغذیه خوب و سالم داشته باشید، مقادیر زیاد ویتامین C و D مصرف کنید. ۵- بسیار ورزش کنید. ۶- اگر توانستید حتما واکسن بزنید.
۱- ماسک ان-۹۵ بزنید، کرونا از ماسکهای معمولی رد میشود. ۲- فیلتر هوای قوی هپا بگذارید. ۳- تا جایی که میتوانید از مردم حذر کنید. ۴- تغذیه خوب و سالم داشته باشید، مقادیر زیاد ویتامین C و D مصرف کنید. ۵- بسیار ورزش کنید. ۶- اگر توانستید حتما واکسن بزنید.
Date: چهارشنبه, می 1, 2019 - 20:00
درباره نویسنده/هنرمند
Dr. Shodja Eddin Ziaian دکتر شجاعالدین ضیائیان دکترای اقتصاد صلح از دانشگاه پاریس، فوق دکترای صلحشناسی از دانشگاه پنسیلوانیا، و استاد بازنشسته دانشگاههای تورنتو و یورک میباشد |
ویراستار اول: آرش مقدم؛ ویراستار نهایی: پر ابراهیمی - ویراستاری موقت: عباس حسنلو
ویراستار اول: آرش مقدم؛ ویراستار نهایی: پر ابراهیمی - ویراستاری موقت: عباس حسنلو