‌روز دوشنبه اول صبح، هنوز براى فعاليت روزانه آماده نشده بودم‌، به زبان فارسى ساده‌تر، تازه از خواب بيدار شده بودم كه زنگ در به صدا در آمد. با همان لباس خانه و سروصورتى نه چندان مرتب در را باز كردم، همكارى پشت در بود كه اخيرا در اطراف محله ما چند خانه براى فروش ليست كرده و فروخته بود. فارسى زبان نبود و احتمالا متوجه هم نشد كه من همكارش ‌هستم. ‌تابلو "sold" من جلوى منزل يكى از خانه‌هاى پشت سر ايشان با نسيم صبحگاهى در حال رقص بود‌، شايد توجه نكرده بود يا اگر هم كرده بود احتمالا من خيلى شبيه عكس خودم نبودم‌! كه ايشان دريابد من همكار ايشان هستم ، منهم دلش رو نشكستم و ‌سلام كردم، ايشان هم بعد از سوال و احوالپرسى خودش رو معرفى كرد يک فلاير به من داد و چند تا سوال كرد كه من جواب دادم، چند ساله اينجا زندگى مى‌كنيد؟ اگر منزل رو بفروشيد كجا دوست داريد زندگى كنيد؟ آيا كسى رو در محل مى شناسيد كه قصد فروش ملک داشته باشه؟ اگر به چنين كسى برخورديد ممكنه خواهش كنم من رو معرفى كنيد؟... از اين پرسش‌ها كه هر كدوم هدفى از پرسيدنشون هست و در واقع ايشان با اين پرسش‌ها به دنبال پيدا كردن مشترى است اما منظور من اينه كه ايشان دوشنبه صبح كار خودشو شروع كرده بود و مطابق برنامه و هدفى كه داشت مشغول كار شده بود، اين مهمه.‌ بازار براى ايشان بد نيست تازه از قبل بهتر هم هست چون بسيارى از قريب به پنجاه و خورده‌اى هزار نفر همكاران ما ( البته بجاى همكار بايد عرض مى‌كردم دارندگان جواز اين شغل) كه بسيارى از آنها بصورت نيمه وقت و پاره وقت مشغول هستند و گاه‌گاهى برايشان پيش مى‌آيد كه در امر خريد و فروش ملک دستى داشته باشند اكنون به تصور اينكه بازار ملک خراب است كاملا ترک پست كرده‌اند و ميدان را براى امثال ايشان كه كار را بصورت جدى دنبال مى‌كند خالى گذاشته‌اند. در توضيح بايد عرض كنم بازار از ديد بسيارى از همكاران براى كار كردن مناسب نيست. بعد از سال‌ها كه فروش خانه بسيار راحت بود و خريداران براى خريد يک ملک نه چندان جالب با هم رقابت مى‌كردند حالا براى پيدا كردن مشترى بايد زحمت كشيد و براى فروش خانه‌اى كه ليست شده بايد سخت كار و فعاليت كرد. ديگر براى فعاليت در اين رشته تنها داشتن مجوز كار كافى نيست آموزش و كسب مهارتى لازم است كه بعضى دوستان اصلا به آن معتقد نيستندو عادت هم نكرده‌اند. خيلى از همكاران اصول كار كردن در يک بازار نرمال را نياموخته‌اند چون نيازى نديده‌اند. اگر از ايشان بپرسيد بازار ملک چطور است جواب خواهند داد كه خيلى خراب است.
يكى از همسايه‌هاى ما چند سال پيش منزل را براى فروش گذاشته بود.يک روز ‌صبح كه از خانه خارج شدم ديدم يكى از آن ستون‌‌هاى كج و كوله كه بخاطر پنجاه دلار صرفه جويى بعضى همكاران در تاريكى شب و يواشكى خودشان در زمين فرو مى‌كنند و تابلو "براى فروش" را به آن آويزان مى‌كنند جلوى منزلش نصب شده و نام همكارى كه تا كنون درآن حوالى نديده بودم روى آن درج شده است. تابلو و ستونش با اولين نسيم صبحگاهى در نوسان بود و هر لحظه بيم پرواز هر دو با هم وجود داشت! اولين تاثيرى كه اين وضعيت روى خريدار احتمالى مى‌گذاشت اين بود كه اگر صاحب اين ملک براى فروش منزل يک ميليون دلارى خودش ‌پنجاه دلار حاضر نيست خرج كند آپگريدهاى منزل را با چه جور مصالحى انجام داده است‌. مگر هزينه استخدام يک مشاور املاک خوشنام كه كارش را بلد باشد با استخدام يک مشاور تازه كار نيمه وقت كه حاضر نيست يا قادر نيست كه پنجاه دلاربراى ابتدايى‌ترين امور بازاريابى خرج كند چقدر است؟ اتفاقا صاحب خانه طبق معمول در اطراف منزلش مشغول كارهاى تعمير و نگهدارى بود و من را كه ديد به طرف من آمد و بعد از سلام و احوالپرسى ‌مثل شخصى كه مى‌داند خطايى مرتكب شده به تابلو كج و كوله شده جلوى در منزلش اشاره كرد و گفت " فاميله" عرض كردم مبارک باشه، اميدوارم يک مشترى خوب براى شما پيدا كنه. ايشان اضافه كرد كه از فاميلشون پرسيده كه تفاوت يک اجنت ريمكس با يک اجنت نيمه وقت no name در چيست فاميلشون توضيح داده بوده كه هيچى‌، اون طفلك‌ها (‌يعنى ما!) براى يک كم آموزش و مهارت‌هايى كه اونجا (‌يعنى شركت‌هاى معتبر!) كسب مى‌كنند بايد كلى خرج كنند! و صحت اين اظهار نظر را از من سوال كرد. من جواب دادم تفاوت اصلى در درک اين مسئله است كه آموزش براى انجام هر كارى لازمه، ‌متاسفانه برخى به ظاهر همكاران ما قادر نيستند يک قرارداد فروش را از رو بخوانند و براى مشترى توضيح دهند، آموزش كافى نديده‌اند و لزومى هم نمى‌بينند! بيشتر از اين توضيحى ندادم چون ايشان با يک همكار در قرارداد بود و صحبت بيشتر ممكن بود ايجاد سوتفاهم كند.
بگذريم اما از آنجايي‌كه شايد خوانندگان دائمى ما در اين صفحه تمايل داشته باشند بدانند كه در بازار ملک چه خبر است بايد عرض كنم كه مهمترين خبر در مورد نرخ بهره است همانطور كه مى‌دانيد در ده سال گذشته نرخ‌هاى بهره بسيار پايين مانده است و برخى دوستان در اين ده دوازده سال اخير وام‌هايى از بانک گرفته‌اند كه بيشتر به قرض‌الحسنه شباهت داشته است وبا پرداخت چنين وام‌هايى ارزش ملكشان بيش از دو برابر شده است‌. در حاليكه اين دوستان واقعا مبلغ ناچيزى از جيب خودشان خرج كرده‌اند اكنون سرمايه قابل توجهى را براى آينده خود و خانواده پس‌انداز كرده‌اند،‌ در تمام اين مدت يک عده‌اى از كنار گود فرياد مي‌زدند كه اگر نرخ‌ها بالا برود و اين خريداران ‌قسط‌هايشان افزايش مى‌يابد و اگر در بازپرداخت اقساطشان دچار اشكال شوند بانك‌ها آنها را از خانه‌هايشان بيرون مى‌كنند و مردم آواره مى‌شوند... بله شايدم حق با آنها بود "اگر" اين اتفاق مى‌افتاد ولى نيفتاد و نرخ‌ها همچنان پايين مانده است و براى آينده كوتاه مدت دو نظريه عمده وجود دارد، اظهار نظر‌ها در اين رابطه اينست كه در آينده نزديک نرخ‌ها بالا نمى‌رود و نظريه دوم مى‌گويد نرخ بهره احتمالا پايين مى‌آيد و به خريداران ملک توصيه مى‌كند با گرفتن يک وام پنجساله اين نرخ‌هاى پايين را براى چند سال آينده خود تضمين كنند.
هم اكنون در يكى از داغترين فصول بازار ملک قرار داريم و در همين ماه نوامبر نزديک به هفت هزار خريدار در كلانشهر تورنتو صاحب خانه‌هاى جديد خواهند شد كه بخش بزرگى از آنها خريدار بار اول هستند. همين تعداد فروشنده هم موفق به فروش ملک خود شده‌اند بنابراين تعداد املاک دست به دست شده در سطح بسيار خوبى در جريان است. تورنتو در كنار اتاوا، مونترال و لندن انتاريو در زمره بازارهايى كه تعداد معاملات قابل توجهى دارند به شمار مى‌آيد. امروز كه مشغول نگارش اين متن هستم روز چهارم دسامبراست و مطمئن هستم اگر قصد خريد داريد و منتظر بهار هستيد با قيمت‌هاى بالاترى خريد خواهيد كرد. پيش‌بينى مى‌كنم كه سال آينده قيمت‌ها بالاتر رفته و پيدا كردن ملک خوب مشكلتر باشد.در پايان طبق معمول از شما دعوت مى‌كنم اگر قصد خريد يا فروش ملک يا حتى اگر قصد پيش‌خريد آپارتمان داريد قبل از هر تصميمى با ما مشورت كنيد و براى بازديد خصوصى از ليستينگ‌هاى ما تماس بگيريد، مطمئن باشيد به نفع شماست. به اميد ديدار.