افرادی با یادگیری شنیداری، موقع کتاب خواندن ترجیح میدهند کسی کتاب را برایشان بخواند و آنها گوش دهند. یا اگر قرار است خودشان متنی را بخوانند، ترجیح میدهند با صدای بلند بخوانند
که رحمت بر آن تربت پاک باد
میازار موری که دانهکش است
که جان دارد و جان شیرین خوش است
سیاه اندرون باشد و سنگدل
که خواهد که موری شود تنگدل
مزن بر سر ناتوان دست زور
که روزی به پایش درافتی چو مور
جمع زیادی از ما قرن بیستمیها این شعرسعدی را در دبستان حفظ کردهایم و گاهی درست سر بزنگاه، آموزههای اخلاقی آن کلام موزون، برایمان چراغ راه شده است. هر سال چند شعر را باید اینقدر میخواندیم که از بر شویم و جلوی کلاس بخوانیم. شاید پیشینیان به نفوذ صدا و تاثیر نوای آهنگین در روح و جان انسان، به درستی پی برده بودند که چنین تکالیفی بر دوش دانشآموزان میگذاشتند؛ آن هم وقتی که به چنین گنجهای ادبی فاخری دسترسی داشتهایم...
از این اشعار عبور کردیم تا با هم ببینیم گوش و حس شنواییمان چقدر در آموزش و تربیت ما اثر دارد. اما دانستن یک نکته جالب است: تفسیر افراد از صداهای پیرامون، متفاوت است: برای بعضی دانشآموزان گوش کردن به موسیقی در هنگام درس خواندن، خیلی مفید وآرامشبخش است؛ در صورتیکه همان موسیقی برای دانشآموزی با همان سلیقه، مختلکننده تمرکز! آستانه تاثیرپذیری افراد از گیرندههای صوتی،متفاوت است. شاید این دو گروه نتوانند نیازهای طرف دیگر را باور کنند: "با این همه سروصدا چطور حواست پرت نمیشود؟" " تو این سکوت کلافهکننده را چگونه تحمل میکنی؟" تشریح این پدیده را واگذار میکنیم و به کلاس درس برمیگردیم، فقط همین بس که بدانیم بعضی افراد اطلاعاتی را که از راه شنیدن کسب میکنند، خیلی خوب حفظ میکنند.
گروه یادگیر شنیداری (سمعی) در هنگام گوش دادن به درس معلم راحتترند چون آنها اطلاعات شنیدنی را خوب پردازش میکنند، و ماندگاری این فراگیری قابل توجه است. تا اینجای کار خیلی عالی است؛ اما این گروه سر و صداهای محیط را هم خوب دریافت میکنند، پس بهتر است نزدیک در و پنجره نباشند. راستی تا به حال دقت کردهاید صدای پچ پچ، در پیشزمینه، بعضی را کلافه میکند ولی بعضیها اصلا متوجه صدای مزاحم نمیشوند؟
افرادی با یادگیری شنیداری، موقع کتاب خواندن ترجیح میدهند کسی کتاب را برایشان بخواند و آنها گوش دهند. یا اگر قرار است خودشان متنی را بخوانند، ترجیح میدهند با صدای بلند بخوانند. از کارهای تیمی که در آن با دیگران صحبت میکنند و گوش میدهند بیشتر لذت میبرند. با یک همکلاسی بهتر درس میخوانند. جهت آماده شدن برای امتحان، مثلا خوب است که امتحان قبلی را نگاه کنند و پاسخهای درست را به زبان بیاورند تا بشنوند. اگر انتخاب داشته باشند که درس را چطور جواب دهند روش شفاهی بهترین راه است. دستورالعملهایی که میشنوند را بهتر به خاطر میسپرند. تکرار کلام برایشان مفید است. از ریتم خوششان میآید. با رپخوانی خوب ارتباط برقرار میکنند، اما اگر به هنگام درس، قصد دارند کمی موسیقی گوش دهند بهتر است موسیقی بیکلام گوش کنند.
در دبستانهای انتاریو معمولا هر کلاس چند دستگاه کامپیوتر و گوشی (هدفون) دارد. کتابهای صوتی هم که در وبسایتهای ویژه آموزش به وفور موجود است. بسته به تشخیص معلم، فرزندانی که یادگیر شنیداری هستند، و نیز دانشآموزانی که به دلیل طرح خاص آموزشی خود(IEP) باید از هدفون استفاده کنند، در اولویت استفاده از این وسایلند. به مدد پیشرفت تکنولوژی اپلیکشنهایی که متن را به صوت تبدیل میکنند هم در دسترس هستند، فقط کافیست تبدیل متن به صدا را در تلفن خود جستجو کنید (text to voice application) و بعد ببینید غول چراغ جادو یا همان اسمارتفون برایتان چهها که نمیآورد!
خوب از این سه مدل راه یادگیری (لمس، دیدن، و شنیدن) گفتیم و متوجه شدیم برخی تفاوتها برای ضبط اطلاعات وجود دارد اما نکته لازم به ذکر، این است که هرگز نبایستی خود را به یک راه محدود کنیم و خیال کنیم فقط یک راه برای یادگیری ما هست. عزیزی با من تماس گرفتهاند و عنوان کردند که من برای هر کاری یک مدل از یادگیری را دارم. برای آدرسیابی حتما بایستی نقشه را ببینم، برای کلاسهای دانشگاهم باید سخنان اسناد را ضبط و سپس گوش کنم، و موقع خرید کردن حتما باید هر چیزی را لمس و برانداز کنم تا بتوانم انتخاب کنم. ضمن تبریک به ایشان به خاطر این کشف و نیز تشکر از برقراری تماس با نوشتههای این جانب در مجله ایران استار، حدس میزنم که این شاید نشان از نبوغ بالای انسانهاست و بر ماست که راههای مختلف را امتحان کنیم و از حواس پنجگانه خود تا حد ممکن بهره ببریم.
حالا بگذارید یک راز را هم با شما خوانندگان عزیز در میان بگذارم، پس گوشهایتان را تیز کنید حتی اگر فراگیر شنیداری نیستید! در طول سه هفتهای که مطلب راههای یادگیری را مینوشتم جناب مارمولک یکسره در گوشم میخواند " راههای رسیدن به خدا... به عدد آدمهاست". نمیدانم شما فیلم مارمولک را دیدهاید یا خیر. من در یکی از نخستین اکرانهای عمومی، با دو دوست نزدیکم به سینما رفتم. سرآخر وقتی چراغها روشن شد و آقای پرویز پرستویی با قدرت تمام، هنر خود و نویسنده و کارگردان و بقیه دستاندرکاران را به ما بینندگان منتقل کرده بود، ما شروع به نظر دادن کردیم.متوجه شدم در این جمع سه نفری ما، سه برداشت مختلف از فیلم وجود دارد. پیغام اصلی فیلم احترام به تفاوتها بود، پس زیاد سعی نکردم آن دو را قانع کنم، فقط بهشان گفتم که من فیلم را دوست داشتم و همه دیالوگهایش برایم معنا داشت و از کلیدهایی نظیر اهلی کردن و رسیدن به خدا از راههای متعدد، کلی لذت بردهام.
حالا که حرف به نفوذ و قدرت هنر رسید، موافقید سری به سند آموزشی هنر استان انتاریو بزنیم تا بدانیم از هر انگشت یک دبستانی، چند هنر میریزد؟! وعده ما هفته آینده...
۱- ماسک ان-۹۵ بزنید، کرونا از ماسکهای معمولی رد میشود. ۲- فیلتر هوای قوی هپا بگذارید. ۳- تا جایی که میتوانید از مردم حذر کنید. ۴- تغذیه خوب و سالم داشته باشید، مقادیر زیاد ویتامین C و D مصرف کنید. ۵- بسیار ورزش کنید. ۶- اگر توانستید حتما واکسن بزنید.
درباره نویسنده/هنرمند
![]() | Leila Kazemzadeh لیلا كاظم زاده معلم رسمی انتاریو و ساکن تورنتو میباشد. او كارشناس ادبیات انگلیسی از دانشگاه علامه طباطبایی و كارشناس آموزش از دانشگاه لیک هد (Lakehead) است. |
ویراستار اول: آرش مقدم؛ ویراستار نهایی: پر ابراهیمی - ویراستاری موقت: عباس حسنلو
ویراستار اول: آرش مقدم؛ ویراستار نهایی: پر ابراهیمی - ویراستاری موقت: عباس حسنلو