بررسی آمارها در ایران نشان میدهد که در دو دهه 40 و 50 فقر اقتصادی در ایران رو به کاهش بوده
شواهد آماری و تجارب تاریخی نشان میدهد که لااقل در کوتاه مدت اعمال مجموعه سیاستهایی که بتوان از طریق آن "فضای رقابتی" در اقتصاد را "عادلانه" ایجاد کرد وجود ندارد. از همین رو بحث فراوانی در خصوص تقدم و تأخر سیاستهای بسترساز رقابت اقتصادی و عدالت اجتماعی در میان تصمیمسازان اقتصادی و سیاستگذاران حوزههای اقتصادی و اجتماعی وجود داشته و خواهد داشت. برجستگی و اهمیت این موضوع زمانی بیشتر مشخص میشود که بدانیم بر اساس شواهد تاریخی اعمال سیاستهای رقابتی در کوتاه مدت بخشهایی از جامعه را در دام فقری که برونرفت از آن تقریبا نا ممکن است گرفتار خواهد کرد و اعمال سیاستهای عدالت اجتماعی نیز به کاهش انگیزه کسب و کار و نزول رشد اقتصادی منجر خواهد شد.
به همین منظور دولتهایی که به بحث پایداری رشد و توسعه اقتصادی و اجتماعی توجه خاص دارند در راهبردهای کلان خود با وجود طولانیتر شدن دستیابی به نتایج سیاستگذاریها، با هدف اثربخشی بیشتر ارتقاء هر دو مقوله "رقابت" و "عدالت" را همزمان و به صورت متوازن هدفگذاری و پیگیری میکنند.
شاخصهای اقتصادی در بحث نابرابری بیشتر ناظر به نابرابری در توزیع درآمد در اقتصاد هستند که مهمترین آنها بررسی دهکهای درآمدی و شاخص ضریب جینی است. بررسی روندهای آماری در اقتصاد ایران نشان میدهند که در طول بیش از نیم قرن گذشته به استثنای دهه 40 و نیمه اول دهه پنجاه وضعیت نابرابری اقتصادی عموما در حال کاهش بوده است و این روند کاهشی خصوصا در دو دهه 60 و 80 برجستهتر است.
مهم است که بدانیم در بحث نابرابری علاوه بر نابرابری درآمد و ثروت در جامعه عواملی نظیر نابرابری دستمزد، نابرابری در دسترسی به امکانات زیر ساختی، نابرابری جنسیتی، نابرابری مذهبی، نابرابری قومیتی و نابرابری در حقوق شهروندی هم وجود دارد که بسیار حائز اهمیت هستند و آمارهای اقتصادی لزوما منعکسکننده وضعیت کلی نابرابری نیستند.
هرچند شاخصهای اقتصادی در ایران بهبود وضعیت نابرابری در طول سالیان گذشته را نشان میدهند، اما دو نکته حایز اهمیت را نباید از نظر دور داشت. نکته اول اینکه شاخصهای نابرابری اقتصادی گویای وضعیت واقعی نابرابری نیستند و از سوی دیگر وجود یا عدم وجود نابرابری در یک اقتصاد رابطه معناداری با فقر ندارد و لزوما نابرابری به معنای فقر نیست. ممکن است در یک جامعه، توزیع درآمدها نابرابر باشد، اما مردم این جامعه چندان فقیر نباشند و بالعکس.
بررسی این شواهد نشان می دهد که بعد از انقلاب، اعمال سیاستهای ناظر بر ایجاد برابری که بیشتر در حوزههای توسعه آموزش متوسطه و آموزش عالی، ارتقاء بهداشت عمومی، توسعه روستایی، پوشش گستردهتر نظام تأمین اجتماعی و کمکهای حمایتی دولت به اقشار آسیبپذیر اجرا شدهاند، هرچند به بهبود وضعیت نابرابری اقتصادی در ایران منجر شدهاند ولی این دسته از سیاستها در کاهش فقر کارایی نداشته و به زبان ساده به صورت متناوب و سال به سال فقر در جامعه ایران افزایش یافته و درصد بیشتری از جمعیت زیر خط فقر رفتهاند.
این موضوع زمانی اهمیت بیشتری پیدا میکند که علاوه بر فقر درآمدی به صورت کمی و کیفی به فقر غذایی، فقر بهداشتی و فقر آموزشی (که در گفتارهای بعدی در شناخت وضعیت ساختاری اقتصاد ایران به بررسی این موارد نیز پرداخته خواهد شد) توجه خاص کنیم. تفاوت میان وضعیت شاخصهای برابری و فقر خصوصا از دهه 60 به بعد نشان دهنده شکست سیاستهای ناظر بر عدالت اجتماعی در ایران است که با نگاه انقلابی و بدون بررسی جامع و راهبردی اعمال شدهاند. به عقیده نگارنده این مطلب بعلت نبود یک برنامهریزی اثربخش در حوزه فقر و نابرابری در ایران، سیاستهای اقتصادی در این حوزه بیشتر حمایتی بودهاند و کمتر به بحث مهم و ساختاری توانمندسازی اقتصادی و اجتماعی توجه شده است.
۱- ماسک ان-۹۵ بزنید، کرونا از ماسکهای معمولی رد میشود. ۲- فیلتر هوای قوی هپا بگذارید. ۳- تا جایی که میتوانید از مردم حذر کنید. ۴- تغذیه خوب و سالم داشته باشید، مقادیر زیاد ویتامین C و D مصرف کنید. ۵- بسیار ورزش کنید. ۶- اگر توانستید حتما واکسن بزنید.
درباره نویسنده/هنرمند
MohammadAli Fanni محمدعلی فنی دانشآموخته اقتصاد و دارای مدرک دکترا اقتصاد از دانشگاه شیراز است. وی بیش از 14 سال سابقه تدریس، تحقیق و کار اجرایی دارد. email:ma.fanni@gmail.com Tel: 416-305-3360 |
ویراستار اول: آرش مقدم؛ ویراستار نهایی: پر ابراهیمی - ویراستاری موقت: عباس حسنلو
ویراستار اول: آرش مقدم؛ ویراستار نهایی: پر ابراهیمی - ویراستاری موقت: عباس حسنلو