marketing campaign. سلام و عرض ادب و احترام فرید قاسم اسد هستم، بنیانگذار و مدرس موسسه آموزشی pixel man education و Pixel man marketing. این هفته میخواهم در رابطه با marketing campaign و اینکه اصلا کدام یکی به business ما میخورد صحبت کنیم. اولاmarketing campaign چیست؟ خیلی ساده، marketing campaign یعنی ما از این کار marketingی که امروز داریم انجام میدهیم چه هدفی داریم؟ مردم میخواهند ما را پیدا کنند؟ پول میخواهیم بسازیم؟ آموزش میخواهیم بدهیم؟ میخواهیم brandمان را ثابت کنیم؟ یا نه فقط یک promotion داریم، فقط برای همین هفته؟ به همه اینها marketing campaign میگویند. حالا میخواهیم ببینیم که کدام یک از اینها برای ما و برای ذات business ما کار میکند.
اولین مطلبی را که میخواهم بگویم این است که ما باید objectiveهایمان را مشخص کنیم، وقتی که میخواهیم این marketing را run کنیم یک سری اهداف اصلی داریم، این هدفها را باید دانه دانه بنشینیم و بنویسیم و حواسمان هم باشد که ما در ماههای مختلف سال باید اهداف و marketing و campaignهای متفاوتی داشته باشیم. چرا؟ چون اگر همه اینها را بر اساس همان business plan اولیه که فکر میکنم هفته پیش در این رابطه صحبت کردیم، بنویسیم کل شرکت و برند ما boring میشود، به قول خودمان حوصله سربر میشود و این دیگر چیزی نیست که بتواند engagement ایجاد کند و customer را جذب کند. پس objectiveها باید مشخص شود.
دومین مطلب که میخواهم بگویم این است که کدام digital campaign plan به کار ما میآید. اینجا media و رسانهها درگیر میشوند. آیا این کمپینی که ما میخواهیم راه بیندازیم صوتی است؟ تصویری است؟ فقط یک فایل ویدئویی است؟ پادکست است؟ یک مقاله باید بنویسیم؟ این را هم باید در کارتان مشخص کنید. ما نمیدانیم معمولا وقتی که میخواهیم یک marketing campaign را run کنیم کدام یک از این چند media را استفاده کنیم، بعضی وقتها همهشان را باید انتخاب کنیم، خوب آن multi media است. عموما وقتی target audience ما generation z است یا generation alpha است باید از هر چهار media استفاده کنیم. چهار media را در ویدئوهای قبلی بارها گفتهایم text، متن، تصویر video و صوت. ولی بعضی از کمپینها هستند که خیلی خاص هستند و دیگر نمیتوانیم همه اینها را involve کنیم و باید خیلی دقیق بدانیم که میخواهیم از کدام یک از این رسانهها استفاده کنیم تا درست مشتریها را lead کنیم، هدایت کنیم به آن landing pageی که داریم.
مطلب بعدی که میخواهیم بگوییم این است که چه نوع type یا چه نوعی از marketing campaign را باید اجرا کنیم؟ یا ما کمپینی که داریم یک کمپین آموزشی است، یعنی یک محصول، productی داریم میخواهیم یاد بدهیم که مشتریها چطور از آن استفاده کنند، مثلا یک نرم افزار تولید کردهایم. به عنوان مثال adobe یک نرم افزار Photoshop بیرون داده است و کلی ویدئوی مجانی دارد که یاد میدهد مردم چطور از Photoshop استفاده کنند، پس acquisition campaign است. یا want rising campaign است یعنی که ما میخواهیم پول در بیاوریم، انحصارا budget بستیم که ما مثلا برای اینmarketing campaign انقدر پول میگذاریم و میخواهیم این مقدار برگردد، 100 دلار میگذاریم و 130 دلار هم میخواهیم برگردد، معمولا هم کمپینها بیش از 30 درصد بالاتر نمیرود. مثلا شما 1000 دلار میگذارید توقع داشته باشید که 1300 دلار سود بگذارید جیبتان، معمولا این عدد 30% درست است. بعد ما میخواهیم engagement ایجاد کنیم یعنی که ما یک تعداد زیادی customer داریم، یا اینکه نه برندمان تازه به بازار آمده است و هیچی ندارد و میخواهیم مشتریها را درگیر کنیم. خوب اینها دیگر نیاز به این دارد که یک مقدار شما productهای interactive design داشته باشید. به همین خاطر است که اغلب generationها، حتی اخیرا generation x و generation z و generation alpha اینها نیاز به touch دارند به همین خاطر است که میبینید Mobile marketing الان خودش تبدیل به یک مقوله بزرگ شده است. یعنی یک زمانی فقط marketingها به صورت traditional سنتی بود، بعد آمد روی لبتاب و تبلت و الانmobile is the bigger. من اخیرا Google analytics خودم را چک میکردم، دیدم 73% از افرادی که مثلا به وب سایت من میروند، یا در courseهای من ثبت نام میکنند، اینها با موبایل این کار را انجام میدهند. پس خیلی حواستان باشد، landing page شما باید mobile friendly design داشته باشد. همه اینها واقعا نیاز به کد نویسی دارد، باید graphic designer خوب داشته باشید، باید برنامه نویس خوب داشته باشید، باید web designer خوب داشته باشید و همینطور نمیشود که اینها را بریزید روی همدیگر و بینید یک چیزی میشود، هیچ چیزی نمیشود.
آخرین مبحثی هم که میخواهم بگویم این است که marketing strategyتان را از دریچه چشم کمپینتان ببینید ما باید ببینیم این کمپین چیست؟ بعد کل آن هدف marketing را از آن دریچه ببینیم. اگر برعکس ببینیم، marketing عموما این طور است که اگر بخواهیم از نقطه اول برویم و به نقطه آخر برسیم جواب نمیدهد، چون نمیدانیم آنجا چیست. ولی میآییم و یک نقطه آخر فرضی که همان تقاضاها و همان چیزهایی است که میخواهیم به آن برسیم درست میکنیم و میگذاریم و بعد از دریچه چشم آن هدف اصلی شرکت را در نظر میگیریم. کار مشکلی است و اصلا نمیخواهم بگویم که خیلی ساده است، ولی وقتی از دریچه لنز کمپین کل marketing را میبینید perfectly کار میکند.
موفق باشید. هفته دیگر میبینمتان.
اولین مطلبی را که میخواهم بگویم این است که ما باید objectiveهایمان را مشخص کنیم، وقتی که میخواهیم این marketing را run کنیم یک سری اهداف اصلی داریم، این هدفها را باید دانه دانه بنشینیم و بنویسیم و حواسمان هم باشد که ما در ماههای مختلف سال باید اهداف و marketing و campaignهای متفاوتی داشته باشیم. چرا؟ چون اگر همه اینها را بر اساس همان business plan اولیه که فکر میکنم هفته پیش در این رابطه صحبت کردیم، بنویسیم کل شرکت و برند ما boring میشود، به قول خودمان حوصله سربر میشود و این دیگر چیزی نیست که بتواند engagement ایجاد کند و customer را جذب کند. پس objectiveها باید مشخص شود.
دومین مطلب که میخواهم بگویم این است که کدام digital campaign plan به کار ما میآید. اینجا media و رسانهها درگیر میشوند. آیا این کمپینی که ما میخواهیم راه بیندازیم صوتی است؟ تصویری است؟ فقط یک فایل ویدئویی است؟ پادکست است؟ یک مقاله باید بنویسیم؟ این را هم باید در کارتان مشخص کنید. ما نمیدانیم معمولا وقتی که میخواهیم یک marketing campaign را run کنیم کدام یک از این چند media را استفاده کنیم، بعضی وقتها همهشان را باید انتخاب کنیم، خوب آن multi media است. عموما وقتی target audience ما generation z است یا generation alpha است باید از هر چهار media استفاده کنیم. چهار media را در ویدئوهای قبلی بارها گفتهایم text، متن، تصویر video و صوت. ولی بعضی از کمپینها هستند که خیلی خاص هستند و دیگر نمیتوانیم همه اینها را involve کنیم و باید خیلی دقیق بدانیم که میخواهیم از کدام یک از این رسانهها استفاده کنیم تا درست مشتریها را lead کنیم، هدایت کنیم به آن landing pageی که داریم.
مطلب بعدی که میخواهیم بگوییم این است که چه نوع type یا چه نوعی از marketing campaign را باید اجرا کنیم؟ یا ما کمپینی که داریم یک کمپین آموزشی است، یعنی یک محصول، productی داریم میخواهیم یاد بدهیم که مشتریها چطور از آن استفاده کنند، مثلا یک نرم افزار تولید کردهایم. به عنوان مثال adobe یک نرم افزار Photoshop بیرون داده است و کلی ویدئوی مجانی دارد که یاد میدهد مردم چطور از Photoshop استفاده کنند، پس acquisition campaign است. یا want rising campaign است یعنی که ما میخواهیم پول در بیاوریم، انحصارا budget بستیم که ما مثلا برای اینmarketing campaign انقدر پول میگذاریم و میخواهیم این مقدار برگردد، 100 دلار میگذاریم و 130 دلار هم میخواهیم برگردد، معمولا هم کمپینها بیش از 30 درصد بالاتر نمیرود. مثلا شما 1000 دلار میگذارید توقع داشته باشید که 1300 دلار سود بگذارید جیبتان، معمولا این عدد 30% درست است. بعد ما میخواهیم engagement ایجاد کنیم یعنی که ما یک تعداد زیادی customer داریم، یا اینکه نه برندمان تازه به بازار آمده است و هیچی ندارد و میخواهیم مشتریها را درگیر کنیم. خوب اینها دیگر نیاز به این دارد که یک مقدار شما productهای interactive design داشته باشید. به همین خاطر است که اغلب generationها، حتی اخیرا generation x و generation z و generation alpha اینها نیاز به touch دارند به همین خاطر است که میبینید Mobile marketing الان خودش تبدیل به یک مقوله بزرگ شده است. یعنی یک زمانی فقط marketingها به صورت traditional سنتی بود، بعد آمد روی لبتاب و تبلت و الانmobile is the bigger. من اخیرا Google analytics خودم را چک میکردم، دیدم 73% از افرادی که مثلا به وب سایت من میروند، یا در courseهای من ثبت نام میکنند، اینها با موبایل این کار را انجام میدهند. پس خیلی حواستان باشد، landing page شما باید mobile friendly design داشته باشد. همه اینها واقعا نیاز به کد نویسی دارد، باید graphic designer خوب داشته باشید، باید برنامه نویس خوب داشته باشید، باید web designer خوب داشته باشید و همینطور نمیشود که اینها را بریزید روی همدیگر و بینید یک چیزی میشود، هیچ چیزی نمیشود.
آخرین مبحثی هم که میخواهم بگویم این است که marketing strategyتان را از دریچه چشم کمپینتان ببینید ما باید ببینیم این کمپین چیست؟ بعد کل آن هدف marketing را از آن دریچه ببینیم. اگر برعکس ببینیم، marketing عموما این طور است که اگر بخواهیم از نقطه اول برویم و به نقطه آخر برسیم جواب نمیدهد، چون نمیدانیم آنجا چیست. ولی میآییم و یک نقطه آخر فرضی که همان تقاضاها و همان چیزهایی است که میخواهیم به آن برسیم درست میکنیم و میگذاریم و بعد از دریچه چشم آن هدف اصلی شرکت را در نظر میگیریم. کار مشکلی است و اصلا نمیخواهم بگویم که خیلی ساده است، ولی وقتی از دریچه لنز کمپین کل marketing را میبینید perfectly کار میکند.
موفق باشید. هفته دیگر میبینمتان.
