شما بارها به همسر خود می‌گویید که چه شده مثل اینکه یک حالت دفاعی به خود گرفته‌اید. متاسفانه ما فوراً فراموش می‌کنیم که چه بسا به سر او فریاد زده‌ایم و او حق دارد حالت دفاعی به خود بگیرد. غالباً افراد فراموش می‌کنند که رفتارشان یک بخش بزرگی از احساسات همسر خود را خدشه‌دار کرده است و در نتیجه او می‌بایست یک حالت دفاعی پیدا کند. زمانیکه شخصی به شما حمله می‌کند و شما احساس می‌کنید که آن فرد یک حالت خشونت‌آمیز و عصبانی دارد، شک نکنید که شما مجبور می‌شوید که حالت دفاعی به خود بگیرید و این کاملاً طبیعی است.
زن و شوهرهای جوان که دانش و آگاهی اندکی از روابط بین دو نفر و یا روابط زناشویی خود دارند، این برایشان مشکل آفرین می‌شود. آنها اغلب فکر می‌کنند که مسائل مختلف را خوب می‌دانند و خوب می‌بینند که البته در اشتباه هستند در روزهای اول زندگی زناشویی، اغلب زن و شوهرها اطلاعات و دانش کمی از یکدیگر دارند. البته آنها تا حدودی می‌دانند و می‌توانند تشخیص دهند که چرا همسرشان حالت دفاعی به خود گرفته است، لیکن به اندازه کافی نقش خود را نمی‌دانند و نمی‌بینند. آنها به اندازه کافی اطلاع دارند که بدانند اغلب خود درگیر و مشغول ایجاد موقعیت خود از بازی‌های قدرت هستند. اما به اندازه کافی نمی‌دانند که نتایج و عوامل این جنگ قدرت صرفاً به خاطر رقابت‌های آنها با همسرش می‌باشد. آنها به اندازه کافی اطلاعات دارند که دست بالا را بگیرند، اما اطلاع کافی که بتوانند اسلحه‌های خود را کنار بگذارند و موقعیت پیش آمده را که خود به وجود آورده‌اند و آسیب زیادی به طرف مقابل رسانیده‌اند به خوبی مدیریت نمایند. آنها غالباً همسران خود را متهم می‌نمایند که زیاده از حد حالت دفاعی به خود می‌گیرند و این باعث می‌شود که آنها تمرکز ودقت خود را از همسران خود دور نمایند و بیشتر به خودشان توجه نمایند.
حتی آنهائی‌که یادگیری ضعیفی دارند اصولاً می‌توانند دروسی را که خیلی هم سخت باشد به خوبی یاد بگیرند. یعنی با چند بار تمرین ودقت کافی‌. حال اگر دروس زندگی زناشویی خیلی هم سخت باشد، می‌توان با تمام وجود آنها را یاد گرفت و به خوبی به خاطر سپرد و مجالی برای فراموشی به آنها نداد. هر چه افراد این دروس سخت زندگانی را بهتر یاد بگیرند، مطمئن باشند که همسرها کمتر حالت دفاعی به خود می‌گیرند.
از خود می‌توان پرسید که امکان انجام چه کارهایی وجود دارد که من انجام دهم تا به نحوی به احساس نا‌امنی همسرم کمک نماید. به کلامی دیگر یعنی من چه قصورهایی دارم که باعث احساس عدم امنیت در همسرم می‌شود. در همان لحظه به صورت ناخودآگاه فرد این سوال را از خود می‌کند. خود این سوال کردن از خود دور وچرخش بالا رفتن وضعیت عاطفی همسر را می‌شکند و خاموش می‌کند. یعنی فرد به خود می‌آید که فلان رفتار را که باعث عدم امنیت و ایجاد مکانیزم دفاعی در همسرم شده است، دیگر نباید تکرار نمایم. با این عمل ویا یادگیری جدید از افزایش و یا بالا رفتن وضعیت عاطفی ویا خشم شخصی جلوگیری می‌شود.
شخص به سادگی می‌تواند از خود پرسش نماید و نیز می‌تواند از شخص دیگر (همسر)پرسش نماید پرسش‌هایی مثل‌: آیا من کاری می‌کنم که باعث احساس ناامنی و یا ناراحتی برای شما می‌کند. در واقع این نوعی کنجکاوی اصیل و واقعی است که به همسر شما ارتباط پیدا می‌کند و باعث می‌شود که در او از این مسیر ارتباط عمیق‌تری را به وجود آورد و نیز عدم اطمینان و وضعیت بغرنج بین شما و ایشان را از بین ببرد. حال به جای اینکه شما کوشش نمایید که ابتدا همسرتان سپر و شمشیر خود را کنار بگذارد، بهتر است هر دوی شما شهامت و شجاعت آن را داشته باشید البته بهتر است هر دوی زن و شوهر این شجاعت و شهامت را داشته باشند که با هم بتوانند خودشان این عمل را انجام دهند. اگر زن و شوهرها بتوانند این کار را بکنند البته خود را دعوت به آسیب‌پذیری کرده‌اند که چه بسا بهتر از زور و فشار به کار بردن است تا به آن مرحله برسند. این جریان خلع سلاح شخصی که باعث عدم وارد شدن ما و ایجاد مکانیزم‌های حفاظتی در برابر خطر می‌باشد، نیاز به مقدار قابل توجهی شجاعت و تعهد دارد.
بهر‌تقدیر این دقیقا همان تعهدات یک زن و شوهر در هنگام ازدواج و در طول زندگی زناشویی آنها می‌باشد. تعهداتی که هر دو زن و شوهرها به یکدیگر قول می‌دهند و آنها را به سوی یک عشق و علاقه دائم سوق می‌دهد. شکی نیست که اینکار در ابتدا بسیار مشکل است اما با تمرین و صرف وقت می‌توان آن را کامل‌تر نمود و در طول دوران زناشویی می‌تواند عامل لذت بردن زن و شوهر از همدیگر و نیز کاهش انرژی بدون جهت گردد. زمانی‌که طرفین خیلی روراست و با یکدیگر صادق باشند این در درون ذهن خود آنها نیز اثر می‌گذارد و باعث می‌شود که روابط آنها هر آن بهتر از قبل شود.