در اینگونه بناها نباید به طور سنتی تعدادی کاسبکار بدون توجه به اهمیت بنا و رعایت اصول ایمنی به مشاغل قدیمی بپردازند
هنگامی که از پلههای متروی تهران در ایستگاه حسنآباد بالا رفتم، اطرافم را انبوهی از زیباییهای تاریخی شهر تهران فراگرفته بود که در چهارسوی میدان خودنمایی میکردند. ولی اینک یک بخش از این میدان در آتش سوخته بود. آتشی که در گنجینه تاریخی افتاده بود. بخش سوخته را با بنرهایی پوشانده بودند که در روی آنها تصاویری نه چندان شبیه ساختمان تاریخی نقش بسته بود و با داربست جلوههای ناپسند سوخته شده را در پشت خود پنهان میکرد. وقتی که از میان انبوه داربستها و مصالح ساختمانی و کارگران شاغل به پشت بنرها رفتم تا از نزدیک شاهد وسعت آتشسوزی شوم، دلم به غم نشست و اشک بر دیدگانم جاری شد. من نظارهگر ساختمان سوخته و دودزدهای بودم که در دل خود راز تاریخ یک صد سال اخیر تهران را پنهان کرده بود.
کمتر کسی است که در تهران یا حتی شهرستانها زندگی کند و با میدان حسنآباد آشنا نباشد. میدانی که خیابانهای منتهی به آن مرکز فروش مبلمان اداری، مسکونی، محل عرضه انواع قفل و یراقآلات و بورس سیسمونی نوزاد است. به یاد دارم در ایام تحصیل خودم و بعدها فرزندانم، هنگامی که نیاز به یک میز تحریر و صندلی مطالعه داشتیم، یکراست به میدان حسنآباد میرفتیم که انواع و اقسام آن را با قیمتهای مناسب در آنجا عرضه میکردند، ولی اینک تمامی این خاطرات ذهنی من را سیاهی دودهای ناشی از سوختن گنبدهای تاریخی میدان فراگرفته است. بسیاری از ساختمانهای تاریخی، اداری و آموزشی و بویژه دانشگاهها برای من و همنسلانم، خاطرهانگیزند، ولی اینک این بناها در حال از بین رفتن هستند و هیچ اقدام اساسی و درستی برای بازسازیشان صورت نمیگیرد، در حالی که آتشسوزی به شدت این بناهای تاریخی را تهدید میکند.
وضعیت نگهداری آنها، چگونگی استفاده از این اماکن و از همه مهمتر فرسودگی و خطرزا بودن سیمکشیهای برق، لولههای گاز و سیستمهای حرارتی و برودتی، چنان فرسودهاند که هر لحظه بیم آن میرود تا با یک جرقه، ساختمان ارزشمندی به تلی از خاکستر تبدیل شود. همچنانکه در شامگاه روز چهارشنبه 26 تیر ماه 98، آتش به جان میدان حسنآباد افتاد و 2 گنبد از 8 گنبد زیبا و تاریخی آن را نابود کرد و این قصهای است که بارها در تهران و شهرستانهای دیگر اتفاق افتاده و کسی چندان مسئولانه به فکر پیشگیری از اتفاقهای غیرمترقبه برای اماکن مشابه با میدان حسنآباد نیست.
طبق گفتههای صاحبان مغازههای اطراف میدان آتشسوزی از دفترخانه شماره 39 تهران بر اثر اتصال سیمهای فرسوده برق آغاز شد و به دلیل آن که سقف گنبدهای میدان شیروانی است و از چوب در زیر آنها استفاده گردیده، حریق کاغذ و چوب باعث گسترش آتش به سایر طبقات دیگر شده است.
در این آتشسوزی بیش از 700 دفتر از دفاتر جاری این دفترخانه سوخت، در این دفاتر اسناد ارزشمندی از جمله رونوشت وصیتنامه دکتر محمد مصدق، اسناد انتقالی و شخصی آیتالله کاشانی و بسیاری از اسناد تاریخی مربوط به مسجد شاه تهران وجود داشت. این اسناد از این جهت ارزشمند بودند که نشان میدادند اینگونه افراد چه معاملاتی انجام دادهاند و چه داراییهایی داشتهاند. این اطلاعات برای تحقیق درباره تاریخ اجتماعی و سیاسی معاصر ایران، حائز اهمیت بودند.
این دفترخانه در زمان دکتر مصدق به عنوان دفترخانه شماره یک ایجاد شده بود و چون سر دفتر آن از بستگان دکتر مصدق بود، اغلب اسناد مربوط به نخست وزیر و سایر افراد دیگر در آنجا ثبت و انتقال مییافت. مزیت دیگر این دفترخانه نزدیکی آن به ساختمان نخست وزیری و سایر ساختمانهای دولتی بود که اغلب نقل و انتقالهای دولتیها در آنجا به ثبت میرسید.
طبق گفته کارشناسان اسناد این دفترخانه با هزینهای کمتر از صدمیلیون تومان قابل اسکن شدن بودند، ولی کسی رغبت به پرداخت این وجه را نداشت.
میدان حسنآباد تهران در تقاطع خیابان سپه و خیابان حافظ قرار دارد و ساختمانهای قدیمی و تاریخی آن در سال 1377 به ثبت آثار ملی رسیده است. سابقه تاریخی بنا، گویای این است که قبلاً در زمان قاجار، این محل باغ بزرگی متعلق به میرزا یوسف آشتیانی بود که بعدها با گسترش شهر تهران، او این منطقه را به نام پسرش حسنآباد گذاشت. در زمان حکومت رضا شاه پهلوی، یکی از فعالیتهای او مدرن کردن چهره شهر تهران بود، به همین علت یکی از افسران خود یعنی سرتیپ کریم آقا بوذرجمهری را برای بازسازی شهر تهران به ریاست شهرداری گمارد. او چهارراه حسنآباد را به صورت میدانی دایره شکل درآورد و در سال 1309 خورشیدی چهار ساختمان در چهار گوشه میدان با هشت گنبد زیبا و قرینه توسط قلیچ باقلیان با مهندسی معمار برجسته ارمنی لئون تادوسیان ساخته شد و گنبدهای مدور آن کار استاد اکبر نکووقت بود. تمامی خیابانهایی که وارد میدان میشوند، سنگفرش شدهاند و خودروها از زیر و کنارگذر آن عبور میکنند و در وسط میدان ایستگاه مترو قرار گرفته است که با معماری جدید و دیوارهای شیشهای به تمامی جلوههای زیبای معماری سنتی میدان دهنکجی میکند. حداقل مترو تهران میتوانست ورودی این محل رفت و آمد به مترو را مطابق ساختمانهای اطراف میدان به طور سنتی طراحی کند و بسازد، که اینکار صورت نگرفته است.
در وسط میدان مجسمه مردی که خسته و کوفته به نظر میرسد در روی صندلی نشسته است و رهگذری نیز ساندویچ نیمهخورده خود را طوری کنار مجسمه قرار داده است که گویی مرد مجسمهای برای خوردن ساندویچ خود که از ساندویچ فروشیهای اطراف میدان خریده، در آنجا مدتی نشسته است. گفته میشود مدتی قبل مجسمهای از ملکالمتکلمین در میدان نصب بود که آن را برداشتهاند، ولی اکنون تابلوی برجسته از میرزا کوچکخان جنگلی و میرزا محمدرضا کلهر(استاد خوشنویس) در روی سکویی در وسط میدان نصب شده است که سنخیت خاصی با تاریخ میدان حسنآباد ندارد.
در هر حال بیشترین بخش اصلی ساختمانهای تاریخی میدان حسنآباد سالم باقی مانده است، امید است که اینبار شهرداری تهران ضمن آنکه قسمتهای خسارت دیده را بازسازی میکند، یک فکر اساسی برای کاربری این ساختمانها به عمل آورد.
در اینگونه بناها نباید به طور سنتی تعدادی کاسبکار بدون توجه به اهمیت بنا و رعایت اصول ایمنی به مشاغل قدیمی بپردازند، شهرداری تهران باید این محل را به مرکز فرهنگی برای جلوههای زیبای تاریخ معاصر تهران تبدیل کند.
ساعت سه بعدازظهر رو چهارشنبه نهم مرداد 1398-سی و یک جولای 2019 است. هوای تهران به شدت گرم (درجه حرارت 41 درجه) و آلوده است. به مغازه ساندویچ فروشی داخل میدان میروم، این روزها همه جای تهران را مغازههای فستفود به تسخیر خود درآوردهاند. یک ساندویچ فلافل لبنانی که کمکم دارد جزو غذاهای ایرانی به حساب میآید سفارش میدهم و در کنار مجسمه داخل میدان مینشینم تا انرژی لازم را کسب کنم و به کارهای دیگرم ادامه دهم. بنابراین تا گزارشی دیگر بدرود.
۱- ماسک ان-۹۵ بزنید، کرونا از ماسکهای معمولی رد میشود. ۲- فیلتر هوای قوی هپا بگذارید. ۳- تا جایی که میتوانید از مردم حذر کنید. ۴- تغذیه خوب و سالم داشته باشید، مقادیر زیاد ویتامین C و D مصرف کنید. ۵- بسیار ورزش کنید. ۶- اگر توانستید حتما واکسن بزنید.
درباره نویسنده/هنرمند
Hassan Golmohammadi حسن گلمحمدی نویسنده، شاعر و روزنامه نگار ساکن تورنتو است. او عضو هیئت علمی در دانشگاه تهران بوده و دهها جلد کتاب و صدها مقاله از او در ایران و کانادا منتشر شده است. |
ویراستار اول: آرش مقدم؛ ویراستار نهایی: پر ابراهیمی - ویراستاری موقت: عباس حسنلو
ویراستار اول: آرش مقدم؛ ویراستار نهایی: پر ابراهیمی - ویراستاری موقت: عباس حسنلو