خانم دکتر میراحمدی در کتاب دیگری خود نوشتهاند: یکی از مشهورترین چهرههای ایرانشناس چک، "یان ریپکا" استاد زبان و ادبیات فارسی است
از میان کشورهای کوچک غربی هم خاورشناسان بزرگی برخاستهاند و تحقیقات آنها کمتر از کشورهای استعماری دیگر آلوده به اغراض سیاسی و استعماری است. در بخشهای پیشین به سرگذشت تعدادی از آنها اشاره کردم. در این بخش درباره یکی از خاورشناسان دانشمند چکسلواکی میپردازم ناگفته نماند که این کشور کوچک اروپای شرقی در اٍثر تحولاتی به دو کشور چک و اسلواکی تجزیه گردیده است. شخصیتی که قصد تشریح حال و آثار اورا دارم "یان ریپکا" اهل جمهوری چک میباشد.
"یان ریپکا" (Jan Rypka) متخصص در زبان وادبیات فارسی و ترکی، تولدش در 28ماه می 1886 در شهر کرومریز (Kromeriz) جمهوری چک بوده و پس از تحصیلات ابتدائی و متوسطه در رشته زبانهای شرقی، فارسی، ترکی وعربی در دانشگاه وین به تحصیل پرداخت و در سال 1910موفق به دریافت درجه دکتری گردید. در سال 1911 بهارستان جامی را به زبان چک ترجمه کرد. مدتی بعد که کشورش از اطریش جدا گردید و استقلال پیدا کرد(1918) به کشور ش بازگشت و در وزارت علوم مشغول کار شد و در سالهای 1921-1922 در استانبول به تحقیق در زبان وادبیات ترکی پرداخت. در سال 1925 استادیار و دو سال بعد دانشیار و در سال 1930استاد زبانهای شرقی در دانشگاه شارل در پراگ گردید و در همان زمان به عضویت فوقالعاده انجمن سلطنتی علوم پذیرفته شد. در سال 1934 برای شرکت در جشن هزاره فردوسی به ایران رفت و مدت یکسال در ایران بود و از استانهای اصفهان،کرمان، همدان،کرمانشاهان، مازندران، گیلان، خراسان و آذربایجان دیدن کرد و مانند بقیه خاورشناسان به بررسی نسخ خطی موجود در ایران پرداخت و با دانشمندانی چون مرحومان سعید نفیسی، وحید دستگردی، محیط طباطبائی و دیگران آشنائی و دوستی پیدا کرد و پس از برگشت به کشورش از 1939تا 1946 ریاست دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه پراگ را عهدهدار بود. بار دیگر در سال 1963 به ایران آمد ودر دانشگاههای تهران وتبریز درباره حافظ وخاقانی به سخنرانی پرداخت و به عضویت فرهنگستان ایران پذیرفته شد و درسال 1937 هم مدال فردوسی را به او اهدا نمودند و در سال 1963 دکترای افتخاری را از سوی دانشگاه تهران دریافت نمود و متعاقب آن نشان دانش را از وزارت آموزش و پرورش ایران دریافت کرد و رئیس کمیته بینالمللی تالیف وتدوین فرهنگ بینالمللی ادبیات کلاسیک فارسی هم بوده است. این خاورشناس نامی در 29دسامبر 1968 در پراگ درگذشت. (1)
دیگر از منابع ایرانی که درباره "ریپکا" حکایتی آورده محمد رستمی در کتاب ایرانشناسان و ادبیات فارسی است که نوشته است: ریپکا در سال 1910از دانشگاه پراک دکتری گرفت و پایان نامه دکترایش "ترجمه ترکی گلستان سعدی" بود و در سال 1911 بهارستان جامی را به زبان چک ترجمه نمود. او هنگام اشغال چکسلوکی بوسیله آلمان در خارج از کشور به سر میبرد و در سال 1918 پس از استقلال کشورش به آنجا برگشت. بنا به گفته خودش از دلائل علاقهمندی او به شرق، آشنا شدن او به کتاب هزار ویک شب بوده است. او دوبار به همراه همسرش به ایران آمد، یکبار در سال 1934 (1313شمسی)برای شرکت در جشن هزاره فردوسی بود و یک سال در ایران ماند و بار دوم در سال 1963 که اینبار در دانشگاه تهران و تبریز به ایراد سخنرانی درباره حفظ و خاقانی پرداخت و به عضویت فرهنگستان ایران درآمد و موفق به دریافت چندین نشان و مدال از ایران شد. یکی مدال فردوسی در سال 1937 و دیگری نشان دانش از وزارت آموزش وپرورش ایران. علاوه بر اینها ایشان در سال 1946نشان "لژیون دونور" از فرانسه و در سال 1957 نشان جمهوری چکسلواکی و دکتری افتخاری از علوم لغتشناسی در سال 1954 و جایزه دولتی "کلمنت گوتوالد /Klemeht Gottwald" در سال 1957 و دکتری افتخاری از دانشگاه ورشو در 1962و دکتری افتخاری از دانشگاه پاریس در سال 1963 و نشان افتخاری انجمن دوستی و روابط فرهنگی آذربایجان با کشورهای خارجی را در سال 1966دریافت نموده است. وی همچنین از بنیانگذاران و عضو انستیتوی شرقی پراگ، عضو آکادمی علوم آلمان و شوروی و لهستان، انجمن آسیائی فرانسه، آلمان، تاریخ ترکیه و رئیس کمیته ملی یونسکو در چکسلواکی و بسیاری از انجمنها و موسسات خاورشناسی دیگری هم بوده است و آثار بسیاری در رشته تخصصی خود دارد. (2).
مرحوم ایرج افشار معتقد است که: معرفی ادبیات فارسی در چکسلواکی مرهون کوششهای "یان ریپکا" است و بسیاری از آثار او در باره ایران به مناسبت اعتبار علمی از مرزآن کشور گذشت و در ممالک دیگر اروپائی هم مورد استفاده قرار گرفت. مخصوصا باید از تاریخ ادبیات او نام برد که دوبار به زبان چکی و یکبار به زبان آلمانی نشر شد و اخیرا هم تحریر انگلیسی آن با اضافات و اصلاحات، زیر نظر "کارل یان" هلندی به طبع رسیده است. ریپکا از شناسندگان مشهورنظامی است و اولین طبع انتقادی هفت پیکر توسط او در دسترس پژوهندگان قرار گرفت. (3).
خانم دکتر مریم میراحمدی درباره این خاورشناس نوشتهاند که: دانشمند ایرانشناس اهل چک، "یان ریپکا" نیز تقسیمبندی موضوعی (در مورد آثار بازمانده از ایران باستان را ) را ترجیح میدهد و متون را بر حسب متون ترجمه و تفسیر شده از اوستا و (زند) متون دینی، ادبیات اخلاقی و اندرزنامهها و روایات و مشاجرات قلمی، متون غیردینی، آثار ادبی تاریخی، متون مربوط به کشورداری، متون قضائی، فرهنگنامهها و متون منظوم و غیره طبقهبندی کرده است. (4).
خانم دکتر میراحمدی در کتاب دیگری خود نوشتهاند: یکی از مشهورترین چهرههای ایرانشناس چک، "یان ریپکا" استاد زبان و ادبیات فارسی است که در 1886 متولد و دکترای خودرا در 1910 از دانشگاه پراگ دریافت کرد و بعدها یکی از ایرانشناسان بسیار معروف چک و اروپا شد. وی چندین دکترای افتخاری از ورشو، پاریس و تهران دریافت داشت. ریپکا از اعضای وابسته فرهنگستان ایران بود و چندین مدال علمی از جمله مدال فردوسی و مدال دانش را از ایران دریافت نمود. پژوهشهای او در زمینه ادبیات و فرهنگ ایران تا سال 1968 میلادی و پایان عمرش ادامه داشت که به چندین زبان ترجمه شده است. (5).
از کسانی که درباره ریپکا اشاره دارند آقای هوشنگ اتحاد است. وی در جلد ششم کتاب پژوهشگران معاصر که در شرح حال روان شاد صادق هدایت است، از قول مرحوم دکتر پرویز ناتل خانلری مینویسد: وسیله آشنائی من (دکتر خانلری) با گروه موسوم به "ربعه"یک استاد اهل چکوسلواکی بود به اسم یان ریپکا. او ایرانشناس معروفی بود که به ایران آمده بود تا با ادبیات معاصر ایران آشنا شود. او با صادق هدایت ارتباط پیدا کرده بود و یکبار که وعده دیدارشان در کافه "رزنوار" بود مرا همراه خود برد، ریپکا که آمده بود به ایران میخواست کسی را پیدا کند که در باره ادبیات معاصر آگاه باشد و یک زبان خارجی هم بلد باشد. پس از دانشسرای عالی درخواست کرده بود و آنها مرا (خانلری) را به او معرفی کرده بودند. من هفتهای سه روز به خانهاش میرفتم و درس فارسی معاصر به او میدادم. یک روز گفت میخواهم به کافهای بروم که چند نفر از نویسندگان خوشذوق به آنجا میآیند. با هم رفتیم و در آنجا بود که با هدایت(صادق)، علوی، (بزرگ)، فرزاد (مسعود) و مینوی (مجتبی)آشناشدم (6).
"یان ریپکا" در این مورد نوشته است که: اولین ملاقات خودرا با هدایت به یاد میآورد: هرگز نخستین برخوردم را با صادق هدایت فراموش نخواهم کرد. در آن زمان، در تهران بودم ( 1934/ م /1313ش 1935 م /1314 ش ) و آن مقارن ظهر، روزی در خیابان لالهزار بود و چند هفته پس از برگزاری هزاره فردوسی، باید اعتراف بکنم که در آن هنگام شناخت ما از ادبیات معاصر ناچیز بود. مطلب مورد مطالعه من ادبیات کلاسیک فارسی میبود و حضورم در تهران بهترین وسیله برای تکمیل شناسائی آن. صادق هدایت چند کتاب چاپ کرده بود و اتفاقاً من داشتم یکی از آنها را با پرویز ناتل خانلری، که دانشجوی سال آخر دانشگاه تهران بود مطالعه میکردم. ناتل خانلری بود که رموز ادبیات ایرانی را به من هویدا میکرد و بدین نحو بود که با سیمای ادبی هدایت آشنا شدم. خواندن این قصه مرا مفتون کرد و به ملاقات با او برانگیخت. (7). بزرگ علوی در این باره میگوید: ناگفته نماند که در سالهای پیش از جنگ دوم جهانی پروفسور ریپکا به ایران آمد. او مقاله مفصلی در باره یکی از داستانهای من نوشته بود. همین مقاله کمک کرد که من (بزرگ علوی) در دانشگاه هومبولت برلین شرقی استخدام شوم. ریپکا سرشناس بود و در چکوسلواکی هم مقام و منزلتی داشت. اوشنیده بود که چند نفری هستند، مسعود فرزاد، مینوی، هدایت و من که دور هم جمع میشوند، روزی ما نشسته بودیم که خانلری، که در آن موقع دانشجو بود و خوشاندام و باریک و لفظ قلم حرف میزد، همراه با پروفسور ریپکا به کافهای آمد که ما در آن جمع میشدیم. ریپکا اظهار تمایل کرده بود که با ما آشنا شود.(8).
آقای هوشنگ اتحاد در کتاب خود در ده صفحه شرح حال مفصلی از یان ریپکا در باره آثار او و مسافرتهایش به ایران و دوستان ایرانیاش به تفصیل گفتگو کرده است و نظرات دانشمندان ایرانی مانند دکتر عیسی شهابی مترجم تاریخ ادبیات ایران ریپکا به فارسی و وحید دستگردی و عبدالحسین سپنتا و دیگران را درباره او نقل کرده است که از قول خود ریپکا نوشته است که بیش از سیصد کتاب و مقاله درباره ایران و ادبیات پس از اسلام ایران نوشته است (9).
نظری به کتابها وآثار مهم ریپکا:
1- اسطورههای ادبی ایران در جهان اسلام چاپ 1911.
2- شرحی تازه بر استعاره فارسی، چاپ 1928.
3- شمسالدین محمد حافظ سراینده اشعار عاشقانه یا غزلیات( ترجمه)، چاپ 1929.
4- نمایش در ایران (نقد وبررسی) چاپ 1929 برلین/لایپزیک.
5- رباعیات خیام (نقد وبررسی) چاپ لندن 1930.
6- برخی اسطورههای شاهنامه و برابرهای چینس آنها (نقد وبررسی). چاپ پراگ 1930.
7- تگ نگاشتههای شرقشناسی (ویرایش) چاپ 1933 از انتشارات آکادمی چکسلواکی.
8- هفت پیکر اثر نظامی گنجوی، (ترجمه، ویرایش، با همکاری). چاپ 1934. این اثر با عنوان "هفت شاهدخت" ترجمه محمد غروی در نشریه دانشکده ادبیات و علوم انسانی تبریز درسال 1339 به فارسی درآمده و چاپ شده است.
9- گزیدهای از ادبیات نوین ایران چاپ 1935.
10- آئینها و افسانههای ایران باستان و چین (نقد وبررسی) چاپ 1937.
11- ادبیات فارسی (نقد وبررسی)چاپ 1938.
12- مطآلعاتی در باره شاهنامه چاپ بمبئی (نقد وبررسی) چاپ 1951.
13- شرق شناسی در چکسلواکی چاپ 1951 که ترجمه فارسی آن در مجله پیام نوین سال 5 مرداد 1333 ش10 صص1-4 در تهران منتشر شده است.
14- تاریخ ادبیات فارسی وتاجیکی (با همکاری) بخش ادبیات فارسی این کتاب با این عنوان "تاریخ ادبیات ایران از دوران باستان تا قاجاری" با همکاری اوتار کلیما و دیگران ترجمه عیسی شهابی یکبار از سوی بنگاه ترجمه ونشر کتاب در سال 1354 وبار دوم بخش ادبایت ایران در زمان مغولان و سلجوقیان با ترجمه یعقوب آژند توسط انتشارات گستره در تهران در سال 1364چاپ شده است.
15- تاریخ شروان و دربند در سدههای دهم ویازدهم م. (نقد وبررسی )چاپ 1959 کمبریج لندن.
16- سقوط سلسله صفویه واشغال افغانها (نقد وبررسی) چاپ 1959 کمبریج لندن.
17- گلستان سعدی چاپ 1959.
18- خاقانی شروانی چاپ 1342 از انتشارات دانشکده ادبیات تبریز.
18- خاطرات من از صادق هدایت ترجمه فارسی در مجله سخن ش15 سال 1332 چاپ گردیده است.
19- خاورشناسی در چکسلواکی چاپ پیام نوین سال 5 ش10 سال 1332 تهران.
20- سخنرانی درباره حافظ مجله دانشکده ادبیات دانشگاه تهران ش10 1332.
21- خاقانی چاپ ارمغان ش38 سال 1338 تهران.
22- تجلی عظمت روحی و فکری ایرانیان ترجمه محمد طاهری شهاب مجله وحید سال 1350 ش9 . و تعداد بسیاری مقاله و کتاب درباره ایران و ترکیه.
منابع وماخذ:
1- گروه مؤلفان و مترجمان: فرهنگ خاورشناسان جلد 4 ص484. چاپ تهران 1388، از انتشارات پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
2- محمد رستمی: ایرانشناسان و ادبیات فارسی ص 586-587. چاپ تهران 1390 از انتشارات پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
3- ایرج افشار: راهنمای تحقیقات ایرانی ص108/109، چاپ تهران 1349 از انتشارات مرکز بررسی و معرفی فرهنگ ایران.
4- دکتر مریم میراحمدی: تاریخ تحولات ایرانشناسی در دوران باستان ص 253، چاپ تهران 1390 از انتشارات طهوری.
5- خانم دکتر مریم میراحمدی: تاریخ تحولات ایرانشناسی در دوران اسلامی، ص115-116. چاپ تهران 1395، از انتشارات طهوری.
6- هوشنگ اتحاد: پزوهشگران معاصرایران، جلد 6ص310.
7- همان جا ص311.
8- همان ماخذ ص 528.
9-همان ماخذ ص 1025-1035.
"یان ریپکا" (Jan Rypka) متخصص در زبان وادبیات فارسی و ترکی، تولدش در 28ماه می 1886 در شهر کرومریز (Kromeriz) جمهوری چک بوده و پس از تحصیلات ابتدائی و متوسطه در رشته زبانهای شرقی، فارسی، ترکی وعربی در دانشگاه وین به تحصیل پرداخت و در سال 1910موفق به دریافت درجه دکتری گردید. در سال 1911 بهارستان جامی را به زبان چک ترجمه کرد. مدتی بعد که کشورش از اطریش جدا گردید و استقلال پیدا کرد(1918) به کشور ش بازگشت و در وزارت علوم مشغول کار شد و در سالهای 1921-1922 در استانبول به تحقیق در زبان وادبیات ترکی پرداخت. در سال 1925 استادیار و دو سال بعد دانشیار و در سال 1930استاد زبانهای شرقی در دانشگاه شارل در پراگ گردید و در همان زمان به عضویت فوقالعاده انجمن سلطنتی علوم پذیرفته شد. در سال 1934 برای شرکت در جشن هزاره فردوسی به ایران رفت و مدت یکسال در ایران بود و از استانهای اصفهان،کرمان، همدان،کرمانشاهان، مازندران، گیلان، خراسان و آذربایجان دیدن کرد و مانند بقیه خاورشناسان به بررسی نسخ خطی موجود در ایران پرداخت و با دانشمندانی چون مرحومان سعید نفیسی، وحید دستگردی، محیط طباطبائی و دیگران آشنائی و دوستی پیدا کرد و پس از برگشت به کشورش از 1939تا 1946 ریاست دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه پراگ را عهدهدار بود. بار دیگر در سال 1963 به ایران آمد ودر دانشگاههای تهران وتبریز درباره حافظ وخاقانی به سخنرانی پرداخت و به عضویت فرهنگستان ایران پذیرفته شد و درسال 1937 هم مدال فردوسی را به او اهدا نمودند و در سال 1963 دکترای افتخاری را از سوی دانشگاه تهران دریافت نمود و متعاقب آن نشان دانش را از وزارت آموزش و پرورش ایران دریافت کرد و رئیس کمیته بینالمللی تالیف وتدوین فرهنگ بینالمللی ادبیات کلاسیک فارسی هم بوده است. این خاورشناس نامی در 29دسامبر 1968 در پراگ درگذشت. (1)
دیگر از منابع ایرانی که درباره "ریپکا" حکایتی آورده محمد رستمی در کتاب ایرانشناسان و ادبیات فارسی است که نوشته است: ریپکا در سال 1910از دانشگاه پراک دکتری گرفت و پایان نامه دکترایش "ترجمه ترکی گلستان سعدی" بود و در سال 1911 بهارستان جامی را به زبان چک ترجمه نمود. او هنگام اشغال چکسلوکی بوسیله آلمان در خارج از کشور به سر میبرد و در سال 1918 پس از استقلال کشورش به آنجا برگشت. بنا به گفته خودش از دلائل علاقهمندی او به شرق، آشنا شدن او به کتاب هزار ویک شب بوده است. او دوبار به همراه همسرش به ایران آمد، یکبار در سال 1934 (1313شمسی)برای شرکت در جشن هزاره فردوسی بود و یک سال در ایران ماند و بار دوم در سال 1963 که اینبار در دانشگاه تهران و تبریز به ایراد سخنرانی درباره حفظ و خاقانی پرداخت و به عضویت فرهنگستان ایران درآمد و موفق به دریافت چندین نشان و مدال از ایران شد. یکی مدال فردوسی در سال 1937 و دیگری نشان دانش از وزارت آموزش وپرورش ایران. علاوه بر اینها ایشان در سال 1946نشان "لژیون دونور" از فرانسه و در سال 1957 نشان جمهوری چکسلواکی و دکتری افتخاری از علوم لغتشناسی در سال 1954 و جایزه دولتی "کلمنت گوتوالد /Klemeht Gottwald" در سال 1957 و دکتری افتخاری از دانشگاه ورشو در 1962و دکتری افتخاری از دانشگاه پاریس در سال 1963 و نشان افتخاری انجمن دوستی و روابط فرهنگی آذربایجان با کشورهای خارجی را در سال 1966دریافت نموده است. وی همچنین از بنیانگذاران و عضو انستیتوی شرقی پراگ، عضو آکادمی علوم آلمان و شوروی و لهستان، انجمن آسیائی فرانسه، آلمان، تاریخ ترکیه و رئیس کمیته ملی یونسکو در چکسلواکی و بسیاری از انجمنها و موسسات خاورشناسی دیگری هم بوده است و آثار بسیاری در رشته تخصصی خود دارد. (2).
مرحوم ایرج افشار معتقد است که: معرفی ادبیات فارسی در چکسلواکی مرهون کوششهای "یان ریپکا" است و بسیاری از آثار او در باره ایران به مناسبت اعتبار علمی از مرزآن کشور گذشت و در ممالک دیگر اروپائی هم مورد استفاده قرار گرفت. مخصوصا باید از تاریخ ادبیات او نام برد که دوبار به زبان چکی و یکبار به زبان آلمانی نشر شد و اخیرا هم تحریر انگلیسی آن با اضافات و اصلاحات، زیر نظر "کارل یان" هلندی به طبع رسیده است. ریپکا از شناسندگان مشهورنظامی است و اولین طبع انتقادی هفت پیکر توسط او در دسترس پژوهندگان قرار گرفت. (3).
خانم دکتر مریم میراحمدی درباره این خاورشناس نوشتهاند که: دانشمند ایرانشناس اهل چک، "یان ریپکا" نیز تقسیمبندی موضوعی (در مورد آثار بازمانده از ایران باستان را ) را ترجیح میدهد و متون را بر حسب متون ترجمه و تفسیر شده از اوستا و (زند) متون دینی، ادبیات اخلاقی و اندرزنامهها و روایات و مشاجرات قلمی، متون غیردینی، آثار ادبی تاریخی، متون مربوط به کشورداری، متون قضائی، فرهنگنامهها و متون منظوم و غیره طبقهبندی کرده است. (4).
خانم دکتر میراحمدی در کتاب دیگری خود نوشتهاند: یکی از مشهورترین چهرههای ایرانشناس چک، "یان ریپکا" استاد زبان و ادبیات فارسی است که در 1886 متولد و دکترای خودرا در 1910 از دانشگاه پراگ دریافت کرد و بعدها یکی از ایرانشناسان بسیار معروف چک و اروپا شد. وی چندین دکترای افتخاری از ورشو، پاریس و تهران دریافت داشت. ریپکا از اعضای وابسته فرهنگستان ایران بود و چندین مدال علمی از جمله مدال فردوسی و مدال دانش را از ایران دریافت نمود. پژوهشهای او در زمینه ادبیات و فرهنگ ایران تا سال 1968 میلادی و پایان عمرش ادامه داشت که به چندین زبان ترجمه شده است. (5).
از کسانی که درباره ریپکا اشاره دارند آقای هوشنگ اتحاد است. وی در جلد ششم کتاب پژوهشگران معاصر که در شرح حال روان شاد صادق هدایت است، از قول مرحوم دکتر پرویز ناتل خانلری مینویسد: وسیله آشنائی من (دکتر خانلری) با گروه موسوم به "ربعه"یک استاد اهل چکوسلواکی بود به اسم یان ریپکا. او ایرانشناس معروفی بود که به ایران آمده بود تا با ادبیات معاصر ایران آشنا شود. او با صادق هدایت ارتباط پیدا کرده بود و یکبار که وعده دیدارشان در کافه "رزنوار" بود مرا همراه خود برد، ریپکا که آمده بود به ایران میخواست کسی را پیدا کند که در باره ادبیات معاصر آگاه باشد و یک زبان خارجی هم بلد باشد. پس از دانشسرای عالی درخواست کرده بود و آنها مرا (خانلری) را به او معرفی کرده بودند. من هفتهای سه روز به خانهاش میرفتم و درس فارسی معاصر به او میدادم. یک روز گفت میخواهم به کافهای بروم که چند نفر از نویسندگان خوشذوق به آنجا میآیند. با هم رفتیم و در آنجا بود که با هدایت(صادق)، علوی، (بزرگ)، فرزاد (مسعود) و مینوی (مجتبی)آشناشدم (6).
"یان ریپکا" در این مورد نوشته است که: اولین ملاقات خودرا با هدایت به یاد میآورد: هرگز نخستین برخوردم را با صادق هدایت فراموش نخواهم کرد. در آن زمان، در تهران بودم ( 1934/ م /1313ش 1935 م /1314 ش ) و آن مقارن ظهر، روزی در خیابان لالهزار بود و چند هفته پس از برگزاری هزاره فردوسی، باید اعتراف بکنم که در آن هنگام شناخت ما از ادبیات معاصر ناچیز بود. مطلب مورد مطالعه من ادبیات کلاسیک فارسی میبود و حضورم در تهران بهترین وسیله برای تکمیل شناسائی آن. صادق هدایت چند کتاب چاپ کرده بود و اتفاقاً من داشتم یکی از آنها را با پرویز ناتل خانلری، که دانشجوی سال آخر دانشگاه تهران بود مطالعه میکردم. ناتل خانلری بود که رموز ادبیات ایرانی را به من هویدا میکرد و بدین نحو بود که با سیمای ادبی هدایت آشنا شدم. خواندن این قصه مرا مفتون کرد و به ملاقات با او برانگیخت. (7). بزرگ علوی در این باره میگوید: ناگفته نماند که در سالهای پیش از جنگ دوم جهانی پروفسور ریپکا به ایران آمد. او مقاله مفصلی در باره یکی از داستانهای من نوشته بود. همین مقاله کمک کرد که من (بزرگ علوی) در دانشگاه هومبولت برلین شرقی استخدام شوم. ریپکا سرشناس بود و در چکوسلواکی هم مقام و منزلتی داشت. اوشنیده بود که چند نفری هستند، مسعود فرزاد، مینوی، هدایت و من که دور هم جمع میشوند، روزی ما نشسته بودیم که خانلری، که در آن موقع دانشجو بود و خوشاندام و باریک و لفظ قلم حرف میزد، همراه با پروفسور ریپکا به کافهای آمد که ما در آن جمع میشدیم. ریپکا اظهار تمایل کرده بود که با ما آشنا شود.(8).
آقای هوشنگ اتحاد در کتاب خود در ده صفحه شرح حال مفصلی از یان ریپکا در باره آثار او و مسافرتهایش به ایران و دوستان ایرانیاش به تفصیل گفتگو کرده است و نظرات دانشمندان ایرانی مانند دکتر عیسی شهابی مترجم تاریخ ادبیات ایران ریپکا به فارسی و وحید دستگردی و عبدالحسین سپنتا و دیگران را درباره او نقل کرده است که از قول خود ریپکا نوشته است که بیش از سیصد کتاب و مقاله درباره ایران و ادبیات پس از اسلام ایران نوشته است (9).
نظری به کتابها وآثار مهم ریپکا:
1- اسطورههای ادبی ایران در جهان اسلام چاپ 1911.
2- شرحی تازه بر استعاره فارسی، چاپ 1928.
3- شمسالدین محمد حافظ سراینده اشعار عاشقانه یا غزلیات( ترجمه)، چاپ 1929.
4- نمایش در ایران (نقد وبررسی) چاپ 1929 برلین/لایپزیک.
5- رباعیات خیام (نقد وبررسی) چاپ لندن 1930.
6- برخی اسطورههای شاهنامه و برابرهای چینس آنها (نقد وبررسی). چاپ پراگ 1930.
7- تگ نگاشتههای شرقشناسی (ویرایش) چاپ 1933 از انتشارات آکادمی چکسلواکی.
8- هفت پیکر اثر نظامی گنجوی، (ترجمه، ویرایش، با همکاری). چاپ 1934. این اثر با عنوان "هفت شاهدخت" ترجمه محمد غروی در نشریه دانشکده ادبیات و علوم انسانی تبریز درسال 1339 به فارسی درآمده و چاپ شده است.
9- گزیدهای از ادبیات نوین ایران چاپ 1935.
10- آئینها و افسانههای ایران باستان و چین (نقد وبررسی) چاپ 1937.
11- ادبیات فارسی (نقد وبررسی)چاپ 1938.
12- مطآلعاتی در باره شاهنامه چاپ بمبئی (نقد وبررسی) چاپ 1951.
13- شرق شناسی در چکسلواکی چاپ 1951 که ترجمه فارسی آن در مجله پیام نوین سال 5 مرداد 1333 ش10 صص1-4 در تهران منتشر شده است.
14- تاریخ ادبیات فارسی وتاجیکی (با همکاری) بخش ادبیات فارسی این کتاب با این عنوان "تاریخ ادبیات ایران از دوران باستان تا قاجاری" با همکاری اوتار کلیما و دیگران ترجمه عیسی شهابی یکبار از سوی بنگاه ترجمه ونشر کتاب در سال 1354 وبار دوم بخش ادبایت ایران در زمان مغولان و سلجوقیان با ترجمه یعقوب آژند توسط انتشارات گستره در تهران در سال 1364چاپ شده است.
15- تاریخ شروان و دربند در سدههای دهم ویازدهم م. (نقد وبررسی )چاپ 1959 کمبریج لندن.
16- سقوط سلسله صفویه واشغال افغانها (نقد وبررسی) چاپ 1959 کمبریج لندن.
17- گلستان سعدی چاپ 1959.
18- خاقانی شروانی چاپ 1342 از انتشارات دانشکده ادبیات تبریز.
18- خاطرات من از صادق هدایت ترجمه فارسی در مجله سخن ش15 سال 1332 چاپ گردیده است.
19- خاورشناسی در چکسلواکی چاپ پیام نوین سال 5 ش10 سال 1332 تهران.
20- سخنرانی درباره حافظ مجله دانشکده ادبیات دانشگاه تهران ش10 1332.
21- خاقانی چاپ ارمغان ش38 سال 1338 تهران.
22- تجلی عظمت روحی و فکری ایرانیان ترجمه محمد طاهری شهاب مجله وحید سال 1350 ش9 . و تعداد بسیاری مقاله و کتاب درباره ایران و ترکیه.
منابع وماخذ:
1- گروه مؤلفان و مترجمان: فرهنگ خاورشناسان جلد 4 ص484. چاپ تهران 1388، از انتشارات پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
2- محمد رستمی: ایرانشناسان و ادبیات فارسی ص 586-587. چاپ تهران 1390 از انتشارات پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
3- ایرج افشار: راهنمای تحقیقات ایرانی ص108/109، چاپ تهران 1349 از انتشارات مرکز بررسی و معرفی فرهنگ ایران.
4- دکتر مریم میراحمدی: تاریخ تحولات ایرانشناسی در دوران باستان ص 253، چاپ تهران 1390 از انتشارات طهوری.
5- خانم دکتر مریم میراحمدی: تاریخ تحولات ایرانشناسی در دوران اسلامی، ص115-116. چاپ تهران 1395، از انتشارات طهوری.
6- هوشنگ اتحاد: پزوهشگران معاصرایران، جلد 6ص310.
7- همان جا ص311.
8- همان ماخذ ص 528.
9-همان ماخذ ص 1025-1035.
اگر شما همکاری گرامی ما هستی، مرسی که این مطلب را خواندی، اما کپی نکن و با تغییر به نام خودت نزن، خودت زحمت بکش!
پروتکل علمی - پزشکی جهانی برای مقابله کلیه ویروسهایی مانند کرونا که انتقالشان از طریق بسته هوایی است:
۱- ماسک ان-۹۵ بزنید، کرونا از ماسکهای معمولی رد میشود. ۲- فیلتر هوای قوی هپا بگذارید. ۳- تا جایی که میتوانید از مردم حذر کنید. ۴- تغذیه خوب و سالم داشته باشید، مقادیر زیاد ویتامین C و D مصرف کنید. ۵- بسیار ورزش کنید. ۶- اگر توانستید حتما واکسن بزنید.
۱- ماسک ان-۹۵ بزنید، کرونا از ماسکهای معمولی رد میشود. ۲- فیلتر هوای قوی هپا بگذارید. ۳- تا جایی که میتوانید از مردم حذر کنید. ۴- تغذیه خوب و سالم داشته باشید، مقادیر زیاد ویتامین C و D مصرف کنید. ۵- بسیار ورزش کنید. ۶- اگر توانستید حتما واکسن بزنید.
Date: Wednesday, July 11, 2018 - 20:00
درباره نویسنده/هنرمند
Mohammad Akhtari محمد علی اختری سردفتر باز نشسته اسنادرسمی ، ساکن تورنتو است 905-758-9325 |
ویراستار اول: آرش مقدم؛ ویراستار نهایی: پر ابراهیمی - ویراستاری موقت: عباس حسنلو
ویراستار اول: آرش مقدم؛ ویراستار نهایی: پر ابراهیمی - ویراستاری موقت: عباس حسنلو